صفحه اول
اردشیر بهرامی- شکلگیری وفاق عمومی به این منظور مورد توجه قرار گرفته است که کار بزرگی را نمیتوان در هیچ جا انجام داد مگر اینکه همه در آن کار موافق و همدل باشند و یا حداقل در برابر آن کار، کارشکنی نکنند و به همین دلیل، در موضوعات حکمرانی باید به سراغ کارهایی رفت که بتوان بیشترین وفاق را در مورد آنها به وجود آورد. شاید بتوان گفت «وفاق» هم به مثابه نظریه است و هم به مثابه روش. متاسفانه بین این دو گزاره، یک خلط مفهوم ملاحظه می شود. حتی گاهی بسیار سطح پایین و نازل به مقوله وفاق نگاه می شود.هر توافق برای هدف یا اهدافی است. اهداف توافق، محتوای توافق را تعیین می کند. در واقع، توافق وسیله ای برای هدف است. وسیله فی ذاته قابل ارزیابی نیست، بلکه در ارتباط با هدف قابل ارزیابی است. حتی اگر اهداف مربوط به یک وسیله ی معین معلوم باشد، باز معلوم نیست که وسیله ی مناسبی باشد، زیرا ممکن است وسیله، شدنی یا نشدنی، بد یا خوب، نیک یا بدفرجام باشد. وفاق «وسیله» ای برای دست یابی یا نزدیکی به «هدف» معین است.وفاق گزاره جدیدی نیست؛ وفاق یک نظریه دیرین است و یک نیاز جدید است. چه در فرهنگ ایرانی ما چه در فرهنگ دینی و حتی در ادبیات کلاسیک ایران زمین، ردپای موضوع وفاق پیداست. در ایران چند سالی است که مفاهیمی چون کنشگری مرزی، میانجی گری، میان داری و... بسیار تکرار شده است. این مفاهیم همگی از ریشه های وفاق برخاسته اند. بنابراین وفاق به مثابه نظریه که بتواند به عنوان روح جمعی کلیت جامعه نمایان شده و ایران را از شرایط خطرناک فعلی عبور بدهد، مطرح است. وفاق ملی بهعنوان رویکرد اساسی و دیدمان غالب دولت چهاردهم اعلام شده است. مفهوم وفاق دارای وجوه، اجزا و عناصر مختلفی است. وفاق در لغت به معانی سازگاری کردن، همراهی، همدلی، اتفاق، اتحاد، هماهنگی، سازش و محبت به کار رفته است. البته هنوز دولت چهاردهم تبیین درست و دقیقی از وفاق مدنظر خود به صورت مدون و منسجم ارائه نکرده است و مشخص نیست منظورش وفاق دولت و مردم یا وفاق حاکمیت و مردم یا وفاق بین سه قوه یا وفاق بین هسته نرم قدرت با هسته سخت قدرت یا وفاق دولت با قومیتها، مذاهب و زنان است. تکمیل کننده این بحث وفاق دولت با جامعه و نهادهای پایین تر از نهادهای مدنی و میانی و با خود جامعه است. یکی از مشکلات جدی که امروز در جامعه وجود دارد، رویارویی جامعه با جامعه است. من اسم این گزاره را کوهانه های ارزشی متفاوت می گذارم؛ تیز شدن این کوهانه ها آسیب های زیادی را متوجه جامعه می کند. این مشکل هم ناشی از عدم توافق و فقدان هم نظری در مسائل است. وقتی کوهانه های ارزشی جامعه هر کدام با ارزش های موجود در گروه های افقی گره می خورند، بدل به نیروی آنها می شوند. نهایتا وقتی این افراد روبه روی هم می ایستند، وضعیت خطرناکی در جامعه شکل می گیرد. تمام سنجش ها نشان می دهند تا چه اندازه تفاوت های نظری در جامعه وجود دارد که در شرایط ناگوار می توانند رو در روی هم بایستند. این رویارویی ها منجر به خروج جامعه از حالت یکپارچگی و انسجام می شود. ممکن است جامعه در برابر حاکمیت بایستد و انتقاد و اعتراض کند، اما وقتی شرایط بحرانی می شود که مردم در برابر مردم و جامعه در برابر جامعه بایستد. باید توجه داشت بهطور معمول در جامعه موضوعاتی وجود دارد که درصدهای وفاق درباره آنها متفاوت است. حالا اگر مثلاً بخواهیم بگردیم و بگوییم جامعه امروز ما در چه موضوعی بیشترین وفاق را دارد، به نظر میرسد که روی موضوع عدالت، وفاق زیادی وجود داشته باشد اما باید توجه داشته باشیم که روی این موضوع هم به لحاظ اولویتبندی ممکن است وفاق وجود نداشته باشد. پس در مجموعه این موضوعات، وقتی آنها را فهرست میکنیم، باید سراغ موضوعاتی برویم که وفاق بیشتری روی آنها وجود دارد.