گزارش
ماکان دریابندی روز گذشته سخنگوی وزارت امور خارجه در پاسخ به نخستین سوال در خصوص جزئیات نامه دونالد ترامپ و ارتباط احتمالی سفر وزیر امور خارجه به عمان با این نامه، گفت: ما فعلا بنا بر انتشار رسانهای این پیام نداریم. آنچه در رسانهها منتشر شده عمدتا گمانه زنی است و فحوای نامه با توجه به صحبتهای عمومی رئیس جمهور آمریکا فاصلهای ندارد. پاسخ ما به این مکاتبه پس از تکمیل بررسیها از طریق مقتضی انجام خواهد شد. سفر وزیر امور خارجه به عمان ارتباطی به این نامه نداشت و از قبل برنامهریزی شده بود. واقعیت این است که تحولات منطقه آنقدر سیال و شتابان است که اقتضا میکند کشورهای منطقه رابزنیهای خود را بصورت فشرده انجام دهند. بقائی در پاسخ به این سوال که ایالات متحده پس از حملات نظامی به یمن، ادعاها و تهدیدهایی را در خصوص ایران مطرح کردند، پاسخ ایران به این سخنان چیست، گفت: ما به هرگونه تعرضی علیه تمامیت سرزمینی و امنیت و منافع ملی ایران با قاطعیت پاسخ خواهیم داد و در این خصوص هیچ تردیدی وجود ندارد. اینکه اقدامات مردم مقاوم و قهرمان یمن را به دیگران منتسب میکنند در راستای نوعی جبران شکستهای خودشان در این ۲۰ ماه گذشته است. همانطور که قبلا شنیدید، مردم یمن و دولت یمن بصورت مستقل در خصوص اقداماتی که لازم میدانند در حمایت از فلسطین صورت دهند، تصمیم میگیرند و این در راستای تصمیمات یمنیها و در حمایت از مقاومت مشروع مردم فلسطین است. سخنگوی دستگاه دیپلماسی در پاسخ به سوال دیگری در خصوص حمله نظامی ایالات متحده به یمن گفت: حمله نظامی آمریکا به یمن که متاسفانه اولین بار هم نیست که انجام میشود، قطعا جنایت بوده و محکوم است که برخلاتف همه اصول و موازین منشور ملل متحد و حقوق بینالملل صورت میگیرد. آمریکا متاسفانه جای قربانی و مجرم را اشتباه گرفته است. جامعه جهانی، کشورهای اسلامی و سازمان همکاری اسلامی باید در این زمینه اقدام عاجلی انجام دهند. مقام آمریکایی موضوع اصلی نامه ترامپ را فاش کرد برایان هیوز، سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا، خواستار برچیده شدن غنی سازی اورانیوم ایران شد. به گزارش واشنگتن پست، سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا گفت: ایران باید ثابت کند از برنامه غنی سازی اورانیوم خود دست برداشته است. وی افزود: ترامپ تاکید کرده دو راه برای رفتار با ایران وجود دارد نظامی یا معامله. واشنگتن پست اضافه کرد: به نظر میرسد خواستههای جدید دولت ترامپ فراتر از محتوای توافق برجام است که غنیسازی اورانیوم در سطوح پایین برای مقاصد غیرنظامی را اجازه میدهد. ایران هم اکنون غنی سازی اورانیوم در سطح ۶۰ درصدی انجام میدهد. این موضوع برخلاف توافق برجام است، اما تهران میگوید، چون طرفهای دیگر برجام یعنی اروپا، به تعهدات خود عمل نکردهاند ایران هم از محدودیتهای هستهای برجام فاصله گرفته است. براساس برجام ایران تنها میتواند در سطح ۳.۶۷ درصد، غنی سازی اورانیوم را انجام دهد. کشورهای غربی میگویند ذخایر بالای اورانیوم غنی شده ایران در سطح بالا همزمان با غنی سازی ۶۰ درصدی این کشور، تهران را به غنی سازی نظامی (۹۰ درصدی) نزدیک میکند. کشورهای غربی میگویند ایران تنها کشور جهان است که بدون داشتن بمب اتمی، به چنین غنی سازی در این سطح انجام میدهد. قبل از این دونالد ترامپ رئیس ایالات متحده امریکا ضمن درخواست مذاکره با ایران گفته بود تنها به دنبال یک چیز است و آن اینکه ایران به سلاح هستهای دست پیدا نکند. وزارت خارجه آلمان هم گفت: اروپاییها به مذاکرات و ارتباط با ایران ادامه میدهند. همچنان هدف ما، تلاش برای حل دیپلماتیک برنامه هستهای ایران است. " مایکل والتز" مشاور امنیت ملی کاخ سفید یکشنبه در برنامه این هفته شبکه ABC درباره ایران گفت: «همه گزینهها روی میز هستند. اگر ایران موشکها، تسلیحات، غنیسازی مواد هستهای را تحویل ندهد میتواند با یک سری پیامدهای دیگر مواجه شود». والتز گفت که حمله اخیر ارتش امریکا به حوثیهای یمن هم از نظر اندازه و هم در مقصر دانستن ایران متفاوت بود. او گفت: «این ایران است که مکرراً به حوثیها کمک مالی، منابع، آموزش و کمک کرده است تا نه تنها کشتیهای جنگی آمریکا، بلکه تجارت جهانی را هدف قرار دهند، و به حوثیها کمک کرده است تا دو مسیر از استراتژیکترین خطوط دریایی جهان را ببندند.» اظهارات والتز پس از حمله گسترده امریکا در روز شنبه به مناطق تحت اداره دولت حوثی یمن مطرح شد. ترامپ هم در پستی در شبکههای اجتماعی گفت: «اگر تهران فوراً به حمایت خود از آنها {حوثیهای یمن} پایان ندهد، آمریکا شما را کاملاً مسئول خواهد دانست و ما در این مورد خوب رفتار نخواهیم کرد.» این رسانه نوشت: ایران به سرعت پاسخ داد. سرلشکر حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران گفت: در صورت تهدید، ایران پاسخهای مناسب و کوبنده خواهد داد. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران نیز روز یکشنبه در پستی در ایکس نوشت: دولت ایالات متحده هیچ حقی برای دیکته کردن به سیاست خارجی ایران ندارد. آن دوران در سال ١٣۵٧ به پایان رسید. "برایان هیوز" سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا در پاسخ به این سوال که چه شرایطی میتواند جرقه مداخله نظامی آمریکا در ایران را بزند، با ارسال ایمیلی گفت: «ایران باید نشان دهد که برنامه غنیسازی و تسلیحات هستهای خود را برچیده است». هیوز درباره نامه ترامپ گفت که رئیسجمهور امریکا به صراحت گفت که با دو راه میتواند با ایران رفتار کند: "نظامی یا از طریق توافق.". دیپلماتی در سایه که به یک پیامرسان تاریخی تبدل شد شاید بپرسید چرا فردی نزدیک به خاندان شیخ نشین های امارات و فارغ التحصیل دانشگاه جرج واشنگتن امریکا که همزمان تاجر با تجربه ای است، پیام رسان ترامپ به رهبر انقلاب شد؟ در میانه سیاست پر تلاطم خاورمیانه، انور قرقاش، دیپلمات برجسته اماراتی، با نقشی غافلگیرکننده به صحنه آمد: انتقال نامهای از دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، به ایران. قرقاش از یک خانوادهی بازرگان در دبی به یکی از معماران دیپلماسی مدرن امارات و حالا پیامرسان میان دو دشمن دیرینه تبدیل شده است. اما قرقاش از کجا برآمد و چگونه به ترامپ نزدیک شد؟ از دبی تا کمبریج: ریشهها و پایهگذاری یک دیپلمات انور محمد قرقاش در ۲۸ مارس ۱۹۵۹ در دبی به دنیا آمد، در خانوادهای از اقلیت هوله در امارات که از طبقات متوسط در این کشور هستند. پدرش، تاجری سرشناس، او را با دنیای تجارت آشنا کرد، اما انور راهی دیگر برگزید: دانش و سیاست. تحصیلات ابتداییاش در امارات بود، اما به مرور به سوی غرب متمایل شد. در سال ۱۹۸۱ مدرک لیسانس علوم سیاسی را از دانشگاه جورج واشنگتن در آمریکا گرفت و سه سال بعد، در ۱۹۸۴، کارشناسی ارشدش را از همان دانشگاه به پایان رساند. سپس به بریتانیا رفت و در سال ۱۹۹۰ دکتریاش را از کالج کینگز کمبریج، یکی از معتبرترین مراکز آکادمیک جهان، دریافت کرد. موضوع پایاننامهاش، که به روابط بینالملل در خلیج فارس میپرداخت، نشان از دیدگاهی داشت که بعدها سیاست خارجی امارات را شکل داد. در همین راستا روزنامه گاردین نوشت که قرقاش از همان جوانی ترکیبی از ذهن تحلیلی و عملگرایی را نشان داد. پیش از این، او مثل دانشجویی بود که در کلاسهای واشنگتن و کمبریج نه فقط درس میخواند، بلکه آیندهاش را میساخت، و پس از آن، این تحصیلات او را به پلی بین فرهنگ شرق و غرب تبدیل کرد. بازگشتش به امارات در سال ۱۹۸۵ نقطهی شروع بود: او به عنوان استاد در دانشگاه امارات متحده عربی تدریس کرد و تا ۱۹۹۵ با دانشجویانی کار کرد که بعدها نخبگان کشور شدند. سپس از ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۹ به عنوان سردبیر اجرایی انتشارات مطالعات استراتژیک در مرکز مطالعات و تحقیقات استراتژیک امارات (ECSSR) مشغول شد، جایی که دیدگاهش دربارهی امنیت منطقهای شکل گرفت. در سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۶، مدیریت شرکت خانوادگی «گارگاش اینترپرایز» را بر عهده داشت و این تجربهی تجاری، مهارتهایش در مذاکره و مدیریت را تقویت کرد. ورودش به سیاست رسمی در سال ۲۰۰۶ با انتصاب به عنوان وزیر مشاور در امور شورای ملی فدرال آغاز شد و در فوریه ۲۰۰۸ به وزارت مشاور در امور خارجه رسید، نقشی که تا ۲۰۲۱ ادامه یافت و او را به یکی از تأثیرگذارترین چهرههای دیپلماسی امارات بدل کرد. در همین راستا نیویورک تایمز گزارش داد که صعود او نه از سر شانس، بلکه نتیجهی ترکیبی از تحصیلات، تجربه، و نزدیکی به خاندان حاکم بود. پیش از این، او مثل ستارهای در حال طلوع بود، و پس از آن، به اعتماد محمد بن زاید، رئیسجمهور امارات، تبدیل شد. چگونه قرقاش با ترامپ آشنا شد و چرا فرستاده او به ایران شد؟ انور قرقاش و دونالد ترامپ، دو مردی که از دو دنیای متفاوت میآیند، در محل منازعه هسته ای ایران به هم رسیدند. اما آشنایی آنها به سال ۲۰۱۶ بازمیگردد، وقتی امارات، مثل دیگر متحدان آمریکا، با تیمهای انتخاباتی هر دو نامزد ریاستجمهوری ارتباط برقرار کرد. عربین بیزنس، مستقر در امارات، به نقل از توییتی از قرقاش نوشت: «مثل دیگر دولتهای دوست آمریکا، مقامات اماراتی با مشاوران هر دو کمپین در سال ۲۰۱۶ تماس داشتند تا مواضع سیاست خارجی نامزدها را درک کنند.» پیش از این، این مثل تلاشی برای پیشبینی آینده بود، و پس از آن، پیروزی ترامپ این رابطه را عمیقتر کرد. اما چرا قرقاش برای این مأموریت انتخاب شد؟ فارن پالیسی، تحلیل کرده که او به دلیل سه ویژگی برجسته انتخاب شد: تجربهی دیپلماتیک، نزدیکی به واشنگتن، و توانایی مذاکره در شرایط بحرانی. او در عادیسازی روابط امارات با اسرائیل در ۲۰۲۰ نقش داشت و روابط شخصیاش با مقامات آمریکایی، از جمله دیدار با استیو ویتکوف، فرستاده خاورمیانهای ترامپ، در ابوظبی در ۱۱ مارس، او را به گزینهای ایدهآل تبدیل کرد. اکسیوس نیز گزارش داد که این دیدار زمینهساز تحویل نامه بود. پیش از این، او مثل دیپلماتی بود که در سایه کار میکرد، و پس از آن به دلیل ویژگی هایش از جمله آرامش تحت فشار، مهارت در میانجیگری، و اعتماد آمریکا و امارات، او را به پیامرسان این لحظهی تاریخی بدل کرد. مأموریت حساس: «گفتوگوها ادامه دارد» وقتی قرقاش با عباس عراقچی در تهران دیدار کرد، با لحنی محتاط گفت: «ما اینجا هستیم تا پیام را برسانیم و گفتوگوها را تسهیل کنیم.» این نقلقول، از گزارش تایمز آو اسرائیل، نشاندهندهی رویکرد عملگرای او بود. پیش از این، این مثل تلاشی برای کاهش تنش بود، و پس از آن، او افزود: «گفتوگوها ادامه دارد و ما به دنبال راهی برای ثبات منطقه هستیم.» عراقچی هم پاسخ داد: «ما همیشه آماده مذاکره برابر هستیم، اما نه زیر فشار!» این نقلقول از الجزیره، به مثابه یک بنبست دیپلماتیک بازنمایی شد، اما قرقاش با لبخند همیشگیاش فقط گفت: «نقش ما انتقال پیام است، تصمیم با تهران است.» پاسخی که بار دیگر سبک دیپلماسی محتاطانهاش را برجسته کرد. شخصیت و سبک دیپلماسی قرقاش مردی نیست که با هیاهو پیش برود. گلف نیوز، در توصیف این ویژگی او نوشت که او در جلسات خصوصی با لبخندی محتاط و کلماتی سنجیده عمل میکند. پیش از این، این مثل امضایی بر رفتارش بود، و پس از آن، این سبک در تهران به کارش آمد. او سخنور است، اما نه با فریاد؛ کلماتش مثل قدمهایی روی یخ نازکاند. منتقدانش او را تندرو میخوانند آنچنان که بیبیسی فارسی، در ۱۱ مارس گزارش داد که برخی مواضعش علیه ایران را جنگطلبانه میدانند، اما نزدیکانش او را عملگرایی میبینند که ثبات را به هر چیز ترجیح میدهد. قرقاش و نقش امارات در میانجیگری بین ایران و آمریکا سفر قرقاش مثل لحظهای است که امارات از یک قدرت منطقهای به بازیگری جهانی جهش کرد. در شرایطی که نقش امارات در این مذاکرات حیاتی است: کشوری که با آمریکا متحد است، با ایران تجارت دارد، و با اسرائیل پیمان بسته، میتواند پلی بین تهران و واشنگتن باشد. میدل ایست مانیتور، در این باره نوشت که روابط تجاری دبی و ایران، که بیش از یک قرن قدمت دارد، این نقش را تقویت میکند. ناظران سیاسی می گویند این میانجیگری ریسک دارد. اگر ایران رد کند، امارات ممکن است متهم به همراهی با تهدیدات شود؛ اگر موفق شود، میتواند تنشها را کم کند. تحلیلگران میگویند امارات با این حرکت هم ایران را آزمایش میکند و هم جایگاهش را نزد آمریکا و متحدانش بالا میبرد. پیش از این، این مثل قماری دیپلماتیک بود، و پس از آن، موفقیتش به انعطاف تهران و جدیت واشنگتن بستگی دارد. مردی در لبه تاریخ انور قرقاش، از دبی تا تهران، حالا در تقاطع تاریخ پرمناقشه ایران و امریکا ایستاده است. واشنگتن پست، تحلیل کرده که این مأموریت میتواند او را تعریف کند. پیش از این، او مثل سیاستمداری بود که در سایهی خاندان حاکم امارات رشد کرد، و پس از آن، حالا پیامرسانی است که جهان را به تماشا واداشته. اگر مذاکرهای شکل بگیرد، او معمار صلحی شکننده خواهد بود؛ اگر نه، شاید نامی در حاشیهی یک بحران دیده شود. در هر حال، او با این نامه، امارات را به قلب یکی از بزرگترین چالشهای زمانه برد. رونمایی از محتوای نامه ترامپ با تحریم های جدید! همزمانی ارسال نامه ترامپ به رهبر انقلاب با اعمال تحریمهای سنگین علیه ایران، تصویری آشکار از راهبرد اصلی آمریکا ارائه داد. این اقدام نهتنها تناقضی آشکار در سیاست واشنگتن را نشان داد، بلکه بار دیگر ثابت کرد که هدف واقعی آمریکا از طرح مذاکره، نه تفاهم، بلکه فریب افکار عمومی و افزایش فشار است. ارسال نامه دونالد ترامپ به رهبر انقلاب اسلامی ایران از طریق امارات، در حالی انجام شد که واشنگتن همزمان با این اقدام، تحریمهای گستردهای را علیه ایران اعمال کرد. این تحریمها که شامل وزیر نفت، شرکتهای مرتبط با صنعت انرژی و نفتکشهای ایرانی میشد، بلافاصله پس از تحویل نامه اعمال گردید. چنین همزمانیای، نهتنها نشاندهنده تناقض آشکار در سیاست آمریکا بود، بلکه هدف واقعی واشنگتن از ارائه این نامه را نیز بهخوبی آشکار ساخت: ایجاد یک ژست دیپلماتیک برای مذاکره، درحالیکه سیاست اصلی همچنان مبتنی بر فشار و تحمیل است. در نظام بینالملل، زمانی که یک دولت واقعاً به دنبال مذاکره است، حداقل از اقداماتی که مسیر گفتوگو را مسدود میکند، اجتناب میورزد. اما در این مورد، دولت آمریکا حتی منتظر واکنش ایران به نامه نشد و پیش از هرگونه پاسخ، تحریمهای جدیدی را اعمال کرد. این مسئله نشان میدهد که نامه صرفاً یک ابزار روانی برای تأثیرگذاری بر فضای داخلی ایران و افکار عمومی جهانی بوده و نه یک اقدام واقعی در جهت گشایش مسیر دیپلماتیک. اگر هدف واشنگتن، گفتوگو و تفاهم بود، بهطور منطقی انتظار میرفت که حداقل تا دریافت پاسخ، از تشدید فشارها خودداری کند. راهبرد مذاکره در سیاست خارجی آمریکا سیاست مذاکره در راهبرد آمریکا، نه بهعنوان ابزاری برای حل منازعات، بلکه بهعنوان تاکتیکی برای تقویت فشار به کار گرفته شده است. تجربههای پیشین، از جمله مذاکرات آمریکا با کره شمالی، لیبی و حتی مذاکراتی که به توافق هستهای با ایران انجامید، همگی نشان دادهاند که واشنگتن همواره از مذاکره بهعنوان ابزاری برای تغییر رفتار طرف مقابل در چارچوب منافع خود بهره برده است. در مذاکراتی که در دهه ۹۰ میلادی میان آمریکا و کره شمالی صورت گرفت، ایالات متحده متعهد شد که در ازای توقف برنامه هستهای پیونگیانگ، امتیازاتی از جمله کمکهای اقتصادی و فناوری را ارائه دهد. اما این تعهدات هرگز اجرایی نشد و در نهایت، واشنگتن از توافق خارج شد. در مورد لیبی نیز، ایالات متحده ابتدا از قذافی خواست که برنامه هستهای خود را متوقف کند و پس از انجام این کار، چند سال بعد با عملیات نظامی، حکومت او را سرنگون کرد. این تجربیات نشان میدهد که در رویکرد آمریکا، مذاکره نه برای ایجاد توافق پایدار، بلکه برای تغییر شرایط به نفع واشنگتن استفاده میشود. در مورد ایران نیز، واشنگتن در دورههای مختلف، از مذاکره بهعنوان ابزاری برای افزایش فشار استفاده کرده است. در ماجرای توافق هستهای برجام، پس از امضای توافق، آمریکا نهتنها به تعهدات خود در رفع تحریمها پایبند نبود، بلکه در نهایت از توافق خارج شد و سیاست فشار حداکثری را در پیش گرفت. در این چارچوب، ارسال نامه جدید ترامپ درحالیکه تحریمهای جدیدی همزمان اعمال میشود، بخشی از همان راهبرد همیشگی آمریکا برای تحمیل شرایط خود از طریق مذاکره ظاهری و فشار عملی است. راهبرد ایران در مواجهه با سیاست دوگانه آمریکا با در نظر گرفتن این واقعیتها، هرگونه واکنش ایران به این نامه، باید در چارچوب شناخت دقیق از راهبرد واشنگتن و حفظ منافع ملی تعریف شود. سیاست آمریکا مبتنی بر افزایش خصومت و فشار است و هرگونه امتیازدهی در این شرایط، نهتنها موجب کاهش فشارها نخواهد شد، بلکه آمریکا را در مسیر اعمال فشارهای بیشتر ترغیب خواهد کرد. ایران در طول سالهای گذشته نشان داده که در برابر فشار حداکثری، نهتنها عقبنشینی نخواهد کرد، بلکه با اتخاذ راهبردهای متناسب، مسیر پیشرفت خود را دنبال خواهد کرد. تحریمهای جدید آمریکا، که همزمان با ارسال نامه ترامپ اعمال شد، نشان میدهد که هدف اصلی واشنگتن، از بین بردن توان اقتصادی ایران و تحمیل شرایط موردنظر خود در حوزههای مختلف است. اما ایران با اتکا به توان داخلی و همکاری با شرکای بینالمللی خود، این مسیر را ناکام گذاشته و توانسته فشارهای اقتصادی را مدیریت کند. مذاکره در شرایطی معنا دارد که دو طرف با حسن نیت وارد آن شوند و هدف، دستیابی به یک توافق پایدار و متوازن باشد. اما تجربه تاریخی نشان داده که مذاکره با آمریکا، همواره با تاکتیکهای فریب، اعمال فشارهای موازی و تلاش برای تحمیل اراده همراه بوده است. بنابراین، هرگونه تصمیمگیری در مورد تعامل با آمریکا، باید بر اساس این واقعیتها باشد و در مسیری تعریف شود که تضمینکننده منافع ملی باشد، نه ابزاری برای پیشبرد سیاستهای واشنگتن. بیانیه سه جانبه ایران، روسیه و چین سیگنالی تازه به نامه ترامپ همزمان با ارسال نامه ترامپ به ایران، نشستی سه جانبه بین تهران، پکن و مسکو نیز برگزار شد. بیانیه پایانی این نشست علاوه بر تشریح دیدگاه های ایران، مواضع دو عضو دیگر شورای امنیت سازمان ملل یعنی چین و روسیه را نیز به دولت ایالات متحده گوشزد می کند. دولتی که در سال ۲۰۱۸ در اقدامی یکجانبه از توافق هسته ای با ایران خارج شد. در این بیانیه سه کشور آخرین وضعیت موضوع هستهای و رفع تحریمها را بهطور مفصل مورد بحث و بررسی قرار دادند. سه کشور بر ضرورت لغو تمامی تحریمهای غیرقانونی یکجانبه تأکید کردند. نمایندگان تهران، مسکو و پکن تاکید کردند که تعاملات دیپلماتیک، سیاسی و گفتگوی مبتنی بر اصل احترام متقابل، تنها گزینه عملی و معتبر در این خصوص است. سه کشور همچنین تاکید کردند که طرفهای ذیربط باید متعهد به توجه به دلایل ریشهای وضعیت کنونی بوده و اعمال تحریم، فشار و تهدید توسل به زور را ترک نمایند. موضوعی که بارها از سوی مقامات ارشد ایران نیز در روزهای گذشته اعلام شد تا این پیام از تهران به دنیا مخابره شود که مذاکره همراه با تهدید و زور راه به جایی نمی برد. نکته ای که امیر سعید ایروانی نماینده ایران در سازمان ملل نیز بدان اشاره کرد و گفت: هر تلاشی برای وادار کردن ایران به پذیرش توافقی ناعادلانه، محکوم به شکست است. دیپلماسی باید مبتنی بر احترام متقابل باشد، نه باج خواهی. دو فرضیه از زمان دریافت نامه و حتی روزها قبل از آن، محتوای این نامه محل گمانهزنیهای مختلفی بوده است. فرضیه اول که عموما از سوی رسانهها و تحلیلگران اصولگرا مطرح میشود، این نامه را چیزی بیش از صرف فشار نمیدانند. این گروه نامه ترامپ را فشار جدید بر ایران برای تن دادن به مذاکره میدانند که سعی دارد از طریق یک اقدام نمادین که مخاطب آن رسانهها و افکار عمومی هستند، تهدید و فشار را تشدید کند. در مقابل عدهای دیگر از تحلیلگران معتقدند واکنش ایران که اعلام کرده نامه در حال بررسی است، بیانگر جزئیات مهمی است که پیام ترامپ را فراتر از صرف دعوت به مذاکره یا تهدید همراه میکند. تاکید برخی رسانهها و تحلیلگران مبنی بر اینکه نامه در سطوح کارشناسی، تصمیمسازی و تصمیمگیری در حال بررسی است گواهی بر این مدعاست. نامه ترامپ در حال بررسی دقیق و کارشناسی است. مصطفی نجفی، تحلیلگر مسائل ایران در این خصوص معتقد است: قرار بر این است اگر روزنهای در این نامه برای دیپلماسی و گفتوگو وجود داشته باشد، از آن بهرهبرداری شود. همچنین قرار است دلایل رد(با احتمال بیشتر) یا شاید تایید بخشی از آن نیز به اطلاع عموم رسانده شود. نخستین بار است که نامه یک رئیسجمهور آمریکا به ایران جنبه عمومی پیدا کرده و قرار است حداقل بخشی از آن با افکار عمومی در میان گذاشته شود. گزاره دیگری که در تایید این فرضیه مطرح میشود در میان بودن پای یک پیشنهاد اقتصادی است که به ویژه پای امارات به عنوان میانجی را در روابط ایران و آمریکا باز کرده است. اینکه چرا نامه نه از سوی سوئیس، قطر یا عمان بلکه از سوی ابوظبی تحویل تهران داده شده است، بیانگر این واقعیت است که نامه ترامپ محتوایی دارد که قابل سنجش و اندازهگیری است و برای جلب نظر تهران تنظیم شده است. نشانهها چه میگویند؟ کوروش احمدی، دیپلمات بازنشسته به بررسی این دو فرضیه پرداخته است. احمدی معتقد است: نشانه جدی و امیدوارکنندهای مبنی بر اینکه محتوای نامه مثبت باشد به چشم نمیخورد. دونالد ترامپ در مصاحبهای که طی آن ارسال این نامه را اعلام کرد صحبت از «یا معامله یا منازعه» کرد و در دوره اخیر نیز به دفعات این موضع را اعلام کرده است. بستر فعلی با بستری که باراک اوباما در آن نامه نوشت متفاوت است. اوباما پیش از ارسال نامه یکسری اقدامات مثبت انجام داد. اما امروز فضا توام با تنش و تهدید است و در نتیجه شاید محتوای نامه بیرابطه با این بستری که آمریکاییها ایجاد کردهاند نباشد. این کارشناس با اشاره به اینکه چرا ایران هنوز جواب نامه را نداده و در حال بررسی آن است، میگوید: باید گفت که این روند طبیعی است و ایران باید با برخی کشورهایی که روابط نزدیکتری با آنها دارد مانند چین و روسیه مشورت داشته باشد. همچنین تهران باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد موضع خود را علنی اعلام کند یا در یک نامه و به صورت غیرعلنی. ممکن است ایران بخواهد پیشنهاد متقابلی بدهد یا بدون پیشنهاد پاسخ بدهد ولی هنوز مشخص نیست که تهران در پاسخ به نامه ترامپ چه خواهد کرد. احمدی اظهار کرد: اما اگر پاسخ تهران به مذاکره منفی باشد، حداقل اتفاقی که میافتد این است که تحریمها پابرجا میماند و حتی تشدید میشود. در خصوص اقدام نظامی احتمالی باید گفت که حتی اگر ترامپ بخواهد این گزینه را عملی کند هنوز هفتهها و شاید ماهها با آن فاصله داریم. حتی ممکن است رئیسجمهور آمریکا دیگر نخواهد این گزینه را در دستورکار داشته باشد و منتظر بماند ببیند که آیا تحریمها اثری خواهد داشت یا خیر. همچنین شاید تا مادامی که ایران اقدامی برای تسلیحاتی کردن برنامه هستهایاش انجام نداده، اقدام نظامی در دستورکار قرار نگیرد. در نهایت ممکن است مذاکرات محدود و غیرمستقیمی با هدف کاهش تنش بین ایران و آمریکا انجام بگیرد، اما مساله اینجاست که ابعاد نمایشی ماجرا برای ترامپ بسیار مهم است و بعید است که وی با توجه به سابقهای که دارد به مذاکرات غیرمستقیم در سطوح میانی کارشناسی رضایت دهد. اهمیت صحبتهای ترامپ درباره صلح، در صورت عمل به آنها مشخص خواهد شد علی لاریجانی میگوید اهمیت صحبتهای ترامپ درباره صلح، در صورت عمل به آنها مشخص خواهد شد. لاریجانی تصریح کرد: در تمدن امروز غرب، فریب و خدعه امر متعارفی است؛ اینکه کلاهبرداری کنند زرنگی و سیاست ورزی محسوب میشود. او افزود: رئیسجمهور اسبق آمریکا درخواست مذاکره کرد، نامه نوشت و گفت میخواهیم مسئله را حل کنیم؛ چند سال هم مذاکره شد تا به توافق رسیدیم؛ ترامپ به نقض آن افتخار کرد. لاریجانی یادآور شد: ترامپ میگوید من رئیسجمهور صلح هستم، باور میکنید؟ شما نقض عهد کردید، چطور آرامش برای جهان ایجاد میکنید؟ اگر الفاظ ترامپ درباره صلح محتوای واقعی داشته باشند، یک تغییر مهم در تاریخ آمریکاست. بعید میدانیم کسی به الفاظ ترامپ اهمیت دهد، مگر اینکه ثابت کند. وی همچنین گفت: خاصیت صلح در این است که آرامش اجتماعی ایجاد میکند، معنا دارد کسی تابلوی صلح بلند کند و ملتها را تهدید کند؟ این صحبت های لاریجانی پس از دریافت نامه ترامپ مطرح می شود و بسیاری این صحبت ها را مرتبط با محتوای نامه ترامپ می دانند. مجید رئوفی، پژوهشگر ارشد، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: نورنیوز نزدیک به شعام از ارزیابی سهسطحی نامه ترامپ نوشته و علی لاریجانی هم کد داده که ترامپ راجع به صلح، حرف نو و متفاوتی مطرح کرده که یک تغییر مهم در تاریخ امریکاست. ۱۴۰۴ با یک تغییر مهم جهانی همراه خواهد شد؟ مذاکره جدی و معطوف به نتیجه، جدیه؟ اینطور بهنظر میاد. ۵ درخواست ترامپ در سال 98 از آیتالله خامنهای/ پاسخهای رهبرانقلاب چه بود؟ «آبه شینزو» حامل پنج درخواست ترامپ از آیت الله خامنه ای بود که رهبر انقلاب به این درخواست ها صریحا پاسخ دادند. ۲۳ خرداد ۱۳۹۸،همزمان با سفر «آبه شینزو» نخست وزیر ژاپن به ایران برخی روزنامههای ژاپنی با بازخوانی دیدار «دونالد ترامپ» در سال ۲۰۱۶ [بعد از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا] با «آبه» به ماجرای اظهارات نخست وزیر ژاپن مبنی بر امکان انتقال پیام رئیسجمهور آمریکا توسط وی به آیتالله خامنهای پرداختند. این رسانهها نوشتند: «آبه در دیدار ترامپ در سال ۲۰۱۶ گفته "ما روابط دوستانهای با ایران داریم. من میتوانم با رهبر عالی این کشور ملاقات کنم". رئیسجمهور آمریکا نیز در واکنش به سخنان آبه میگوید "جدی میگوئید؟ واقعاً میتوانید با او دیدار داشته باشید؟ "» در این میان دونالد ترامپ چند هفته قبل از سفر نخست وزیر ژاپن به ایران، در گفتگویی با «شینزو آبه» اعلام میکند: «هیچکس غیر از شما نمیتواند پیام من را به ایرانیها منتقل کند!» براساس این گزارش، تحلیل بسیاری از ناظران سیاسی و رسانهها از سفر «آبه شینزو» به ایران پس از ۴۰ سال، انتقال پیام محرمانه ترامپ به آیتالله خامنهای بود؛ تحلیلی که امروز و پس از انتشار محتوای دیدار وی با رهبر معظم انقلاب به واقعیت پیوست. در این دیدار «آبه شینزو» با بیان اینکه «من قصد دارم پیام رئیس جمهور آمریکا را به جنابعالی برسانم»، صریحاً ۶ درخواست آمریکا را به نقل از دونالد ترامپ خطاب به مقام معظم رهبری اعلام کرد و رهبر انقلاب نیز خطاب به نخست وزیر ژاپن مورد به مورد به درخواستهای رئیسجمهور آمریکا، پاسخهای صریح و شفاف ارائه کردند که مشروح آن در ادامه میآید: رهبر انقلاب: من شخص ترامپ را شایسته مبادله هیچ پیامی نمیدانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد. ترامپ: آمریکا قصد تغییر رژیم در ایران را ندارد. رهبر انقلاب: این یک دروغ است زیرا اگر آمریکا میتوانست این کار را انجام دهد، انجام میداد اما نمیتواند. ترامپ: میخواهیم درباره موضوع هستهای مذاکره کنیم. رهبر انقلاب: ایران به مدت پنج، شش سال در موضوع هستهای با آمریکا و اروپاییها در قالب ۱ + ۵ مذاکره کرد و به یک نتیجه هم رسید، اما آمریکا زیر این توافق و قرارداد قطعی زد، بنابراین کدام فرد عاقلی است که دوباره با کشوری که زیر تمام توافقها زده، مذاکره کند؟ ترامپ: عزم آمریکا جلوگیری از ساخت سلاح هستهای توسط ایران است. رهبر انقلاب: ما با سلاح هستهای مخالفیم و فتوای شرعی من حرام بودن ساخت سلاح هستهای است اما این را بدانید که اگر ما قصد ساخت سلاح هستهای داشتیم، آمریکا هیچ کاری نمیتوانست بکند و اجازه ندادن آمریکا، هیچ مانعی ایجاد نمیکرد. ترامپ: آمریکا آماده مذاکرات صادقانه با ایران است. رهبر انقلاب: ما این حرف را اصلاً باور نمیکنیم زیرا مذاکرات صادقانه از جانب شخصی همچون ترامپ، صادر نمیشود. صداقت در میان مقامات آمریکایی بسیار کمیاب است. ترامپ: مذاکره با آمریکا موجب پیشرفت ایران خواهد شد. رهبر انقلاب: ما به لطف خداوند، بدون مذاکره با آمریکا و با وجود تحریم هم به پیشرفت خواهیم رسید.