صفحه اول
کاظم حمیدپور وفاق جز با پرهیز از تندروی و کندروی بوقوع نمی پیوندد.دستگاه فلسفی فلاسفه اسلامی بحث از اعتدال در قلمرو جامعه و سیاست و دولت را نهتنها یکی از قلمروهای اعتدال دانسته، بلکه تحصیل آن را دغدغه اساسی آنان میداند. آنان در نظم دنیوی و زندگی مدنی و سیاسی، با توجه به مبانی نظری خود، به رشد و توسعه همگون و همهجانبه می اندیشند و آن را برای برقراری اعتدال در زندگی مدنی و حیات سیاسی با انعکاس اعتدالِ عالم تکوین در حیات سیاسی دنبال میکنند. از نظر آنان هرگاه جامعه و سیاست و دولت در توازن و تعادل به سر بَرَند، در جهت رشد و کمال و سعادت خود میباشند. پرسش آن است که اعتدال مدنی در قلمرو جامعه، دولت و حکومت از چه جایگاه و اهمیتی برخوردار است و مبادی و اسباب تحقق آن چه میباشند؟ ادعا آن است که اعتدال مدنی به معنای حاکمیت علم مدنی و تدبیرِ برخاسته از حاکمیت حکمت و شریعت بر نظام تدبیر و نظام تصمیمگیری دولت و حاکمیت توازن و تعادل میان گروهها و اصناف جامعه و برخورداری عادلانه آنها از مواهب عام دنیوی و از امکانات و فرصتها میباشد و رهبری حکیمانه، عدالت، همسانی اصناف و گروهها و تعدیل خیرات عامه از اسباب آن میباشند. پیآمد و نتیجه رویکرد اعتدالی به جامعه و سیاست و دولت، آن است که خردمندان و اهل تدبیر در رأس تصمیمگیری نظام سیاسی قرار میگیرند و عهدهدار تدبیر جامعه میشوند تا افراد در قابلیتهای مختلف سیاسی ـ اجتماعی و نهادها بهطور متوازن به رشد و شکوفایی استعدادها و توانمندیهای خود برسند و جامعه هم شاهد تکثرهای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی باشد و هم متکثرات در درون یک وحدت تألیفی به سر بَرَند و از هرگونه کثرتگرایی که وحدت کلی جامعه و نظام سیاسی را بر هم میزند، خودداری گردد. اگرچه اعتدالگرایی به عنوان یک رویکرد و خطمشی سیاسی، جایگاه چندانی در ایران معاصر نداشته است، اما در اثر غلبه رویکردهای تندروانه در سیاست داخلی و خارجی طی چند سال اخیر از یکسو وتحرک نیروهای میانه رو به منظور جلوگیری از تشدید مشکلات داخلی و خارجی کشور از سوی در سپهر سیاسی ایران ضروری به نظر می رسد. اعتدال از آن كلمههایی است كه به خودی خود معنا ندارد و در قیاس با كلمات دیگر معنا پیدا میكند. تعریف لغتنامهها از اعتدال چیزی نیست جز پرهیز از افراط. و افراط، به معنای تجاوز و گذشتن از حدود است. بنابر این، سیاست خارجی اعتدالی یعنی آن سیاست خارجی كه از حدود تجاوز نمیكند و در چارچوب حدود حركت میكند. چرا كه تخطی از حدود هزینه به همراه دارد و هرچه حدود بیشتری مورد تخطی قرار بگیرند، هزینههای بیشتری برای دولت و ملت ایجاد میشود و نتیجه این روند ممكن است ثبات یا حتی بقای ملت و كشور را دچار مخاطره كند. این حدود و مرزها متعدد هستند. برخی از آنها اعتباری هستند، از قبیل ارزشها و اصول، قوانین و مقررات ملی و بینالمللی. برخی هم واقعی هستند، از قبیل واقعیات جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی. از سوی دیگر، این حدود و مرزها الزاما ثابت نیستند. بلكه در بیشتر موارد، متغیر و پویا هستند. هم قوانین و مقررات در داخل كشور و در سطح بینالملل ممكن است دستخوش تغییر شوند و هم واقعیات جغرافیایی و اقتصادی و غیره. به همین دلیل، یعنی به دلیل اینكه حد و مرزها تغییر میكنند، سیاست خارجی معتدل یك جلوه ثابت و همیشگی ندارد. بلكه در ظرف زمان و مكان، و با توجه به متغیرهای بیرونی از ابزارهایی متناسب با وضعیت استفاده میكند. به همین خاطر اتفاقا رفتار اعتدالی در سیاست داشتن كار بسیار دشواری است. هم نیازمند دانش و تجربه است و هم نیازمند هوشیاری و رصد دایمی. دولتی كه میخواهد معتدل رفتار كند، یعنی میخواهد از حدود تجاوز نكند، پس در درجه اول باید «حدود» را به خوبی شناخته باشد. و این هم كار بسیار سختی است. خصوصا در عرصه بینالمللی. شناخت نسبت به ظرفیتهای واقعی كشور، ارزشهای بنیادین، اصول، اهداف و منافع كشور و سلسله مراتب آنها (منافع حیاتی، مهم و عادی)، شناخت وضعیت سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی كشورهای همسایه و منطقه و سیاستهای آنها و تحولات احتمالی در این كشورها، شناخت نسبت به سیاستها و ظرفیتهای قدرتهای غیرمنطقهای و نقاط ضعف و قوت و منافع حیاتی آنها، آگاهی از مناسبات و تحولات گذشته و رصد بیوقفه وضعیت جاری و تطبیق دادن و به روز كردن سیاستها در پرتو این تحولات جزو ضرورتهای سیاست خارجی اعتدالی است.