روزنامه کائنات
5

گزارش

1403 شنبه 18 اسفند - شماره 4791

کائنات از ضرورت برنامه‌ریزی برای مقابله با تهدیدات آمریکا و رژیم صهیونیستی گزارش می دهد

دستور کار منطقه ای ایران

 جلال الدین عنابی- دیپلماسی منطقه ای به تعامل بین دولت ها از طریق سازمان های منطقه ای اشاره دارد. دیپلماسی منطقه ای (RD) به یک نیروی قوی در روابط بین الملل تبدیل شده است. جهانی شدن و وابستگی متقابل همه کشورها را آگاه ساخته است که همکاری همسایگی به نفع متقابل عمل می کند. کشورهای کوچک به نفع اعداد، برای مزیت اقتصادی و سیاسی می بینند.
معنای ویژه دیپلماسی منطقه‌ای برای ایران
جمهوری اسلامی ایران در ماه‌های اخیر یک کارزار دیپلماتیک را با هدف تقویت روابط با همسایگان خود شدت بخشیده است؛ اقدامی که بخشی از تلاش‌های گسترده‌تر تهران برای ایجاد توازن در برابر تهدیدات احتمالی ایالات متحده آمریکا -که رویکردی تهاجمی و سازش‌ناپذیر در پیش گرفته است و رژیم اسرائیل که رفتارهای مخرب فزاینده‌ای دارد- محسوب می‌شود.
سیاست خارجی ایران مبتنی بر روابط دوستانه با همسایگان که طی چهار دهه گذشته با درجات مختلفی از اولویت و موفقیت دنبال شده است، اکنون با توجه به سیاست‌های خصمانه «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا و همچنین رد مذاکره با واشنگتن از سوی تهران، اهمیت بیشتری پیدا کرده است. هم‌چنین، این کارزار در زمانی صورت می‌گیرد که افزایش تنش‌آفرینی‌های اسرائیل علیه ایران و متحدانش در منطقه غرب آسیا شدت گرفته است.
پیگیری روابط مستحکم با کشورهای همسایه که عمدتاً از سوی وزارت امور خارجه ایران دنبال می‌شود، علاوه بر کاهش نگرانی‌های بی‌پایه برخی پایتخت‌های عربی نسبت به ایران، می‌تواند زمینه‌هایی برای کاهش فشارهای فزاینده آمریکا بر جمهوری اسلامی فراهم آورد.
به گفته «اسماعیل بقایی» سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، که برای این گزارش با وی گفت‌وگو شده است، این سیاست از دوران پس از جنگ ایران و عراق در دهه ۱۳۶۰ شکل گرفت و همچنان ادامه دارد.
اما نشانه‌هایی وجود دارد دال بر اینکه این رویکرد در دوران ریاست‌جمهوری «مسعود پزشکیان» که از تیرماه ۱۴۰۳ (جولای ۲۰۲۴) آغاز شده، با توجه به شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی اهمیت بیشتری یافته است.
مبادلات دیپلماتیک میان تهران و پایتخت‌های منطقه در ماه‌های اخیر افزایش چشمگیری داشته و مقام‌های ایرانی بیش از گذشته بر نقش پررنگ همسایگان در سیاست خارجی ایران تأکید می‌کنند.
بقایی تصدیق کرد که روابط حسنه با همسایگان می‌تواند در شرایطی که تصور می‌شود سخت‌تر است، مفید باشد.
بقایی در این باره گفت: «در شرایطی که احساس می‌شود محیط بین‌المللی نسبت به گذشته نامساعدتر شده است – به هر دلیلی، سیاست‌های آمریکا، یکجانبه‌گرایی، یا رویکرد اتحادیه اروپا – این زمانی است که می‌توان روی منطقه حساب باز کرد.»
ایران آماده است
اما، اگر شرایط بیرونی تغییری کرده است، ایران اطمینان حاصل کرده که آمادگی‌های لازم را داشته باشد.
بقایی توضیح داد که ایران به طور مستمر رفتار ترامپ و تیم سیاست خارجی و امنیت ملی او را تحلیل و الگوهای رفتاری مرتبط را استخراج می‌کند. بر اساس این تحلیل‌ها، سناریوهایی برای نحوه اقدامات احتمالی رئیس‌جمهور آمریکا در قبال ایران طراحی شده و طرح‌های متقابل نیز تدوین شده است.
بقایی افزود که ایران حتی نگاه و تحلیل کشورهای همسایه نسبت به ترامپ را نیز بررسی می‌کند تا بتواند با درک روشن‌تری دیپلماسی منطقه‌ای خود را پیش ببرد. وی خاطرنشان کرد که کشورهای منطقه دلایل کافی دارند تا تصور کنند سیاست‌های دولت ترامپ صرفاً به ضرر ایران نخواهد بود و همراهی تام با این سیاست‌ها می‌تواند پیامدهای منفی برای منافع خود آن‌ها نیز داشته باشد.
بقایی معتقد است که سیاست «اول همسایگان» طی ماه‌های گذشته توانسته به کاهش تنش‌های بی‌مورد میان ایران و برخی کشورهای عربی کمک کند.
