سیاست
امضای توافق راهبردی و جامع با روسیه به عنوان یکی از مهمترین دوستان ایران در نظام بینالملل، نشانگر جایگاه خاص مسکو در منظومه متوازن دیپلماسی دولت چهاردهم است و از این منظر این توافق نیازمند نگاهی خاص و جامع به تمام بندهای آن خواهد بود. همزمان با نزدیک شدن به زمان امضای موافقتنامه جامع میان ایران و روسیه، نگاهی به این توافق و آنچه تهران و مسکو از این رهگذر در پی رسیدن به آن هستند، نشان میدهد که پرداختهای حاشیهای و فشارهای خارجی ثالث میتواند مزیتهای آن را برای دو طرف تحتالشعاع قرار دهد و از این رو هر دو کشور باید نهایت هوشیاری را هم در ایجاد بسترهای اجرایی و هم ضرورتهای حفظ آن مدنظر داشته باشند. توافق جامع نیازمند نگاه جامع نقشه راهی که ایران و روسیه برای آینده همکاری و روابط خود کشیدهاند؛ بیش از هر توافقنامه یا سندی از سوی طرفهای ثالث مورد کنجکاویهای سیاسی قرار گرفته و همزمان با نزدیک شدن به امضای آن گمانهزنی درباره مفاد آن به محور تحلیلهای خبری و رسانهای تبدیل شده است. واقعیت آن است که این توافق هم مانند بسیاری از اسناد بالادستی تحت تاثیر پارامترها و یا متغییرهای محیطی قرار میگیرد که وزن و تاثیر هریک از آنها متفاوت و نیازمند دقت طرفین توافق درباره این وزن و تاثیر است. یکی از مهمترین پرسشها درباره این توافق و عوامل خارجی اثرگذار، این است که تغییر شرایط در سوریه، بر توافق جامع آتی میان ایران و روسیه به عنوان مهمترین بازیگران این میدان، چه تاثیری خواهد داشت؟ پرسشی که سرگئی لاوروف وزیر امورخارجه روسیه در پاسخ به آن تصریح کرده است: «وضعیت سوریه نیازی به تغییرات در توافقنامه شراکت استراتژیک بین روسیه و ایران ایجاد نکرده است و این توافق آماده امضا است». وزیر امور خارجه روسیه این توافق را «جدید و بزرگ» توصیف کرده و گفته است: متن آن مدتها پیش آماده و توسط طرفین توافق شده، جامع، بلندمدت و چهار فصل است و از این نظر نیازی به هیچگونه اصلاحات ندارد. لاوروف هدف این توافق را تثبیت قانونی پیشرفت بیسابقه در روابط دوجانبه اعلام کرد که در سالهای اخیر حاصل شده و ورود این روابط به سطح شراکت استراتژیک را نشان میدهد. صنایع نظامی و تسلیحاتی گرچه از مهمترین موضوعات مطرح در روابط اقتصادی و تعاملات میان ایران و روسیه و مهم برای هر دو طرف است اما نه میتوان و نه باید روابط را محدود به آن دانست. او در ادامه اظهار داشت: «البته چنین سند جامعای شامل یک بعد بینالمللی نیز میشود. از جمله موارد دیگر، این توافق به تقویت تعامل در راستای منافع صلح و امنیت در سطوح منطقهای و جهانی توجه ویژهای دارد و تمایل مسکو و تهران را برای همکاری نزدیکتر در زمینههای امنیت، دفاع، مبارزه با تروریسم و افراطگرایی، و مقابله با بسیاری از چالشها و تهدیدات مشترک دیگر بیان میکند». تهران و مسکو را مجموعهای از شرایط منطقهای و بینالمللی، ضرورتها، نیازها و منافع در بلوک تازهای از قدرت قرار داده که سازمانهایی چون بریکس قالبهای آن هستند. این بلوک تازه بدون حضور و نقشآفرینی غرب و از این رو کانون مخالفت آنهاست اما کشورهای عضو آن چون ایران و روسیه نقاط مشترک بسیاری دارند. اتحادیه اروپا و آمریکا همزمان با آغاز جنگ میان روسیه و اوکراین تحریمهای شدیدی علیه مسکو وضع کرد و تهران هم سیبل انواع تحریمهای اقتصادی و سیاسی در چهار دهه گذشته بوده است. جنگ اوکراین در کنار تراژدی خلق شده در غزه از سوی رژیم صهیونیستی سطح تنش را در منطقه و جهان با افزایش چشمگیری روبرو و دو کشور را بیش از گذشته بهم نزدیک کرده است. نآن این اصل غیرقابل انکار که تعلل طرف روسی را در امضای این توافق به تعجیل تبدیل کرده گرچه استراتژیک و راهبردی تعریف میشود اما تمرکز و تاکید بیش از اندازه بر شماری از بندهای آن، بازی کردن در زمین همان طرفهای ثالثی است که در تلاشند تا تمام این توافق را به بند نظامی و امنیتی گره زده و بر سطح تنش بیافزایند. واقعیت آن است که تاکید بر بندهای خاص توافق، با توجه به شرایط موجود جهان نه به نفع روسیه است نه ایران. روسیه پس از آغاز جنگ اوکراین خواسته یا ناخواسته با پردازش رسانهای پررنگ درباره قدرت پهپادهای ایرانی و انفعال در برابر اتهامهای وارده به تهران از سوی اروپا در حوزه کمک به روسیه در تامین تجهیزات نظامی مورد نیاز در این جنگ، پای تهران را به این صحنه به عنوان شریک جنگ باز کرد و این درحالی است که نه منافع و نه دکترین دیپلماسی-نظامی ایران تمایلی به چنین شراکتی نداشت و تهران چه در زمان دولت سیزدهم و اکنون، تصریح و تاکید دارد که الف) ارسال پهپهادها به روسیه مربوط به پیش از جنگ اوکراین است و تهران موشکی به مسکو تحویل نداده است. ب) جمهوری اسلامی ایران هرگز جنگ را راهحل هیچ بحرانی نمیداند و برای پایان دادن به درگیریهای میان روسیه و اوکراین بارها اعلام آمادگی کرده است. با این وجود تعلل مسکو در تایید مستقیم و صریح مواضع ایران، زمینهساز تحریمها، تنشها و فشارهای بیشتر از سوی اتحادیه اروپا علیه تهران شده و تروییکای اروپا تاکنون چند دور بابت اتهام کمک نظامی به روسیه در جنگ اوکراین ایران را تحت فشار قرار دادهاند که آخرین آن در تابستان و تحریم بی سابقه شرکت هواپیمایی ایرانایر بوده است. برای تهران همکاری دفاعی با تمام کشورهای مستقل جهان، موضوعی اولویتدار است اما در مقطع کنونی اولویت تهران از توافق با هر کشور و دولتی جذب سرمایههای اقتصادی در حوزههای مختلف به ویژه انرژی و حمل و نقل است. طرف روسی هم با درک این مهم پشت میز حاضر خواهد شد تا به توصیف لاوروف وزیر خارجه روسیه توافقی بزرگ را با ایران امضا کند. صنایع نظامی و تسلیحاتی گرچه از مهمترین موضوعات مطرح در روابط اقتصادی و تعاملات میان ایران و روسیه و مهم برای هر دو طرف است اما نه میتوان و نه باید روابط را محدود به آن دانست. تجربه ثابت کرده در شرایط عدم توازن در روابط در سیاست خارجی، افکار عمومی نسبت به مفاد یک توافق در شرایطی که قابل تعبیر به برد – برد برای هر دو طرف نباشد حساسیت ویژه نشان میدهند و به نظر میرسد که درباره بندهای نظامی و دفاعی این توافق که مورد اشاره تاکید و چندباره وزیر خارجه روسیه بوده باید برای مردم شفاف سازی بیشتری صورت بگیرد.