صفحه اول
مسعود بیرونی- سیاست خارجی را باید موضوعی تاثیرپذیرفته از مولفه های متعددی در نظر گرفت که بخشی از این مولفه ها ریشه در ساختار (نظام بین الملل) و بخشی نیز ریشه در سطح داخلی کشورها دارد. اصول و بندهای مختلفی در قانون اساسی وجود دارد که به اهداف و اولویت های سیاست خارجی ج.ا.ا پرداخته است. قانون اساسی در بند ج-6 اصل دوم نفی هرگونه ستمگری و ستمکشی و سلطه گری و سلطه پذیری را از جمله ویژگی های نظام ج.ا.ا عنوان کرده است. این موضوع به نحو دیگری نیز در بند 5 و 16 اصل سوم مورد تاکید قرار گرفته و طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب و تنظیم سیاست خارجی بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت از مستضعفان جهان از جمله وظایف دولت ج.ا.ا درنظر گرفته شده است. در اصل 11 همه مسلمانان یک امت در نظر گرفته شده اند که دولت ج.ا.ا موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی و تلاش برای وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام قرار دهد. در ادامه، قانون اساسی در فصل دهم (فصل سیاست خارجی) بصورت صریح و مستقیم به اهداف سیاست خارجی پرداخته است. مطابق با اصل 152 در این فصل، سیاست خارجی ج.ا.ا بر اساس نفی هرگونه سلطه جوئی و سلطه پذیری،حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیز با دول غیر محارب استوار شده است. در ادامه، اصل 154 سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان ج.ا.ا عنوان کرده و بر مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان تاکید کرده است. «عزت، حکمت و مصلحت» سه اصل محوری است که رهبر معظم انقلاب در سالهای گذشته به عنوان پایههای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مطرح کردهاند. این اصول از لحاظ ماهوی چه مفهومی دارد و به دنبال چیست؟ این سه اصل در مقابل سه عنصر مطرح در غرب، مورد توجه قرار گرفته است. در مقابل عزت، غرور سیاسی قرار دارد. ایشان در بیاناتشان در ۱۴ خرداد امسال، مسئلهی عزت ملی را مطرح کردند که ما باید در قبال غرور ملی که یک مقولهی مادیگرایانه است، مسئلهی عزت ملی را مطرح کنیم. در حقیقت چون به هر حال ما رسولان انقلاب هستیم، به عنوان مسلمانان و مؤمنین ضرورت دارد که در جامعهی جهانی عزت خود را حفظ کنیم. متأسفانه مسلمانان در قرون گذشته به علت نوعی ازخودبیگانگی و نوعی مرعوبیت در مقابل غرب ذلیل شدند و این جزء وظایف ما است که هرگز ذلیل و خوار نشویم. ایشان در عین حال عزت در سیاست خارجی را نیز تبیین کردند که ما در سیاست خارجیمان باید بر اساس عزت عمل کنیم. یعنی هرگز در مقابل دشمنان و کفار ذلیل نباشیم؛ حتی اگر به قیمت از دست دادن جان خودمان تمام شود. انقلاب اسلامی کلمهی غیر متعهد واقعی را با این مفهوم مطرح کرد که ما نهتنها باید نسبت به مسائل و پیمانهای نظامی غیر متعهد باشیم، بلکه راجع به سیاستهای این دو بلوک که مجموعاً استکبار جهانی هستند نیز غیرمتعهد باشیم. حکمت هم به معنی تدبیر، خردمندی و عقلانیت است. یک فرد حکیم و اندیشمند با یک فرد جاهل متفاوت است. حکیم در هر مقولهی اجتماعی سیاسی که میخواهد تصمیمگیری کند، تدبیر و خردش را به کار میگیرد. در واقع این در مقابل رفتار مزورانه و دروغمدارانهی غرب است، یعنی بر اساس همان چیزی که در سیاست ماکیاولی مطرح میشود. در غرب میگویند سیاست یعنی دروغ و حقهبازی و کلک. این همان چیزی است که ماکیاول در قرن پانزدهم مطرح کرد. رهبر انقلاب در اینجا مفهوم حکمت را با تعریف خاص خودش به کار میبرند. یعنی سیاست نه به معنی دروغ، نه کلک و نه فریب، که به معنی تدبیر و خردمندی است. بر این اساس وقتی ایشان میفرمایند سلاح هستهای خلاف شرع است و ما هرگز طبق تعالیم اسلامی به طرفش نمیرویم، هدف ایشان فریب دادن دشمن نیست، بلکه بر اساس معیارهای اسلامی صادقانه اذعان میکنند که دنبال این مسئله نیستیم. بنابراین در اینجا هم حکمت با همین معنی تعریف شده است. در همین راستا مصلحت هم یک امر روشن است. در واقع در هر تصمیمگیری مصلحت اسلام و مسلمین را هر چه باشد، عمل میکنیم. در واقع بر اساس آن چیزی که مصلحت است، عمل میکنیم. یعنی با توجه به اولویتها و مصالح و منافع جهان اسلام تصمیم میگیریم و لذا این هم هدف ماست. هدف ما تصمیمگیری و تبیین آن چیزی است که بر اساس مصالح اسلامی به آن عمل میکنیم.