گزارش
ماهان ابویی- مشارکت مردم در حفظ و اداره حکومت، یکی از ارکان نظام سیاسی و اجتماعی اسلام است. حکومت جمهوری اسلامی ایران که تجلّی حکومت دینی در عصر معاصر است، مظهر مشارکت مردمی در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی میباشد و مقام معظم رهبری همواره توجه ویژهای به مسأله حضور مردم در صحنه داشته و جایگاه خاصی برای این امر قائلند. با توجه به ورود انقلاب اسلامی به گام دوم خود، آشنایی با جایگاه مشارکت مردم در تداوم انقلاب، امری ضروری است. امام خمینی در دوران حیات خویش، به حضور، مشارکت و همکاری مردم در تمام صحنه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی باور داشت و بر آن سفارش می کرد. چه پیش از دوران مبارزه و چه پس از آن، معتقد بود حضور پررنگ و فعال مردم است که پندار و گفتار رهبران و مسئولان را به رفتار سوق می دهد؛ و اگر مشارکت واقعی مردم نباشد، از اسلام و کشور و انقلاب چیزی باقی نخواهد ماند. پایه های ماندگاری و اصالت را مردم می دانست. پس با این دید، مردم چه کسانی هستند که امام خمینی اینگونه بر آنان باور و بر نقش محوری آنان تأکید داشت؟ هطور کلی، مشارکت ملت بنانهاده شده بر «حق» است و نهادن این حق نیز بر اساس سرشت اجتماعی زندگی امروزه انسانها در یک جامعه است. بهراستی که هیچ عقل و منطقی با آن مخالفت نخواهد کرد؛ چراکه در پی مشارکت مردم، همبستگی ملی و سپس تأمین امنیت داخلی یک کشور تضمین میشود. امام خمینی نیز با همین مبنا بر مشارکت همهجانبه مردم باور و تأکید داشت. مشارکت مردم، حق یا تکلیف این که مشارکت و دخالت مردم در همه امور جامعه و حکومت حق است یا تکلیف؛ ابتدا باید معنای حق و تکلیف را روشن نمود. حق عبارت است از اختیاری که بهموجب قانون یا شرع برای انسان شناخته میشود تا بتواند امری را انجام دهد یا ترک نماید. تکلیف عبارت است از آنچه بهموجب قانون یا شرع برعهده انسان است که به واسطه آن فرد ملزم به انجام یا ترک فعلی میشود. یعنی انجام یا ترک کاری بر انسان واجب میشود. همانطور که مشخص است در تعریف حق «اختیار» و در تعریف تکلیف «الزام» وجود دارد. در این تعاریف ما با چهار مقوله حق شرعی، حق قانونی و تکلیف شرعی، تکلیف قانونی مواجه هستیم؛ حال باید ببینیم مشارکت مردم در ایران شامل کدام یک از این موارد میشود. دیدگاهها در این زمینه متفاوت است. مشارکت مردم، جایگاه و نقش آنان در برپایی حکومت و مقبولیت و کارآمدی آن، ثبات و امنیت جامعه، پیشرفت و توسعه کشور و... در نزد اندیشهورزیهای سیاسی و اجتماعی مسلمانِ معاصر (جوادی آملی، ولایت فقیه، ص ۸۳؛ منتظری، ص ۲۹۷؛ مصباح یزدی، ص ۵۴) مورد توجه و پذیرفته شده بوده است؛ زیرا حاکمیت دین در جامعه همواره نیازمند مشارکت و حضور اجتماعی مردم و اتحاد آنان بر محور حق است. (صلاحی و فتاحی، ص ۱۰۹) تفاوت دیدگاه آنان تنها در نوع رویکردهای آنان نسبت به مشارکت مردم است. در همین چارچوب، امام خمینی با تکیه بر مبانی فقهی خویش، مشارکت مردم در اجتماع و سیاست را کاملاً معتبر میداند (افتخاری، ص ۸۰) و «تعیین نظام سیاسی» (صحیفه امام، ج ۴، ص۳۵۸) و «نوع حکومت» (همان، ص۳۶۲) را به مشارکت و آرای مردم واگذار میکند. بر این اساس، از دیدگاه ایشان مشروعیت قدرت در عصر غیبت، که به صورت نصب عام مشخص شده است (امام خمینی، ولایت فقیه، ص ۵۰-۵۱)، در پرتو اراده و «رأی مردم» برای تأسیس، استقرار و استمرار معنا پیدا میکند. (صحیفه امام، ج ۵، ص ۵۲۳؛ ج ۱۱، ص ۳۴؛ ج ۱۴، ص ۱۶۵) این رویکرد موجب شد که امام خمینی در اولین اقدام پس از پیروزی انقلاب اسلامی، خواهان مشارکت مردم، در نتیجه برگزاری «همهپرسی» برای تعیین ساختار سیاسی کشور گردد و با صراحت اعلام کند که «ملت ما هر طور رأی داد؛ ما هم از آنها تبعیت میکنیم» (همان، ج ۱۱، ص ۳۴). بر اساس دیدگاه امام خمینی نظام سیاسی مبتنی بر جمهوریت، دارای سه ویژگی مهم است: اول آن که با آرای مردم بر سر کار میآید؛ دوم آن که بر خلاف میل مردم عمل نمیکند؛ سوم آن که مردم آن را حفظ میکنند (همان، ج ۵، ص ۲۱۳) با توجه به این ویژگیها، و با تکیه بر نگاه ابزاری به حکومت و قدرت برای تحقق عدالت و تأمین سعادت مردم (همان، ج ۱۱، ص ۴۴۹؛ ج ۱۹، ص ۳۵۵؛ همو، ولایت فقیه، ص ۶۲) امام خمینی مردم را به بهرهگیری از این حق شرعی و قانونی خود برای مشارکت در برپایی نظام سیاسی مطلوب (صحیفه امام، ج ۸، ص ۳۸۴؛ ج ۱۲، ص ۱۸۲) و نیز مشارکت در اداره آن تشویق میکرد (همان، ج۱۰، ص ۳۳۷؛ ج ۱۵، ص ۳۳۷ و ص ۱۰۹) و در جایگاه رهبری نظام جمهوری اسلامی، خود را تابع نظر و رأی مردم میدانست و بر این باور بود که «تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت، بستگی دارد به آرای اکثریت مسلمین» (همان، ج ۲۰، ص ۴۵۹). پس، حضور اجتماعی مردم و مشارکت فعال آنان در «زمینههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی» (صحیفه امام، ج ۵، ص ۱۵۵) از دیدگاه امام خمینی هم یک حق (صحیفه امام، ج ۴، ص ۷۲) تلقی میشود و هم یک وظیفه اجتماعی و تکلیف شرعی است (همان، ج ۱۵، ص ۲۵۰؛ ج ۱۷، ص ۴۳۵) که بیتوجهی به آن میتواند پیامدهای ناگوار اجتماعی در پی داشته باشد. (همان، ج ۲۱، ص ۴۲۲) به همین دلیل، امام خمینی همواره در انتخابات بر ضرورت مشارکت مردم و هوشیاری آنان تاکید میکرد، و آن دسته از جریانهای سیاسی را که مانع حضور فعال مردم بود سرزنش میکرد. (همان، ج ۱۸، ص ۳۸۰-۳۸۱). امام حتی فراتر از این مشارکت، از مردم میخواست تا بر عملکرد برگزیدگان خویش نظارت دائمی داشته باشند، و مانع لغزش آنها شوند. (همان، ج ۸، ص ۵) بر این اساس، هیچیک از جایگاههای حاکمیتی خارج از قلمرو نظارت مردم نخواهد بود و همگان حق ارزیابی رفتار و کارنامه مسئولان را دارند. (همان، ج ۵، ص ۴۰۹) بدین ترتیب، حضور اجتماعی مردم از نگاه امام خمینی، مشارکتی همهجانبه است که از سوی همه مردم صورت میگیرد، (همان، ج ۵، ص ۱۵۵) و اساسا پشتیبانی مردم و آگاهی و هوشیاری آنان (همان، ج ۱۳، ص ۲۳۲؛ ج ۱۴، ص ۳۷۳) از منابع قدرت در جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود. برآیند مشارکت مردم از دیدگاه امام خمینی امام خمینی انقلابی را که رهبری کرد و به پیروزی رساند و تشکیل حکومت داد؛ ماهیتی دینی داشت و برپایه احکام الهی بود. بااینحال بارها تصریح کردهاند که حکمرانی بر جامعه دینی متوقف بر پذیرش و خواست ملت است و تحمیلی نیست. یعنی ایشان تبعیت از رأی مردم را حکم الهی دانسته و میفرمود ما تابع آرای ملت هستیم، ملت ما هر طوری رأی داد، ما هم از آنها تبعیت میکنیم. ما حق نداریم، خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اکرم به ما حق نداده است که ما به ملتمان چیزی را تحمیل بکنیم. (صحیفه، ج ۲۰، ص ۴۵۹) در اندیشه و سیره امام خمینی، مشارکت مردمی به عنوان یک مسئله اصلی، اساسی و تعیینکننده در حوزه تعیین سرنوشت مشترک و عمومی مورد توجه و عنایت کامل قرار گرفته است. ایشان با توجه به بنیانهای اسلامی، نگرش سیاسی خود و به پیروی از پیامبر اسلام(ص) و پیشوایان راستین او که بیعت را راه ورود مردم به سیاست و مشارکت در تعیین سرنوشت خود میدانست، بارها بر ضرورت ورود مردم در صحنه سیاست و تصمیمگیریهای اساسی جامعه در قالب نهادهای حکومتی تأکید کرده است. با این بستر به باور امام خمینی مشارکت مردم نتایج چشمگیر و ماندگاری در جامعه بهوجود خواهد آورد، مشارکت مردم در تداوم انقلاب اسلامی مقام معظم رهبری در این زمینه می گویند: “یکی از اشکالات مهمّی که ما داریم، این است که روی راههای مشارکت مردم فکر نکردهایم. من همین جا به مسئولین محترم، به صاحبنظران اقتصادی، به کسانی که علاقهمند به سرنوشت کشورند توصیه میکنم بنشینند راههای مشارکت عموم مردم در مسائل اقتصادی را پیدا کنند. هر جا مردم وارد شدهاند ما پیشرفت کردهایم. در دفاع مقدّس مردم وارد شدند، ما پیروز شدیم؛ در مسائل سیاسی کشور مردم هر جا وارد شدند ما پیروز شدیم؛ در مسائل اقتصادی هم همین جور است؛ [اگر] مردم وارد بشوند، آحاد مردم وارد بشوند، ما پیروز خواهیم شد، موفّق خواهیم شد؛ منتها مردم چه جور وارد بشوند؟ باید نقشهی ورود مردم در حوزهی اقتصادی را به مردم نشان داد. من البتّه در سالهای گذشته بر روی [ایجاد] شرکتهای کوچک و کمک به شرکتهای کوچک تکیه کردهام، توصیه کردهام؛ تجربههای ناموفّقی هم در این مورد وجود داشت؛ کارهایی انجام گرفت که کارهای کامل و سنجیدهای نبود؛ باید از این قبیل کارها انجام بگیرد.” با بررسی دیدگاه و نظرات مقام معظم رهبری در خصوص مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم، می توان دو حوزه تأثیر کلی داخلی و خارجی را برای این مشارکت تعریف کرد: وجهه داخلی مشارکت مردمی همان گونه که از جمله مبانی و شعارهای اساسی مطرح شده توسط بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی ١ مسأله مردم سالاری و مشارکت مردم بود، مقام معظم رهبری نیز معتقدند در بین عوامل اصلی پیروزی انقلاب اسلامی دو ویژگی بیش ترین تأثیر را در پیروزی و ماندگاری انقلاب در کشور اسلامی داشت: یکی از این دو عبارت است از این که مبنای این انقلاب، ارزش های دینی و اخلاقی و معنوی بود، ویژگی دیگر این که انقلاب اسلامی بر پایه اراده و خواست مردم در تشکیل و اداره حکومت باقی ماند؛ یعنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی اهمیت نقش مردم از آن ها سلب نشد و به عنوان یک عنصر برای انقلاب باقی ماند (خامنه ای، 1386/11/19) همبستگی ملی هم بستگی ملی و وحدت کلمه که عاملی اساسی در پیروزی انقلاب است، در حفظ انقلاب نیز نقش مهمی ایفا می کند. برای ایجاد وحدت در جامعه یک محور مشترک نیاز است تا همگان حول محور آن در حرکت باشند. محبت و الفت میان مؤمنان نیز از اموری است که وحدت را در جامعه اسلامی به ارمغان می آورد و ضامن بقای انقلاب خواهد گردید. البته باید توجه داشت که ملاک وحدت در جوامع مختلف است؛ گاه هم خونی، گاه هم زبانی و گاهی نیز هم وطن بودن، ملاک ایجاد وحدت در جامعه است. اما چنین اموری نمی توانند پیونددهنده واقعی قلب ها باشند. ازاین رو، باید دین را به عنوان ملاک وحدت در جامعه قرار داد تا روابط اجتماعی به بهترین شکل در جامعه برقرار شود و عملاً رهبر دینی را محور وحدت قرار داد و با اطاعت از او وحدت رفتاری را تحقق بخشید و از تفرق و تنازع جلوگیری کرد. حضرت علی ٧ با توجه به تاریخ امّت ها، اصل عمومی و قانون کلی برای تداوم انقلاب را وحدت کلمه دانسته (نهج البلاغه، خطبه ٢٣٨)، می فرمایند: به طور قطع تاکنون هیچ ملتی بر آرمان خاصی وحدت کلمه پیدا نکرد، مگر این که نیرو گرفت و هم بستگی آنان قدرت یافت... (ابن ابی الحدید، ١٤٠٤ق، ج٣، ص١٨٥). ایشان هم چنین وحدت کلمه را تا آن جا مهم می دانند که دشمن را به وحدت در باطل خود و یاران خویش را به تفرقه و اختلاف در حق توصیف می کنند (نهج البلاغه، خطبه ٢٥). اندیشه سیاسی و اجتماعی امامین انقلاب اسلامی ایران نیز بر این اساس استوار بوده و هست که با وحدت کلمه هیچ نیرویی تاب مقاومت در برابر جامعه انقلابی را ندارد. مهم ترین سلاح ملت ایران برای خنثی کردن تهدیدها، وحدت کلمه و هم بستگی ملی است و واضح است که این هم بستگی و هم دلی در سایه حضور مستمر مردم تحقق می یابد. در اندیشه مقام معظم رهبری حضور مردم در صحنه های مختلف اجتماعی و سیاسی به ویژه حضور در انتخابات و راه پیمایی سال روز پیروزی انقلاب اسلامی نماد وحدت کلمه و هم بستگی ملی و نشانه هم دلی مردم در جهت پیشرفت کشور می باشد (خامنه ای، ١٣٨٤/١/١). وسیله آزمایش ملّت سنت ابتلا و آزمایش، یکی از سّنت های حتمی الهی است که هم در مورد اشخاص و هم در مورد مّلت ها تحقق می یابد. همه ملت ها آزمایش هایی داشته اند و ملتی عزیز و مقتدر خواهد بود که اولاً از آزمایش ها سربلند بیرون بیاید و ثانیاً دستاوردهای آن آزمایش را حفظ کند. مقام معظم رهبری بارها شرکت مردم در انتخابات و حضور در راه پیمایی بیست و دوم بهمن را وسیله آزمایش برشمرده و ملت ایران را سرافراز این امتحان معرفی کرده اند (خامنه ای، ١٣٧١/١/١٥ و ١٣٨٣/١١/٢٤). در این بین، گروه ها و جریان هایی بوده اند که تحت تأثیر جریان های فکری معاند سعی در کم رنگ کردن مشارکت مردم از طرق مختلف کرده اند، اما مردم بصیر در هر مرحله با رهبری امامین انقلاب و با بصیرت خود نقشه دشمنان داخلی و خارجی را نقش بر آب کردند. نمونه این توطئه ها، جریان «فتنه تقلب» در انتخابات ریاست جمهوری سال ١٣٨٨ بود که بر خلاف نظر عده ای از مسؤولین، مبنی بر دست گیری و سرکوب فتنه گران، رهبر همیشه بصیر انقلاب اسلامی معتقد بودند که خود مردم بار دیگر باید در صحنه حاضر شوند و با نمایش مشارکت پرشور سیاسی و اجتماعی خویش، خط بطلان بر تئوری و نظریه های دشمنان از ایده تا اجرا بکشند. با توجه به مطالب پیش گفته بار دیگر آشکار می گردد که در حکومت اسلامی هرچند امام و ولی فقیه در جامعه نقش تعیین کننده دارد، اما این مردم هستند که کار را تمام می کنند و این مشارکت مردم به خصوص در راه پیمایی سال گرد پیروزی انقلاب و انتخابات ریاست جمهوری است که مقبولیت نظام جمهوری اسلامی از طرف مردم را بیش از پیش به نمایش می گذارد. نشانه ثبات قدم و استقامت بر آرمان های انقلاب برای جلوگیری از انحرافات در هر انقلابی، باید مواظب بود که ثبات قدم و شور و نشاط برای تحقق آرمان ها رنگ نبازد؛ شور و نشاطی که ارزش ها و باورهای انقلابی را مستحکم می سازد و پشتوانه ای نیرومند برای یک حرکت اجتماعی ایجاد می کند. زیرا خواه ناخواه در طول زمان، عواطف و احساسات انقلابی کم رنگ می شود و باید عاملی وجود داشته باشد تا با تغذیه فکری افراد، انقلاب را از این آفت طبیعی برهاند. آفتی که دامن گیر بنی اسرائیل شد و دل های شان به مرور ایام سخت و سخت تر شد و حرکت اجتماعی آنان را با مشکل مواجه ساخت: «فَطَالَ عَلَیهِمُ الأَمَدُ فَقَسَتْ قلُوُبهُم» (حدید (٥٧): ١٦). رهبر انقلاب در این باره می فرماید:بنی اسرائیل یک روزی آن چنان قدرت معنوی ای پیدا کردند که با این که مردشان، زن شان، فرزندان شان زیر شکنجه فرعون بودند، توانستند فرعون را مغلوب کنند، توانستند ایستادگی کنند، مقاومت کنند تا این که خدای متعال راه را برای آن ها باز کند و فرج به آن عظمت را با غرق فرعون و فرعونیان به آن ها عطا کند. یک مقداری که زمان گذشت، با گذشت زمان از آن حالت اوّلیه خارج شدند، دل ها سخت شد، سنگین شد، قسی شد؛ آن توکّل، آن اعتماد به خدا، آن حرکت در راه خدا، آن صبر، آن استقامت را از دست دادند، نتیجه این شد که «وَضُرِبَتْ علَیهِمُ الذِّلَّةُ وَاْلمسْکَنَةُ وَباؤُوْاْ بِغَضَبٍ مِّنَ الَّله» (بقره (٢): ٦١)، حضرت موسی به بنی اسرائیل گفت: «اَفَطالَ عَلَیکُمُ العَهد» (طه (٢٠): ٨٦)؛ شما تا دیروز زیر فشار فرعون بودید، حالا زمان خیلی گذشته که فراموش کردید و می گویید: «اِجعَلَ لنا اِلهًا کَماَ لهُم ءالِهَة»؟ (اعراف (٧): ١٣٨) بنابراین، گذشت زمان می تواند عاملی منفی برای کم رنگ شدن عواطف و ارزش های انقلاب باشد. با گرم نگه داشتن تنور انقلاب و ارزش های آن می توان با انحرافات مبارزه کرد و آن ها را خنثی ساخت. باید زمینه زنده ماندن ارزش ها و باورهای اسلامی را تقویت کرد تا این انقلاب بتواند در سایه عواطف و احساسات دینی، از هرگونه انحراف مصون بماند. نظام جمهوری اسلامی، علی رغم توطئه های مختلف دشمنان خارجی و داخلی خود، هم چنان سرافرازانه به عمر خویش ادامه می دهد و ملت ایران مصداق آیه شریفه «اّلذینَ قَالواَ رّبنا اللهُ ثم استَقامُوا» (فصلت (٤١): ٣٠ و احقاف (٤٦): ١٣) می باشد؛ چراکه به اعتراف رهبر خویش، یک چله پرافتخار را بدون خیانت به آرمان هایش پشت سر نهاده و در برابر همه وسوسه هایی که غیر قابل مقاومت به نظر می رسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده است. ایشان در طلیعه بیانیه گام دوم تبیین می کنند که:از میان همه ملت های زیر ستم، کم تر ملتی به انقلاب همت می گمارد و از میان ملت هایی که به پا خاسته و انقلاب کرده اند، کم تر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و به جز تغییر حکومت ها آرمان های انقلابی را حفظ کرده باشند (بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، 1397/11/22). بدیهی است که اگر انقلاب اسلامی با حفظ و پای بندی به شعارهای خود هم چنان به پیش می رود، در سایه حضور مستمر مردم در صحنه های اجتماعی و سیاسی به ویژه مشارکت در انتخابات می باشد که همواره مورد تأکید و توجه مقام معظم رهبری بوده است. ایشان پایه های نظام را مشخص و معلوم دانسته، یکی از پایه ها را نقش مردم و حضور مردم می دانند که یکی از مظاهر عمده آن انتخابات است (خامنه ای، ١٣٨٨/١٢/٦ و ١٣٩٢/١١/٢٨). مشارکت در سرنوشت کشور حضور آگاهانه و مشارکت در امور سیاسی و اجتماعی، نوعی مشارکت در سرنوشت کشور است؛ چرا که نظام اسلامی در کشور ما متکی بر آرای مردم می باشد. مشارکت در سرنوشت کشور علاوه بر این که در اداره و تعیین مدیریت کشور نقش دارد، در خنثی کردن دشمنی دشمنان هم بزرگ ترین نقش را ایفا می کند. اهمیت مشارکت در سرنوشت کشور تا بدان جاست که مقام معظم رهبری به اوج رسانیدن مشارکت مردمی را از برکات انقلاب اسلامی می دانند (خامنه ای، بیانیه گام دوم، ١٣٩٧/١١/٢٢) و حضور مردم به ویژه در انتخابات را نمایش عظیمی از احساس مسؤولیت ملت برای تعیین سرنوشت کشور و روحیه مشارکت جوی مردم توصیف می کنند . نشانه حقانیت انقلاب در دین مبین اسلام، بیعت مردم، مقبولیت حکومت را پس از مشروعیت آن تأمین می کند و بیعت، منجز حق خلافت به شمار می رود. بنابراین، بیعت با فقیه جامع الشرائط در عصر غیبت امام معصوم ٧، علامت حاکمیت و ولایت اوست. به عبارت دیگر، بیعت مردم، علامت مشروعیت است، نه عّلت مشروعیت (جوادی آملی، ١٣٩٣، ص٤٠٨-٤٠٧). مردمی بودن از بارزترین ویژگی های انقلاب اسلامی است که در کم تر انقلابی نظیر آن وجود داشته است. همه ملت ایران در شهر و روستا، از کوچک و بزرگ، زن و مرد در پیروزی انقلاب مشارکت داشتند. بر خلاف انقلاب های بزرگ دنیا که طبقات خاصی از جامعه در آن نقش آفرینی کرده اند، بزرگ ترین اهرم پیش برد انقلاب اسلامی، حضور عظیم توده های میلیونی مردم در عرصه های انقلاب بود که با ایمان نافذ و عمیق از یک سو و معرفت و آگاهی بالا از سوی دیگر، به ندای رهبرشان لبیک گفتند و در پرتو هدایت های روشن گرانه و پیامبرگونه او، صبر و مقاومت و استقامت را پیشه خویش ساخته و عاقبت، شهد گوارای پیروزی بر نظام سلطه را نوشیدند. بدون حضور و آرای مردم، خیمه نظام اسلامی سر پا نمی ماند. مقام معظم رهبری در بیان دلیل این که مردم صاحبان اصلی نظام و انقلابند، این گونه می فرمایند: مردم صاحبان این نظام هستند، به چند دلیل؛ اولاً چون اسلام بیش ترین حق را در اداره نظام های اجتماعی به مردم می دهد و هر دستگاه حاکم را یک دستگاه خدمت گزار برای مردم می داند. ثانیاً چون مردم تشکیل دهندگان و به وجودآورندگان این نظام بودند، زیرا این نظام مبتنی بر یک انقلاب بود و آن انقلاب را مردم به وجود آوردند. ثالثاً چون دخالت و نظارت مردم بیش ترین تضمین را برای حفظ این نظام از انحراف می کند . البته واضح است که در اسلام، مردم یک رکن مشروعیتند، نه همه پایه مشروعیت، ایشان رکن دیگر را تقوا و عدالت حاکم معرفی کرده و می فرماید:تقوا و عدالت هم بدون رأی و مقبولیت مردم کارآیی ندارد، لذا رأی مردم هم لازم است . بنابراین، در تفکر دینی، اساس حاکمیت و نفوذ و قدرت دین وابسته به خواست و رأی مردم است و تا مردم نخواهند، دین حاکم نمی شود. با توجه به این واقعیت است که مقام معظم رهبری مردم را تعیین کننده و تصمیم گیرنده می دانند و معتقدند اگر مردم حکومتی را نخواهند، این حکومت در واقع پایه مشروعیت خویش را از دست داده است (خامنه ای، ١٣٧٧/١٢/٤). نشانه بلوغ سیاسی مشارکت در امور حکومتی در هر نظامی نشانه بلوغ سیاسی مردم آن کشور می باشد، این امر در نظام اسلامی نمود بیش تری پیدا می کند؛ چراکه پیشوایان دینی ما نیز همواره در پی این بوده اند که با هدایت خویش، مردم را به مرحله ای از بلوغ رهنمون شوند که خود، حق را از باطل تشخیص دهند. می بایست مردم از نظر فکری و شناخت اسلامی آن چنان تقویت شوند که افکار انحرافی در آن ها اثر نگذارد و از جنبه آگاهی دینی به طوری قوی باشند که تحت تأثیر شبهات واقع نشوند و بالاتر، شبهه ها را هم پاسخ گویند و اسلام صحیح را بشناسند تا مخالفان مکتب نتوانند افکار غیر اسلامی را به جای اسلام به آن ها تحویل دهند. بدیهی است که روحانیت می تواند نقشی اساسی در این زمینه ایفا نماید؛ چراکه اسلام، دینِ خاَتمِ انبیا، کامل ترین مکتب و جامعِ تمام راه کارهایی است که انسان برای قرب خداوند به آن ها نیاز دارد و سعادتِ دنیا وآخرتِ او، تنها با پای بندی به این شریعتِ جاوید امکان پذیر است. با توجه به این مسأله است که مقام معظم رهبری می فرمایند:آن چه ملت ایران همواره و اکنون، از حضور انتخاباتی پرشور و بی تنش به دست آورده است، تنها نقش آفرینی در مدیریت کشور و برگزیدن و برکشیدن خدمت گزارانی تازه نفس برای دوره ایی تازه نیست، بلکه فراتر از آن، نشان دادن پختگی و بلوغ سیاسی ای است که اقتدار ملی او را با حکمت و عقلانیت درمی آمیزد و او را در افکار عمومی جهان، در رتبه والایی از عزّت و شکوه می نشاند. وجهه خارجی مشارکت مردمی نگاهی به تاریخ ملت های مختلف نشان می دهد خطراتی که معمولاً از طرف قدرت های سلطه گر جهانی متوجه ملت ها می شود و آن ها را متزلزل می کند، ملت ایران را متزلزل نکرده است، اگر ملتی اقتدار و عزت داشته باشد، امنیت نیز خواهد داشت. به اعتقاد مقام معظم رهبری، علت اصلی این که دشمنان و طمع ورزان به این آب و خاک نتوانسته اند در طول عمر با برکت انقلاب، گزندی وارد کنند، حضور و اراده و مشارکت مردم در صحنه های مختلف بوده است . مظهر اقتدار ملی مقام معظم رهبری تأثیر حضور مردم در اقتدار ملی را بیش از سایر عوامل اقتدار دانسته و در مناسبت های مختلف این نکته را به صراحت تبیین نموده اند که مشارکت و حضور مردم مظهر اقتدار ملت ایران است . ایشان خطاب به ملت ایران چنین فرمودند:از جهت وجهه خارجی هم انتخابات و حضور مردم و مشارکت مردم نشان دهنده اقتدار ملی است، این را همه باید بدانیم و اذعان کنیم که بله امکانات دفاعی و قدرت های دیپلماسی و امثال این ها به کشور اقتدار می دهد، در این شکی نیست، اما بیش از همه این ها مردم یک کشورند، ملتند که اقتدار می دهند. وقتی همه احساس کنند در دنیا دوست و دشمن که این ملت بیدار است، این کشور یک اقتداری، یک هیبتی در چشم همه پیدا می کند . ناامیدی و یأس دشمنان دشمنان ملت ایران با علم به این حقیقت که مشارکت ضعیف مردم نشانه عدم اعتماد مردم به نظام است و وقتی مشارکت مردم ضعیف شد، مشروعیت نظام دچار تزلزل خواهد شد، همواره امید دارند که این اعتماد و مشارکت را بگیرند تا مشروعیت را از جمهوری اسلامی بگیرند. لذا حضور مؤثر مردم همواره حربه اساسی برای تبدیل امید دشمنان به یأس بوده و هست. مقام معظم رهبری نیز بارها به این مسأله اشاره کرده اند که حضور مردم در صحنه ها دشمن را مأیوس می کند . منفعل کردن دشمن دشمنان از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با صرف هزینه های هنگفت سعی در جداکردن ملت از نظام و انقلاب را داشته و دارند و صریحاً اعلام می کنند که هدف ما از تحریم ها این است که مردم ایران را در مقابل نظام جمهوری اسلامی قرار بدهیم، اما ملت ایران هر ساله جواب آن ها را با مشارکت خود در انتخابات های گوناگون و در راه پیمایی های خود داده اند. مقام معظم رهبری با تحلیل آن چه در ذهن دشمنان انقلاب می گذرد، تبیین می کنند که: آن ها [دشمنان] می گویند تکیه نظام جمهوری اسلامی به این مردم است، اگر توانستیم این مردم را از نظام جمهوری اسلامی جدا کنیم، قدرت مقاومت از نظام جمهوری اسلامی گرفته خواهد شد. این فکرِ طرف مقابل ماست. خب، این فکر دو قسمت دارد؛ یک قسمتش را درست فهمیدند، یک قسمتش را غلط فهمیدند، غلط کردند. آن قسمتی که درست فهمیدند، این است که بله، تکیه جمهوری اسلامی به این مردم است ؛ پشتوانه نظام اسلامی، هیچ کس جز انبوه توده های عظیم ملت ایران نیست؛ حصار این کشور و این نظام، همین مردمند. آن چه که غلط فهمیدند، این است که خیال کردند با فشار تحریم، با زورگویی در زمینه مسائل بین المللی و بازرگانی و تولید و غیره، خواهند توانست ملت ایران را به زانو در بیاورند و عاجز کنند. اگر فکر می کنند خواهند توانست این پشتوانه را از جمهوری اسلامی بگیرند، این جا را اشتباه کرده اند . ایشان با اشاره به حضور گسترده هر ساله مردم می فرمایند:هر سال در ٢٢ بهمن، ملت ایران با حضور خودشان در این عرصه نمایش عمومی ملی و انقلابی، دشمن را ناکام کردند. ایجاد روحیه امید، عاملی برای خنثی سازی تهدید دشمنان امروزه مسأله ایجاد «امید» یکی از نقاط محوری در حرکت رو به جلوی ملت ایران است. در نگاه رهبر انقلاب، «امید» بزرگ ترین قوّه محرّکه انسان ها در ایجاد مشارکت است : امید به پیروزی، امید به پیشرفت و امید به موفقّیت، هر انسانی را به حرکت وادار می کند (خامنه ای، ١٣٧٦/٧/٢٤). در اندیشه مقام معظم رهبری، آن چیزی که خنثی کننده توطئه های رسانه ای دشمنان در طی سال های پس از پیروزی انقلاب بوده است، حضور دائمی مردم و مشارکت فعال اجتماعی و سیاسی آنان می باشد .ایشان خنثی سازی تهدید دشمنان را از آثار و برکات مشارکت مردم دانسته و معتقدند هر نظام سیاسی با مشارکت مردم در همه عرصه ها زوال ناپذیر است و آن قدرتی که جمهوری اسلامی ایران را زوال ناپذیر کرده است، اتکای آن به حضور مردم بوده است. شکست جنگ روانی دشمن یکی از نقشه های مداوم دشمنان برای تضعیف جمهوری اسلامی ایران، تضعیف از طریق تبلیغات است. استکبار در تبلیغات خود واضح ترین دروغ ها را فریاد می زند و در حالی که هیچ نظامی وجود ندارد که پیوند میان مردم و مسؤولینش به استحکام پیوند ملت و مسؤولین نظام اسلامی ایران باشد، همواره سعی در القای این دارند که در ایران نظام مردمی و دموکراسی حاکم نیست و مردم از جمهوری اسلامی روگردان شده اند، انتخابات ملت ایران را نادیده می گیرند و متهم به عدم سلامت می کنند، حاضرند هزینه های بسیاری صرف کنند که حضور مردم را خصوصاً در انتخابات بی رونق و بی اعتبار کنند؛ برای این که می دانند با ضعیف شدن حضور مردم، چهره مردمی نظام در دنیا ضعیف می شود. امروز دشمنان ما که از برخورد چهره به چهره با این ملت مأیوس اند و از طرق گوناگون می خواهند روی این ملت اثر بگذارند؛ یعنی سعی می کنند افق را تیره و تار نشان دهند، جوان را نا امید کنند، توطئه ای که میدان اصلی ظهورش جنگ رسانه ای و تبلیغاتی است. هوشیاری مردم نسبت به اقدامات دشمن و آرایش جنگی او در عرصه رسانه و شناخت صحیح و دقیق نسبت به جوانب این جنگ توسط مردم و هوشمندی برای مقابله و جلوگیری از تحقق اهداف دشمن در جنگ رسانه ای یکی از عوامل تداوم انقلاب است که به صورت مکرر در هشدارها و توصیه های سال های اخیر رهبر انقلاب اسلامی مطرح شده است. به فرموده مقام معظم رهبری:حُسن کار این است که ملت بصیر است، بیدار است، معنای کار دشمن را می فهمد، حرکات دشمن را جهت یابی می کند؛ می فهمد چرا دشمن این سیاست را اتخاذ کرده است، نقطه مقابل او حرکت می کند، بر داشته های خود پافشاری می کند، حضور خود را در این عرصه عظیم عزت ملی نشان می دهد، خودش را نشان می دهد، حضور خودش را اثبات می کند؛ این حُسن قضیه است. بصیرت عمومی مردم در مقابل تبلیغاتی که دشمنان می کنند بیش تر از همه آمریکایی ها و صهیونیست ها راه را اشتباه نمی کنند، دچار آن اشتباهی و خطایی که دشمن در پی آن است که ملت ایران دچار آن بشود، دچار نمی شوند؛ این حُسن قضایای عظیم ملی و کلان ما است . تحقق جامعه مطلوب اسلامی با مشارکت مردم به گفته شریف لکزایی، دانشیار گروه فلسفه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی: مبحث حضور و جایگاه و نقش مردم در انقلاب اسلامی و سپس در جمهوری اسلامی همواره مورد توجه و پرسشخیز و بحثبرانگیز بوده است. براساس آنچه از امام خمینی(ره) نیز درباره جمهوریت سوال میشود، ایشان فرمودهاند جمهوریت به همان معنایی که در همهجا هست. درواقع اگر ایراد فنی فلسفی در تفسیر اینجانب نباشد، جمهوریت یک وجود بیشتر ندارد و به لحاظ وجودی با همه جمهوریتها و در همه جای عالم یکسان است. آنچه میان جمهوریتها فاصله و تمایزگذاری میکند وجه ماهیت جمهوریتهاست که در کشوری مانند ایران با وصف اسلامیت از دیگر جمهوریتها متمایز میشود و در کشورهای دیگر با وصفهای دیگری مانند جمهوری لیبرالدموکراسی یا جمهوری سوسیالدموکراسی و... در برخی از کشورهای اروپایی. وجه اهمیت این بحث این است که شخصیتی که با مباحث فلسفی از نزدیک آشنا است و سالها به تدریس متون فلسفی مانند اسفار اربعه عقلی و شرح منظومه پرداخته، این نظر را ابراز کرده و روشن است که در مباحث بنیادین فلسفی چنین منظری نباید مورد غفلت قرار گیرد. درواقع همین بحث میتواند منشأ نگاههای مشترک در بحث را در عین تفاوتهای آن مورد توجه قرار دهد و یادآوری کند. این بحث در ادامه به مبحث وحدت در کثرت و کثرت در وحدت هم میرسد و به این وسیله تداوم مییابد. در توضیح بیشتر مطلب بالا باید تاکید کنم ایشان بر این نظرند که «ما خواستار جمهوری اسلامی هستیم، جمهوری فرم و شکل حکومت را تشکیل میدهد و اسلامی یعنی محتوای آن فرم، که قوانین الهی است» (صحیفه امام، ج5، 1387: 398). جمهوری به همان معنایی است که در همهجا مطرح است.1 این مطلب که به نظر پاسخ فلسفی مهمی است تاکنون مورد تحلیل قرار نگرفته است و حال آن که با این پاسخ، امام خمینی نحوه وجود جمهوری را براساس نگاه اصالت وجودی همسان با دیگر جمهوریها تلقی میکند که در ادامه و بهطور طبیعی همانطور که ذکر شد، در ماهیت از موارد مشابه متفاوت میشود. علاوهبر این مباحث مختلف دیگری نظیر دموکراسی نیز مورد بحث قرار میگیرد که امام خمینی در این زمینه نیز گفته مشهوری دارد که دموکراسی اسلام کاملتر از دیگر دموکراسیهاست (صحیفه امام، ج 4، 1387: 315-314) که طبیعتا نقش مردم در آن پررنگ و برجسته است. مباحث مفهومی در حوزه عمومی از دوره مشروطیت در ایران مطرح و مورد توجه و بحث و مناقشه بوده است. از این رو مفهوم جمهوریت نیز این گونه است. برای روشنتر شدن بحث و بدون آن که وارد بحثهای مفهومی مبسوطی بشوم، گفته شده جمهوری نوع خاصی از حکومت است که در آن مردم نقش اساسی و مهمی در تعیین حاکمیت و سرنوشت خود و کشورشان دارند. یکی از ابزارهای مهم جمهوریت این است که مردم به صورت مستقیم یا غیرمستقیم و برای مدت معینی رئیس کشور را بر میگزینند. با این نگاه میتوان گفت فرمایش امام ناظر به چنین مفهومی از جمهوریت است که در آن مردم بتوانند از امکان تاثیرگذاری بر حاکمیت و تعیین سرنوشت خودشان در جامعه بهره ببرند. این بحث اگر بخواهد به نحو سلبی مورد توجه باشد معنایی نزدیک به مفهوم سلبی آزادی را مییابد که در آن مردم برای برخورداری از اِعمال خواسته خود در تعیین سرنوشتشان موانعی در پیش روی نداشته باشند. اما پرسش این است که مردم رکن پیدایش جامعه مطلوب در حکمت سیاسی متعالیه اسلامی هستند یا اینکه صرفا مصرفکنندهاند؟ به عبارتی، جامعه مطلوب اسلامی توسط چه کسی یا کسانی و چگونه و از چه طریقی پدید میآید و نقش مردم در آن چیست و کجاست؟ آیا مردم باید منتظر باشند جامعه اسلامی پدید آید و در آن زیست کنند یا آن که خود در دل آن حضور و نقش و جایگاه مهمی دارند و اصلا خود در پیدایش آن دخیل بوده و صاحب نقش و اثر مهمی هستند؟ به نظرم براساس مباحثی که در حکمت سیاسی متعالیه قابل طرح است، جامعه مطلوب اسلامی گذشته از آن که به لحاظ نظری و فلسفی باید واجد یک دستگاه فلسفی و نظری پشتیبان خود باشد اما از سویی به لحاظ تحقق با حضور و توسط خود مردم، خلق و هستی مییابد. درواقع دستگاه نظری و فلسفی با تأمل در ارزشها و بسط دیدگاهها و تولید ادبیات مناسب فلسفی و نظری، پایههای فلسفی و نظری بنیادینی را برای حرکت به سمت آرمان شهر مورد نظر ایجاد میکند. بهویژه تأمل در باب خیرات و ارزشهای عمومی در چنین دستگاه فلسفی و نظری ساخته و پرداخته میشود و سپس جامعه براساس این نگاه شکل گرفته و با آن همراه میشود و به سمت مطلوب حرکت میکند. وقتی خیرات عمومی توسط مردم بسط و گسترش یافت و زمانی که تعاون و همکاری موثر میان همه طبقات مختلف اجتماعی شکل گرفت و هنگامی که امور مختلف در جامعه توسط مردم انجام گرفت و مردم در میدان و صحنههای اصلی اجتماعی حضور داشته باشند میتوان گفت ما به سمت دولت مطلوب و جامعه و آرمانشهر مطلوب در حال حرکت هستیم. وجه تاریخی موفق حضور مردم در تاسیس نخستین دولت اسلامی توسط پیامبر(ص) قابل اشاره است. درواقع بهرغم دشمنی دشمنان و قلت مسلمانان، اما با توجه به حمایت و حضور مردم در عرصه اجتماعی، دولت اسلامی نبوی در یثرب که دیگر مدینهالنبی نامگذاری شده است، شکل میگیرد. در مقابل، وجه تاریخی غیرموفق از عدم حضور مردم، عدم تداوم دولت اسلامی علوی و حسنی است. این درحالی است که شکلگیری دولت امام علی(ع) نیز با حضور مستقیم و موثر مردم اتفاق میافتد اما این همراهی اولیه، در ادامه تداوم نیافت و علت اصلی آن عدم همراهی مردم است. نمونه موفق دیگر از حضور مردم در دوره معاصر در پیروزی انقلاب اسلامی قابل اشاره است که همه اقشار در به ثمر رسیدن آن نقش و حضور و مشارکت داشتند. همچنین حضور مردم در هشت سال دفاع مقدس نیز در تداوم انقلاب اسلامی قابل طرح است. درواقع بدون حضور مردم در قالب نیروهای مردمی که در بسیج مستضعفین سازماندهی شده بودند، هیچگونه پیروزی نصیب ایران نمیشد. دفاع مقدس مرهون حضور اقشار مختلف در صحنه نبرد است. باید تاکید کنم که بهرغم همه مصائب و خباثتها و خیانتها اما انقلاب اسلامی به واسطه حضور و نقش مردم همچنان پایدار و استوار به حرکت خود ادامه میدهد. از این رو نباید قطبیسازیهای کاذب جامعه ایران را دوپاره کرده و با ایجاد گسست میان حکومت و مردم، پایههای حکومت تضعیف شود. ما به جامعه قوی و حکومت قوی، هر دو نیازمندیم و تقویت هرکدام رودررو و در تقابل با دیگری میتواند به ضد خود تبدیل شود. به نظر، وجه فلسفی بحث به مبحث فلسفی «جسمانیالحدوث» از یکسو و مبحث جدیدتر «جسمانیالحضور» بازمیگردد. درواقع حدوث انقلاب اسلامی براساس حضور مردم و با مشارکت گسترده آنان شکل گرفته و تداوم آن نیز با این حضور معنادار خواهد بود و هرگونه گسستی میتواند به تباه کردن این حدوث و حضور منتهی شود. این وضعیت در ادامه «روحانیالبقاء» و «روحانیالحضور» ارزشهای مطرح شده در انقلاب اسلامی را نیز طرح میکند؛ به این معنا که در آن استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی و دیگر ارزشهای دخیل در پیروزی انقلاب اسلامی باید حضور و بقایی مداوم داشته باشند. درواقع این ارزشها، به مثابه روح انقلاب اسلامی قابل طرح است و براساس آن تداوم انقلاب اسلامی تضمین میشود. همچنین این مبحث از سویی به سفر چهارم در اسفار اربعه عقلی نیز با میگردد که در آن، حکیم الهی جز با حضور در میان مردم نمیتواند سفرهای چهارگانه خود را تکمیل کند. سفر چهارم گرچه به نوعی بر حکیم و سالک الیالله لازم است که انجام شود تا سفرهای چهارگانه عقلیاش تکمیل شود اما وجه مهم آن حضور وی در میان مردم و حرکت جمعی آنان است که این به معنای جسمانیالحضور بودن رهبر و همراهی او با مردم است. درواقع این مقطع به نوعی تاکید و توجه میدهد که رهبران و کارگزاران نظام سیاسی ایران نمیتوانند و نباید خود را از دید مردم پنهان سازند. آنان بدون حضور و همراهی مردم توان پیشبرد امور جامعه را ندارند و حضور مردم مکمل سلوک عقلی آنان است و با مردم معنادار میشود. بنابراین جامعه مطلوب اسلامی یا آرمانشهر اسلامی جز با حضور و مشارکت و فعالیت مردم شکل نمیگیرد و حضور رهبر یک وجه لازم اما ناکافی آن است. چیزی که در انقلاب اسلامی نیز مشاهده شد که حضور مردم در آن اساسی است و البته تداوم آن نیز همچنان به همراهی مردم و حضور آنان بستگی دارد. نمونه واضح در این زمینه تجربه صدرالدین شیرازی است. او در زمانی که از امکان حمایت مردمی بهرهای ندارد و احتمالا حمایتهای دو استاد وی یعنی شیخ بهایی و میرداماد که نزد دولت صفوی اعتباری دارند، نیز کارگر نمیافتد، تدریس در مراکز علمی اصفهان را رها کرده و به روستای کهک در نزدیکی شهر قم پناه میبرد و به طرح دستگاه فلسفی حکمت متعالیه میاندیشد و به آن میپردازد. این وضعیت گویا حدود 15 سال طول کشیده است. سپس با توجه به درخواست اللهوردیخان به محل تولد خود شیراز بازمیگردد و به فعالیت علمی و فرهنگی میپردازد. این تجربه درباره امام خمینی به شیوه دیگری رخ میدهد. امام خمینی در مقطعی از ایران تبعید میشود و از فضای اجتماعی مردم و همراهی ایشان با مردم دور نگه داشته میشود اما در این میان با حضور پررنگ مردم بهویژه در نیمه دوم سال 1357 امکان همراهی رهبر با مردم فراهم میشود و انقلابی کبیر و شگرف شکل میگیرد. شایسته است این همراهی مردم با انقلاب همچنان زمینهسازی شود و از گسست میان مردم و انقلاب اسلامی جلوگیری به عمل آید.