صفحه اول
مهشید طلوعی- شعار «سرمایه گذاری برای تولید» نشان دهنده اهمیت سرمایه گذاری در تولید داخلی و توسعه اقتصادی است. باتوجه به شرایط اقتصادی کنونی، سرمایه گذاری در تولید داخلی نه تنها به ایجاد اشتغال و افزایش درآمد ملی کمک میکند، بلکه موجب کاهش وابستگی به واردات و تقویت اقتصاد ملی نیز میشود. در یک دهه گذشته سرمایههای ما به دلایل مختلف راه بد را انتخاب کردند و نتیجه آن تخریب اقتصاد کشور کاهش شدید ارزش پول ملی و همچنین جانشینی پولهای دیگر در اقتصاد کشور بوده است و همه اینها نشان میدهد راهی که در حوزه اقتصادی حرکت کردیم درست نیست و باید یک سیاست مهمی در کشور برای بازگشت اعتماد برگردد و در نتیجه اقتصاد به ریل اصلی خود اجرا شود. اهمیت سرمایهگذاری در تولید به دلایل متعددی گره خورده است که هر کدام نقش اساسی در پیشرفت اقتصادی و اجتماعی کشور دارند.افزایش اشتغال و سرمایهگذاری در بخش تولید باعث ایجاد فرصتهای شغلی جدید و کاهش نرخ بیکاری میشود. این امر بهبود کیفیت زندگی افراد جامعه را به دنبال دارد.کاهش وابستگی به واردات با تقویت تولید داخلی، نیاز به واردات کالاها کاهش داده و کشور میتواند منابع ارزی خود را بهتر مدیریت کند. افزایش صادرات و درآمد ارزی باعث تولید رقابتپذیر و باکیفیت و افزایش صادرات و ورود ارز به کشور میشود، که نقش کلیدی در ثبات اقتصادی دارد.کاهش تورم و افزایش تولید میتواند منجر به تعادل بین عرضه و تقاضا شود که به کاهش قیمتها و مهار تورم کمک میکند.تقویت زیرساختهای صنعتی و فناوری و سرمایهگذاری در تولید به معنای توسعه تکنولوژی، نوآوری و بهبود بهرهوری است که به رشد پایدار اقتصادی منجر میشود. حمایت از تولید دانشبنیان و سرمایهگذاری در تولید باعث تشویق ایدههای خلاقانه و استفاده از فناوریهای پیشرفته میشود، که به رقابتپذیری در عرصه بینالمللی کمک میکند.این عوامل در کنار یکدیگر، بستری را برای توسعه و پیشرفت همهجانبه کشور فراهم میآورند. سرمایهگذاری، بهعنوان یکی از نیازهای اصلی تولید، به شکلی اساسی در برنامههای کشور قرار گرفته است. در این راستا، قوانین مختلفی از جمله قانون تأمین مالی و رفع موانع تولید در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده است که میتوانند بستری مناسب برای هدایت سرمایهها به بخشهای مولد و اشتغالزا فراهم کنند. در حال حاضر، کشور منابع و سرمایههای خوبی دارد که میتوانند در جهت توسعه تولید و اشتغال به کار گرفته شوند. یکی از مشکلات عمده این است که بخش زیادی از سرمایهها در بخشهای غیرمولد مانند خرید ارز، طلا، مسکن و خودرو بهصورت سرگردان باقیمانده و این امر باعث افزایش قیمتها و بروز بحرانهای اقتصادی در این بازارها شده است. میانگین حجم حقیقی سرمایهگذاری ناخالص طی سالهای ۱۴۰۰-۱۴۰۳ حدود ۹۴هزارمیلیارد تومان بود که اختلاف ۲۳هزارمیلیارد تومانی با میانگین دهه۹۰ دارد و این نشاندهنده عقبماندگی اقتصاد ایران در چند سالاخیر است. متأسفانه امروز شرایط برای سرمایهگذاریهای مولد در کشور مطلوب نیست و افراد به جای اینکه در بخش تولید سرمایهگذاری کنند، منابع مالی خود را وارد بازار ارز و طلا میکنند، چون در حال حاضر تولید، محل امنی برای سرمایهگذاری نیست و همه فقط به زودبازده بودن سود توجه دارند و بابت سرمایهگذاری بلندمدت نگران هستند. ریشه سرمایهگذاری، امنیت است و تا زمانی که هر نوع دخالت دولت در اقتصاد و بازار وجود داشته باشد، به دلیل غیرقابل پیشبینیبودن، ریسک سرمایهگذاری بالا میرود و در شرایط پرریسک، کسی حاضر نیست سرمایهگذاری کلان و مؤثری انجام دهد. کارشناسان اقتصادی بر این باورند که مهمترین مانع سرمایه گذاری در بخش تولید «متغیر بودن قوانین اقتصادی» است زیرا سرمایهگذاران برای ورود به عرصه تولید نیازمند اطمینان از پایداری سیاستها و قوانین بالا دستی هستند، اما تغییرات پیوسته مقررات به اعتماد سرمایهگذاران این بخش آسیب میرساند. دسترسی محدود به منابع مالی ارزان قیمت، حاکم بودن روابط بر ضوابط و طولانی بودن فرایندهای مجوزدهی، نرخ سود بانکی بالا نیز از دیگر موانع جذب سرمایهگذاری به تولید است. بیشتر کشورهایی که در طول یکی دو دهه گذشته به رشد اقتصادی قابل توجهی دست پیدا کردند و رقیب اصلی قدرتهای بزرگ هستند مثل برزیل، چین و هند از طریق سرمایهگذاری خارجی موفق شدند.