صفحه اول
کائنات: منیر دولتخواه سرمایه فرهنگی شامل میراث فرهنگی، و سرمایه اجتماعی، شبکهها و هم چنین روابط اجتماعی است.برای افزایش تابآوری جامعه و توانایی پاسخدهی، مقاومت و بازیابی از موقعیتهای نامطلوب ضروری هستند.سرمایه فرهنگی و تاب آوری ممکن است اثر یکدیگر را تشدید کند.سرمایه فرهنگی به مجموعهای از منابع، دانش، مهارتها و ارزشهایی اطلاق میشود که افراد و گروهها برای دستیابی به موفقیت اجتماعی و اقتصادی از آن بهرهبرداری میکنند.بی شک اعتبار و هویت هر تمدن و فرهنگی به پشتوانه اصالتها، سوابق و افتخارات تاریخی آن است. هیچ ارزشی فی البداهه بوجود نمی آید و هیچ افتخاری بدون تکیه بر باورها و آئینهای نهادینه شده در حافظه تاریخی جامعه جاودانه نمی گردد. سنتهایی که نسل به نسل و سینه به سینه ، بستر ناملایم تاریخ را درنوردیده و به عنوان "یکی از ارکان عمدهء حیات فرهنگی ملتها"دست ما رسیده است. براساس تجربیاتی چند صد ساله و برپایهء پژوهش وآزمونهای اندیشمندان، هنرمندان، حکما و پدران ما کشف و خلق شده تا به امروز رسیده است. بر همگان وظیفه است تا پاسدار این حرمت جاودانه و این هویت بازمانده از نیاکان خود باشیم، تا دست یافته ها و ابداعات ما نیز توسط آیندگان حفظ شود و افتخاری گردد برای فرزندان ما. تمامی سنتهای برجای مانده، نه تنها از نظر ارزش تاریخی و باستان شناسی، که از لحاظ اصول زیبایی شناسی، ساختار و اصول فکری و بنیادی، نگاه و بینش آئینی و عرفانی و همچنین قوانین و نظام زندگی اجتماعی، هدفمند بوده، دارای ساختاری ماهوی می باشند و اهمیت فوق العاده ای در زندگی فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی تمامی جوامع و ملل دارد. سرمایة فرهنگی در همة اشکالش انباشتی از منابعی است که به آن فوریتی که میتوان سرمایة اقتصادی را بهدست آورد، بهدست نمیآیند. منابعی که در طول زمان بهدست آمدهاند را میتوان، بهلحاظ نظری، تحرک بخشیده و برای بهدست آوردن امتیازی در میدانهای مختلف، سرمایهگذاری کرد. «میدانها»یا «بسترهای اجتماعی»، در استفاده بوردیو از این اصطلاح، قواعد اجتماعی، عرفها و نهادهای پیچیده و سیال هستند. ارزش سرمایة فرهنگی فرد، بسته به میدانی که در آن عمل میکند، تغییر میکند. موضوعات اجتماعی که مفهوم سرمایة فرهنگی در آنها مفید است، شامل طبقة اجتماعی، آموزش، نابرابری، قدرت و طرد و محرومیت هستند. سرمایة فرهنگی، از طریق فرایندهای اجتماعیشدن اولیه و ثانویه، جابهجا و بازتولید میشود. به این دلیل، اعمال مربوط به پرورش کودکان و ورود والدین به مسائل مدرسه، بهطور وسیعی مورد تحقیق قرار گرفته است. اشکال مختلف سرمایة فرهنگی، زمانی که از طریق تعامل با نهادهای اجتماعی فعال میشوند، ممکن است بهطور نابرابری ارزشگذاری شوند؛ برای مثال، ممکن است مدارس به سرمایه فرهنگی تجسمیافته والدین طبقة کارگر که تمایزهای سفتوسختی را بین کار و بازی اعمال میکنند، پاداش ندهند. نهادهای اجتماعی، انواع متفاوت سرمایة فرهنگی را پاداش داده، نادیده گرفته و مجازات میکنند و درنتیجه نابرابری را ایجاد کرده و دائمی میکنند. افزایش سرمایه فرهنگی در جامعه میتواند به تقویت هویت فرهنگی، ارتقاء سطح آموزش و افزایش مشارکت اجتماعی منجر شود.همچنین، این سرمایه به عنوان ابزاری برای مقابله با نابرابریهای اجتماعی عمل کرده و به افراد کمک میکند تا در بازار کار رقابتیتر شوند.بنابراین، توجه به توسعه سرمایه فرهنگی در سیاستگذاریهای اجتماعی و آموزشی از اهمیت ویژهای برخوردار است.سرمایه فرهنگی نقش مهمی در تقویت تاب آوری در جوامع و افراد دارد. سرمایه فرهنگی شامل ارزشها، سنتها و دانشی است که نحوه درک و تعامل مردم با دنیای اطراف را شکل میدهد. کارکرد سرمایه فرهنگی از نگاه متفکرین ایرانی؛ از نگاه مسعود چلبی، درصورتی که دسترسی به سرمایه فرهنگی، بهصورت برابر باشد، سرمایه فرهنگی میتواند، کارکردهای زیر را داشته باشد: دسترسی اکثریت اعضای جامعه به منابع معرفتی، بسط خردگرایی در عرصههای مختلف زندگی، بالا بودن سطح مشارکت همگانی در تولیدات و خلاقیّتهای علمی و فرهنگی، سریع شدن تغییرات اجتماعی، گسترش دانشهای نوین و گسترش گردش اطلاعات بهصورت افقی و عمودی و رشد شخصیتی برای اکثریت افراد جامعه. از نظر رفیعپور، سرمایه فرهنگی، همان فرهنگ بهجا مانده از گذشتگان است؛ که بهوسیله آن، انسانها نیازهای مختلف خود را برطرف میکنند؛ زیرا در صورت عدم وجود این سرمایه، انسانها مجبورند از صفر شروع کنند و تمام مراحلی را که پیشینیان رفته بودند را دوباره طی کنند