سرمقاله
سیاست خارجی متوازن
نوید غلام نیا- راهبرد سیاست خارجی مطلوب با استفاده از اهداف و ابزارهایی همچون ارتقاء دیپلماسی اقتصادی، تحول دیپلماسی فرهنگی و ارتباط با حوزههای تمدنی و فرهنگی مشترک، ایجاد توزن قوا در نظام بینالمللی، تقویت دیپلماسی دفاعی-نظامی و استفاده از دیپلماسیهای نوپدید مانند دیپلماسی عمومی و دیپلماسی دیجیتال با همافزایی دو یا چندجانبه تحقق مییابد. در طول سالهای اخیر، تلاش ایران برای تنشزدایی با غرب و حلوفصل ابهامات این کشورها پیرامون برنامه هستهای و سایر حوزههای تنش از قبیل فعالیت های منطقهای، اختلافات حقوق بشری و برنامه تسلیحاتی، به سرانجام نرسیده و در نتیجه فشار ناشی از تحریمها بر پیکره اقتصاد ایران همچنان پابرجاست. از طرفی دیگر، تحولات نظام بینالملل در طول چند دهه اخیر که برخی از آنها تاثیرات مستقیمی بر ایران داشتهاند، سیاست نگاه به شرق را برجستهتر ساخته و پرسشهای متعددی را در زمینه منطق استدلالی این راهبرد، مولفههای آن، تناسب آن با اصل نه شرقی نه غربی، جایگاه آن در سیاست خارجی ایران، همراستایی با منافع ملی و تهدیدات و فرصتهای پیش رو مطرح کرده است.
از اولویتهای سیاست خارجی ایران بنابر سند چشمانداز بیستساله، دستیابی به جایگاه برتر منطقهای است. با وجود ظرفیتهایی که این هدفگذاری را معقول کرده است محدودیتهایی هم وجود دارد که تأمین آن را با مشکل روبهرو میسازد. یکی از این موانع چالشزا، ساختار نظام بینالملل و نظام فرعی منطقهای است که جمهوری اسلامی ایران باید برای دستیابی به این موقعیت برتر بر آنها غلبه کند. ژنوم ژئوپلیتیک بهمثابۀ نقشۀ ژنتیک جغرافیایی سیاست و برخاسته از جغرافیای یک کشور، سیاست خارجی کشورها را در تأثیر قرار میدهد. ایران با داشتن پانزده کشور همسایه در منطقهای ژئواستراتژیک، موقعیت برجستهای دارد.
فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد, اهمیت ژئوپلتیک و منطقه گرایی را در نظام بین الملل دوچندان کرده, به طوری که بسیاری از کشورها در سیاست خارجی خود منطقه گرایی را به عنوان اصلی ثابت و اساسی جهت تامین منافع و امنیت ملی خود برگزیده اند. نگاه عملی و نظری غالب در طول سال های متمادی گذشته در سیاست خارجی ایران عدم توجه به راهبرد «نگاه به شرق» و بلکه نگاه یک جانبه به غرب بوده و این باعث غفلت از سایر مراکز و منابع قدرت و ثروت جهانی به خصوص در نزدیکی مرزها گشته است؛ اما در سال های اخیر راهبرد نگاه به شرق, به راهبردی منطقه گرایانه از سوی جمهوری اسلامی ایران در منظومه نگاه ژئوپلتیکی و جغرافیایی تبدیل شده است, چرا که ایران از جمله کشورهایی می باشد که به لحاظ موقعیت جغرافیایی و سیاسی, از مزیت ژئواستراتژیکی, ژئواکونومیکی و ژئوپلیتیکی بهره مند می باشد. بر این اساس «راهبرد نگاه به شرق» که از منطق علمی و تاریخی و همچنین ریشه های جغرافیایی و سیاسی در سیاست خارجی کشور برخوردار است و هویت سازی جدیدی در گفتمان سیاست خارجی ایجاد می کند, از اهمیت مضاعفی برخوردار شده است.
«نگاه به شرق» یکی از ایدههای مهم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است که اغلب بهعنوان جایگزینی برای غرب یا اهرمی در برابر غرب مطرح بوده است. در سالهای اخیر و با توجه به شکلگیری و تشدید چالشها و تنشهایی میان غرب با روسیه و چین از یک سو و جمهوری اسلامی ایران و غرب از سوی دیگر، بیش از گذشته به ایدۀ نگاه به شرق توجه شده و حتی تلاش شده است تا به نوعی استراتژی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شود. با این حال، به نظر میرسد «نگاه به شرق» نتوانسته انتظارات طرفداران آن و منافع ملی ایران را تأمین کند.
طرفداران سیاست نگاه به شرق معتقدند گرایش ایران به سمت شرق و اتحاد با کشورهای قدرتمند آسیایی میتواند منافع ملی ایران را تأمین و مسئله فقدان متحد استراتژیک را برای ایران حل نماید. در این خصوص اغلب به روسیه و چین اشاره میشود. چنین گرایشی با این مفروضه نو واقعگرایی منطبق است که وقتی ساختار نظام بینالملل به سمت هژمونی پیش میرود، دولتهایی که در معرض سیاستهای امنیت سازی هژمون قرار دارند به هم نزدیک میشوند.