روزنامه کائنات
4

جامعه

۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۲ دي - شماره 4749

مشارکت شهروندان


 زینب ثامنی- شناخت حقوق شهری شهروندان باعث افزایش مشارکت بین ساکنین یک شهر و محله شده که باعث بهبود کارایی، تخصیص هزینه ها و بالاتر رفتن کیفیت زندگی شهروندان می گردد. در این مقاله ابتدا سعی به تعریف شهروندان، حقوق شهروندی و مشارکت داریم و سپس رابطه و تاثیر آنها را بر یکدیگر بیان می کنیم و بررسی میکنیم که با شناخت حقوق شهروندی مشارکت نیز افزایش می یابد.با توجه به اینکه شهروندی فعال کسی است که مشارکت را حق خود می داند. حقوق شهروندی رابطه دولت و شهروندان را مشخص می کند. حقوق شهروندی مورد نظر ما همان قواعدی است که مرتبط با شهرداری (دولت) می باشد. پس حقوق شهروندی در ظرفیت مشارکت مردم اثر دارد. بنابراین قطعا آگاهی از آن نیز بر میزان مشارکت اثرگذار است. در نتیجه با افزایش مردم از حقوق شهروندی خود می توانیم سطح مشارکت را افزایش داد.
در مجموع می‌توان گفت یکی از عرصه‌های مهم مشارکت اجتماعی مشارکت شهروندی است. تشویق مردم در مشارکت امور شهری از راهکارهای عملی بهبود زندگی اجتماعی محسوب می‌شود. بحث مشارکت نه تنها در قانون اساسی و اصول مختلف آن مورد اشاره و توجه جدی قرار گرفته، بلکه از جمله حقوق اساسی شهروندان به شمار می‌رود که در برگیرنده مجموعه‌ای از حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی است. زندگی شهری برای گسترش و تداوم و بقای خود مستلزم همکاری و همیاری همه مردم در همه سطوح و از هر طبقه‌ای است. زیرا محیط زندگی در شهر بر طبق نیازهای همگان شکل می‌گیرد. بنابراین، مشارکت شهروندان در سیستم مدیریت شهری و همچنین مدیریت محله‌ای تاثیر دارد. همچنین برای دلیل اهمیت ارتقای سطح زندگی ساکنان محلی اهمیت دارد.
مشارکت شهروندی در تأمین منافع اقتصادی، کاهش هزینه خدمات، افزایش انسجام اجتماعی، کاهش آسیب‌ها، و تنش‌های ناشی از زندگی شهری و رضایت شهروندان مؤثر است. در نهایت به منظور دستیابی به الگوی مشارکت شهروندان در امور محلی، نخست باید بستر و پیش شرط‌هایی که لازمه توانمندسازی گروه‌ها و افراد جامعه‌اند شناسایی شوند تا مشارکت واقعی به معنای سهیم شدن در تصمیمات تأثیر گذار بر زندگی فردی و اجتماعی به بار نشیند. به بیان دیگر، مشارکت بدون شناخت شرایط اجتماعی، نگرش ها، و رفتارهای افراد در آن شرایط بی معناست. از دیدگاه جامعه شناسی سیاسی، مشارکت معادل کسب قدرت است. بنابراین مشارکت مبین توزیع قدرت است که با ساختار اجتماعی و سیاسی پیوند دارد. پس قدرت موضوع اصلی مشارکت است و کنش اجتماعی مشارکتی به طور گسترده مستلزم دارا بودن قدرت جمعی مشترک سیاسی است. از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، مشارکت پدیده‌ای ذهنی و فرآیندی از خود آموزی اجتماعی است که به صورت جزیی از فرهنگ مردم درآمده است. از دیدگاه مدیریتی، مشارکت درگیری ذهنی و عاطفی و فعالیت‌های گروهی برای دستیابی به اهداف مشترک است. پس مشارکت واقعی شهروندان مستلزم تصویب و تضمین حقوق و مسئولیت‌ها، شرایط مناسب برای مشارکت و برآوردن انتظارات اعضای جامعه است. از این رو مشارکت می‌تواند در اشکال و مراتب مختلف متناسب با ساختار اجتماعی و سیاسی حاکم انجام پذیرد.
مفهوم شهروند مداری ارتباط مستقیم با مفهوم دموکراسی و توسعه دارد. مشارکت از زمانی اهمیت یافت که محرز شد توسعه ، جز با دموکراتیزه کردن ساختارهای سیاسی و توانمندسازی شهروندان میسر نیست. به طور مثال، مشارکت شهروندان در امور شهری به این دلایل مورد توجه واقع شد:
۱- انطباق برنامه‌ها و عملکرد مدیریت شهری با نیازها و اولویت‌های شهروندان
۲- عدم توانایی دولت‌ها در تامین منابع مالی اداره و عمران شهرها
۳- پیچیدگی روزافزون زندگی شهری و عدم توان مدیریت در توانگری به همه آنها
۴- آموزش اجتماعی، توانمندسازی و استفاده از ظرفیت شهروندان در توسعه شهری
۵- عدم توان یک جانبه دولت‌ها در تحقق توسعه شهری

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه