صفحه اول
ماریو بارگاس یوسا، نویسنده صاحبنام اهل پرو و برنده نوبل ادبیات در سن ۸۹ سالگی درگذشت. این خبر را خانواده او با انتشار پیامی در شبکه اکس اعلام کرد. بسیاری از آثار بارگاس به فارسی نیز ترجمه و منتشر شدهاند. آلوارو، گونسالو و مورگانا، سه فرزند ماریو بارگاس یوسا شامگاه یکشنبه اعلام کردند که پدرشان در لیما، پایتخت پرو در حالی که خانوادهاش در کنارش بودند، «در آرامش» درگذشت. به گفته آنان جسد این نویسنده صاحبنام بنا بر خواست او سوزانده میشود و هیچ مراسم عمومی برگزار نخواهد شد. بارگاس در هنگام مرگ ۸۹ سال از عمر خود را پشت سرگذاشته بود. او در ماههای گذشته کمتر در میان عموم ظاهر شده و به خاطر بیماری، زندگی در خلوت را در پیش گرفته و گوشهگیر بود. بارگاس یوسا در سال ۱۹۳۶ در شهر آرکیپا در جنوب پرو به دنیا آمد و از نیمه دهه ۶۰ میلادی از چهرههای برجسته ادبیات آمریکای لاتین به شمار میرود. دستمایه بیشتر کارهای وارگاس یوسا، مانند بیشتر نویسندگان آمریکای لاتین، تجارب تلخ دیکتاتوری در بستر تاریخ پرفراز و نشیب کشورهای آمریکای لاتین است. وارگاس یوسا به سبک مستندگون و واقعی مینوشت به گونهای که برخی از رمانهای او حالت گزارشهای ژورنالیستی دارند. وارگاس در طول چندین دهه فعالیت ادبی افتخارات و جوایز متعددی کسب کرد، اما بزرگترین افتخار او بدون شک دریافت جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۰ میلادی است. وارگاس در آن زمان ۷۴ ساله بود. بنیاد نوبل در آن سال در استدلال خود برای اعطای این جایزه به ماریو وارگاس یوسا گفته بود: «تشریح ساختارهای قدرت و تصاویر شفاف از مقاومت و طغیان و شکست فردی در آثار این نویسنده جلوهای روشن دارد.» بیشتر رمانهای معروف ماریو وارگاس یوسا را عبدالله کوثری به فارسی ترجمه کرده است، از جمله «گفتوگو در کاتدرال»، «جنگ آخرالزمان»، «مرگ در آند» و «سور بز”. ویژگی مهم کارهای یوسا آمیختن روزنامهنگاری با پژوهش و سپس اضافه کردن روح ادبی و نوول نویسی به اثر است. یوسا برای هر کتابش پژوهشهای گستردهای صورت میدهد و مدارک و اسناد فراوانی را گرد میآورد،اما در نهایت هنگامی که سوژه در ذهن و ضمیرش پخته و پروده شد، ترکیب آن معجونی میشود که از صناعت ادبی و ذهن خلاق و پویای او در نگارش اثر حکایت میکند.او خلاقیت و تخیل در کارش را با واقعیتهای موجود جامعه چنان به یکدیگر پیوند میزند که خواننده را با خود به هزار توی زندگی و زمانه رخداد داستان میبرد. در میان آثار یوسا دو کتاب از وزن و اعتباری ویژهتر برخوردارند، که خوشبختانه هر دوی آنها با ترجمه روان و جذاب عبدالله کوثری برگردان فارسی شده است و اولی را انتشارات آگه و دومی را نشر علم به بازار کتاب عرضه کرده است. کتاب اول جنگ آخرالزمان است که بسیاری آن را همتراز کتاب جنگ و صلح تولستوی دانستهاند و دیگری کتاب سور بز که البته ترجمه دیگری(جاهد جهانشاهی-نشر قطره) از همین کتاب برگردان فارسی شده است و جالب این که ترجمه آقای جهانشاهی چند ماهی زودتر از ترجمه کوثری در ایران منتشر شد. کتاب سور بز زمانی که در کشورهای اسپانیایی زبان منتشر شد، جنجال بزرگی به پا کرد. زیرا در آن به زندگی رافایل لیونیداس تروخیو، دیکتاتور دومینیکن، پرداخته بود. در زندگی این موجود وحشی، فساد و خونخواری و جنون همهٔ رهبران دیکتاتور و چگونگی تبدیل انسان به اهریمن را نشان میدهد. تصویری که یوسا از روانشناسی فردی و اجتماعی در دومنیکن به دست میدهد و سایه وحشت و هراسی که منتقدان و حتی شهروندان عادی از این همه سبوعیت حس میکنند، به عینه به خواننده کتاب هم منتقل میشود و او در مییابد که با چه پیکره و موضوعی از داستان روبرواست و قهرمانانش چگونه آدمیانیاند و چه باندهای مخوفی در آن مشارکت دارند. این رمان را باید یکی از موفقترین رمانهای سیاسی قرن به شمار آورد که نویسنده بدون آنکه ردپایی از دیدگاه و نظرگاهش بر جای بگذارد در توصیف یک دیکتاتور تمام عیار از یک سو و بخشی از جامعه که او را همانند پدری خشن و قصاب مورد قبول و حتی پرستش دارند، در دیگر سو به دست میدهد. به تعبیر دقیقتر، خواننده ضمن خواندن این آثار و به خصوص رمان سور بز با جنبههای جامعهشناسانه قدرت (به خصوص جامعهشناسی سیاسی) هم آشنا میشود و در مییابد که طبقات و نهادهای درگیر در قدرت، چگونه و تا چه اندازه به معیارهای سیاست و بازی قدرت آشنا هستند و تا چه اندازه سهم انسانست و آدمیت در فضای بازی آنها قربانی و مضمحل میشود.