اکنون که رئیس‌جمهور آمریکا قواعد اولیه دیپلماسی را کنار گذاشته و در عین تشدید فشار حداکثری علیه ایران، از تمایل به مذاکره با تهران سخن می‌گوید و مقامات ایرانی نیز مذاکره تحت این شرایط را رد کرده‌اند، ضرورت تحرک دیپلماتیک منطقه‌ای بیش از پیش احساس می‌شود.
ترامپ از زمان آغاز دومین دوره ریاست‌جمهوری‌اش در بهمن ماه (ژانویه) ابراز تمایل کرده که با ایران مذاکره کند. در همان حال، در ۱۷ بهمن (پنجم فوریه) با امضای یک یادداشت ریاست‌جمهوری، کارزار «فشار حداکثری» علیه ایران را که در دوره نخست ریاست‌جمهوری‌اش آغاز کرده بود، دوباره به جریان انداخت.
«این برای ما قابل قبول نیست»
دو روز بعد، رهبر معظم انقلاب، فرمودند مذاکره با دولت آمریکا «عاقلانه» و «شرافتمندانه» نیست. همچنین در ۱۲ اسفندماه (دوم مارس) مسعود پزشکیان اعلام کرد که با وجود تفاوت دیدگاه شخصی اولیه‌اش، به موضع رهبر انقلاب در خصوص مذاکره با واشنگتن پایبند است.
بقایی اذعان کرد که یکی از راه‌های اصلی برای لغو تحریم‌ها، مذاکره با کشوری است که تحریم‌ها را اعمال کرده است. اما در این مورد که چرا در حال حاضر گفت‌وگو با آمریکا و سایر طرف‌های ذی‌ربط کارساز نخواهد بود نظر روشنی داشت.
وی گفت: «در شرایط فعلی، به نظر می‌رسد زمینه مساعدی برای مذاکره وجود ندارد، زیرا یا تمایلی (از سوی طرف مقابل) نیست یا توانایی رفع تحریم‌ها را ندارند؛ اروپایی‌ها به دلیل ناتوانی، و آمریکایی‌ها به سبب برداشت‌های غلط از وضعیت موجود. آن‌ها به‌اشتباه تصور می‌کنند که می‌توانند فشار بیشتری وارد کنند بدون آنکه در قبال لغو تحریم‌ها امتیازی بدهند و این برای ما قابل قبول نیست.»
دیپلماسی منطقه‌ای؛ سدی در برابر سیاست‌های مخرب ترامپ
یکی از مهم‌ترین نکاتی که در این رایزنی‌های منطقه‌ای به چشم می‌خورد، تلاش ایران برای تقویت همکاری‌های راهبردی با کشورهای منطقه، بدون تأثیرپذیری از فشارهای غربی است. برخلاف سیاست‌های پرتناقض و مداخله‌جویانه دولت ترامپ، که جز آشوب و ناامنی برای خاورمیانه چیزی به همراه نداشته، ایران با تکیه بر دیپلماسی عمل‌گرایانه، توانسته جایگاهی تثبیت‌شده در معادلات منطقه‌ای پیدا کند.
سفرهای اخیر مقامات ایرانی نشان داد که تهران نه‌تنها در برابر سیاست‌های واشنگتن عقب‌نشینی نمی‌کند، بلکه با تقویت ائتلاف‌های منطقه‌ای، نقش خود را به‌عنوان یک بازیگر تعیین‌کننده تثبیت خواهد کرد. رویکردی که برخلاف سیاست‌های بی‌ثبات‌ساز ترامپ، مسیر دیپلماسی و همکاری را به‌عنوان راه‌حل اصلی بحران‌های منطقه‌ای معرفی می‌کند.
دیپلماسی منطقه‌ای باید جای دیپلماسی قدرت‌های بزرگ را بگیرد
تحلیل‌گر ارشد روابط بین الملل در نشست «ابعاد و پویشهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی خلیج فارس در گستره تاریخ» با برشماری عوامل شکاف‌زا در منطقه خلیج فارس گفت: عربستان از خود سوال می کند که چرا باید بین آمریکا و چین، یا ایران و آمریکا یکی را انتخاب کند در حالی که می‌تواند هر دو را با هم داشته باشد؟ این نشان‌دهنده جدیت بیشتری در دیپلماسی منطقه‌ای است.
دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت خارجه دو هفته پیش  میزبان «هشتمین کنفرانس تاریخ روابط خارجی ایران؛ سیاست خارجی ایران در خلیج فارس در گستره تاریخ» با حضور و سخنرانی سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه بود.
کیهان برزگر، استاد دانشگاه و تحلیل‌گر ارشد روابط بین الملل در نخستین نشست این کنفرانس با عنوان «ابعاد و پویشهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی خلیج فارس در گستره تاریخ» محور سخنان خود را بر بررسی نقش «قدرت های خارجی؛ عامل ادغام یا شکاف در خلیج فارس» قرار داده و گفت: بحث من این است که واقعاً قدرت‌های خارجی در خلیج فارس چه اقداماتی انجام داده‌اند. نگاه عمومی به این موضوع این است که این قدرت‌ها در منطقه حاضر شده‌اند و تحولی اقتصادی ایجاد کرده‌اند. به عنوان مثال، اگر به کشورهایی نظیر امارات و عربستان سعودی توجه کنیم، می‌بینیم که این کشورها با سرعت زیادی در حال پیشرفت هستند و نقطه‌ای برای تبادل کالا و کسب درآمد به حساب می‌آیند.
وی با تاکید بر اینکه من فکر می‌کنم این روند مثبت است و باید از آن حمایت کرد، ادامه داد: اما مسئله‌ای که وجود دارد این است که همین قدرت‌های خارجی در مناطق دیگر در خلیج فارس باعث بروز شکاف‌هایی شده‌اند. علت این موضوع به این برمی‌گردد که دولت‌های با تمدن در این منطقه، از جمله جمهوری اسلامی ایران و سایر دولت‌های تمدنی، معمولاً برای قدرت‌های خارجی جذابیت کمتری دارند. این قدرت‌های خارجی کمتر به دنبال تعامل با چنین دولت‌هایی در منطقه هستند که بیشتر به رویکردهای خود توجه دارند و تاریخ برای آن‌ها اهمیت دارد. به همین دلیل، به نظر من حضور قدرت‌های خارجی، خصوصاً غربی‌ها و به ویژه آمریکایی‌ها، به بروز شکاف‌هایی در حوزه خلیج فارس منجر شده است.
برزگر با اشاره به اینکه این شکاف به نوعی بازتابی از رویکردهای لیبرال دموکراسی و جهانی‌شدن غربی ها است، خاطر نشان کرد: جهانی‌شدن فقط مختص کشورهایی است که با غرب هماهنگ هستند و کشورهای دیگر که با این رویکردها همخوانی ندارند، از منافع این جهانی‌شدن، که البته هم‌اکنون نیز زیر چالش است، بهره‌ای نمی‌برند.
تکنولوژی مهم‌ترین عامل ایجاد شکاف‌های موجود در منطقه است
به گزارش ایرنا، این استاد دانشگاه در ادامه به بیان و بررسی سه عامل به عنوان دلیل این شکاف پرداخته و گفت: اولین عامل، تکنولوژی است. به نظر من، تکنولوژی مهم‌ترین عامل ایجاد شکاف‌های موجود است. در حال حاضر، صدای شکاف بین جنوب و شمال خلیج فارس واضح است؛ جنوب پیشرفته و شمال به لحاظ تکنولوژیکی نسبتاً عقب مانده است. واقعیت این است که تکنولوژی به کشورهای خاصی از سوی غرب منتقل می‌شود که بتوانند تحت سلطه قدرت‌های غربی باقی بمانند. تکنولوژی ابزار سلطه غرب است در این مورد، تردیدی وجود ندارد و شاهد هستیم که چگونه برای کنترل تکنولوژی در حال رقابت هستند و حتی برای آن می جنگند.
برزگر در ادامه افزود: به عنوان مثال، جنگ تجاری بین آمریکا و چین به نوعی نشانه‌ای از تلاش چین برای افزایش قدرت تکنولوژیک خود است؛ امری که می‌تواند هژمونی آمریکا را به چالش بکشد. از زمانی که واسکو دو گاما، دریانورد پرتغالی، به هند غربی در سال ۱۴۶۸ وارد شد، این شکاف تکنولوژیک آغاز شد. این تحولات مسیر تجارت را از جاده ابریشم به تجارت دریایی تغییر داد و اروپایی‌ها با تکنولوژی‌های خود، در منطقه تسلط پیدا کردند. این وضعیت تا امروز ادامه دارد و مسیر تجارت با تکنولوژی یک مفهوم جدید شد. ما شاهد ایجاد مفاهیم جدیدی چون آزادی کشتیرانی، آزادی انرژی و... هستیم که این‌ها همه در چهارچوب ایدئولوژی لیبرال دموکراسی غربی شکل گرفته‌اند. این در مسیر حفظ هژمونی است که غربی ها با ابزار تکنولوژی به دنبال تداوم برخورداری از آن هستند.
شکاف تکنولوژیکی می‌تواند در آینده به منبع بی‌ثباتی تبدیل شود
این تحلیل‌گر روابط بین الملل با اشاره به اینکه این تکنولوژی به کشورهایی اعطا نمی‌شود که با تمدن‌های دیگر در حال تعامل باشند، افزود: این انتقال تکنولوژی از سوی غرب به کشورهایی صورت می‌گیرد که در ادامه سیاست‌های غربی‌ها هستند. من مخالف پیشرفت کشورها نیستم؛ به عنوان مثال، امارات متحده عربی موفق به رشد و ارتقاء خود شده و این خود قابل احترام است. اما در عین حال، توسعه نامتقارن از ناحیه عدم انتقال تکنولوژی به کشورهای دیگر رخ می‌دهد و این شکاف تکنولوژیکی ممکن است در آینده به منبع بی‌ثباتی تبدیل شود و حتی برای قدرت های بزرگ دردسرهایی ایجاد کند. این نکته مهم است که یک ادغام نامتقارن اقتصادی در خلیج فارس در حال شکل‌گیری است و این موضوع ممکن است که خود عاملی برای بروز شکاف‌های سیاسی و اقتصادی باشد.
وی ادامه داد: من می‌خواهم بر این نکته تأکید کنم که غرب از تکنولوژی به عنوان ابزاری برای سلطه خود استفاده می‌کند. تمدن غربی بر پایه تکنولوژی استوار است، در حالی که تمدن شرقی بر اصول ژئوپولیتیک و ارزش‌ها و هویت خود تکیه دارد. در این میان، تمدن غربی در تلاش است تا فشار بیشتری به تمدن‌های شرقی وارد آورد و برتری ژئوپولیتیکی خود را حفظ کند. اگر به وضعیت فعلی روسیه در جنگ اوکراین توجه کنید، می‌بینید که این کشور به‌هیچ‌وجه شکست نخواهد خورد و در حقیقت، می‌توان گفت برنده جنگ است. درست است که کشورهای غربی فشار زیادی به این سمت وارد می‌کنند و در حال حاضر به دنبال صلح هستند، اما این جنگ در واقع یک جنگ تکنولوژیک است. کشورهای غربی به این دلیل وارد جنگ اوکراین شده‌اند و از آن حمایت می‌کنند که می‌دانند قادر به شکست دادن روسیه نیستند، اما می‌خواهند برتری تکنولوژیک خود را حفظ کنند و از این طریق بر روسیه و چین فشار بیاورند تا آن‌ها را سال‌ها به عقب برگردانند.
تعرض اخیر اسرائیل به ایران بدون کمک آمریکا ممکن نبود
برزگر با اشاره به اینکه تکنولوژی هم‌اکنون در جهان در مرحله اول قرار دارد و تسلط غرب بر آن در حال ایجاد یک نوع شکاف است، افزود: این موضوع ممکن است به شکاف در منطقه خلیج فارس نیز منجر شود. به همین دلیل، ما در آینده شاهد یک جنگ تکنولوژیک در مقابل جنگ‌های سنتی خواهیم بود. غرب قطعاً واحدهای تکنولوژی خود را به کشورهای متحدش در منطقه ارسال خواهد کرد تا برتری خود را حفظ کند.
وی در ادامه سخنانش به تنش و تبادل موشکی اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی اشاره کرده و توضیح داد: آیا فکر می‌کنید اسرائیل بدون حمایت آمریکا می‌توانست چنین اقدامی کند؟ تکنولوژی آمریکایی به کمک اسرائیل آمد تا این عمل انجام شود. آمریکا نه تنها به خاطر اسرائیل، بلکه به خاطر حفظ سلطه و هژمونی خود این کار را انجام داد و سعی دارد در منطقه حضوری قوی داشته باشد و پیامی برای دیگر کشورها ارسال کند که قدرتمند بودن با تکنولوژی در میدان‌های مختلف چقدر حیاتی است. در حقیقت می توان گفت که دولت در اسرائیل ادامه امریکا است. البته این وضعیت برای ما یک حسن هم داشت و آن هم این بود که نوعی از انسجام ملی را در مخالفت با این اقدام اسرائیل و تعرض به خاک ایران شکل داد. تکنولوژی به‌وضوح منجر به ایجاد شکاف خواهد شد و در آینده در منطقه خلیج فارس، ما باید هوشیار باشیم.
ایده غرب درباره توازن قوا در منطقه نتیجه معکوس داد
این استاد دانشگاه در ادامه سخنانش دومین عنصر شکاف را تأکید بر سیستم امنیتی توازن قوا در منطقه دانسته و گفت: غرب به دنبال برتری سیستم امنیتی مدنظر خود است، یعنی تأمین توازن در درون منطقه، که این امر به کشورها اجازه می‌دهد تا یکدیگر را کنترل کنند و توازن قدرت را به اصطلاح حفظ نمایند. در گذشته، عراق این نقش را ایفا کرد و اکنون عربستان سعودی با ارائه تکنولوژی برتر هواپیماها به دنبال ایجاد تعادل با ایران است. زمانی هم بحث درباره ترکیه و اسرائیل بود. اما این توازن قوا به واقعیت‌های موجود در منطقه خلیج فارس نمی‌پردازد و با بهتر است بگوئیم که با آن انطباق ندارد. در سایه همین توهم سیاست توازن قوا بود که عراق به ایران حمله کرد و یا مسابقه تسلیحاتی در منطقه به راه افتاد و این تسلیحات باید به طریقی خرج و حذف شوند و این وضعیت می تواند به بروز جنگ منجر شود. هم‌اکنون نیز خطر انباشت تسلیحات وجود دارد که ممکن است منجر به یک شکاف جدی در منطقه شود.
برزگر با تاکید بر این نکته که تأکید بر توازن قوا و تداوم رویکرد آمریکا در این خصوص با واقعیت‌های منطقه هماهنگ نیست، خاطرنشان کرد: استراتژیست‌های آمریکایی و اروپایی تأکید می‌کنند که کشورها باید یکدیگر را متعادل و متوزان کنند تا امنیت به نفع آنها برقرار شود، اما این رویکرد با واقعیت‌های پیچیده و متنوع منطقه سازگار نیست.
عربستان سعودی سیاست متنوع‌سازی روابط را انتخاب کرد
این استاد روابط بین الملل با اشاره به اینکه عربستان سعودی در حال اجرای سیاست متنوع‌سازی روابط خود است، افزود: این کشور به‌جای انتخاب میان آمریکا و ایران یا آمریکا و چین، به‌طور همزمان با هر دو کشور روابط برقرار کرده است. این استراتژی‌ است که سعودی‌ها دنبال می‌کنند. حتی در این روزها، عربستان به روسیه نیز نزدیک‌تر شده است. خبرها نشان می‌دهد که بن‌سلمان در حال میانجی‌گری میان پوتین و ترامپ است. این روند نشان می‌دهد که عنصر توازن قوا در حال تغییر و تحول است و منطقه در یک گذار قرار دارد و این عنصر توازن قوا که غربی‌ها آن را تبلیغ می‌کنند، خود شکاف‌زا بوده و یک معمای امنیتی جدی را در درون منطقه به وجود آورده و با واقعیت‌های میدانی هماهنگ نیست.
برزگر در ادامه گفت: ما بارها در جلسات خود به این نکته پرداخته‌ایم که همکاری های منطقه‌ای بدون قدرت‌های خارجی، بهترین سناریو برای منطقه است، قدرت های خارجی هم می توانند نقش آفرین باشند اما از طریق کارگزاری‌های محلی مثل عربستان سعودی. همکاری‌ها باید منطقه ای باشد، ما در حال حاضر سیستم امنیت جمعی به معنایی که غربی‌ها، آمریکایی‌ها، روس‌ها یا چینی‌ها دنبال آن هستند، نداریم. به عنوان مثال، روس‌ها بر این باورند که آنها هم باید بخشی از سیستم امنیتی دسته‌جمعی در منطقه باشند اما سوال این است که چرا؟ همکاری‌ها باید به‌صورت منطقه‌ای شکل بگیرد.
باید بر همکاری‌های دو یا سه‌جانبه در منطقه تکیه کنیم
برزگر با اذعان به این موضوع که تفکر همکاری امنیتی جمعی که در این سالها بسیار تبلیغ شده عملا ره به جایی نبرده است، افزود: در تقریباً دو دهه اخیر، تمامی کنفرانس‌ها و تلاش‌ها در زمینه امنیت جمعی خلیج فارس نشان داده که ایجاد چنین سیستمی میان کشورهای مختلف به‌سختی ممکن است. به‌جای این رویکرد، من معتقدم که باید بیشتر بر همکاری‌های دو یا سه‌جانبه تکیه کنیم که بتوانند امنیت را به‌صورت تدریجی و از پایین به بالا تقویت کنند. در این سیستم هر کشوری نقش خود را ایفا می کند و از تجمیع نقش همه امنیت دسته جمعی به دست خواهد امد.
وی افزود: این همکاری‌های منطقه‌ای می‌تواند به نوعی شکل‌گیری امنیت دسته‌جمعی را به وجود آورد و نیازی به دخالت قدرت‌های خارجی نباشد. چه دلیلی دارد که آمریکا در منطقه خلیج فارس حضور داشته باشد؟ اگر نیروی دریایی یا سپاه در منطقه فعالیت می‌کند، و به امریکایی ها تذکر می دهند این صرفا به معنای تهدید برای ناوگان آمریکا نیست، بلکه به‌منظور حفظ و بازگرداندن جایگاه تاریخی خود در منطقه خلیج فارس است.
عربستان دریافته که ارزش استراتژیک در نزدیکی به آمریکا نیست
کیهان برزگر در پایان سخنانش در این نشست گفت: عنصر سوم شکاف شامل ورود عنصر جنگ، ائتلاف‌های ساختگی مثل ناتوی عربی و عادی‌سازی روابط اسرائیل و اعراب و تشدید رقابت‌های مذهبی و قومی است، همه این‌ها باعث بروز افراط‌گرایی و بی‌اعتمادی در درون منطقه بزرگ‌تر خلیج فارس شده است. حضور آمریکا با به راه انداختن جنگ در افغانستان و عراق به تشدید شکاف منتهی شده است. زمانی که سیستم جنگ وارد یک منطقه می شود یک نسل را برای چند دهه درگیر خود می کند. در سوریه ما شاهد چنین وضعی خواهیم بود. درست است که فرد جدیدی جایگزین بشار اسد شده است اما مخالفان اسد که با اسم معارضه شناخته می شوند از وضعیت به وجود آمده ناراحت هستند و از ابهام به وجود آمده در میدان کلافه شده اند.
وی ادامه داد: بروز جنگ باعث شکاف های گسترده هم در درون کشورها و هم بین کشورها می شود. راه خروج از این شکاف، ایجاد و تقویت همکاری‌های منطقه‌ای و اعتمادسازی متقابل است. این وضعیت در حال حاضر در منطقه در جریان است. خوشبختانه عربستان سعودی شکل دیگری گرفته و به این نتیجه رسیده که ارزش استراتژیک در این نیست که به آمریکا نزدیک شویم، بلکه باید به تنوع در روابط خود بپردازیم. سعودی ها از خود سوال می کنند که چرا باید بین آمریکا و چین، یا ایران و آمریکا یکی را انتخاب کند در حالی که می‌تواند هر دو را با هم داشته باشد؟ این نشان‌دهنده جدیت بیشتری در دیپلماسی منطقه‌ای است که اکنون جای دیپلماسی قدرت‌های بزرگ را می‌گیرد.
دیپلماسی منطقه‌ای دولت چهاردهم در مسیر درستی قرار دارد
اسماعیل كوثری عضو كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با بیان اینكه دیپلماسی منطقه‌ای دولت چهاردهم در مسیر درستی قرار دارد، گفت: این دیپلماسی، سیاست‌های كلان نظام و ادامه راه دولت سیزدهم را دنبال می‌كند.
اسماعیل كوثری، در ارزیابی دیپلماسی منطقه‌ای دولت چهاردهم گفت: به لطف خدا، دیپلماسی دولت چهاردهم در مسیر درستی قرار دارد و سیاست‌های كلان نظام كه توسط مقام معظم رهبری مشخص شده را دنبال می‌كند.
وی افزود: این دیپلماسی، ادامه راه دولت سیزدهم است و كمیسیون امنیت ملی مجلس نیز به طور مستمر بر آن نظارت دارد.
عضو كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در مصاحبه تلفنی با رادیو گفت‌وگو با اشاره به دستاوردهای دیپلماسی منطقه‌ای اظهار كرد: تعاملات و دیدارهای خوبی با كشورهای منطقه صورت گرفته، از جمله دیدار آقای تخت روانچی با نماینده امارات. ما معتقدیم كه می‌توانیم با كشورهای منطقه به نتایج خوبی برسیم.
وی در خصوص رویكرد دولت آمریكا در قبال كشورهای منطقه گفت: ترامپ یك قمارباز است و فكر می‌كند كه می‌تواند با قلدری و پول، همه را تحت سلطه خود درآورد. اما كشورهای عربی باید بدانند كه این راه اشتباهی است.
این نماینده مجلس افزود: آن‌ها باید از رفتار آمریكا با اوكراین درس بگیرند و در روابط خود تجدید نظر كنند. ما باید با اتحاد خودمان، مانع از دخالت بیگانگان در امور منطقه شویم.
وی درباره چشم‌انداز روابط ایران با كشورهای عربی اظهار كرد: ما به طور مداوم با كشورهای عربی در حال گفتگو هستیم تا به آن‌ها بفهمانیم راهی كه انتخاب كرده‌اند، اشتباه است. ما معتقدیم كه با اتحاد می‌توانیم به یك وحدت خوب در منطقه برسیم و مانع از تصمیم‌گیری بیگانگان برای خودمان شویم.
گزارش جدید آژانس اتمی درباره ایران نکته جدیدی ندارد
«طارق رئوف» رئیس سابق بخش شفاف سازی آژانس بین المللی انرژی اتمی معتقد است چیز جدیدی در دو گزارش آژانس درباره برنامه هسته‌ای وجود ندارد.
«طارق رئوف» معتقد است: گزارش پادمانی اساساً همان اطلاعات گزارش قبلی در نوامبر ۲۰۲۴ را تکرار می‌کند، با این تفاوت که یک به‌روزرسانی فنی انجام شده است.
آژانس بین المللی انرژی اتمی دو گزارش درباره برنامه هسته‌ای ایران منتشر کرده است.
یک گزارش، گزارش مدیر کل آژانس بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل (قطعنامه تایید کننده برجام) است که به شورای حکام و شورای امنیت ارسال شده است.
بخشی از سند این گزارش محرمانه در اختیار خبرنگار تابناک قرار گرفته که در ادامه آمده است.
همچنین در گزارش دیگر، دبیر کل آژانس گزارشی بر اساس پایبندی ایران ذیل توافق پادمان NPT و «بیانیه مشترک» (Joint Statement) ۴ مارس ۲۰۲۳ ارائه کرده است.
در گزارشی که دبیر کل آژانس به شورای حکام و شورای امنیت ارائه کرده آمده است که ایران تولید اورانیوم نزدیک به درجه تسلیحاتی را تسریع کرده است.
در مقدمه این گزارش آمده است: این گزارش مدیرکل به شورای حکام و به طور هم‌زمان به شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد اجرای تعهدات هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران تحت برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و مسائل مربوط به راستی‌آزمایی و نظارت در ایران در راستای قطعنامه شماره ۲۲۳۱ (۲۰۱۵) شورای امنیت است. این گزارش دوره زمانی از صدور گزارش‌های قبلی مدیرکل را پوشش می‌دهد.
بر اساس این گزارش، ایران تا روز ۸ فوریه ۲۷۴.۸ کیلوگرم اورانیوم غنی شده تا ۶۰ درصد دارد که نشان از افزایش ۹۲.۵ کیلوگرمی این ذخایر نسبت به آخرین گزارش آژانس در نوامبر است. همچنین اورانیوم غنی شده تا ۲۰ درصد ایران ۶۰۶.۸ کیلوگرم است که ۲۳۲.۴ کیلوگرم کمتر از گزارش قبل آژانس است.
بر اساس این گزارش کل ذخیره اورانیوم غنی شده ایران بالغ بر ۸۲۹۴.۴ کیلوگرم است که ۱۶۹۰ کیلوگرم بیشتر از گزارش فصلی قبل آژانس درباره ایران است.
در خصوص این موضوع «طارق رئوف» رئیس سابق بخش امنیت سیاسی و شفاف سازی آژانس بین المللی انرژی اتمی و در حال حاضر رئیس برنامه خلع سلاح، کنترل سلاح و عدم اشاعه موسسه صلح استکهلم (سیپری) در خصوص این دو گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره برنامه هسته‌ای ایران گفت: چیز جدیدی در این دو گزارش وجود ندارد.
وی افزود: گزارش پادمانی اساساً همان اطلاعات گزارش قبلی در نوامبر ۲۰۲۴ را تکرار می‌کند، با این تفاوت که یک به‌روزرسانی فنی انجام شده است.
مشاور پیشین هسته‌ای هیات کانادا در ادامه یادآور شد: گزارش مربوط به برجام نیز مشابه گزارش قبلی است، اما تعداد سانتریفیوژ‌ها و مقدار UF۶ غنی‌شده تا فوریه ۲۰۲۵ به‌روز شده است.
وی افزود: در مورد گزارش جامع، سه کشور اروپایی (انگلیس، آلمان و فرانسه) قصد دارند مبنایی برای بازگرداندن فوری تحریم‌های سازمان ملل قبل از اکتبر ۲۰۲۵ ایجاد کنند، زمانی که محدودیت‌های قطعنامه ۲۲۳۱ منقضی می‌شود.
رئیس برنامه خلع سلاح، کنترل سلاح و عدم اشاعه موسسه صلح استکهلم (سیپری) تصریح کرد: به نظر می‌رسد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ممکن است سعی کند این گزارش را به تأخیر بیندازد یا بهانه‌ای برای عدم انتشار آن پیدا کند، اما این موضوع هنوز تأیید نشده است.
وی تأکید کرد: به نظر من، رئیس‌جمهور ایران می‌تواند به‌طور محرمانه به رئیس‌جمهور آمریکا پیشنهاد دهد که در ریاض با میانجی‌گری ولیعهد محمد بن سلمان دیدار کند تا یک توافق بزرگ انجام دهند و روابط دوجانبه را عادی‌سازی کنند. همچنین پیشنهاد دهد که ایران و آمریکا به‌طور مشترک یک مجموعه تفریحی در جزیره کیش توسعه دهند که شامل یک برج ترامپ برای گردشگری بین‌المللی باشد.
وی در پایان گفت: ایران باید خارج از چارچوب‌های معمول فکر کند. ترامپ خواهان جنگ با ایران نیست و ایده‌های نتانیاهو برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران را رد کرده است.
تحریم مقصر نیست؛ ما خودمان بازی را باخته‌ایم!
بسیاری از مشکلات صادراتی ایران به‌سادگی و با چند تفاهم‌نامه و مذاکره حرفه‌ای قابل‌حل است. ترکیه به‌عنوان یکی از رقبای جدی ایران، توانسته با انعقاد توافق‌نامه‌های تجارت آزاد (FTA) و توافق‌نامه‌های تعرفه‌ای، هزینه‌های ورود کالاهای خود را به حداقل برساند. در نتیجه، بازارهای منطقه‌ای که می‌توانست به‌راحتی در اختیار ایران باشد، اکنون محل تاخت‌وتاز محصولات ترک، چینی و اماراتی شده است.
یک مثال ساده: ترکیه در سال ۲۰۰۵ توافق‌نامه تجارت آزاد با عراق امضا کرد و طی ۱۵ سال، ارزش صادراتش به این کشور را به بیش از ۱۱ میلیارد دلار رساند. ایران اما هنوز درگیر تعرفه‌های سنگین و نبود تفاهم‌نامه‌های تجاری مؤثر است.
یک ضعف ساختاری که باید اصلاح شود
یکی از مشکلات اساسی در سیاست تجاری ایران، نبود “تفکر راهبردی در مذاکرات تعرفه‌ای” است. در حالی که کشورهایی مانند ترکیه و چین، تیم‌های حرفه‌ای و متخصص را برای چانه‌زنی‌های تجاری و تنظیم تعرفه‌های ترجیحی به کار می‌گیرند، ایران همچنان درگیر دیپلماسی سنتی و غیرتخصصی است.
نمونه قابل تأمل: در مذاکرات اخیر ایران با یکی از کشورهای منطقه، طرف مقابل در ازای کاهش یک تعرفه، امتیازهای متعددی از ایران دریافت کرد، در حالی که در توافق مشابهی با ترکیه، این کشور با یک پیشنهاد هوشمندانه، امتیازات بیشتری را به دست آورد. تفاوت این دو مذاکره فقط در میزان “آمادگی، تخصص و چانه‌زنی حرفه‌ای” بود.
چه باید کرد؟ راهکارهای بازگشت به میدان رقابت
* امضای توافق‌نامه‌های تجاری ترجیحی: ایران باید هرچه سریع‌تر به سمت انعقاد توافق‌نامه‌های تجارت آزاد و کاهش تعرفه‌های صادراتی حرکت کند. کشورهای منطقه مانند ترکیه، امارات و عربستان این مسیر را پیش گرفته‌اند و ما باید از آن‌ها الگو بگیریم.
* فعال‌سازی دیپلماسی اقتصادی واقعی: سفارتخانه‌های ایران در کشورهای منطقه باید به مراکز جذب سرمایه‌گذاری و مذاکره اقتصادی تبدیل شوند. در حال حاضر، بسیاری از سفارتخانه‌های ما کارکرد اقتصادی ندارند و صرفاً به فعالیت‌های سیاسی و اداری مشغول‌اند.
* اصلاح ساختار تعرفه‌ای داخلی: ایران یکی از بالاترین نرخ‌های تعرفه‌ای در دنیا را دارد. میانگین تعرفه واردات در ایران ۱۵٪ است، در حالی که این رقم در ترکیه ۵٪، در امارات ۳٪ و در قطر ۲٪ است. این سیاست باید مورد بازنگری جدی قرار گیرد.
ایران می‌تواند، اگر بخواهد!
“در اقتصاد جهانی، رقابت یک نبرد دیپلماسی است، نه فقط کیفیت محصول.” اگر دیپلماسی اقتصادی ایران به‌اندازه نیمی از دیپلماسی سیاسی کشور فعال بود، امروز کالاهای ایرانی با موانع کمتری روبه‌رو بودند و تجارت خارجی ایران وضعیت بهتری داشت. وقت آن رسیده که به‌جای شعار، وارد عمل شویم و سهم خود را از بازارهای منطقه پس بگیریم.
 مسیر تحول ایران
دیپلماسی نوین به عنوان رویکردی جامع برای تعاملات بین المللی، در عصرجهانی شدن و فناوری های نوین اهمیت ویژه ای یافته است. این رویکرد با فاصله گرفتن از الگوهای قدیمی و سنتی، جایگاه جدیدی برای کشورها در عرصه بین المللی ایجاد می‌کند. از این منظر *سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران*، نمودار برخورد و تعامل واقع گرایی و آرمان گرایی است که در بستر *عزت، حکمت و مصلحت* قرار خواهد گرفت. ایران برای دستیابی به جایگاهی برجسته در جهان، نیازمند تحولی عمیق در دیپلماسی است که کلید موفقیت آن، *انعطاف پذیری هوشمند و شرافتمندانه و استفاده از ابزارهای نوین و تمرکز بر منافع مشترک با جهان* است.
لذا با تعریف خطوط قرمز مشخص اما واقع بینانه در مذاکرات بین المللی و بهره گیری از ابزارهای حقوقی جهانی و تقویت همکاری با کشورهای بی طرف یا کمتر درگیر در منازعات جهانی برای میانجی گری و کاهش فشارها و حرکت از مذاکره صرفا سیاسی به *مذاکره اقتصادی و فناورانه* برای ایجاد اهرم های قدرت و تمرکز برمنافع مشترک مانند *امنیت منطقه ای، انرژی و محیط زیست* برای جلب همکاری های جدید می تواند از نقش واقع گرایی و مصلحت برای عبور از این شرایط استفاده و این ظرفیت در راهبرد سیاست خارجی ایران تقویت گردد. برخی از این راهکارها عبارتند از:
*۱_احیای دیپلماسی منطقه ای و تعامل با همسایگان*
*۲_کاهش تنش های غیرضروری و استفاده از دیپلماسی چندوجهی*
*۳_تعدیل مواضع بی هزینه اما تاثیرگذار*
*۴_افزایش گفتگوهای داخلی و وفاق برای انسجام ملی*
*۵_پرهیز از شعارهای تنش زا در داخل و خارج*
لذا در این شرایط حساس سیاست خارجی متوازن میان آرمان گرایی و واقع گرایی با اولویت دادن به مصلحت و تمرکز بر دیپلماسی نوین و انعطاف پذیری هوشمندانه و با حفظ عزت و استقلال می تواند کشور را از چالشهای کنونی عبور و فرصت های جدیدی برای پیشرفت ایجاد کند و متولیان امور هم با اتخاذ رویکردی شفاف، همدلانه و مشارکتی در گفتار و رفتار، اعتماد مردم را جلب کرده و زمینه های بهبود اقتصادی و اجتماعی را فراهم و از طریق گفتگو مستمر، ارائه گزارش های دقیق، حس اعتماد و مسئولیت پذیری را در جامعه تقویت کنند.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه