صفحه اول
پرستو رسولی- آرامش یکی از احساسات اساسی و مهم ترین نیازهای انسانی است که تأثیر عمیقی بر کیفیت زندگی ما دارد. آرامش به عنوان یک حالت ذهنی و روانی که از تعادل داخلی و هماهنگی با محیط بیرونی برخوردار است، احساس میشود. این حالت از تعادل باعث میشود تا فرد قادر به مواجهه با چالشها و مشکلات زندگی باشد، بدون اینکه تحت فشار قرار گیرد یا احساس استرس و اضطراب کند. از نظر قرآن، هرگونه امنیتی چه روانی یا اجتماعی و نیز چه دنیوی یا اخروی، ارتباط تنگاتنگی با حقیقت «ایمان» بالغیب دارد که همان ایمان به خدا و وحی و رسالت و معاد است. بنابراین، هر کسی خواهان آرامش و امنیت فردی و جمعی، روانی و اجتماعی، دنیوی و اخروی، ملی و جهانی و مانند آنها است، میبایست متوجه ارزش و اهمیت ایمان به عنوان علت اصلی امنیت توجه داشته باشد. نمیتوان سخن از آرامش و امنیت روانی گفت، در حالی که امنیت اجتماعی وجود ندارد؛ وقتی امنیت روانی وجود ندارد و اکثریت مردم گرفتار ناامنی و فقدان امنیت روانی هستند، به طور طبیعی امنیت اجتماعی مختل میشود. از همین رو قرآن نسبت تنگاتنگی میان امنیت روانی با امنیت اجتماعی قائل است و بر آن تاکید دارد. اگر کسی بخواهد به اطمینان و امنیت روانی و روحی برسد میبایست به امنیت اجتماعی به عنوان یک عامل تاثیرگذار توجه داشته باشد، چنانکه امنیت اجتماعی نیز بدون تامین امنیت روانی و آرامش روانی مردمان آن اجتماع دست یافتنی نیست. «نیاز جامعه به آرامش» کلیدواژهای است که این روزها در سطحی گسترده در افکار عمومی، مسئولان دولتی و البته بخشی بزرگ از ناظران سیاسی و اجتماعی مطرح میشود. بر کسی پوشیده نیست که وضعیت کشور در یک ماه گذشته عادی نبوده و البته مردمان ایران زمین نیز حالشان خوب نبوده است. «عادیسازی وضعیت» یا «بازگشت آرامش به جامعه» در اظهارات و نوشتههای مختلف به یک دغدغه کلان تبدیل شده است. همه نیک میدانیم که تداوم وضعیت کنونی کشور که در نتیجه تحریم ها ایجاد شده، نه تنها ممکن نیست، بلکه تبعات اجتماعی و روانشناختی بزرگی را میتواند به همراه داشته باشد. مشكلات و معضلاتي كه جامعه با آن درگير است به شدت افزايش يافته و مردم با گرفتاري هاي شخصي و اجتماعي كه دچار هستند هرلحظه چشم به راه اقدامي تحولي از سوي مسئولان دارند تا تنفسي و راه نجاتي براي زندگي خود بيابند. منتظرند ببينند در برابر چالش ها و فسادهايي كه رخ مي دهد و موجب تشديد درد آنها مي گردد چه اقدامي براي برخورد صورت مي گيرد. منتظرند تا وضعيت نابسامان اقتصادي را ثبات بخشند تا باري از دوش مردم برداشته شود. مدام از تحول و تغيير صحبت مي شود؛ همان ها كه در مسند مسئوليت هستند حرف از تغييري مي زنند كه خودشان تا پيش از اين نيز مسئوليت امور را برعهده داشته اند. آرامش یک جامعه بیش از آنکه با عینیت یا کنشهای عملی گره خورده باشد، در ابتدای امر موضوعی «ذهنی» است. بدین معنا که آرامش یک اجتماع نیازمند آرامش در اذهان است. ذهنهای آرام، آرامش را در میدان عینی متبلور میکنند و ذهنهای ناآرام، خشونت، اعتراض و ناآرامی را به جامعه تزریق میکنند. بگذارید شفافتر بگوییم، درد اصلی امروز نسل جدید ما البته اکثریت نسلهای گذشته نیز در یک واژه قابل تلخیص است: «نبود امید.» «امید به آینده» حلقه مفقودهایی است که این روزها همچون اهریمنی سخت جان بر پیکره حیات و ذهن مردمان این مرزوبوم چنبره زده است. جوانانی که به آینده امیدی ندارند و فردایی را برای خود تصور نمیکنند. پدر و مادرانی که در راه تداوم حیات خود و فرزندانشان، تنها گزینه کار حداکثری و شبانهروزی را در پیش دارند. آنها از آینده شغلی، مالی و یک زندگی عادی برای فرزندانشان واهمه دارند. ترس از آینده همچون زخمی بزرگ بر روح و روان مادران و پدران این سرزمین سنگینی میکند. شاید اگر بیانیه گام دوم و برنامه هفتم توسعه به درستی تبیین و اجرا شود ، بسیاری از مولفههای آرامش در جامعه تزریق و احیا شود.