جامعه
ناصر بافقی از نظر جامعهشناسی، جوانان بهعنوان نیروی محرک و منبع انرژی مثبت نقش عمده و اساسی در تعیین جهتگیریها و توسعهی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع دارند و استفادهی بهینه و کارآمد از این عنصر حیاتی باعث پیشرفت، صلح و امیدواری به آینده میگردد. در تمام جوامع بدون در نظرداشت گرایش و ویژگی آن، توجه و تمرکز بر نخبهگرایی جوانان، فراهمسازی تسهیلات و امکانات لازم آموزشی، تربیتی، صحی و کاری و مشارکت سازنده و واقعی در پروسههای ملی و افزایش نقش آنها در ساختارها و نهادهای دولتی و غیردولتی زمینههای رشد ظرفیتی و توسعهیی جوانان را موجب گردیده، جامعه به طرف ترقی و پیشرفت و همدیگرپذیری رهنمون میگردد. یکی از شاخصهای توسعهی انسانی سازمان ملل متحد که از طریق آن میزان توسعه و رفاه در کشورها ارزیابی میگردد، موجودیت جمعیت جوان است که یک عامل جدی تغییر، تحول و توسعه در تمام ابعاد پنداشته میشود.کشورهایی که جمعیت جوانشان را را مدیریت سالم نموده و از آن استفاده مثبت نمودند به رفاه و توسعه دست یافتند اما کشورهایی که در این زمینه موفق نبودند، جمعیت جوان به یک چالش جدی فراراه ثبات و انکشاف اقتصادی-اجتماعی مبدل گردیده است. سرمایهگذاری روی رشد استعداد جوانان، الگوسازی جوانان و متوجهسازی آنها به انجام مسئولیتهای خطیرشان، نقطهیی عطف در مشارکت معنادار جوانان در پروسههای دموکراتیک و حفظ ارزشهای ملی است. اگر به سطح توسعه و رفاه در تمام کشور نظر انداخته شود، بیشترین سهم، تلاش و قربانی در این راستا محصول کار جوانان بوده که با فداکاری و زحماتشان، برای نسلهای آینده راه و روش سازندگی و پیشرفت را به ارمغان گذاشتهاند. جوانان آگاه، شایسته، نخبه و متعهد به ارزشهای اساسی جامعه سنگبنای یک جامعهی سالم و ارزشمند را میگذارند و استفادهی ابزاری جوانان، صدمهی منفی بر تعهد ملی و شایستگی جوانان میگذارد. ملتهایی در تاریخ موفق بوده و به رفاه دست یافتندکه رهبری امور را به عهدهی جوانان گذاشته یا به جوان اعتماد و باورمندی داشتهاند. جوانی دورهای اجتماعی و فرهنگی به شمار میرود؛ دورهای که جوان شرایط لازم برای کنش مستقل در همه زمینهها و صحنههای زندگی را مییابد. برخی نیز از دیدگاه انتقالی به آن توجه کردهاند، زیرا جوان شیوه خاصی از رفتار را دارد که با دورههای دیگر زندگیاش متفاوت است و برخی نیز از جنبه ارزشی بدان مینگرند و آن را با خلق وخوی خوب مترادف میدانند. در ادبیات توسعه به ویژه توسعه پایدار، واژه مشارکت، نقش کلیدی پیدا کرده، به طوری که یکی از سه رکن توسعه پایدار را تشکیل میدهد و دو عنصر دیگر، یعنی مردم و منابع به علت داشتن نقش ساختاری مشارکت در چارچوب آن به فعلیت مطلوب درمیآیند. تفاسیر و برداشتهای مختلفی با توجه به نظریههای توسعه از آن وجود دارد. اما به طور کلی مشارکت را میتوان روند درگیر ساختن مردم در تعیین سرنوشت خود و احساس مسئولیت نسبت به این سرنوشت تعریف کرد. سازمان ملل متحد توسعه را این گونه تعریف نموده است: فرایندی است که کوششهای مردم و دولت را برای بهبود اوضاع اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی هر منطقه متعهد ساخته آنها را برای مشارکت در پیشرفت توانا میسازد. از نگاه صاحب نظران توسعه را باید برحسب پیشرفت به سوی اهداف رفاهی نظیر کاهش فقر، بیکاری و نابرابری تعریف کنیم. چنانکه گفته شد مشارکت در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و محیطی مطرح است و از سوی دیگر در توسعه پایدار و پارادایم مشارکتی، مشارکت در تمام مراحل و فعالیتها از مرحله تصمیمگیری و برنامهریزی تا نظارت و ارزشیابی ضروری است. در کشور ما نیز با توجه به ساختار سنی جمعیت (جوانگرایی) مشارکت جوانان در برنامههای مربوط به توسعه اهمیت و ضرورت دارد. همچنین شناخت نیازها و ویژگیهای این گروه در جهت مشارکت در امور مربوط به توسعه و تصمیمگیری و فرایند برنامهریزی مشخص است. سرمایهگذاری در امر آموزش و پرورش نسل جوان میتواند زمینه را برای توسعه همه جانبه فراهم کند.