صفحه اول
پدرام نیری- بی تردید منطقه خاورمیانه، از مهمترین مناطقی است که تمرکز و توجه بسیاری از بازیگران بینالمللی را به خود معطوف کرده است. موقعیت ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک، ذخایر عظیم انرژی، از مهمترین عواملی است که باعث اهمیت مضاعف این منطقه شده است. از این رو، هرکدام از بازیگران و سازمانهای بینالمللی، منطقهای و فرامنطقهای، برای توسعۀ نفوذ و حضور در خاورمیانه به رقابت پرداخته و درصدد دستیابی به منافع و اهداف خاص خود در منطقه هستند. آمریکا به عنوان مهمترین بازیگر فرامنطقه ای دخیل در معادلات سیاسی، امنیتی و افتصادی این منطقه همیشه مورد توجه دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است و اقدامات سیاسی این کشور و ابعاد متنوع و گستردگی آن بر نحوه ی شکل گیری و تغییر و تحول ساختار های قدرت در این حوزه موثر بوده است. آمریکا در راهبردهای خاورمیانه ای خود اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدتی را دنبال می کند و توامان از ابزارهای متنوع سخت و نرم برای تحقق این اهداف استفاده میکند. نظم جدید حاکم بر خاورمیانه ی مورد نظر آمریکا، مبتنی بر ایجاد توازن قوا و جلوگیری از ایجاد یک ابرقدرت منطقه ای است. به عبارت دیگر، آمریکا در تلاش است تا با کمک قدرت های منطقه به طور موازی از قدرت گرفتن بیش از حد یکی و تضعیف دیگری جلوگیری نماید و از این طریق اهداف سیاسی ، اقتصادی و امنیتی خود را دراین منطقه دنبال کند. در این رهگذر، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از مهمترین بازیگران قدرتمند منطقه ای بیشترین نقش را در ایجاد نظم منطقه ای و شکل دهی به ساختارهای سیاسی ،اقتصادی و امنیتی خاورمیانه دارد. از این رو، شایسته است سیاست های راهبردی خویش را متناسب با ساختار های قدرت در این منطقه و سیاست خارجی دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به خصوص آمریکا بازسازی نماید تا از این طریق هم از فرصت های به و جود آمده بهره برداری نماید و هم هزینه های احتمالی ناشی از قدرت بازیگری دیگر بازیگران را به حداقل ممکن برساند. ترامپ در حالی یک نامه برای مذاکره فرستاده است که قبل از آن سندی در سایت کاخ سفید رسما تحت عنوان فکتشیت «رئیس جمهور دونالد جیترامپ فشار حداکثری را بر ایران بازمیگرداند» منتشر کرده است. از مواردی که فکتشیت اعلام میکند این است که ایران باید از سلاحهای متعارف خود محروم شود، رابطه ایران با متحدین منطقهای خود قطع شود و سوم این که وزارت خزانهداری فشار حداکثری علیه ایران را اعمال کند. با توجه به این شرایط، اگر ایران مذاکره را بپذیرد وارد یک دوراهی میشود. اگر شروط فکتشیت را بپذیرد وارد پروسه خلعسلاح میشود. اگر نپذیرد تجربه نشان داده که فشار رسانهای و فضاسازی بینالمللی آغاز میشود. ایران به دنبال این است تا نظام محاسباتی اسرائیل و آمریکا را واقعگرا کند. صحبتهای رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان مبنی بر این که محور مقاومت متکی به افراد نیست و مقاومت بعد از شهادت سید حسن و سنوار اقدامات بزرگی انجام داد، یادآوری این موضوع است. دوم این که ایران تلاش میکند تا معادلات منطقه را به خود وابسته کند. مثلا این که به کشورهای عربی یادآوری کند هر نقطه مهاجم به ایران، خاک دشمن شناسایی میشود و آنها هم آسیب جنگ را خواهند دید یا این که اگر امنیت انرژی ایران به خطر بیفتد امنیت انرژی کل منطقه به خطر میافتد. با این حال تغییر اساسی در روابط خارجی به عنوان یکی از ارکان مهم این چرخه تغییر بنیادین، میتواند نقش مهمی در بهبود وضعیت کشور و ایجاد چشمانداز مثبت برای آینده ایفا کند. برای عبور از این بحرانها، نیاز به تصمیماتی فراتر از جابهجایی منابع و تغییر اولویتهای مقطعی است و باید به دنبال راهحلهای ریشهای و ساختاری بود. از نظر واشنگتن گرچه ایران یکی از امضأکنندگان پیمان عدم توسعه تکنولوژی سلاحهای اتمی میباشد و احداث رآکتورهای انرژی اتمی و همکاری با روسیه و چین طبق تبصره چهارم این پیمان حق مسلم ایران بوده و قانونی میباشد، اما پیشرفتهای علمی و صنعتی ایران در این رشته، منجر به اخذ قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی خواهد شد و این چیزی است که آمریکا باید از آن جلوگیری کند.