صفحه اول
جهانیشدنِ ساختارهای تولیدی، مالی و تجاری، ماهیت و کارویژهی دولتها را از واحدهای سرزمینی به بازیگرانی مجازی و بازاری در اقتصاد سیاسی جهانی متحول ساخته است. در گذار به جهانیشدن دغدغه دولتها از مسائل امنیتی و سیاسی به دستیابی به سهمی از بازارهای تولید، تجارت و سرمایهی جهانی تغییر یافته است. تجلی این تحول در عملکرد دولتها در نظام اقتصاد سیاسی جهانی، گذار از دیپلماسی سنتی به دیپلماسی اقتصادی به عنوان ابزار نوین و کارآمد تعامل در اقتصاد جهانی و دستیابی به توسعه قابل مشاهده میباشد. در چارچوب ساختار نوین، نخست این که مقولهی توسعهی اقتصادی به مؤلفهی تعیینکنندهی کارآمدی و قدرتمندی دولتها تبدیل گردیده و دوم، دستیابی به توسعهی اقتصادی نیازمند تعامل با ساختارهای اقتصاد سیاسی جهانی میباشد. دغدغهی کانونی و گفتمان حاکم بر ساختار اقتصاد سیاسی ج.ا.ا نیز در برههی کنونی مسئلهی توسعهی اقتصادی است. برای ایران به عنوان کشوری در حال توسعه استراتژی رهایی از فروش مواد خام و دستیابی به مدارهایی از تولید کالاهای صنعتی یا مشتقات حاصل از فرآوری مواد خام، آنگونه که مقام معظم رهبری تأکید میکنند، نه تنها یک ضرورت بلکه یک الزام است. از اصول اولیه در حکمرانی خردمندانه، اتکا به آرای کارشناسی است. روابط خارجی نیز که عرصه مناسبات سیاسی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی بین جوامع است از وجوه راهبردی برخوردار میشود. البته در این بازار گرم بازی با پسوندهایی چون حکمرانی و راهبردی و عالی که بسیاری طبلهای تو خالی را پشت عناوین پرطمطراق پنهان کرده است باید هوشیار بود که در نظام مسائل کشوری، واقعاً برخی امور جاری نیستند. چون پیامدهای بلندمدت برای سرنوشت کشورها دارند. یک سیاست انقباض پولی نیست که با ۵ درصد افزایش نرخ نزول و تنزیل بانکی یا عملیات بازار باز جبران شود. كاربرد مفهوم «دیپلماسی اقتصادی» در ادبیات سیاست خارجی در ایران معاصر عمری طولانی ندارد. دیپلماسی اقتصادی به مفهوم «اهمیت یافتن مناسبات اقتصادی در روابط خارجی، یكی از ابزارهای مهم برای پیشبرد اهداف بلندمدت رشد و توسعه اقتصادی كشورها به حساب میآید.» این موضوع بهویژه در فرآیند جهانی شدن اقتصاد، اهمیتی دوچندان یافته است. دیپلماسی اقتصادی بازیگران خارجی و داخلی خود را دارد. در زمینه بازیگران خارجی سازمانهای بینالمللی با قوانینی كه وضع میكنند به روند دیپلماسی اقتصادی در سطح جهان شكل میدهند. در مورد بازیگران داخلی نیز به ضرورت هماهنگی بیشتر در دیپلماسی اقتصادی میان بخشهای مختلف حكومت و همچنین حضور بازیگران غیردولتی تاكید میشود، چرا كه در دیپلماسی اقتصادی برخلاف دیپلماسی سیاسی، مشتریان نهایی شركتهای عمومی و خصوصیای هستند كه قصد صادرات و واردات كالا یا خدمات را دارند. چنین تغییراتی در سطح نگاه به امر دیپلماسی و گذر از دیپلماسی سیاسی و امنیتی به دیپلماسی اقتصادی است كه آن را به یكی از مهمترین رویكردهای حال حاضر در مناسبات روابط خارجی تبدیل كرده است. نگاه به رویكرد اقتصادی در نزد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران كمتر از یك دهه قبل خود را در قالب مفاهیمی تازه و نوظهور نشان داد و در زمانی كوتاه رویكرد تازهای برای بحث در حوزه دیپلماسی به دكترین روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران وارد شد. در عصر جدید تغییر موضع دستگاه دیپلماسی به سمت رویكردهای مبتنی بر اقتصاد و تامین منافع ملی از راههای مبتنی بر حوزه اقتصاد زمینههایی را به وجود آورد كه ضرورت ورود هدفمند به مبحث و مفهوم دیپلماسی اقتصادی در مركز پروژههای حوزه سیاست خارجی و اقتصادی قرار بگیرد. اذهان عمومی ولی نعمت و موکل هر دولتاند. اگر نخبگان که لایه میانی از دست رفته در حکمرانی ایرانی هستند خود را بیابند؛ باید مردم را توجیه کنند و دولت را تحدید کنند که از یک ذخیره استراتژیک بینالمللی که بسیاری آرزوی خرید آن به چند هزار میلیارد دلار را دارند به چشم ارثیه خوران خوشگذران ننگرند. حالا که جنگ، جنگ تلههاست؛ هر تشویقی و نهیبی برای مفتخر کردن چنین دارایی، لالایی بدسگالانه است و دامی است که در آن تلهی بزک کارشناسی برای حکمرانی خواهد بود.