سیاسی
غیر از برخی گرایشهای سیاسی تندرو یا کینهجو یا بهانهگیر یا بدبین، تقریبا تمامیت بضاعت سیاسی و رسانهای کشور، ارزیابی مثبت و مساعدی از دور اول مذاکرات ایران-آمریکا داشتهاند. یک روز پس از دیدار عباس عراقچی و استیو ویتکاف، روزنامههای چاپ تهران برخوردی گرم با این رخداد کمسابقه داشتند. حتی رسانههایی که گرایشی همسو با دولت مستقر ندارند ترجیح دادند دست کم از تیترهای منفی و یأسآلود پرهیز کنند. نکته مهم در این میان آن بود که حتی رسانهها و روزنامههای نزدیک به دولت نیز، در چینش صفحه اول و تیترهای اصلی خود، به ورطه ذوقزدگیهای سطحی و ناموجه سقوط نکردند و از تعابیری واقعگرایانه و متعادل بهره بردند. صحن پارلمان که در چنین اوقاتی به طور طبیعی، شاهد صفبندیها و قطبیشدنهای سیاسی و جناحی است و حاشیههای چالشبرانگیزی را رقم میزند، امروز در اولین جلسه پس از مذاکرات عمان، صرفا اعتراض مختصر یکی از نمایندگان را به نظاره نشست که البته با توضیح قاطع رئیس محترم مجلس و توضیحات و تصحیحات برخی از نمایندگان مخالف مواجه شد. محمدباقر قالیباف در پاسخ به اعتراض مهدی کوچک زاده که مدعی بود مجلس در جریان (مذاکرات) نبوده، صراحتا اعلام کرد که « مجلس حتما در جریان بوده است. هیچ کاری و هیچ اقدامی خارج از مسیر قانونی انجام نمیشود. » سخنگوی فراکسیون مستقلین ولایی نیز با عزتمندانه خواندن مذاکرات عمان، از ضرورت کمک به تیم مذاکره کننده کشورمان خبر داد. برخی دیگر از نمایندگان مردم هم، مستقلا یا در واکنش به اعتراض کوچکزاده، از آنچه در خلال دور اول مذاکرات ایران – آمریکا رخ داده دفاع کردند و آن را تصمیم مدبرانه نظام ارزیابی کردند. بیرون از پارلمان و در فضای مجازی نیز، چیزی که جلوه بارزی داشت سرزنش برخی از شخصیتها بابت توییتهای تندشان علیه مذاکرهکنندگان بود. جهتگیری این نقدها مشخصا متوجه توئیتهای حمید رسایی و نیز حسن رحیمپور ازغدی بود که با ادبیاتی ناپسند و توأم با طعنه، تیم مذاکراتی ایران را مورد هجوم قرار داده بودند. فعالان فضای مجازی، تعابیر به کار رفته در این توئیتها را متناسب با شخصیت حقوقی و حقیقی صاحبان آنها ندانستند و توصیه کردند مشاهیر در قبال موضوع حساس مذاکرات، از واژگانی مناسب شأن و خالی از نیش و نیزه استفاده کنند. دور اول مذاکرات، بلافاصله تأثیر خود را در بازارهای مختلف مالی و اقتصادی به نمایش گذاشت. تابلوی بورس کشور که از چند روز پیش با زمزمه شروع مذاکرات سبز شده بود امروز صبح روند افزایشی خود را ادامه داد. ارزش پول ملی و کاهش قیمت دلار در بازار آزاد نیز، تداوم پیدا کرد و قیمتهای کمتری را به خود دید. طلا و سکه نیز افت محسوسی داشت و روند نزولی چند روزه خود را ادامه داد. به این ترتیب، نهاد اقتصاد که واکنش خود به اتفاقات سیاسی و بین الملل را معمولا با تغییرات قیمتی نشان میدهد، مهر تأییدی بر مثبت بودن تصمیم مذاکرات کوبید و توگویی اعلام کرد که مثل سیاستمداران و فعالان حزبی و رسانهای، نگرشی مثبت به این تصمیم بالادستی دارد. به این ترتیب، موضوع مذاکره با آمریکا که طی سالهای اخیر همواره ظرفیت چالشسازی و اختلافانگیزی داشته، این بار به عاملی برای وفاق نسبی میان نیروهای سیاسی( از یک طرف)، نهاد قدرت و نهاد اقتصاد (از طرف دیگر) و بالاخره حاکمیت و مردم شده است. هرچند کشف دقیق نظر مردم در قبال مذاکرات، چندان ساده نیست و البته موکول به نتیجهدار بودن این گفت و گوها و بهبود وضعیت معیشتی است، اما مشاهدات اولیه و مشهودات عینی حکایت از آن دارد که دور اول مذاکرات ایران – آمریکا توانسته تحرک مثبتی در جلب سرمایه اجتماعی داشته باشد. نشانههای پررنگی از امیدواری در مردم دیده میشود که به گشایش یکی از اصلیترین فروبستگیها در سیاست ایران خوشبینی پیدا کردهاند. شک نیست که مردم ایران، به تضعیف غرور ملی یا مخدوششدن منافع ملی رضا نمیدهند اما استفاده هوشمند از قالبها و راهکارهای متعارف دیپلماتیک را برای رهایی از تنگناهای سیاستی، امری شدنی و البته ضروری میدانند. به بیان دیگر، در شرایطی که ذهن جمعی ایرانیان از فقدان «ایدههای راهگشا» برای عبور از مخمصههای تحمیلی، به مرز خستگی و کلافهشدگی رسیده بود، اقبال حاکمیت به راهکار مذاکره، توانست اعتماد به کارآمدی دستگاه حکمرانی را احیا کند و به این ترتیب از سرمایه اجتماعی پاسداری نماید. به این اعتبار، دور اول مذاکرات ایران و آمریکا را میتوان تجربهای با موفقیت مضاعف ارزیابی کرد. یک وجه موفقیت آن، به خاطر این است که طرف مقابل را به یک گفت و گوی سازنده و محترمانه ملتزم کرده و فضای درشتگویی و زیادهخواهی را از بین برده است؛ و وجه دیگر آن، ایجاد وفاق نسبی در فضای عمومی کشور و نیز در میان جناحها و جریانهای گاه متعارض سیاسی بوده است. واقعیات صحنه حکایت از آن دارد که روند مذاکرات، روندی کوتاه و زودبازده نیست. چه بسا «مسیر مذاکراتی» جدید به ایستگاهها و منزلگاههای پرتعدادی نیاز داشته باشد. اگرچه طرفین اعلام کردهاند که در موضوع مذاکرات، «نتیجهگرا» هستند و خوش دارند از دیدارهای فرسایشی و تعارف آلود دوری کنند اما ماهیت موضوع و نیز سرشت مذاکره دیپلماتیک، اقتضا میکند که از شتابزدگی و نزدیکبینی هم پرهیز شود. چیزی که برای دولت وفاق اهمیت فراوان دارد این است که ضمن دستیابی به هدف اصلی مذاکرات (رفع تحریم)، هدف ضمنی و وضعی آن نیز تأمین شود ( تقویت سرمایه اجتماعی). این دو مقصود، وقتی حاصل خواهد شد که فضای سیاسی و رسانهای کشور، به صداقت و کاردانی و وطندوستی تیم مذاکرهکننده اعتماد داشته باشد. ذکر این نکته اساسی نیز ضروری است که مهمترین وظیف و کارکرد نهاد دولت، توسعه پایدار یک کشور است. این، غایت نهایی و نامشروط حکمرانی است. سیاست و دیپلماسی و اقتصاد، خادمان این خاتون به شمار میآیند. به این اعتبار باید گفت که رفع تحریم و نیز تقویت سرمایه اجتماعی، الزامات مقدماتی برای دستیابی به توسعهی پایدار و متوازن هستند. اقبال به مذاکره، صرفا اقدامی مقطعی و تدافعی برای رفع مخاطرات کوتاه مدت نیست، بلکه یک الزام سیاستی برای توسعه پایدار ایران است. چنین چیزی به نوبه خود، مستلزم نگاهی آیندهمحور و گامهایی سنجیده و برنامهریزیشده است؛ گامهایی که نهتنها به حل مسائل جاری بیانجامد، بلکه افقهای روشنتری را پیش روی کشور بگشاید. در این مسیر، باید زمینهای فراهم آید که همه ایرانیان، در هر نقطهای از جهان، ضمن امیدواری به آینده، خود را در فرآیند توسعهی ایران سهیم و مؤثر بدانند و با انگیزهای مضاعف، در این حرکت ملی مشارکت کنند. نگاهی مثبت و واقعگرایانه به ظرفیتهای مذاکره، از جمله گفتوگوهای اخیر ایران و آمریکا در عمان، میتواند بخشی از این رویکرد راهبردی باشد؛ مشروط بر آنکه این گفتوگوها در راستای منافع ملی، با حفظ عزت و حکمت، و با تکیه بر ارادهی مردم و ظرفیتهای درونی کشور پیگیری شود.