روزنامه کائنات
1

صفحه اول

1404 دوشنبه 18 فروردين - شماره 4802

سرمقاله

زمان اعتمادسازی

پرستو مزدابی- تدابیر اعتمادساز، اقداماتی هستند که بازتاب حسن نیت یا تمایل به تبادل اطلاعات با طرف مقابل هستند. هدف از چنین تدابیری، کاهش سوء تفاهم، ترس، تنش، نگرانی و منازعه بین دو یا چند طرف با تأکید بر اعتماد و محدود کردن محدوده منازعه به عنوان گونه ای از «دیپلماسی پیشگیرانه» است.
اگر چه تدابیر اعتمادساز برای استفاده در سطح جهانی توسعه یافته است، اما مفهوم تدابیر اعتمادساز، ابزاری سیاسی - نظامی در خدمت دیپلماسی و دارای ریشه در محیط سیاسی اروپا بوده است. در دوران جنگ سرد، تدابیر اعتمادساز با هدف پیش گیری از تهاجم ناگهانی، غیرمنتظره و گسترده نظامی یکی از طرفین شرق یا غرب و تقویت ثبات به کار برده شد. بعد از بحران موشکی کوبا در سال 1962 نیاز به اعتمادسازی بین طرفین آشکارتر شد. در قاره اروپا «سازمان امنیت و همکاری اروپا» نقش محوری در ابتکارهای اعتمادساز از طریق «سند نهایی هلسینکی» (سال 1975) ایفا کرد. این سند، نمونه مشخصی از تدابیر اعتمادساز است. در این سند به ضرورت «کاهش خطرات منازعه مسلحانه و فهم یا محاسبه اشتباه فعالیت های نظامی که منجر به افزایش ترس، به ویژه در وضعیت نبود اطلاعات شفاف و به موقع» اشاره شده است.
به عنوان نمونه موفق دیگر، چین اگر چه سال ها از افزایش شفافیت، به عنوان یک ویژگی بنیادین تدابیر اعتمادساز پرهیز کرد، اما در دهه 1980 که روابط با غرب را عادی ساخت، به انواع تدابیر اعتمادساز استفاده شده توسط دیگر کشورها توجه بیش تری کرد. از سال 1998 شورای دولتی چین بخش هایی را به تدابیر اعتمادساز اختصاص داد. پکن در سال های بعد تمایل جدی به انعقاد موافقت نامه های اعتمادساز از جمله در زمینه مخاطرات رویارویی های دریایی در آب های مورد اختلاف نشان داد. در حال حاضر تدابیر اعتمادساز به عنوان راه حل مجموعه ای از اختلافات چین با دیگران، از هنجارسازی در فضای سایبر تا مدیریت رویارویی های دریایی در دریای چین جنوبی تبدیل شده است.
امروزه سازمان ملل از این مفهوم، استفاده گسترده تری می کند و به تدابیر اعتمادساز غیرنظامی نیز می پردازد و این مفهوم را چنین تعریف می کند: «اقداماتی که با هدف کاهش یا حذف ریشه های بی اعتمادی، ترس، تنش و خصومت بین دولت های مدرن اتخاذ می شود.»
اما این روزها پرسش اساسی این است که آیا تهران دوباره فرصتی برای اعتمادسازی به واشنگتن می‌دهد؟ پاسخ این پرسش را باید در مختصات سیاست جهانی گذر از وضعیت دیروز به نظم جهانی تازه با بازتعریف نقش بازیگران جست‌و‌جو کرد که تشخیص بموقع این تحول در دولت پزشکیان راه را برای انطباق با شرایط جدید باز کرده است.
فارغ از آنچه در صحنه سیاست‌ورزی ایران و اختلاف‌نظرهایی که در تعریف نسبت آن با مذاکرات کاهش بحران با امریکا و مأموریت رفع تحریم‌ها مطرح است، ناظران بین‌الملل بر ضرورت توجه به واقعیات جاری خاورمیانه بویژه پس از تاریخ 7 اکتبر تأکید می‌کنند؛ جایی که تل‌آویو سعی بر بازگرداندن حس بازدارندگی استراتژیک علیه دشمنان خود دارد و متقابلاً کشورهای خاورمیانه با تجربه برآمده از ناکامی سیاست فشارحداکثری ترامپ که خود نیز در آن نقش داشتند، بر تلاش برای اصلاح نظام‌های اقتصادی و اجتماعی خود متمرکز هستند و در نتیجه می‌خواهند از یک جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر که می‌تواند به دستاوردهایی که در سال‌های اخیر به دست آورده‌اند ضربه بزند، جلوگیری کنند.  در این میان تردیدی وجود ندارد که وزن ایران با سیاست تعامل سازنده با جهان خارج و استقلال سیاسی به تنهایی کافی است برای آنکه تلاطم‌های جاری را مهار کند و الگویی از همکاری همه‌جانبه را ارائه دهد. حالا تصمیم به اینکه اجرای این الگو از مجرای چه نوع مذاکراتی با امریکا بگذرد، با تهران است.
فراموش نکنیم دنبال نمودن ایده تعامل سازنده با جهان با محورهایی همچون تنش‏ زدایی، اعتمادسازی، شفافیت و بهبود چهره و اعتبار، دخیل و سهیم نمودن کشورهای با پتانسیل قوی توسعه‌ای از طریق اصلاح، بهبود و گسترش روابط، تعامل با تمامی کشورهای جهان به‌خصوص کشورهای پیشرفته، تلاش برای حل‏ و فصل مسالمت‏آمیز مساله هسته‏ ای، طراحی اقدامی برای خروج از بحران و عادی شدن فضا و دوری از جو امنیتی برای ایجاد فضای مناسب رشد و توسعه اقتصادی و نهایتا در اولویت قرار دادن رشد و توسعه اقتصادی از جمله مهم‌ترین اهداف یک دولت توسعه‏گراست.

 

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه