روزنامه کائنات
5

گزارش

۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ دي - شماره 4751

کائنات در مورد گذار از اقتصاد دولتی گزارش می‌دهد

پزشکیان علیه انحصار، رانت و تبعیض

 مسعود همایونی- پزشکیان دیروز با بیان اینکه امروز فضای رانتی به یکی از معضلات اقتصاد کشور تبدیل شده است، افزود: در شرایطی که پرداخت ارز ترجیحی به عده‌ای مشخص چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی، تبدیل به سهمیه و رانت شده و کسانی که از دریافت آن محرومند خود به خود بازنده هستند، تا چه میزان می‌توان چنین بازاری را رقابتی دانست و قطعا چنین روندی نیازمند اصلاح است.
یکی از مهم‌ترین بحث‌هایی که مسعود پزشکیان تا کنون  مطرح کرده است، گذر از اقتصاد دولتی است. به‌زعم او، عامل بسیاری از مشکلات اقتصادی دولتی بودن است. پزشکیان با بیان اینکه ۸۵درصد اقتصاد دولتی است که منافع خود را دنبال می‌کند، می‌گوید: مبارزه با فساد زمانی رخ می‌دهد که دیوان‌سالاری و تعارض منافع نباشد؛ در این صورت همه‌چیز شفاف می‌شود؛ بنابراین، بزرگ‌ترین فساد در کشور ناکارآمدی است و دیوان‌سالاری و فساد و ضعف در اقتصاد در اینجا رخ می‌دهد. علی طیب‌نیا، مشاور اقتصادی پزشکیان نیز بارها اعلام کرده اعتقاد راسخی به‌خصوصی‌سازی برای افزایش بازده بنگاه‌های اقتصادی دارد.
اقتصاد باز
به‌زعم اقتصاددانان مهم‌ترین چالش اقتصادی ایران بسته بودن اقتصاد ایران است به این معنا که ارتباطات تجاری ایران به چند کشور محدود شده است. در چنین شرایطی مسعود پزشکیان قائل به پیوست به بازار جهانی است و حتی به موضوع رفع تحریم‌ها از این زاویه نگاه می‌کند.
پزشکیان می‌گوید: نمی‌خواهم مردم مدام چشمشان به اخبار باشد تا ببینند بیشتر تحریم می‌شویم یا نمی‌شویم، فردا نرخ دلار بالا می‌رود یا پایین می‌آید. ما می‌خواهیم از هوش مصنوعی تا بهترین صنعت جهانی را به مردم خود ارائه دهیم. ما برای برطرف کردن مشکلات مردم به همت و انسجام ملی و گشایش خارجی نیاز داریم. در رابطه با موضوع رشد اقتصادی و مسئله تحریم، هر زمانی که خواستیم توافق کنیم، نرخ تورم پایین آمد و نرخ رشد اقتصادی بالا رفت و هر زمانی هم قصد نداشتیم توافق کنیم، نرخ رشد اقتصادی کاهش و نرخ تورم افزایش یافته است.
مبارزه با رانت
یکی از مهم‌ترین گفته‌های پزشکیان در حوزه اقتصاد، مبارزه با رانت است. او می‌گوید: اقتصاد ما نشان می‌دهد ۶۰۰ تا ۱۰۰۰هزارمیلیارد تومان رانت داده‌ایم. همه مردم نگران و ناراضی‌اند و اگر جلوی این وضعیت اقتصادی گرفته نشود، با مشکل زیادی مواجه خواهیم شد. وی همچنین از ارز ۴۲۰۰ تومانی به‌عنوان رانت یاد می‌کند و می‌گوید: این ارز در اختیار هر کسی قرار بگیرد، باعث ایجاد رانت می‌شود و اگر قرار است دولت پول بدهد و یک عده با رانت، پول را در جای دیگری خرج کنند، همان بهتر که این کار انجام نشود. او می‌گوید: مخالف هر نوع ارز غیرآزاد هستم. ما در شرایط تورم هستیم و در عین حال قیمت دلار ثابت بود که این وضعیت یعنی هرکس که می‌توانست دلار بگیرد، رانت ایجاد می‌کرد.
اقتصاد رقابتی
یکی دیگر از گفتمان‌های ارائه‌شده ازسوی پزشکیان موضوع رقابتی شدن اقتصاد است. او معتقد است مهم‌ترین مانع بازدارنده در برابر اقتصاد رقابتی قیمت‌گذاری دستوری است که باید از سر راه تولید برداشته شود. به‌زعم او، اگر قرار باشد اقتصاد به‌صورت دستوری پیش رود، سرمایه‌گذار از سرمایه‌گذاری و تولیدکننده هم از تولید دست کشیده و منصرف می‌شود.
پزشکیان در این‌باره می‌گوید: مگر می‌شود وقتی قیمت نهایی یک محصول برای تولیدکننده ۱۰واحد (برای نمونه) تمام می‌شود، به او دستور بدهیم که با قیمت ۸واحد محصول خود را به فروش برساند و اینکه اگر الان قیمت در کارخانه‌های خودروسازی و بازار آزاد متفاوت است، به‌خاطر دستوری بودن اقتصاد است.
بهبود معیشت
مسعود پزشکیان در زمینه بهبود معیشت مردم معتقد به افزایش حقوق متناسب با تورم و پرداخت یارانه به طبقات اجتماعی‌ای است که توان اقتصادی کمتری دارند. او به تفاوت نرخ دستمزد و تورم اشاره می‌کند و می‌گوید: افزایش حقوق‌ها در بهترین حالت ۲۰درصد است؛ درحالی‌که افزایش نرخ تورم ۴۰درصد است. او همچنین بر این باور است که می‌توان به هر نفر ۱۰میلیون تومان یارانه پرداخت کرد، اما لازمه آن، مدیریت تورم و شاخص‌ها، انسجام داخلی و رسیدن به زبان و نگاه مشترک است. پزشکیان معتقد است اختلاف بسیاری میان دهک‌های بالا و پایین وجود دارد؛ به کسانی که توانمند هستند، امکانات بیشتری داده شده است.
حمایت از بورس
مسعود پزشکیان در جریان تبلیغات انتخاباتی از بورس نیز حمایت کرد. او اعتقاد دارد اوضاع بورس زمانی بهبود پیدا می‌کند که سطح دخالت‌های دولت در بورس کاهش یابد. پزشکیان می‌گوید: دولت نباید در قیمت‌ها دخالت کند و به تولید دستور بدهد. وقتی دولت در قوانین دخالت نکند، قوانین خلق‌الساعه ارائه ندهد و در کار تولید دخالت نکند، شاهد کاهش بی‌ثباتی در بورس خواهیم بود.
به‌گفته او، دولت همچنین نباید کسری بودجه‌اش را از بورس جبران کند؛ ضمن اینکه تحریم‌ها هم در بورس اثر دارد.
حل چالش اف‌ای‌تی‌اف
یکی از وعده‌های مسعود پزشکیان در حوزه اقتصاد حل مشکل اف‌ای‌تی‌اف و پیوستن ایران به این گروه مالی است. او وعده داده است زمینه‌های پیوستن ایران به نهاد بین‌المللی را فراهم خواهد کرد.
پزشکیان در این‌باره می‌گوید: اف‌ای‌تی‌اف(FATF) مانند فیفاست؛ اگر ما زیر بار حرف‌هایی که فیفا می‌زند، نرویم، ما را بازی نمی‌دهند؛ اف‌ای‌تی‌اف نیز به همین صورت است. حال ممکن است ما ۱۰ جای دیگر بازی کنیم، اما نخواهیم توانست در بازی‌های جهانی بازی کنیم. ما چه کار کردیم که دنیا با ما اینگونه است؟ در همسایه‌ها، چرا ترکیه پول ما را نمی‌دهد و چرا چین پول ما را نمی‌دهد و هر جنسی را که دلش خواست به ما می‌دهد و همان قرارداد ۲۵ساله را اجرا نمی‌کند؟
مفهوم اصلی رقابت در بازار چیست؟
رقابت در نگاه کل،همانطور که توضیح دادیم، بازاریابی زمانی از اهمیت برخوردار شد که رقابت هایی در بین کارخانه های تولیدی شکل گرفت.
در نگاه کلی رقابت زمانی شکل می گیرد که تغییراتی در عرضه و تقاضا ایجاد شود. این تغییرات در اولین مرحله باعث برهم ریختن میزان عرضه نسبت به تقاضا و برعکس می شود.
اگر در دنیای واقعی عرضه کنندگان را فعالان اقتصادی و کسب و کارها در نظر بگیریم و تقاضا کنندگان را مخاطبان بازار هدف می توانیم به تعریف ساده زیر برسیم:
وقتی چیزی موجود است ولی تعداد آن به اندازه کسانی که آن را می خواهند نیست تقاضا بیش از عرضه است و بر سر بدست آوردن آن چیز تقاضا کنندگان با یکدیگر رقابت می کنند. این اتفاقا وقتی بر عکس رخ دهد عرضه کنندگان وارد رقابت می شوند.
شایع ترین نوع رقابت ،رقابت عشقی است که در آن عرضه و تقاضا با هزینه های زیادی بر هم می ریزد :)  از شوخی که بگذریم آنچه گفته شد پایه ای ترین شکل رقابت است که تعاریف دیگر از روی آن ساخته و گسترش می یابند چون رقابت در بازار.
فکر میکنم اسم “ارزهای دیجیتال یا ارزهای رمز نگاری شده” به گوشتان خورده، تعاریفی از آن شنیده اید اما تا خواستید راجع به آن تحقیق کنید با دریایی از اطلاعات مواجه شدید که موجب سردرگمی تان شده است. پیشنهاد میکنم برای مشاهده ویدئوهای آموزش ارز دیجیتال رایگان کلیک کنید.
رقابت در بازار
رقابت در بازار:اگر با شیوه نگارش من آشنایی داشته باشید می دانید که در تعاریف پایه ای، ارکان موضوع را تفکیک می کنم حال اگر بخواهیم شکل رقابت در بین شرکت ها و برند ها را تفکیک کنیم به ارکان زیر می رسیم:
تعریف رقابت در فرهنگ لغات کسب و کار ( کولینز ) چنین بیان شده :حریف تجاری یک شرکت که به خریدارن، محصولی یکسان یا مشابه عرضه می کند. در این تعریف ما متوجه شدیم که شرکت هایی رقیب یکدیگرند که می خواهند محصولی یکسان و یا مشابه را به بازار عرضه کنند، وقتی کارایی و ماهیت دو محصول شبیه به هم است بی شک بازار هدف آن دو نیز یکسان است. پس این دو شرکت در بدست آوردن سهم بیشتری از بازار هدف مشترک خود با هم در رقابت هستند.
چرا شناخت رقیب مهم است؟
 الف)صرفه جویی در وقت و هزینه
وقتی که به درستی رقیب خود را بشناسید با بررسی دقیق او متوجه می شوید که چه راه هایی برای رسیدن به بازار هدفتان وجود دارد. البته این بدین معنی نیست که هر چه رقیبتان انجام داده و موفق شده (یا نشده ) اگر شما هم همان راه را بروید موفق می شوید.
منظور در اینجا این است که روال کلی دسترسی و رفتار با مخاطبان هدف از نحوه عملکرد رقبا معلوم می شود در این حالت بسیاری از آزمون و خطاها به کنار می روند و به میزان زیادی در وقت و هزینه صرفه جویی خواهد شد.
ب)ایجاد مزیت های رقابتی
شما باید هر طور که شده مزیت هایی نسبت به رقیب خود داشته باشید. اگر رقیب را نشناخته باشید هر طور که خودتان فکر می کنید درست است عمل می کنید. در واقع بنا به سلیقه خود محصول و کسب و کارتان را مدیریت می کنید. در صورتی که برای رقابت در بازار لازم است
حتما رقیب شناخته شده و مزیت های رقابتی نسبت به او ایجاد شود. در غیر این صورت انتظار نداشته باشید بازار شرکت شما را انتخاب کند.
وقتی بتوانید مزیتی درست و جذاب نسبت به رقیب واقعی خود ایجاد کنید کارتان بسیار آسان می شود، برای شروع کافی است مزیت ها را تقویت کرده و کمپین های خود را بر اساس آن ها تعریف کنید. مزیت های رقابتی حتما نباید شامل کیفیت و یا قیمت باشد، هر 4 پایه بازاریابی که خود بخش های مختلفی دارند می توانند جز مزیت های شما باشند.
شبکه توزیع منظم، مکان ارائه محصول، بسته بندی، خدمات حمایتی (پس از فروش)، ارتباط با مشریان و بسیاری موارد دیگر می توانند به عنوان مزیت های برند شما و کمکی برای رقابت در بازار باشند.
ج)اطلاع از روند و گرایش های بازار.
رقبای شما در هر حال به دسته ی بزرگی از مخاطبان هدف شما دسترسی دارند، هر یک از رقبا بر اساس عملکرد خود در بازاری سهم دارند که شما قصد رقابت در آن را دارید. پیشنهاد می کنم حتما مقاله سهم بازار را مطالعه کنید.
گاهی اتفاقاتی در بازار می افتد که هیچ دانشگاهی جز کف بازار نمی تواند آن را به شما بیاموزد. به طور مثال فرض کنید سهم بازار شما در فلان دسته از محصولات، نسبت به 6 ماه گذشته 30 درصد کاهش داشته است.
این کاهش در نگاه اول به شما می گوید که عملکردتان ایراد دارد؛ اما ممکن است دلیل دیگری نیز در میان باشد و آن هم شرایط کلی بازار است که در آن 30 % مشتریان ریزش کرده این بار به سراغ رقیبتان نرفته اند بلکه اولیت مصرف خود را تغییر داده و سراغ محصولات مهم تری رفته اند.
مهم ترین دلیلی که باعث بر هم ریختن اولویت های بازار مصرف می شود، کاهش درآمد و نرخ تورم است.
مواردی که این روزها مردم عزیزمان به شدت حس اش می کنند. در کتابچه چه طور با بحران اقتصادی ایران مقابله کنیم این موضوع را کامل باز کرده ایم.
تغییرات در بازار ناگهانی رخ نمی دهد این تغییرات آرام آرام ایجاد شده و تا زمانی که شما متوجه حرکت آن شوید می توانید بسیار راحت مقابلش چاره بیاندیشید. یکی از راه هایی که می توان با توجه به آن روند کلی بازار را حدس زد نگاه کردن و بررسی رقبا است. کاهش سهم یا افزایش سهم بازار وقتی میان شما و رقبایتان به نحوی مشابه باشد نشان از تغییرات کلی در روند بازار دارد.
موارد دیگری نیز وجود دارد که اهمیت شناخت رقیب را دو چندان می کند. این موارد را در مقالات بعدی به شما خواهم گفت.
در نهایت وقتی رقیب خود را درست بشناسید و از او باخبر باشید، انگار بسیاری از بی راهه ها را در مسیر رقابت خود حذف کرده اید و چه چیزی از این بهتر؟
مقایسه اقتصاد رقابتی با اقتصاد غیررقابتی
بالطبع هر گاه تمام بنگاه‌های اقتصادی فعال در یک صنعت، کاملا خصوصی بوده و هیچ‌گونه نفوذی بر دولت نداشته باشند، قوانین اقتصاد بازار در آن حوزه اقتصادی حاکم خواهد بود و در نتیجه بنگاه‌های اقتصادی فعال در صنعت مورد نظر قادر نخواهند بود از طریق اعمال نفوذ بر دولت به کسب سود بپردازند. به این ترتیب تنها راهی که برای این بنگاه‌ها باقی می‌ماند، آن است که بکوشند تا از طریق بهبود کیفیت و کاهش قیمت محصولات خود، سهم خود را از بازار افزایش دهند و بتوانند با جلب رضایت تعداد بیشتری از مشتریان، فروش خود را بالاتر برده و به سود بالاتری برسند.
درست در نقطه مقابل هر گاه تعدادی از بنگاه‌های فعال در یک صنعت، متعلق به دولت بوده یا دارای توانایی تاثیرگذاری بر نهادهای دولتی باشند، بسیار بعید است که این بنگاه‌ها انگیزه چندانی برای افزایش مشتریان خود از طریق بهبود کیفیت یا کاهش قیمت محصولاتشان داشته باشند. علت این مساله بسیار ساده است؛ بنگاه‌های دولتی و شبه دولتی، همواره راه بسیار ساده‌تری برای افزایش سوددهی خود خواهند داشت که عبارت است از تلاش برای بهره‌مندی از رانت‌های بیشتر دولتی: از تلاش بنگاه‌های دولتی برای افزایش بودجه دریافتی از دولت گرفته تا تلاش بنگاه‌های شبه دولتی برای نپرداختن مالیات به بهانه‌های مختلف و سرانجام تلاش بنگاه‌های دارای نفوذ بر دولت به منظور بهره‌مندی هر چه بیشتر از وام‌های بدون بهره، دریافت هر چه بیشتر سهمیه مواد اولیه ارزان قیمت (اصطلاحا دارای نرخ دولتی)، معافیت‌های مالیاتی مختلف و امثالهم.
به بیان خلاصه، در یک «اقتصاد رقابتی» بنگاه‌ها برای حفظ سوددهی خود، تنها یک راه دارند که عبارتست از تلاش برای افزایش مشتریان از طریق بهبود کیفیت یا کاهش قیمت محصولات. در نقطه مقابل، در یک اقتصاد نیمه‌دولتی، بخش زیادی از بنگاه‌های اقتصادی می‌توانند از روش‌های دیگری به جز بهبود کیفیت و قیمت محصولات، سوددهی خود را بالا ببرند؛ روش‌هایی که در اصطلاح رایج علم اقتصاد به آنها رانت جویی (Rent seeking) گفته می‌شود؛ مانند تلاش برای تاثیرگذاری بر روی ماموران دولت برای دریافت وام‌های بهره یا مواد اولیه دارای سوبسید دولتی. به این ترتیب در یک اقتصاد نیمه‌دولتی، همواره بخش قابل‌توجهی از انرژی مدیران مختلف هر بنگاه، صرف تلاش برای افزایش شانس دستیابی به رانت‌های دولتی می‌شود؛ در حالی که در «اقتصاد رقابتی» مبتنی بر بنگاه‌های خصوصی، بخش عمده توان مدیران هر بنگاه در راستای بهبود قیمت و کیفیت محصولات صرف خواهد شد.
یک ویژگی دیگر «اقتصاد رقابتی» (یا به عبارت دیگر، اقتصاد بازار)، آن است که در چنین اقتصادی هر یک از بنگاه‌ها برای از میدان به در کردن رقبای خود، مجبورند تلاش کنند که یا کیفیت محصولات خود را به سطحی بالاتر از کیفیت محصولات رقبای‌شان برسانند؛ یا قیمت محصولات خود را به سطحی پایین‌تر از قیمت محصولات بنگاه‌های رقیب خود برسانند؛ یا اینکه برخی ویژگی‌های اختصاصی را برای محصولات خود ایجاد نمایند (مانند خدمات پس از فروش و پشتیبانی برای لوازم الکترونیکی).
درست در نقطه مقابل، در یک اقتصاد نیمه‌دولتی، بنگاه‌ها راه‌های مختلف دیگری را برای از صحنه خارج کردن رقبای خود در اختیار خواهند داشت. راه‌هایی همچون لابی با مقامات دولتی برای کاهش میزان بهره‌مندی بنگاه‌های رقیب از وام‌های کم‌بهره و نیز مواد اولیه ارزان دارای نرخ دولتی. همچنین در یک اقتصاد نیمه دولتی، درست برعکس اقتصاد رقابتی، برای ورود هر بنگاه به هر حوزه صنعتی، اخذ مجوزهای متعدد دولتی مورد نیاز است؛ مجوزهایی که بعضا اخذ آنها به ماه‌ها تلاش نیاز دارد. به این ترتیب در یک اقتصاد نیمه دولتی، یک راه دیگر برای کاهش تعداد رقبا، این است که بنگاه‌های فعال در هر صنعت تلاش کنند تا به طرق مختلف از صدور مجوزهای دولتی برای آغاز به کار رقبای توانمند جلوگیری کرده یا از طریق لابی‌های دولتی، مجوز بنگاه‌های رقیب خود را به حالت تعلیق در آوردند.
بنابراین مشاهده می‌شود که هر چه دخالت دولت در اقتصاد بیشتر باشد، چه به صورت تخصیص وام‌های کم بهره و مواد اولیه ارزان قیمت و چه به صورت ایجاد مجوزهای متعدد برای ورود به هر صنعت، اقتصاد رقابتی را تخریب نموده و باعث می‌شود که اصطلاحا ریل رقابت بنگاه‌ها منحرف شود. به این ترتیب بنگاه‌ها به جای آنکه در زمینه بهبود قیمت و کیفیت به رقابت بپردازند، در زمینه‌هایی مانند تلاش برای بهره‌مندی حداکثری از وام‌های کم بهره و نیز تلاش برای جلوگیری از صدور مجوز برای ورود بنگاه‌های رقیب جدید می‌پردازند.
اقتصاد رقابتی و خصوصی‌سازی
با توجه به نکات فوق، می‌توان توضیح داد که تا وقتی اقتصاد یک کشور به سمت اقتصاد رقابتی حرکت نکند، خصوصی‌سازی تاثیر خاصی بر رونق اقتصادی آن کشور نخواهد داشت. قطعا همه ما این مساله را بسیار شنیده‌ایم که خصوصی‌سازی در صنایع مختلف، منجر به افزایش کارآیی، بهبود کیفیت و کاهش قیمت کالاها و خدمات شده و به این ترتیب به رونق اقتصاد ملی کمک می‌کند. اما نکته اینجاست که این بهبود کیفیت و قیمت کالاها و خدمات، فقط از کانال کمک خصوصی‌سازی به رقابتی‌تر شدن اقتصاد رخ می‌دهد و لاغیر!
برای مثال در بسیاری از کشورهای دنیا، هزینه خدمات مخابراتی و اینترنتی با سرعت فراوان رو به کاهش است و کیفیت آنها نیز روز‌به‌روز در حال افزایش. برای مثال هنگامی که اخیرا یکی از دوستانم از اتریش با موبایل من تماس گرفت، متوجه شدم که قیمت پرداختی او به ازای هر دقیقه صحبت با من، کمتر از قیمت پرداختی من برای یک دقیقه صحبت با موبایل در داخل تهران است!
دلیل اصلی چنین اختلاف قیمت وحشتناکی، آن است که در بسیاری از این کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، دولت هرگز به خودش اجازه نمی‌دهد که ورود شرکت‌های جدید در حوزه خدمات مخابراتی و اینترنتی را بر اخذ مجوزهای عریض و طویل مشروط نماید. نتیجه این می‌شود که یا شرکت‌های متعددی در زمینه ارائه خدمات مخابراتی فعال شده و رقابت بین آنها باعث کاهش روزافزون قیمت‌ها می‌شود یا شرکت‌های فعلی به قدری قیمت‌های خود را کاهش داده و حاشیه سود خود را پایین می‌آورند که شرکت‌های جدید انگیزه‌ای برای ورود به این حوزه ندارند و حال آنکه در ایران به‌رغم انتظاراتی که از خصوصی‌سازی مخابرات وجود داشت، چنین اتفاقی نیفتاده است. خواننده هوشمند، طبیعتا می‌تواند شرایط مشابهی را در مورد خصوصی‌سازی شرکت‌های خودروسازی مدنظر قرار دهد که تنها نتیجه‌اش این بوده که مالکان جدید خواهان محدود شدن واردات خودرو، ممنوعیت احداث کارخانجات جدید خودروسازی در داخل کشور و در یک کلام کاهش میزان رقابت به حداقل ممکن شده‌اند!
با توجه به مطالب طرح شده در این مقاله، ویژگی‌های اصلی یک اقتصاد رقابتی عبارتند از:
الف) در یک اقتصاد رقابتی، دولت دخالت ناچیزی در زمینه صدور مجوزهای مختلف برای ورود و خروج سرمایه‌گذاران به حوزه‌های مختلف اقتصادی دارد و در نتیجه سرمایه‌گذاران می‌توانند با کمترین تشریفات ممکن و در حداقل زمان، وارد یک صنعت شده یا از آن صنعت خارج شوند.
ب) در مکانیزم اقتصاد رقابتی، سازمان‌های دولتی در تعیین قیمت فروش محصولات بنگاه‌ها دخالت نمی‌کند و در نتیجه مهم‌ترین انگیزه بنگاه‌ها برای کاهش قیمت محصولاتشان، ترس از ورود سریع رقبای جدید خواهد بود.
ج) در یک اقتصاد رقابتی، سازمان‌های دولتی هیچ گاه حمایت از بنگاه‌های تولیدی را به صورت عرضه مواد اولیه با نرخ دولتی، عرضه ارز با نرخ دولتی یا عرضه وام‌های بدون بهره پیگیری نمی‌کنند و در نتیجه، کلیه بنگاه‌های تولیدی فعال در یک صنعت، قیمت کمابیش یکسانی را برای خرید مواد اولیه و ارز و نیز نرخ بهره کمابیش یکسانی را برای دریافت وام بانکی پرداخت می‌کنند.
د) در چارچوب اقتصاد رقابتی، هر گاه دولت بخواهد منابع مالی خاصی را به منظور حمایت از تولیدکنندگان فعال در یک صنعت اختصاص دهد، همه منابع مالی مذکور به صورت ارائه تخفیف مالیاتی مشابه برای کلیه بنگاه‌ها (مثلا کاهش ۱۰‌درصدی مالیات پرداختی کلیه بنگاه‌های فعال در آن صنعت) اختصاص خواهد داد.
ه) در اقتصاد رقابتی، مدیران بنگاه‌های اقتصادی مختلف قادر نیستند که سود خود را از طریق اعمال نفوذ بر ماموران دولتی (برای جلوگیری از صدور مجوز برای ورود بنگاه‌های رقیب جدید، افزایش سهمیه خودشان مواد اولیه ارزان قیمت، کاهش سهمیه وام بدون بهره پرداختی به بنگاه‌های رقیب و نظایر آن) افزایش دهند و در نتیجه میزان پرداخت رشوه به ماموران دولتی به حداقل خواهد رسید.
به این ترتیب تنها راه بنگاه‌های اقتصادی مختلف برای افزایش سوددهی آن است که تلاش کنند تا از طریق کاهش قیمت و بهبود کیفیت محصولاتشان، رضایت تعداد هر چه بیشتری از مشتریان را به دست آورند. در نتیجه در اقتصاد رقابتی، مصرف‌کنندگان جایگاه ویژه‌ای داشته و بنگاه‌های اقتصادی به صورت اتوماتیک‌ انگیزه بسیار بالایی برای سنجش منظم و تلاش برای ارتقای روزافزون میزان رضایت مشتریان خود خواهند داشت.
و) رمز اصلی موفقیت برنامه‌های مختلف خصوصی‌سازی، آن است که زمینه را برای نزدیک شدن به اقتصاد رقابتی فراهم سازند. بنابراین در صورتی که اجرای برنامه‌های خصوصی‌سازی، با اجرای برنامه‌هایی به منظور بسترسازی برای اقتصاد رقابتی ترکیب نشود، بهبود چندانی در کارآیی اقتصادی شاهد نخواهیم بود.
20 بینش برتر
رقابت در یک صنعت و سودآوری نهایی یک شرکت بستگی به پنج نیروی رقابتی اصلی دارد: آسانی ورود، تهدید جایگزینی، قدرت مذاکره خریداران، قدرت مذاکره تامین کنندگان و رقابت بین رقبا. استراتژی رقابتی به دنبال ایجاد یک موقعیت دفاعی برای شرکت در برابر پنج نیروی رقابتی با تاکتیک های حمله یا دفاع است.
تهدید ورود کسب و کارهای جدید در یک صنعت می تواند با قیمت جلوگیری از ورود تحلیل شود. قیمت جلوگیری از ورود، قیمتی است که در آن پاداش ورود برابر با هزینه های انتظار می رود برای غلبه بر موانع. شرکت های جدید وارد می شوند اگر قیمت موجود یا آینده بیشتر از قیمت جلوگیری از ورود باشد. شرکت های موجود می توانند با کاهش قیمت ها زیر قیمت جلوگیری از ورود، ورود را جلوگیری کنند.
مزایایی مانند فناوری اختصاصی و مکان های مطلوب برای یک ورودی جدید بدون توجه به اندازه یا اقتصاد مقیاس، سخت قابل تقلید هستند. در برخی صنایع، هزینه های واحد با تجربه کاهش می یابد زیرا کارایی کارگر بهبود می یابد و طراحی های بهتری از محصول توسعه می یابد. بنابراین، شرکت های جدیدتر باید هزینه های بیشتری نسبت به شرکت های مستقر بپردازند تا رقابتی باشند.
موانع خروج بالا رقابت را در یک صنعت افزایش می دهد زیرا شرکت هایی که در نبرد رقابتی شکست می خورند، تسلیم نمی شوند. موانع خروج بالا می تواند به دلیل دارایی هایی باشد که نمی توان به سادگی آنها را تصفیه کرد، توافقات کارگری یا حتی تعهد عاطفی مدیریت به صنعت.
سودآوری زمانی بالا است که موانع ورود بالا هستند، که ورود را دشوار می کند و موانع خروج را کاهش می دهد تا رقبای ناموفق بتوانند خروج سریعی انجام دهند.
محصولاتی که عملکرد مشابهی انجام می دهند می توانند جایگزین محصولات یک صنعت شوند. این امر رقابت را افزایش می دهد و سودآوری را تهدید می کند. خطر زمانی بیشتر است که جایگزین ها تعادل قیمت-عملکرد بالاتری را ارائه می دهند.
قدرت مذاکره خریداران می تواند سودآوری را کاهش دهد. بنابراین، انتخاب بخش هدف یک تصمیم استراتژیک حیاتی است. موقعیت استراتژیک یک شرکت زمانی بهبود می یابد که شما به خریداران یا بخش هایی می فروشید که کمترین قدرت مذاکره را دارند.
نقش دولت به عنوان خریدار، تامین کننده یا تعیین کننده سیاست می تواند در بسیاری از صنایع مهم باشد.
تحلیل ساختاری می تواند برای پیش بینی ساختار آینده و سودآوری صنعت استفاده شود، که شرکت ها را قادر می سازد تا عملیات استراتژیک را پیش از منحنی برنامه ریزی کنند. برای این کار، براساس علل زمینه ای، بزرگی هر نیروی رقابتی را پیش بینی کنید و یک تصویر ترکیبی بسازید.
سه استراتژی رقابتی اصلی عبارتند از: 1) ایجاد رهبریت هزینه، 2) ایجاد تمایز محصول، و 3) تمرکز بر یک بازار خاص. وقتی یک شرکت در میانه قرار می گیرد و تمرکز قوی ای بر هیچ یک از این سه جهت ندارد، سودآوری آن کم می شود.
پروفایل پاسخ رقیب شرکت ها را قادر می سازد تا بهترین موقعیت استراتژیک را در بازار پیدا کنند. این بر اساس درک اهداف و فرضیات رقبا برای انجام حرکات موثر و جلوگیری از انتقام گیری است.
شرکت ها درکی از خود و رقبای خود دارند که راهنمایی برای پاسخ شرکت به رویدادها می کند. وقتی این فرضیات بررسی می شوند، شرکت می تواند نقاط کور را کشف کند تا با کمترین یا بدون انتقام گیری، به صورت استراتژیک استفاده کند.
سیگنال های بازار عملکرد رقبا هستند که انگیزه، جهت استراتژیک یا وضعیت داخلی آنها را نشان می دهد. اینها می توانند نشانگر تعهد به یک دوره اقدام یا تهدیدهایی برای گمراه کردن سایر شرکت ها باشند. وقتی شما سیگنال های بازار را نادیده می گیرید، شما همچنین رقابت را نادیده می گیرید.
یک شرکت وقتی به حرکت یک رقیب با حرکات متقابل در یک منطقه دیگر پاسخ می دهد، یک پاره کردن متقابل انجام می دهد. اگر حرکات مربوط به بازارهای اصلی باشند، این یک سیگنال هشدار قوی است. یک نوع دیگر، برند مبارزه است، که معمولاً یک کپی از محصول رقیب است، که به عنوان یک تهدید یا انتقام معرفی می شود.
رویکردهای نیرومند برای کسب برتری ناکافی هستند زیرا آنها نیاز به برتری آشکار، منابع بیش از حد و یک جنگ سنگین دارند. حرکات رقابتی ماهرانه در چنین میدانی ساختار می دهند که حداکثر نتایج شرکت را افزایش می دهد اما همچنین از یک جنگ سنگین جلوگیری می کند.
وقتی یک شرکت به طور مداوم با قدرت به حرکت یک رقیب واکنش نشان می دهد، انتظار می رود که حرکات تهاجمی با انتقام مواجه شوند. این اقدام تنبیه کننده زمانی موثر است که خاص و صریح باشد.
ارتباطات تعهد، نیت شرکت را برای رقبای خود روشن می کند و راهی برای جلوگیری از حرکات تهاجمی است. اعتبار یک تعهد بستگی به منابع برای انجام تعهد به طور موثر، تاریخچه تعهدات قابل اعتماد، و توانایی نشان دادن رعایت تعهد از طریق معیارها دارد.
یک گروه استراتژیک مجموعه ای از شرکت ها است که استراتژی های مشابهی را دنبال می کنند، سهم بازار مشابهی دارند، و به رویدادهای استراتژیک به طور مشابه پاسخ می دهند. این یک سطح تحلیل بین دیدگاه صنعتی و تجزیه و تحلیل رقیب فردی است.پنج نیروی رقابتی تأثیرات نامساوی بر گروه‌های استراتژیک مختلف خواهند داشت.
زمان ورود یک شرکت به یک گروه استراتژیک تأثیر بر سودآوری آن دارد. در برخی صنایع، برای ورودی‌های دیر از گروه‌های استراتژیک سخت است تا خود را مستقر کنند. در دیگران، پیشرفت فناوری ممکن است به دیر وارد شدگان مزایای فوق‌العاده ای بدهد.
یک عنصر کلیدی استراتژی رقابتی انتخاب گروه استراتژیک برای رقابت است،
 تقویت گروه موجود، یا ایجاد یک گروه استراتژیک کاملاً جدید.
صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت می‌کند، قوانین بازی و گزینه‌های استراتژیک موجود برای آن را تعیین می‌کند. سودآوری و درجه رقابت در یک صنعت بستگی به پنج نیروی رقابتی اساسی دارد:
ورود
تهدید جایگزینی
قدرت مذاکره خریداران
قدرت مذاکره تامین‌کنندگان
رقابت بین رقبا
تجزیه و تحلیل ساختاری بر اساس این پنج نیرو، درک روشنی از فرصت‌ها، تهدیدات استراتژیک و سودآوری نهایی در یک صنعت را فراهم می‌کند. این برای تدوین استراتژی رقابتی موثر ضروری است.
تحلیل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فناورانه
برای تدوین یک راهبرد بلندمدت، توجه به مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فناورانه بسیار مرسوم است. این نوع تحلیل که گاهی «بررسی محیطی» نامیده می‌شود، به بررسی محیط بازار (موجود یا در حال شکل‌گیری) می‌پردازد و نمایی کلی از محیط خارجی مؤثر بر صنعت، به دست می‌دهد.
فضای سیاسی
یکی از مسائل مهم برای ورود به یک بازار خارجی، وضعیت سیاسی آن کشور است و باید به دقت مورد مطالعه قرار گیرد. سیاست‌ها و قوانین دولتی موجود در کشور مورد نظر می‌تواند مانع فعالیت اقتصادی سرمایه‌گذاران جدید شود؛ به ویژه اگر آن کشور توسعه نیافته یا در حال توسعه باشد. تصمیمات جدید یک دولت نیز می‌تواند اثرات منفی یا مثبتی بر یک صنعت خاص داشته باشد. بنابراین، قبل از هرگونه سرمایه‌گذاری، لازم است فضای سیاسی کشور هدف، به دقت مطالعه و درک شود.
فضای اقتصادی
سلامت و رفاه اقتصادی یک کشور یا منطقه نیز بر فرایندهای تصمیم‌گیری اقتصادی یک شرکت تأثیر خواهد گذاشت. اگر یک منطقه از نظر اقتصادی سالم باشد و مصرف کننده‌های ساکن در آن از ابزارهای لازم برای ایجاد قدرت خرید برخوردار باشند، آن‌گاه یک شرکت می‌تواند تصمیم بگیرد محصولات یا خدمات خود را در آن‌جا عرضه کند.
فضای اجتماعی و جمعیتی
در این بخش از بررسی محیطی، به روندها و عوامل جمعیتی بازار توجه می‌شود. برای مثال تغییرات در دیدگاه‌های افراد جامعه بیانگر وجود فرصت‌ها یا تهدیدها برای راهبرد کلی یک شرکت است. یکی از این فاکتورها، سطح تحصیلی افراد حاضر در بازار مورد نظر است که می‌تواند هم از لحاظ نیروی انسانی و هم از لحاظ وجود مشتری مورد توجه باشد. اگر سطح تحصیلی افراد آن‌جا بسیار پایین باشد هزینه برنامه های آموزشی برای کارمندان احتمالی استخدامی و به کارگیری روش‌های بازاریابی برای مشتریان احتمالی بالا خواهد بود. همچنین، پا به سن گذاشتن جوانان نسل انفجار جمعیتی، می‌تواند بر راهبردهای بسیاری از سازمان ها تاثیرگذار باشد.
فضای فناوری
فناوری آن‌چنان که امروزه به نظر می‌رسد، تنها محدود به استفاده از رایانه ها و سیستم های الکترونیکی نیست، بلکه به زیرساخت‌های لازم برای پشتیبانی سیستم ها و فرایندهای مدرن مربوط می‌شود. مسلما گسترش فناوری های وب پایه بسیاری از سازمان ها را تحت تأثیر قرار داده و باعث شده است که کوچک‌ترین سازمان ها نیز با استفاده از فناوری، حضوری جهانی و به میلیون‌ها مشتری دسترسی داشته باشند. بنابراین راهبرد یک سازمان می‌تواند متأثر از تغییرات فناوری باشد. سرعت تغییرات نیز نشانگر این است که راهبردها باید پیوسته مورد پایش قرار گیرند. در برخی از کشورها حتی آمریکا، نمی‌توان از سیستم ها بدون صرف هزینه و سرمایه‌گذاری زیاد پشتیبانی کرد. یک شرکت باید به شرایط کشور یا منطقه مورد نظر در خصوص سیستم های ارتباطی، ترابری و انرژی و هزینه استفاده از آن‌ها توجه نماید. اگر شرایط و هزینه‌ها قابل قبول باشد، آن‌گاه باید مسائل مربوط به کیفیت محصول یا خدمات نهایی و پایداری عرضه آن‌ها برای مصرف کننده نهایی مورد تحلیل قرار گیرد.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه