صفحه اول
مبینا ارادی- زنان به عنوان نیمی از جمعیت جهان، در هر پیشرفت مادی و معنوی دارای نقش مؤثری هستند؛ استفاده از ظرفیت عظیم زنان از دیرباز مورد توجه حاکمان سیاسی بوده است. برخی از دولت مردان از ظرفیت جذابیت تبلیغاتی زن بهره برده و برخی مبنای حضور اجتماعی زن را توان فکری و مدیریتی او دانستهاند. حال سوال این است که در جمهوری اسلامی ایران، زنان تا چه اندازه میتوانند نقش خود را در پیشرفت کشور ایفا کنند؟ و قوانین ایران تا چه حد حضور اجتماعی زنان را برای تحول و پیشرفت کشور به رسمیت میشناسد؟قدرت تفکر، تصمیم گیری، دقت و ظرافت زنانه، ظرفیت عظیمی است که هر کشوری با توجه به زیرساختهای خود میتواند از آن بیشترین بهره را برده و در مسیر پیشرفت گام بردارد؛ واقعیت این است که جایگاه اجتماعی زنان در هر جامعه، میزان پیشرفت جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد اما سوال این است که زنان در جهان تا چه حد توانستهاند نقش خود را ایفا کنند؟ باید دانست که در برخی کشورها به دلیل اِعمال قدرت توسعه و سلطه غرب به نام «جریان توسعه یافتگی» از زنان به عنوان کارگران ارزان قیمت و نیروی کار درجه دو استفاده میشود؛ این درحالی است که در کشورهای اسلامی که به قوانین اسلام حقیقی پایبند هستند، نقش فکری و مدیریتی زن به جای نقشهای جنسیتی و تبلیغاتی او مورد توجه است. امروز گفتمان زنان گفتمانی غالب در سطح جوامع است و از آنجا که نیمی از هر جامعه را زنان تشکیل میدهند، مسائل مربوط به آنان حائز اهمیت است. در طول تاریخ اجحافهای زیادی در حق زنان صورت گرفته است. زمانی در یونان باستان زنان را همچون بردگان خرید و فروش و از کمترین حقوق انسانی محروم میکردند. بعدها با وقوع رنسانس و ورود به عصر روشنگری، جریانهای برابریطلبانه در نتیجه این ظلم تاریخی شکل گرفتند. در جامعه امروز 3 جریان عمده در قبال مسائل زنان وجود دارد. عدهای هرگونه حضور اجتماعی زن را رد کرده و حکم به خانهنشینی او میدهند. جریانهای برابریطلبانه زن را به حداکثر حضور اجتماعی برابر با مردان تشویق میکنند و گروه سوم نظری بینابین دارند. از نظر رهبری شخصیت والای زن هنوز آنطور که باید و شاید در جامعه ترسیم نشده است. جریانهای غربی و فمینیستی نیز بهرغم ادعاها و شعارهایشان نتوانستهاند جایگاهی درخور مقام زن برای او ایجاد کنند. ایشان وضعیت کنونی زنان مسلمان ایرانی را بهرغم توسعه حضور اجتماعی، دارای حد متوسطی از پیشرفت میدانند و معتقدند زنان ایرانی هنوز در اول راه پیشرفت قرار دارند. به همین دلیل افراد جامعه بویژه زنان باید نسبت به موضوع «زن» آگاهیهای لازم را از دل «اسلام» به دست بیاورند؛ دینی که به زنان شأن و جایگاهی برابر با مردان بخشید تا جایی که همپای مردان با پیامبر(ص) بیعت کردند و بدین وجه مشارکت سیاسی و اجتماعیشان مشروعیت یافت. از دیدگاه ایشان، زن و مرد از نظر جنبههای انسانی تفاوتی با هم ندارند و جنسیت نسبت به انسانیت در درجه دوم اهمیت قرار دارد. «زن و مرد همواره در ارزشهای اسلامی و انسانی و وظایف عمومی یک انسان، در جامعه اسلامی همسو و همسطح بودهاند و تنها در وظایف اختصاصی، آن هم براساس خصوصیات آفرینش آنها اختلافاتی وجود دارد». ایشان با اشاره به عمومیت حدیث «مَن اَصبَحَ لا یَهتَمُّ بِاُمورِ المُسلمینَ فَلَیسَ بِمُسلِمٍ» و عدم اختصاص آن به جنس مذکر، اهتمام به امور مسلمانان، جامعه اسلامی و مسائل جهانی را وظیفه انسانی همه افراد اعم از زن و مرد میدانند. از این رو حضور زن را در تمام عرصههای اجتماعی و حتی در میدانهای جهاد خالی از اشکال میدانند: «زنانی که بتوانند و مایل باشند میتوانند در میدانهای جهاد نیز حضور پیدا کنند».مومنین و مومنات در حفظ مجموعه نظام اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر سهیمند و قرآن زن را از این وظیفه استثنا نکرده است. پس هر یک از زن و مرد بر حسب تواناییهایشان، مسؤولیتی اجتماعی بر دوش دارند اما باید در نظر داشت هر یک از زن و مرد در حیطه مسؤولیتهای خانوادگی، وظیفه بخصوصی دارند که بر فعالیت اجتماعیشان اولویت دارد. براساس تقسیمبندی اسلام، زنان وظیفه مدیریت داخلی و انجام کارهای مربوط به خانه و مردان وظیفه نانآوری را برعهده دارند؛ در نتیجه برای هر یک از زن و مرد فعالیتهای اجتماعی در درجه دوم اهمیت قرار دارد. رهبر حکیم انقلاب اسلامی، بارها تاکید کردهاند مسؤولیت اجتماعی زنان در کنار اولویت دادن به مسؤولیتهای خانوادگی معنا پیدا میکند اما این مسؤولیتهای خانوادگی نباید مانع حضور و فعالیتهای اجتماعی زن بشود: «اگر گفته میشود مسؤولیتهای خانوادگی دارند به این معنا نیست که مسؤولیت اجتماعی از دوش اینها برداشته شده است. بایستی این مسؤولیت را هم حفظ کنند و هر مقداری که با وجود حفظ این مسؤولیت توانایی دارند، آن توانایی را به مسؤولیتهای اجتماعی و سیاسی هم ضرب کنند».