روزنامه کائنات
5

گزارش

۱۴۰۳ يکشنبه ۵ اسفند - شماره 4782

کائنات در مورد شعار محوری دولت چهاردهم گزارش می‌دهد

انصاف و عدالت از طریق وفاق

 محمود  عیاس زاده- رئیس‌جمهور دیروز گفت: مردم در حوزه معیشت و مسکن و شغل گرفتار هستند. با دادن داده درست می توان مدیریت درست انجام داد. الان به هر موردی دست بزنید می گوید من؟! اگر داده باشد دیگر کسی نمی تواند اینگونه بگوید.
در طول تاریخ، حکومت ها و ساختار های حکمرانی بسیاری شکل گرفته اند؛ حکمرانی هایی با مشخصه های گوناگون که گاه با تکیه بر ویژگی های مطلوب خویش راهنمای نسلهای آینده شده و جوامع پس از خود را شکل داده اند وگاهی در قالب مللی فاقد تشکل و کم بهره از خردجمعی، به دلیل ضعف مدیریت و سوء تدبیر منقرض شده، از اذهان و یادها محو شده و به تاریخ پیوسته اند. بنابراین سوالی شکل می گیرد مبنی بر اینکه «عوامل و الزاماتی موجب می گردد که باَ وجود تنوع اقوام و فرهنگ ها ملتی واحد و خردمند شکل گیرد و تداوم یابد؟ و در جهت توسعه همه جانبه و با همزیستی مسالمت آمیز گام بردارد؟»
شعار محوری دولت چهاردهم؛ انصاف و عدالت
با روی کار آمدن دولتها، شعاری برای تعیین و مشخص کردن محوریت اصلی فعالیت دولت تعیین و نهادینه می شود تا براساس آن نه تنها سیاستهای رسانه ای برای کمک به مفهوم سازی آن در بخش رسانه مشخص می شود، بلکه علاوه برآن همکاری وتعامل با بدنه دولت برای اجرا و تبین سیاستهای آن شکل می گیرد.
با تشکیل و روی کار آمدن دولت چهاردهم هنوز یک شعار بصورت رسمی اعلام نشده ، اگرچه بارها آقای دکتر پزشکیان بر وفاق تاکید داشته اند اما این مهم موجب نوعی ابهام  وسووال به ویژه در رسانه ها شده است که شعار دولت چهاردهم چیست؟
فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت در پاسخ به سئوالی مبنی براینکه چرا تاکنون شعار واحد توسط دولت به صورت رسمی بیان و اعلام نشده است گفت: شعار محوری دولت چهاردهم «وفاق، انصاف و عدالت» است، که تحقق عدالت و انصاف تنها از مسیر وفاق ملی امکان‌پذیر خواهد بود.
وی همچنین اجرای کامل برنامه هفتم توسعه را هدف اصلی دولت دانست و بر ضرورت عدالت در حوزه‌هایی مانند آموزش و بهداشت به عنوان زیرساخت‌های توسعه تأکید کرد.
مهاجرانی  بیان داشت: شعار محوری دولت انصاف و عدالت هست ولی انصاف و عدالت از طریق وفاق محقق خواهد شد.
وی افزود: بارها رییس جمهورتاکید کردند وقتی با هم دعوا می کنیم موجب می شود تا از برنامه های توسعه عقب بمانیم
سخنگوی دولت خاطر نشان کرد؛ برنامه اصلی دولت که برای محقق کردن آن تلاش می کند اجرای کامل برنامه هفتم در همه محورها اعم از اقتصادی، اجتماعی ، سیاسی و...است که رویکرد آن انصاف و عدالت است.
مهاجرانی گفت: دولت سعی می کند عدالت آموزشی و عدالت بهداشتی و درمانی که یکی ازموضوعات اساسی برای  زیر ساختهای توسعه است را به صورتی مطلوب محقق کند.
وی شعار دولت چهاردهم  را «وفاق ، انصاف و عدالت عنوان کرد و اظهار داشت؛ از واژه عدالت می توان معنی متعددی مانند انسجام ملی، تاب اوری اجتماعی، تحمل نظر مخالف و...را استخراج کرد.
سخنگوی دولت تاکید کرد: این اشکال وارد است وباید در آینده در خصوص ابعاد و بروز و ظهور این شعار در فعالیت‌های دولت و تاثیر آن در جامعه بیشتر صحبت کنیم.َ
نقش عدالت در مدیریت
مدیریت كه امری متنوع و متكامل و قابل تطبیق بر اقتضائات و شرائط گوناگون می‏باشد، دارای اصول و قواعدی است چه در بخش مدیریت منابع انسانی كه متكفل امر گزینش، ارزیابی، حقوق و دستمزد، پاداش و تنبیه و انضباط، می‏باشد و چه در بخش وظایف مبانی مدیریت كه عبارت از سازماندهی، نظارت، برنامه‏ریزی و هماهنگی و رهبری می‏باشد، در میان همه این عناصر شناخته شده عدالت نقش محوری دارد و می‏تواند «ام‏الاصول» لقب بگیرد.
پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرمایند: «إن شئتم أنبأتكم عن الامارهٔ (و ما هی) اوّلها ملامهٔ و ثانیها ندامهٔ و ثالثها عذاب یوم القیامهٔ إِلاّ من عدل».
«اگر بخواهید شما را از امارت (و مدیریت) با خبر سازم، آغازش ملامت است و به دنبالش ندامت خواهد آمد و سرانجامش عذاب روز قیامت است مگر آنكس كه عدالت ورزد.»و نیز می‏فرمایند «إذا حكمتم فاعدلوا»؛«وقتی داوری (یا مدیریت و حكومت) می‏كنید، برعدل رفتار نمایید.»این سخنان عدالت محور از كسی است كه امیرمؤمنان علیه‏السلام درباره‏اش می‏فرماید: «سیرتُهُ القصد و سنته الرشد و كلامه الفصل و حكمه العدل».
«سیره و مشی او میانه روی و اعتدال، سنتش رشد، گفتارش جدا كننده و فرمان و مدیریتش عادلانه است.»
همین عبارات كافی است كه مدیریت و حكومت را به تأسی از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بر پایه عدالت بنا كنیم. آن حضرت خود می‏فرمود: «عدل میزان خدا در زمین است و هر كس آن را دریابد، او را به بهشت رهبری می‏كند و هر كس آن را رها كند او را به جهنم سوق می‏دهد.» یعنی همین عدالت تارك خود را به آتش می‏فرستد همانگونه كه عامل خود را به فردوس برین رهنمون می‏سازد.همانگونه كه فرمود: «یك ساعت عدالت ورزیدن، بهتر از عبادت یكسال است كه شبهایش به قیام و روزهایش به روزه بگذرد و ساعتی جور در حكومت (و مدیریت) در نزد خداوند، بدتر از گناهان شصت ساله است.»(
حکمروایی خوب
حکمروایی خوب چیزی بیش از «انجام خوب کارها» است. حکمروایی خوب، درباره انجام کارها در یک جو نهادی سالم، که با بازرسی های اثربخش، و تعادل و قدرت برای مخالفان مشخص می شود- که ما بعدا آنرا در چارچوبی بزرگتر، حاکمیت قانون دموکراتیک خواندیم، می باشد. لورنزتی ، بعنوان یک هنرمند قرون وسطی، البته، از این واژه ها استفاده نکرد بلکه با تصاویر کار نمود. گالری او درباره حکمروایی خوب، یک جو نهادی متمایز را نشان می­دهد که هیچ قدرت مطلقه را نمی شناسد، اما قدرت، توسط الهه عدالت، نظارت می شود، و همچنین شهرواندان آموزش دیده، و منجر به فضائل اساسی مانند دوراندیشی، اعتدال، بزرگواری و شکیبایی می شود. اگرچه اصطلاح حکومت، کمبودهای خاص خود را دارد ، دو مزیت عمده برای اهداف حاضر دارد. اول اینکه، مفهوم حکومت، توجه ما را به این واقعیت که حکمروایی در عرصه شهری بیش از «ساختار شهرداری» بعنوان استعاره ای برای حکومت متمرکز در شهر است، جلب می کند. دوم و شاید مهمتر این باشد که اگر ما مفهوم حکمروایی را به «حکمروایی خوب» توسعه دهیم، این امر ما را به تأمل نظام مند تر بر اینکه هنر مدیریت چه ویژگی ای دارد و گشودن درها به درک غنی و متمایز از ارزشهای مدیریت، تشویق می کند.
تعاریف ارائه شده و بسیاری دیگر از تعاریفی که در مورد حکمروایی  و حکمروایی خوب وجود دارد ضمن مشابهت هایی که با یکدیگر دارند بسیار کلی و سطحی هستند به طوریکه با اتکا به آن ها و به گونه ای تحلیلی نمی توان درباره ایجاد تمایز بین حکومت وحکمروایی به پرسش های موجود پاسخ داد. استخراج ابعاد تحلیلی ازاین قبیل تعاریف جهت دسته بندی بازیگران، الگوهای تعامل و جهت­گیری اقدامات از یک سو و بررسی دیدگاه­های هنجاری که بیشتر ازسوی نهادها و سازمان های بین المللی چون بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و UNDP مطرح شده و به عنوان الگوی تجویزی از سوی آن­ها ارائه می شود، می تواند در راه شناخت بهتر و تمایز بین حکمروایی و حکومت های سنتی یاری­ گر محققان باشد.
 ویژگی های هنجاری حکمروایی
معیارهای حکمروایی خوب را تعدادی از سازمان های توسعه و صاحب نظران ارائه کرده اند UNDP چهار نوع حکمروایی اقتصادی، سیاسی ، اداری- اجرایی و نظام مند را از هم تفکیک می کند.
بانک جهانی، نیز حکمروایی خوب را بر اساس شش شاخص تعریف نموده و بر اساس این شاخص ها وضعیت حکمروایی خوب  را در دوره 2002 -1996 هر دوسال یکبار و از سال 2002 به بعد به صورت سالانه در کشورهای مختلف مورد ارزیابی قرار داده است که این شاخص ها عبارتند از :
-  حق اظهارنظر و پاسخگویی:  بدین مفهوم که مردم بتوانند دولت را در برابر آنچه که بر مردم تأثیر می گذارد مورد سؤال و بازخواست قرار دهد. این شاخص بیانگر مفهوم هایی مانند:  حقوق سیاسی، آزادی بیان و تجمعات سیاسی و اجتماعی، آزادی مطبوعات، میزان نمایندگی حاکمان از طبقه های اجتماعی، فرایندهای سیاسی در برگزاری انتخابات و ... است.
-  ثبات سیاسی و عدم خشونت : این شاخص به میزان ثبات رژیم حاکم و رهبران آن، درجه احتمال تداوم حیات مؤثر دولت و تداوم سیاست های جاری در صورت مرگ و میر یا تغییر رهبران و دولت مردان فعلی می پردازد.
-  کارائی و اثربخشی دولت :  بیانگر کارآمدی دولت در انجام وظایف محوله که شامل مقولات ذهنی همچون کیفیت تهیه و تدارک خدمات عمومی یا کیفیت نظام اداری، صلاحیت و شایستگی کارگزاران و استقلال خدمات همگانی از فشارهای سیاسی می باشد.
-  چگونگی نظم دهی :  بر روی سیاست های ناسازگار با بازار تمرکز دارد.  سیاست هایی از قبیل : کنترل قیمت ها، عدم نظارت کافی بر سیستم بانکی و همچنین هزینه وضع قوانین برای محدودیت بیش از اندازه تجارت خارجی.
-  حاکمیت قانون : میزان احترام عملی که دولت­مردان و شهروندان یک کشور برای نهادهایی قائل هستند که با هدف وضع و اجرای قانون و حل اختلاف ایجاد شده است.
- کنترل فساد : استفاده از قدرت و امکانات عمومی در جهت منافع شخصی. این شاخص مفهوم هایی مانند فساد در میان مقامات رسمی، اثربخشی تدبیرهای ضد فساد، تأثیر آن برجذب سرمایه های خارجی، پرداخت اضافی یا رشوه برای گرفتن مجوزهای اقتصادی و ... را اندازه گیری می کند.
در این تعریف هر اندازه ویژگی های مثبت مانند حاکمیت قانون، پاسخ گویی و اثربخشی دولت در یک جامعه بیشتر باشد و فساد، مقررات اضافی و بی ثباتی سیاسی و خشونت کمتر باشد، حکمروایی در آن جامعه برای نیل به توسعه مناسب تر است.
همچنین ارزش های حکمروایی خوب می تواند از منظری دیگر 5 ارزش را پوشش دهد:
-         پاسخگویی و اثربخشی: ارزشهای غالب در تفکر معاصر درباره حکمروایی خوب بر اساس ورودی ها و خروجی ها (چه چیز داخل و چیز خارج می شود)؛ بطور انکارناپذیری اهمیت دارد، اما حاکمیت خوب چیزی بیش از این است؛
-         عدالت رویه ای: یک مفهوم دربرگیرنده، برای ارزشهای فرایند مرتبط با زنجیره کامل فعالیت هایی که ورودی ها و خروجی ها را در حکومت، مرتبط می سازند.
-          انعطاف پذیری و تعادل: ارزشهای کلاسیک سیستم، امروزه تا حدی تحت کنترل درآمده اند، مرتبط با ایجاد سیستمی به این ترتیب( مستقل از اینکه چه چیز می رود و چه چیز میآید و چه چیز بین اینها در جریان است.)
زیرشاخص‌های حکمرانی جهانی درباره ایران چه می‌گویند؟
اگر کشورهای عضو نمونه پروژه حکمرانی را بر حسب عملکردشان در حکمرانی در پنج گروه دسته‌بندی کنیم ایران در گروه پنجم، یعنی ضعیف‌ترین گروه قرار می‌گیرد.
نمره ایران در همه زیرشاخص‌های شش‌گانه حکمرانی، پایین‌تر از حداقل لازم برای حکمرانی مطلوب است.
بی‌اعتمادی افراد به وجود حقوق شهروندی، ثبات سیاسی و توانایی دولت در قانون‌گذاری علل اصلی نمره ضعیف ایران در زیرشاخص‌های حکمرانی است.
با جلب اعتماد مردم به نهادهای حکمرانی از طریق افزایش آزادی مطبوعات و آزادی تجمعات، و کاهش سانسور رسانه‌ای می‌توان قدمی بزرگ در بهبود عملکرد ایران در حکمرانی برداشت.
نهادهای حکمرانی در ایران می‌توانند با استفاده بهینه از فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات به افزایش درک شهروندان از شفافیت در عملکرد نهادهای حکمرانی (در قانون‌گذاری و اجرای قوانین (به‌ویژه قوانین کیفری) کمک کنند.
خی کارشناسان راه عبور از بحران‌های اقتصادی، محیط‌زیستی، سیاسی و غیره را اصلاح حکمرانی و تقویت خصوصیات حکمرانی خوب در سطح کلان کشور می‌دانند. بهبود حکمرانی از راه افزایش پاسخگویی، حاکمیت قانون، کنترل فساد، سیاستگذاری و مقررات‌گذاری باکیفیت، ثبات سیاسی و افزایش کارایی خدمات دولت، منجر به افزایش رفاه شهروندان و افزایش ظرفیت کشور برای رشد اقتصادی می‌شود. اما دنیا برای اندازه‌گیری این موضوع کیفی چه شاخص‌هایی درست کرده، وضعیت ایران طی دو و نیم دهه گذشته چه تغییراتی داشته است و نهایتاً نسبت به دنیا و کشورهای مشابه (از نظر اقتصاد و فرهنگ) ایران در چه جایگاهی قرار دارد؟
کیفیت حکمرانی را چه شاخص‌هایی می‌سازند؟
تحت مدیریت بانک جهانی، شاخص‌های حکمرانی در شش بعد گسترده حکمرانی برای بیش از ۲۰۰ کشور و منطقه طی سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۲۱ گزارش می‌شوند. بیش از ۳۰ مجموعه‌داده برای ساختن این شاخص‌ها و ارزیابی‌شان استفاده می‌شوند.
به گفته تهیه‌کنندگان شاخص، حکمرانی شامل سنت‌ها و نهادهایی است که توسط آن‌ها اقتدار در یک کشور اعمال می‌شود. این موضوع شامل فرآیند انتخاب، نظارت و جایگزینی دولت، ظرفیت حکومت برای تدوین و اجرای موثر سیاست‌های صحیح و نهایتاً احترام شهروندان و دولت به نهادهای حاکم بر تعاملات اقتصادی و اجتماعی میان آن‌ها می‌شود.
شاخص «کنترل فساد» برداشت‌ها از میزان سوء استفاده از قدرت دولت برای منافع خصوصی، از انواع کوچک و بزرگ فساد تا به طور کلی «تسخیر» دولت توسط نخبگان و منافع خصوصی را بررسی می‌کند.
شاخص اثربخشی دولت ادراک موجود از کیفیت خدمات عمومی، کیفیت دستگاه اداری و میزان استقلال آن‌ از فشارهای سیاسی، کیفیت تدوین و اجرای سیاست و اعتبار تعهد دولت به سیاست‌هایش را در بر می‌گیرد.
شاخص ثبات سیاسی و عدم وجود خشونت/تروریسم تصورات از احتمال بی‌ثباتی سیاسی و/یا خشونت با انگیزه سیاسی از جمله تروریسم را اندازه گیری می‌کند.
شاخص کیفیت مقررات (تنظیم‌گری) درک موجود از توانایی دولت برای تدوین و اجرای سیاست‌ها و مقررات صحیحی را که اجازه و ارتقای توسعه بخش خصوصی را می‌دهد، اندازه می‌گیرد.
شاخص حاکمیت قانون درک میزان اعتماد و پایبندی کارگزاران به قوانین جامعه و به ویژه کیفیت اجرای قرارداد، حقوق مالکیت، پلیس و دادگاه‌ها و همچنین احتمال وقوع جرم و خشونت را نشان می‌دهد.
شاخص «حق اظهار نظر و پاسخگویی» درک میزان مشارکت شهروندان یک کشور در انتخاب دولت خود و همچنین آزادی بیان، آزادی تشکل و آزادی رسانه‌ها را نشان می‌دهد.
برآورد تمام شاخص‌ها امتیاز کل کشور را در واحدهای توزیع نرمال استاندارد، یعنی تقریباً از ۲.۵- تا ۲.۵ ارائه می‌دهد. یعنی به زبان ساده، عدد شاخص نشان می‌دهد وضعیت کشور نسبت به میانگین کشورها و با توجه به تغییرات (انحراف معیار اعداد) چقدر است؛ اعداد مثبت به معنی عملکرد بهتر از میانگین کشورها و عدد منفی به معنی عملکرد بدتر است. همچنین هر چه عدد شاخص به حدود ۲.۵ نزدیک‌تر شود یعنی کشور رتبه بالاتر و بهتری دارد و هر چه به ۲.۵ نزدیک شود یعنی به سمت بدترین کشورها در حرکتیم.
مردم ایران در چه سال‌هایی برداشت بهتری از حکمرانی داشته‌اند؟
در سه مقطع ۱۹۹۶، ۲۰۱۶ و ۲۰۲۱ وضعیت ایران از نظر شاخص‌های حکمرانی چگونه بوده است. همان‌طور که درمورد اعداد شاخص‌ها گفته شد، منفی‌بودن محدوده تمام شاخص‌های ایران به این معناست که وضعیت ایران از میانگین دنیا در تمام این حوزه‌ها بدتر است. در نمودار بالا هر چه مساحت چندضلعی کوچک‌تر باشد، به این معناست که اندازه شاخص‌ها منفی‌تر و کمتر است. پس این موضوع که چندضلعی سال ۲۰۲۱ کاملاً داخل چندضلعی سال ۱۹۹۶ قرار گرفته، نشان از افول شاخص‌هاست. از آنجا که این شاخص بر مبنای ادراک مردم از وضعیت حکمرانی در حوزه‌های گوناگون است، عملاً افت ادراک مردم از حکمرانی را هم می‌توان برداشت کرد.
دو مقطع اول و آخر -تقریباً معادل سال‌های ۱۳۷۵ و ۱۴۰۰ شمسی- به این دلیل انتخاب شده‌اند که اولین و آخرین برآوردهای موجود هستند. اما سال ۲۰۱۶ یا ۱۳۹۵ شمسی به این علت انتخاب شده که در سال‌های اخیر -در واقع از ۲۰۰۵ به بعد- بهترین عملکرد نسبی بوده است، هر چند همچنان بسیار از میانگین دنیا بدتر بوده است.
عدالت در مدیریت از دیدگاه امیرالمؤمنین علیه‏السلام
۱. «العدل نظام الإمرهٔ»؛ «عدل نظام‏بخش مدیریت و امارت است.»
۲. «به خدا سوگند این كفش پاره نزد من، محبوب‏تر است از حكومت (و مدیریت) بر شما، مگر آنكه حقی را به پا دارم و باطلی را دفع كنم.»(۸)
۳. «العدلُ سائس عامٌ»؛ «عدل یك قانون و مدیر عمومی است.»
۴. «ما حصن الدول بمثل العدل»؛ «هیچ چیز چون عدل دولت‏ها را حفظ نمی‏كند.»
۵. «إعدل تدوم لك القدرهٔ»؛ «دادگر باش قدرت برایت پایدار می‏ماند.»(
۶. «فی العدلِ الاقتداءُ بسنهٔ الله و ثباتُ الدُّول»؛ «اجرای عدالت اقتدا به سنت خدا و سبب پا برجا بودن دولت‏ها است.»(
۷. «من عدل تمكّن»؛ «هر كس عدالت ورزد قدرت‏مند است.»(
۸. «دولهٔ العادل من الواجبات»؛ «دولت و مدیریت عادله از ضروریات است.»
۹. «لا رئاسهٔ كالعدل فی السیاسهٔ»؛ «هیچ ریاست و مدیریتی، در اداره و مدیریت مانند عدل نیست.»
۱۰. «من عمل بالعدل فیمن دونه رزق العدل ممّن فوقه»؛ «هر كس با زیردستان به عدالت رفتار كند عدالت مافوق روزی او خواهد شد.»
از روایات بالا و مانند آن نقش بی‏بدیل عدالت در هر نوع مدیریت و حكومتی روشن می‏شود، آنهم از امامی كه خود مظهر عدل بود و شهید عدالت نام گرفت. هم ایشان بود كه در نامه‏ای به اسودبن قطبه فرماندار و رییس سپاه حلوان چنین نوشت:
«اما بعد، هر گاه میل و خواست زمامدار (نسبت به همه) یكسان نباشد این روش، او را از عدالت باز می‏دارد. پس باید كار مردم در حق، نزد تو یكسان باشد. زیرا هیچ گاه جور و ستم جانشین عدالت نخواهد شد. پس آنچه برای خویش نمی‏پسندی اجتناب كن و نفس خود را در برابر آنچه خداوند بر تو واجب كرده است، به امید پاداش و ترس از كیفرش، به خضوع و تسلیم وادار ساز و بدان كه دنیا سرای آزمایش است. هر كس ساعتی در آن بیاساید و دست از تلاش بردارد، همین ساعتِ آسودگی، موجب حسرت و پشیمانی او در قیامت خواهد شد و هرگز هیچ چیز تو را از حق بی‏نیاز نگرداند و از جمله حق‏ها كه بر توست، این است كه نفس خود را نگاهبان باشی و به اندازه توانت در كار رعیت كوشا باشی؛ زیرا سود و پاداشی كه از این راه [از خدا] به تو می‏رسد بیشتر از سودی است كه به وسیله تو (به رعیت) می‏رسد، والسلام.» وقتی آن حضرت به نجاشی كه از شخصیت‏ها و شعرای بزرگ بود، در ماه رمضان ۲۰ ضربه اضافه شلاق زد در پاسخ اعتراضات فرمود:(۱۵)«ای برادر، آیا نه چنین است كه او یكی از مسلمانان بوده و جهت حكم خدا را رعایت نكرده و پرده دری كرده است و ما نیز حدی را كه كفاره گناه اوست بر او جاری كردیم؟» خدای متعال می‏فرماید: «دشمنی گروهی وادارتان نكند كه عدالت را رعایت نكنید، عدالت ورزید كه به تقوا نزدیك‏تر است.»
آن حضرت به مردم كوفه، كه مركز حكومتش بود، ندا داد كه:«ای مردم كوفه، اگر دیدید كه من از شهر شما بیرون رفتم به غیر از آن وضعی كه قبلاً داشتم، مثلاً لباس و خوراك من یا مركب و غلام من عوض شد و در مدت حكومتم (و مدیریتم) زندگی مرفهی برای خود درست كرده‏ام بدانید كه در حكومت به شما خیانت كرده‏ام.» آن مدیر عادل درباره تقسیم بودجه می‏فرماید: «فإِنّ للأقصی مِنهم مثل الذَّی للأَدْنی»؛ «برای ساكنان دورترین نقاط كشور باید همان مقدار تقسیم شود كه برای نقاط نزدیك تقسیم می‏شود.»
وقتی كه خبر می‏رسد یكی از منصوبان و كارگزارانش به سوده، دختر عماره همدانی ستمی كرده است، بسیار اندوهگین می‏شود و چشمانش اشكبار می‏گردد، در حال گریه رو به آسمان می‏كند و می‏گوید: «بار خدایا! تو بر من و آنان گواهی، من آنان را بر ستم به آفریده‏های تو فرمان نداده‏ام.»( نقش عدل را در دومدیریت نبوی و علوی كه متأثر از مدیریت خداوندی است ملاحظه كردیم.
این عدل چیست كه این همه مورد اهتمام و احترام مدیران معصوم و اسوه است تا دیگر مدیران، هم عدل را پیشه خود كنند. برای عدالت معانی فراوان از زوایای گوناگون شده است كه به تعدادی از آنها اشاره می‏شود:
۱. دادن حق هر صاحب حق.
۲. نهادن هر چیزی در جای خود.
۳. موزون بودن (تعادل و تناسب و توازن).
۴. میانه‏روی بین افراط و تفریط، (اعتدال).
۵. تساوی و نفی هرگونه تبعیض (تفاوت قائل نشدن میان افراد).
۶. رعایت استحقاق در افاضه وجود (عدل در تكوین).
۷. عدم ارتكاب كبیره و عدم اصرار بر صغیره، (عدالت فردی و فقهی).
۸. برابری اجتماعی (قسط، عدالت اجتماعی و قضایی و سیاسی و اقتصادی).
۹. رعایت مفاسد و مصالح در قانونگذاری (عدل در تشریع).
۱۰. نقطه تعادل و تلاقی تمام فضایل؛ مثلاً عفت و شجاعت و حكمت، كه اوساط اخلاقی هستند، قدر جامعی به نام عدالت دارند (نظریه عدالت ارسطو).
این‏ها منظومه‏ای از عدالت است! تكوینی و تشریعی، فردی و اجتماعی، اخلاقی و اعتقادی.
شهید مطهری جمع‏بندی جالبی دارد. او می‏نویسد:
عدالت آنجا كه به توحید یا معاد مربوط می‏شود، به هستی و آفرینش شكل خاص می‏دهد نوعی جهان‏بینی است. آنجا كه به نبوت و تشریع و قانون مربوط می‏شود، یك مقیاس و معیار قانون‏شناسی است آنجا كه به امامت و رهبری مربوط می‏شود، یك شایستگی است آنجا كه پای اخلاق به میان می‏آید آرمانی انسانی است و آنجا كه به اجتماع كشیده شود یك مسؤولیت است.»
امام خمینی قدس‏سره می‏فرماید:
«اسلام خدایش عادل است، پیغمبرش هم عادل است، معصوم و امامش هم عادل است قاضی‏اش هم معتبر است كه عادل باشد فقیهش هم معتبر است كه عادل باشد، شاهد طلاقش هم معتبر است كه عادل باشد امام جماعتش هم معتبر است كه عادل باشد، امام جمعه‏اش هم باید عادل باشد، از ذات مقدس كبریا گرفته تا آن آخر زمامدار باید عادل باشد، آنهم باید عادل باشد.»
موجبات عدل در نگاه شهید مطهری را می‏توان به سه عامل تقسیم كرد:
۱. بودن قوانین و مقررات عادلانه
۲. اجرا و تنفیذ آنها علی السواء (امام عادل)
۳. شعور مردم به حقوق خود.
لذا عدالت اجرا و مجری می‏خواهد و نیاز به مدیریت دارد. در حقیقت از این مثلث ترسیم شده جهت تحقق عدالت، ضلع اجرای آن مهم است، كه در این نوشتار به آن پرداخته می‏شود. عدالت اگر در مدیریت تنیده شود، مدیریت عادلانه یا عدالت اداری نام می‏گیرد. و در هر بُعدی از مدیریت، منابع انسانی یا وظایف مدیریت می‏تواند مطرح شود.

 

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه