روزنامه کائنات
5

گزارش

۱۴۰۳ دوشنبه ۱۴ آبان - شماره 4707

کائنات از تغییرات در جهت‌گیری سیاست خارجی ایالت متحده گزارش می‌دهد

کاهش پیوسته نفوذ آمریکا در منطقه

  جلال معینی صادق- جورجیو کافیرو کارشناس ارشد مسائل بین الملل موسسه خاورمیانه در العربی الجدید می نویسد، تنها سیزده ماه پیش، کمتر کسی تصور می‌کرد که سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه به یکی از محور‌های اصلی کارزار انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تبدیل شود؛ اما حمله حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر ۲۰۲۳، آمریکا را به سرعت در گرداب بحران‌های منطقه‌ای فرو برد.
حمایت واشنگتن از جنگ اسرائیل علیه غزه، شکاف‌های عمیقی را در جامعه آمریکا ایجاد کرده است؛ به‌ویژه میان اعراب و مسلمانان آمریکایی که از ارکان اصلی پایگاه رأی دموکرات‌ها در انتخابات‌های گذشته بوده‌اند. اینک بسیاری از این گروه‌ها از دولت فعلی دل سرد شده‌اند و اعلام کرده‌اند که در انتخابات امسال، از نامزد دموکرات حمایت نخواهند کرد. در ایالت حساس و سرنوشت‌ساز میشیگان، کاهش حمایت اعراب و مسلمانان آمریکایی از کامالا هریس می‌تواند به‌شدت بر نتیجه انتخابات تأثیرگذار باشد.
صرف‌نظر از این‌که کامالا هریس یا دونالد ترامپ در انتخابات آتی پیروز شوند، رئیس‌جمهور آینده با چالش‌های پیچیده‌ای در خاورمیانه روبه‌رو خواهد بود؛ از بحران‌های غزه و لبنان گرفته تا تنش‌های فزاینده میان اسرائیل و ایران. اگرچه نمی‌توان تصویر دقیقی از اوضاع منطقه در زمان آغاز به کار چهل‌وهفتمین رئیس‌جمهور آمریکا در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ داشت، اما به نظر نمی‌رسد خشونت‌ها در غزه، لبنان و دیگر نقاط منطقه تا آن زمان پایان یابد.
در ایران و جهان عرب، دولت‌ها امیدوارند که جانشین جو بایدن گام‌هایی جدی برای کاهش تنش‌های منطقه‌ای و مهار اسرائیل بردارد. نگرانی سیاست‌گذاران منطقه‌ای این است که درگیری‌های غزه و لبنان به سرعت به یک بحران منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل شود. دکتر عسل راد، پژوهشگر مسائل خاورمیانه معتقد است: «غزه یک مسئله اساسی است، نه تنها به دلیل تداوم خشونت‌ها، بلکه به این دلیل که ریشه بسیاری از تنش‌های بزرگ‌تر منطقه‌ای در آن نهفته است. گسترش حملات اسرائیل و محاصره شمال غزه، به نوعی به پاکسازی قومی برای تخلیه منطقه از ساکنانش تبدیل شده است. کمیسیونر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد این وضعیت را تاریک‌ترین لحظه این درگیری توصیف کرده است.» وی افزود: «تهاجم اسرائیل به لبنان و حمله نظامی به ایران، سوریه و عراق ریسک جنگ تمام عیار با ایران را افزایش داده و ممکن است پای آمریکا را به مداخلات نظامی باز کند.»
در سال‌های اخیر، نفوذ آمریکا در منطقه کاهش یافته و رقابت قدرت‌های بزرگ به‌ویژه چین و روسیه، در خاورمیانه شدت گرفته است. نحوه تطابق کشور‌های منطقه با این شرایط جدید می‌تواند نقشی اساسی در شکل‌دهی نظم ژئوپلیتیکی خاورمیانه و جهت‌گیری سیاست خارجی آمریکا ایفا کند.
دکتر استیون رایت، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه حمد بن خلیفه معتقد است: روابط آمریکا و خاورمیانه به مقطعی حساس رسیده است. نفوذ آمریکا در منطقه از سال ۲۰۰۳ به‌طور پیوسته رو به کاهش است و بحران غزه این روند را سرعت بخشیده است. رئیس‌جمهور آینده آمریکا با چالشی اساسی مواجه است: تدوین راهبردی که نه تنها جنگ غزه را پایان دهد، بلکه مسیری معتبر برای تشکیل دولت فلسطینی فراهم آورد. در غیر این صورت، کشور‌های منطقه به دنبال راه‌حل‌های واقع‌بینانه‌تر خواهند رفت؛ همان‌طور که در تعاملات دیپلماتیک اخیر میان ایران و کشور‌های خلیج فارس شاهد بوده‌ایم. کشور‌های خاورمیانه به‌طور طبیعی به سوی روابط متوازن‌تر با قدرت‌های جهانی همچون چین و روسیه گرایش پیدا می‌کنند و آینده تعاملات آمریکا در منطقه به شدت در معرض خطر قرار دارد.»
یک سوال جنجالی در مورد نتیجه انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا
«تحلیلگران، سیاستمداران و رسانه‌ها مایل هستند که سیاست به مثابه پدیده‌ای پیچیده و عمیق به نظر برسد. البته که گاهی اوقات این مساله واقعیت دارد. با این حال، در اغلب موارد اینطور نیست و پیروزی یا شکست افراد در قالب رویداد‌هایی نظری انتخابات ریاست جمهوری، دلایل ساده‌ای دارد.»
 «میک مولوینی»، نماینده سابق کنگره آمریکا از ایالت کارولینای جنوبی در مقاله‌ای برای نشریه هیل، با اشاره به نزدیک بودن زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا، به طور خاص سعی کرده به این سوال پاسخ دهد که اگر دونالد ترامپ یا کامالا هریس در انتخابات مذکور شکست بخورند، دلیل اصلی این مساله می‌تواند چه باشد؟ وی بر این باور است که عرصه سیاست آنقدر‌ها هم که به نظر می‌رسد پیچیده نیست و گاهی اوقات شکست‌های سیاستمداران بزرگ در رویداد‌هایی نظیر انتخابات مختلف، می‌تواند دلایل ساده‌ای داشته باشد. موضوعی که به طور ویژه در نگاه افکار عمومی برجسته می‌شود.
 نمی‌توان حدس زد که نتیجه نهایی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا چه خواهد بود و چه کسی پیروز این انتخابات می‌شود. من چند هفته قبل در گزارشی برای نشریه هیل به این مساله اشاره کرده که معتقدم دونالد ترامپ در زمانی مناسب در حال اوج گرفتن است و زمان به نفع او به پیش می‌رود.
با این حال، باید توجه داشته باشیم که در جریان نظرسنجی‌های انتخاباتی سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰، تا حد زیادی شاهد مطرح شدن واقعیت‌هایی وارونه در مورد ترامپ بودیم. من فکر می‌کنم که کامالا هریس را نیز نباید دست کم گرفت. فردی که می‌تواند موقعیتی شبیه به باراک اوباما در جریان انتخابات سال ۲۰۱۲ آمریکا داشته باشد.
در این میان آنچه واضح و حتمی است این مساله است که یکی از این دو نامزد بازنده انتخابات خواهد بود و وقتی این شکست اتفاق بیفتد، من فکر می‌کنم که بدانم چرا این مساله رخ داده و البته دلایل برای توضیح این مساله نیز به مراتب آسان‌تر از آن چیزی هستند که اغلبِ مردم فکر می‌کنند.
اگر کامالا هریس بازنده انتخابات باشد، این شکست به دلیل موضع گیری‌های به ظاهر حماسی او در مورد ساماندهی مساله استفاده از اسلحه در آمریکا نیست. رای دهندگانی که به تصمیم قطعی نرسیدند به طور خاص به یک دلیل در این موقعیت قرار داشته اند: آن‌ها هیچ توجهی را پیشتر به مسائل مختلف نداشتند و اکنون نیز به سختی متوجه بسیاری از مسائل هستند و از این رو، استدلال‌هایی نظیر آنچه در مورد استفاده از اسلحه در آمریکا مطرح می‌شود، به سختی آن‌ها را از موقعیت عدم قطعیت خارج می‌سازد.
البته که شکست احتمالی کامالا هریس به دلیل شیوه غیردموکراتیک انتخاب او به عنوان نامزد اصلی حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز نخواهد بود. به هر حال، دو حزب اصلی آمریکا می‌توانند به هر شیوه‌ای که خود صلاح می‌دانند نامزد مورد حمایتشان در انتخابات مهمی نظیر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را انتخاب کنند. یکی از نکات مهمی که در مورد انتخابات درون حزبی در آمریکا مطرح است این مساله می‌باشد که افراد چندانی به آن اهمیت نمی‌دهند.
اگر کامالا هریس بازنده انتخابات آمریکا باشد این مساله تا حد زیادی به دلیل مشکلِ «تِد کندی» وی خواهد بود! در سال ۱۹۷۹، سناتور تد کندی نه تنها رئیس جمهور مستقر آمریکا از حزب متبوع خود یعنی جیمی کارتر را به چالش می‌کشید بلکه به زعم عده زیادی چهره اصلی حزب دموکرات برای حضور در کاخ سفید و تصدی کرسی ریاست جمهوری آمریکا بود. اینکه تد کندی تا این حد توانسته بود نظر چهره‌های برجسته حزب دموکرات را به خود جلب بکند مساله قابل توجهی بود، زیرا عرف این است که حزب دموکرات از رئیس جمهور مستقر که متحد آن است حمایت کند.
با این همه، تمام تلاش‌های تِد کندی برای اینکه رئیس جمهور آمریکا شود با یک پاسخ عجیب وی در یک مصاحبه تلویزیونی بر باد رفت. از او پرسیده شد که چرا می‌خواهد رئییس جمهور آمریکا شود؟ او یکی از بدترین و بی ربط‌ترین پاسخ‌ها در تاریخ سیاسی معاصر آمریکا را داد و نتوانست آمریکایی‌ها را قانع کند که به حمایت خود از او ادامه دهند. از این رو، اگرچه تد کندی بر اساسا نظرسنجی‌های مختلف موقعیت خوبی در قیاس با جیمی کارتر داشت با این حال در نهایت این کارتر بود که توانست تِد کندی را شکست دهد.
درست به نحو مشابهی کامالا هریس نیز نتوانسته پاسخ درستی به این سوال بدهد که وی چگونه می‌خواهد یک رئیس جمهور متفاوت در قیاس با جو بایدن باشد و اساسا چرا مردم آمریکا باید به وی رای بدهند؟ کامالا هریس به ارائه پاسخ‌های ساده نظیر اینکه من بایدن نیستم بسنده کرده و اساسا نتوانسته یک چشم انداز روشن را در مورد ریاست جمهوری احتمالی خود ارائه کند. اینکه رای دهندگان آمریکایی متوجه شوند که تکلیف یکی از نامزد‌های اصلی انتخابات با خودش هم روشن نیست، به هیچ عنوان موضوع خوبی برای او (هریس) به شمار نمی‌رود.
همینکه کامالا هریس در مواجهه با این سوال نتوانسته عملکرد قابل قبولی از خود نشان دهد آن هم در شرایطی که به خوبی آگاه بوده که در نهایت این سوال از او مطرح خواهد شد، می‌تواند اصلی‌ترین دلیل شکست احتمالی‌اش از ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا باشد.
در سوی دیگر این معادله، اگر ترامپ هم در انتخابات آمریکا ببازد این مساله تحت تاثیر یک دلیل ساده و مشابه است. شکست احتمالی ترامپ از هریس به این دلیل نخواهد بود که هریس و متحدانش مدام بر این مساله تاکید دارند که ترامپ نباید رئیس جمهور آتی آمریکا شود، زیرا به احتمال فراوان تبدیل به آدولف هیتلرِ دوران معاصر خواهد شد. قطعا مردم آمریکا خریدارِ این جنس از تبلیغات نیستند.
البته که شکست احتمالی ترامپ از هریس ناشی از پرونده‌های قضایی مطرح علیه وی نیز نخواهد بود. در واقع، شکایت‌های حقوقی علیه ترامپ به قدری ضعیف و سیاسی هستند که در نوع خود در برخی موارد حتی محرک افزایش محبوبیت ترامپ هم شده اند. ترامپ مانور زیادی با محوریت پرونده‌سازی علیه خود داده و سعی داشته دموکرات‌ها را به دلیل آنچه پرونده سازی علیه خود می‌خواند، افرادی ناصالح و ناشایسته معرفی کند.
جدای از همه این ها، شکست احتمالی ترامپ از هریس ناشی از برخی موضع گیری‌های نابجای او نیز نخواهد بود. اگر ترامپ به هریس ببازد این مساله تحت تاثیر یک دلیل ساده خواهد بود: ششم ژانویه ۲۰۲۱. مردم آمریکا از خود می‌پرسند که آیا واقعا خالق و تحریک کننده این روز نحس در تاریخ آمریکا باید این امکان را داشته باشد که بار دیگر به کاخ سفید باز گردد؟
مردم آمریکا با موانع ذهنی زیادی در رای دادن به ترامپ به دلیل عملکرد عجیب و قابل تامل او در جریان حادثه ششم ژانویه سال ۲۰۲۱ رو به رو هستند. رویدادی که از ترامپ برای آن‌ها تصویر فردی غیرقابل اعتماد را می‌سازد. رای‌های خاکستری در آمریکا به شدت سعی دارند تا راه خود را بیابند و متوجه شوند که باید به هریس رای بدهند یا ترامپ. موانع ذهنی آن‌ها برای دادن به هریس کمتر از ترامپ هستند (به دلیل سابقه پیشین حضور ترامپ در قدرت و جنجال‌های قابل توجه ایجاد شده توسط وی).
تحلیلگران، سیاستمداران و رسانه‌ها مایل هستند که سیاست به مثابه پدیده‌ای پیچیده و عمیق به نظر برسد. البته که گاهی اوقات این مساله واقعیت دارد. با این حال، در اغلب موارد اینطور نیست و پیروزی یا شکست افراد در قالب رویداد‌هایی نظیر انتخابات ریاست جمهوری، دلایل ساده‌ای دارد.
پیش بینی نتیجه انتخابات آمریکا: هفت سناریوی محتمل
با نزدیک شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، تحلیل‌ها نشان می‌دهند که هفت ایالت سرنوشت‌ساز به شدت نزدیک به هم قرار دارند و تغییرات کوچک در آرای مردمی می‌تواند نتیجه را تحت تأثیر قرار دهد. عواملی مانند ترکیب جمعیتی رأی‌دهندگان و نحوه عملکرد آنها در ایالت‌های کلیدی نقش بسزایی در این انتخابات خواهند داشت. در نهایت، امکان بروز وضعیت‌های غیرمنتظره و حتی تساوی در آرای الکترال نیز به عنوان سناریو‌های قابل توجه مطرح شده است.
آرون بلک خبرنگار و نویسنده مسائل سیاسی در روزنامه واشنگتن پست  نوشت: با نزدیک شدن به روز انتخابات، پیش‌بینی آنچه ممکن است رخ دهد، کار آسانی نیست. اگر فکر می‌کنید به وضوح می‌دانید چه اتفاقی خواهد افتاد، یا دچار توهمید یا شاید از من باهوش‌تر هستید! بر اساس میانگین نظرسنجی‌های واشنگتن پست، تمامی هفت ایالت سرنوشت‌ساز با فاصله‌ای تنها دو امتیازی از یکدیگر قرار دارند. این بدان معناست که یک تغییر کوچک در آرای مردم می‌تواند منجر به پیروزی قاطع هر یک از نامزد‌ها شود.
در این شرایط پر از عدم قطعیت، بررسی سناریو‌های ممکن بر اساس وضعیت کنونی می‌تواند راهگشا باشد. در ادامه، هفت سناریو به ترتیب تقریبی از احتمال وقوع ارائه می‌شود که به تحلیل چگونگی پیروزی هر یک از نامزد‌ها می‌پردازد. هر کدام از این سناریوها، به نوعی می‌توانند در این انتخابات سرنوشت‌ساز، به واقعیت تبدیل شوند.
سناریوی یک: پیروزی نزدیک کامالا هریس به احتمال زیاد از مسیر «دیوار آبی»
این سناریو به عنوان محتمل‌ترین سناریو در میان تحلیل‌ها شناخته می‌شود. البته این بدان معنا نیست که حتماً محقق خواهد شد، اما شواهد نشان می‌دهند که احتمال وقوع این سناریو بیشتر از سایر سناریوهاست. در حال حاضر در چهار ایالت سرنوشت‌ساز یعنی میشیگان، نوادا، کارولینای شمالی و پنسیلوانیا، کامالا هریس پیشتاز است و  این موقعیت او را به سمت کسب ۲۷۶ رأی الکترال سوق می‌دهد، در حالی که تنها ۲۷۰ رأی الکترال برای پیروزی لازم است.
اگر کامالا هریس بتواند از طریق دیوار آبی به‌طور نسبتا نزدیکی به ریاست‌جمهوری دست یابد، چند عامل کلیدی می‌توانند این نتیجه را رقم بزنند. یکی از این عوامل، رأی‌دهندگان سفیدپوست و کهن سالان هستند. این گروه‌ها معمولاً تمایل بیشتری به جمهوری‌خواهان دارند، اما دموکرات‌ها در میان آنها عملکرد نسبتاً خوبی داشته‌اند، حتی در حالی که با چالش‌هایی در سایر گروه‌های کلیدی مانند سیاه‌پوستان، اسپانیایی‌تبار‌ها و رأی‌دهندگان جوان مواجه شده‌اند. ایالت‌های دیوار آبی — میشیگان، ویسکانسین و پنسیلوانیا — از نظر سنی و جمعیتی، نسبت به دیگر ایالت‌های سرنوشت‌ساز، پیرتر و سفید پوست‌تر هستند.
در این ایالت ها، دموکرات‌ها به‌ویژه در میان رأی‌دهندگان سفیدپوست بدون مدرک دانشگاهی که بخشی از پایگاه اصلی ترامپ را تشکیل می‌دهند، عملکرد بهتری داشته اند. عامل مهم دیگر این است که این ایالت‌ها قبل از دوره ترامپ، به‌طور نسبی آبی‌تر (متمایل به دموکرات ها) بودند. ایالت چهارمی که هریس در آن فعلاً با فاصله کمی جلوتر است نوادا می‌باشد که قبل از دوره ترامپ به طور قابل اعتمادی آبی‌تر بود.
بر اساس این سناریو، کامالا هریس ممکن است با تکیه بر این پایه‌های تاریخی و جلب حمایت رأی‌دهندگان کلیدی، به پیروزی نزدیک شود و معادلات انتخاباتی را به نفع خود تغییر دهد. در این وضعیت، پیروزی او نه تنها پیامی به رقبای سیاسی‌اش خواهد بود، بلکه نشان‌دهنده یک تغییر در روند سیاست‌گذاری‌های دموکرات‌ها در ایالت‌های سرنوشت‌ساز نیز خواهد بود.
سناریوی دو: پیروزی نزدیک دونالد ترامپ احتمالا از طریق شرق
مسیر پیروزی دونالد ترامپ به‌نظر چالش‌برانگیز می‌رسد. در ماه‌های اخیر یکی از استراتژی‌های کلیدی کمپین او تمرکز بر سه ایالت شرقی یعنی جورجیا، کارولینای شمالی و پنسیلوانیا بوده است. این مسیر اکنون معقول‌تر به‌نظر می‌رسد، چراکه نظرسنجی‌ها در پنسیلوانیا به فاصله‌ای کمتر از یک امتیاز برای کامالا هریس نزدیک شده‌اند. همچنین دونالد ترامپ در جورجیا برتری اندکی دارد و نظرسنجی‌ها در کارولینای شمالی نشان می‌دهد که او ممکن است بتواند برتری خود را در آنجا افزایش دهد.
اگر دونالد ترامپ بتواند این استراتژی را به‌خوبی به اجرا درآورد، موفقیت او در جذب رأی‌دهندگان سیاه‌پوست می‌تواند نقش کلیدی ایفا کند. جورجیا و کارولینای شمالی به‌عنوان ایالت‌های سرنوشت‌ساز، بزرگ‌ترین جمعیت سیاه‌پوستان را دارند و در پنسیلوانیا نیز تقریباً ۱۰ درصد جمعیت را سیاه‌پوستان تشکیل می‌دهند.
دونالد ترامپ هویت سیاه‌پوستی کامالا هریس را به چالش کشیده و به‌نادرستی ادعا کرده که او به تازگی آن را پذیرفته است. او و متحدانش بر این باورند که تجربیات ترامپ از پیگرد قانونی می‌تواند جذابیت او را در میان مردان سیاه‌پوست که احساس می‌کنند هدف ناعادلانه‌ای قرار گرفته‌اند، افزایش دهد. در این میان، دموکرات‌ها نگران‌اند که مردان سیاه‌پوست تمایل کمتری به رأی دادن به یک زن به‌عنوان رئیس‌جمهور داشته باشند. در نهایت، موفقیت ترامپ به پیروزی در ایالت‌های جمهوری‌خواه سنتی (جورجیا و کارولینای شمالی) وابسته می‌باشد؛ آن هم در حالی که انتظارات بر این است که سرمایه گذاری او در ایالت سرنوشت‌ساز پنسیلوانیا به ثمر بنشیند.
سناریوی سوم: ترامپ در منطقه سون بلت موفق عمل می‌کند
مسیر دیگری که ترامپ می‌تواند دنبال کند، بیشتر از طریق نیمه جنوبی کشور می‌گذرد و نیاز به پیروزی در یک ایالت شمالی دارد. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که او در ایالت‌های جنوب‌غربی به‌ویژه آریزونا، جورجیا و کارولینای شمالی، عملکرد بهتری دارد و این سه ایالت در میانگین‌های نظرسنجی «واشنگتن پست» به نفع او هستند. با وجود محدودیت‌های نظرسنجی، نوادا همچنان به‌عنوان یک معما باقی مانده است. چالش اصلی این مسیر این است که دونالد ترامپ نیاز دارد ایالت‌های بیشتری را به پیروزی‌های خود اضافه کند. حتی اگر او در چهار ایالت مذکور موفق شود، باید یکی از ایالت‌های شمالی را نیز به این فهرست پیروزی‌های خود اضافه کند.
اگر دونالد ترامپ در جنوب کشور عملکرد بهتری داشته باشد، این ممکن است به دلیل تنوع بالای رأی‌دهندگان در این ایالت‌ها باشد. چهار ایالت مذکور از نظر فرهنگی غنی‌تر از همسایگان شمالی خود هستند و نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که ترامپ در جذب رأی‌دهندگان سیاه‌پوست و اسپانیایی‌تبار پیشرفت‌هایی داشته است. مسائل کلیدی در این منطقه شامل افزایش هزینه‌های مسکن و مهاجرت غیرقانونی هستند. اگر ترامپ بتواند آریزونا و نوادا را به جمهوری‌خواهان برگرداند، این امر ممکن است به دلیل نزدیکی این ایالت‌ها به مرز و درصد بالای مهاجران غیرمجاز باشد.
ایالت‌هایی که ترامپ در آنها پیشتاز است، قبلاً به‌طور قابل اعتماد جمهوری‌خواه بودند. پیش از ۲۰۲۰، آریزونا و جورجیا از دهه ۱۹۹۰ به رنگ آبی نرفته بودند و کارولینای شمالی تنها یک بار از دهه ۱۹۷۰ به رنگ آبی درآمده است (در سال ۲۰۰۸)
سؤال کلیدی این است که ترامپ کدام ایالت شمالی را می‌تواند به فهرست پیروزی‌های خود اضافه کند. ویسکانسین نزدیک‌ترین باخت او در ۲۰۲۰ بود (با اختلاف ۰.۶ امتیاز)، اما نظرسنجی‌های اخیر در پنسیلوانیا نشان می‌دهد که او در آنجا نیز به موفقیت نزدیک‌تر است. این سناریو، اگرچه چالش‌هایی دارد، اما با به‌کارگیری استراتژی‌های مؤثر می‌تواند به پیروزی ترامپ منجر شود.
سناریوی چهارم: پیروزی قاطع کامالا هریس
احتمال دارد هریس با توجه به نزدیکی نتایج در ایالت‌های کلیدی و برتری دو امتیازی‌اش در نظرسنجی‌های ملی، موفق به کسب پیروزی قاطعی شود. اگر او به‌طور ملی دو امتیاز بیشتر از آنچه در نظرسنجی‌ها پیش‌بینی شده عمل کند، ممکن است تمام هفت ایالت سرنوشت‌ساز را به دست آورد. در صورتی که نظرسنجی‌ها به اندازه نادرستی که در سال ۲۰۱۲ درباره پیروزی اوباما وجود داشت، نادرست باشند، هریس می‌تواند حداقل پنج ایالت از هفت ایالت را برنده شود و حدود ۳۰۰ رأی الکترال کسب کند.
اگر هریس به چنین موفقیتی دست یابد، احتمالاً بحث‌های بسیاری درباره نقش زنان در این پیروزی شکل خواهد گرفت. این امر نه‌تن‌ها به‌خاطر اینکه او نخستین زن رئیس‌جمهور آمریکا خواهد بود، بلکه به دلیل مسائل مرتبط با حقوق سقط جنین نیز اهمیت ویژه‌ای خواهد داشت. علاوه بر این، توجه به کاهش محبوبیت ترامپ در میان زنان سفیدپوست نیز ممکن است افزایش یابد.
عامل کلیدی دیگری که می‌تواند بر این پیروزی تأثیر بگذارد، انگیزه بالاتر دموکرات‌ها برای رأی دادن است. این انگیزه ممکن است ناشی از ترس از ترامپ باشد، نه صرفاً علاقه به هریس. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که حامیان هریس بیشتر «عصبانی» و «ناراحت» هستند و تمایل بیشتری برای رأی دادن دارند. اگر هریس پیروز شود، این سؤال مطرح خواهد بود که او تا چه حد می‌تواند در ایالت‌هایی مانند فلوریدا و تگزاس موفق عمل کند.
سناریوی پنجم: پیروزی قاطع دونالد ترامپ
هر کارشناس سیاسی و دموکرات نگران می‌داند که نظرسنجی‌ها در سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ نتایج را به نفع ترامپ کمتر از واقعیت نشان دادند. اگر این بار نیز چنین باشد، چه تبعاتی خواهد داشت؟ خوشبختانه، میانگین‌های نظرسنجی «واشنگتن پست» به ما این امکان را می‌دهند که این فرضیه را بررسی کنیم.
اگر نظرسنجی‌ها در هر ایالت به اندازه سال ۲۰۱۶ نادرست باشند، ترامپ هر ایالت سرنوشت‌ساز به جز نوادا را خواهد برد. در صورتی که نظرسنجی‌ها به اندازه سال ۲۰۲۰ نادرست باشند، او می‌تواند تمام هفت ایالت را به دست آورد. در هر دو حالت، حاشیه الکترال به‌طور مشابه با سال ۲۰۱۶ خواهد بود، زمانی که ترامپ ۳۰۶ رأی الکترال کسب کرد. اما این بار به احتمال زیاد او با پیروزی در رأی مردمی نیز همراه خواهد بود.
چگونه چنین چیزی ممکن است؟ احتمالاً این به معنای افزایش قابل توجه رای ترامپ در میان رأی‌دهندگان سیاه‌پوست و اسپانیایی‌تبار، به ویژه مردان است. همچنین ممکن است برخی گروه‌های دیگر نیز به ترامپ نزدیک‌تر شوند و عدم تمایل بعضی رأی‌دهندگان به رأی دادن به یک زن برای ریاست‌جمهوری به شکلی در نظرسنجی‌ها نمایان شود که پیش‌تر مشهود نبوده است.
علاوه بر این، به نظر می‌رسد ترامپ در حال حاضر محبوبیت بیشتری نسبت به دو کمپین قبلی خود دارد، زمانی که تنها حدود ۴۰ درصد آمریکایی‌ها او را دوست داشتند. نظرسنجی‌های اخیر نشان می‌دهند که میانگین محبوبیت او بالای ۴۳ درصد است و تایید و رضایت از ریاست‌جمهوری‌اش نیز در حال حاضر به بالاترین سطح خود رسیده است. یک نظرسنجی اخیر واشنگتن پست-مدرسه شار نشان داده که ۵۱ درصد رأی‌دهندگان در هفت ایالت سرنوشت‌ساز از ریاست‌جمهوری او راضی هستند، که این رقم بیشتر از زمان تصدی او در مقام ریاست‌جمهوری است.
سناریوی ششم: وضعیت نامشخص و غیرمنتظره
تحلیل‌های پیشین به تمامی احتمالاتی که می‌توانند به نتایج غیرمنتظره در انتخابات منجر شوند، توجه کافی ندارند. به‌عنوان مثال، ممکن است ایالت‌های شمالی و ایالت‌های سان بلت به دلایل مختلف دچار تقسیم شوند. هریس ممکن است یکی از ایالت‌های شمالی را از دست بدهد، اما بتواند با پیروزی در نیواشوتا و کارولینای شمالی جبران کند. تغییرات سریع جمعیت در کارولینای شمالی جمهوری‌خواهان را نگران کرده است، زیرا میزان مشارکت در مناطق حامی دونالد ترامپ تحت تأثیر طوفان هلن کاهش یافته است.
از طرف دیگر، ممکن است ترامپ در ایالت‌های آریزونا، میشیگان، کارولینای شمالی و جورجیا پیروز شود. تمامی این ایالت‌ها به قدری نزدیک هستند که هر یک می‌توانند به آسانی به سمت یکی از نامزد‌ها متمایل شوند. تاریخ انتخابات نشان می‌دهد که ایالت‌ها در هر دوره‌ای می‌توانند شگفتی‌ساز باشند؛ به‌ویژه خطا‌های نظرسنجی در انتخابات گذشته این واقعیت را تأیید می‌کنند. به یاد داشته باشید که کلینتون در سال ۲۰۱۶ توجه چندانی به ویسکانسین نکرد و در نهایت آن ایالت را از دست داد.
این سناریو‌های پیچیده نشان می‌دهند که نتایج انتخابات می‌تواند تحت تأثیر عوامل پیش‌بینی‌نشده و تغییرات سریع در جمعیت و وضعیت سیاسی هر ایالت قرار گیرد. لذا، در تحلیل‌های خود باید به این نکته توجه داشته باشیم که وضعیت‌ها می‌توانند به طرز غیرقابل انتظاری تغییر کنند.
سناریوی هفتم: احتمال تساوی آرای الکترال
اگرچه احتمال وقوع تساوی ۲۶۹-۲۶۹ در کالج الکترال کم است، اما به‌طور نظری امکان‌پذیر می‌باشد. سناریوی محتمل برای این وضعیت به این شکل است که هریس در ایالت‌های میشیگان، پنسیلوانیا و ویسکانسین پیروز شود، در حالی که سایر ایالت‌ها و منطقه دوم نبراسکا را از دست بدهد. اگر فرض کنیم که او در منطقه دوم نبراسکا مطابق پیش‌بینی‌ها موفق باشد، محتمل‌ترین سناریو این است که ترامپ در پنسیلوانیا، میشیگان و یکی از ایالت‌های کارولینای شمالی یا جورجیا پیروز شود و هیچ ایالت دیگری را از آن خود نکند.
در این حالت، با وضعیتی به نام «انتخاب مشروط» مواجه خواهیم شد؛ جایی که مجلس نمایندگان رئیس‌جمهور را با صدور یک رأی برای هر نمایندگی ایالت انتخاب می‌کند. کنترل نمایندگی‌ها به نتایج انتخابات ۲۰۲۴ وابسته خواهد بود و به نظر می‌رسد که جمهوری‌خواهان احتمال بیشتری برای کسب کنترل بیشتر نمایندگی‌ها داشته باشند. تساوی در برخی نمایندگی‌ها و عوامل دیگر می‌تواند بر نتایج تأثیر بگذارد. با اینکه این سناریو ممکن است کمترین احتمال را داشته باشد، اما با توجه به تنوع احتمالات، نمی‌توان آن را نادیده گرفت. این وضعیت پیچیدگی‌های خاصی را به روند انتخابات می‌افزاید و نشان می‌دهد که چگونه هر رأی و تصمیم می‌تواند سرنوشت یک کشور را رقم بزند.
نتیجه انتخاب سرنوشت ساز آمریکا، آمریکا را تغییر می‌دهد؟!
دونالد ترامپ وعده داده که در صورت پیروزی، نخستین اقدامش عفو کسانی خواهد بود که به جرم شرکت در حمله به کنگره در ششم ژانویه به زندان افتاده‌اند. او در هر گردهمایی انتخاباتی، هوادارانش را به یاد می‌آورد که قصد دارد کسانی را که به باور او مسئول شکست او در ۲۰۲۰ بودند، به سزای اعمالشان برساند.
یادداشت فایننشال تایمز به تحلیل دیدگاه‌های دونالد ترامپ و کامالا هریس در انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا پرداخته و هشدار می‌دهد که بازگشت ترامپ به قدرت می‌تواند نظام دموکراسی و ثبات جهانی را تهدید کند. در مقابل، کامالا هریس با تأکید بر تداوم ارزش‌های دموکراتیک و برنامه‌هایی متوازن، قصد دارد از نظم جهانی حمایت کند.
 در ماه مه، وقتی از دونالد ترامپ پرسیدند که آیا ممکن است انتخابات امسال به خشونت کشیده شود، او با یک پاسخ کوتاه و هشدارآمیز گفت: «بستگی دارد.» گسترش بی‌اعتمادی در بین آمریکایی‌ها به نظام رأی‌گیری، بی‌تردید تا حد زیادی نتیجه عملکرد و اظهارات خود دونالد ترامپ است.
طی ۲۵۰ سال از زمان اعلام استقلال آمریکا، یکی از ارزشمندترین ویژگی‌های این جمهوری همواره انتقال مسالمت‌آمیز قدرت بوده است. اما کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ در سال ۲۰۲۴ به طور واضح بر انکار نتیجه انتخابات ۲۰۲۰ و پیروزی جو بایدن استوار است؛ از نگاه او، سه‌شنبه پیش رو فرصتی برای به سرانجام رساندن مسئله آن «انتخابات دزدیده‌شده» است.
دونالد ترامپ وعده داده که در صورت پیروزی، نخستین اقدامش عفو کسانی خواهد بود که به جرم شرکت در حمله به کنگره در ششم ژانویه به زندان افتاده‌اند. او در هر گردهمایی انتخاباتی، هوادارانش را به یاد می‌آورد که قصد دارد کسانی را که به باور او مسئول شکست او در ۲۰۲۰ بودند، به سزای اعمالشان برساند.
رقیب او، کامالا هریس در سخنرانی‌های اخیرش «لیست مجازات» ترامپ را با «فهرست اقداماتی» که خود او در نظر دارد انجام دهد، مقایسه کرده است. هرچند که کامالا هریس در جایگاه نامزد ایدئال نیست و پس از کناره‌گیری جو بایدن و ورود دیرهنگامش به رقابت، همچنان در تلاش است جایگاه و شخصیت خود را به رأی‌دهندگان معرفی کند، اما آمریکایی‌ها برای درک تفاوت و اختلافات میان این دو نیازی به بررسی فهرست کامالا هریس ندارند. در این انتخابات، یک نامزد پایبند به قانون اساسی ایالات متحده و دیگری به دنبال وارونه ساختن آن می‌باشد.
با این وجود، هنوز بسیاری از آمریکایی‌ها نسبت به تهدید‌های دونالد ترامپ علیه اصول دموکراتیک بی‌تفاوت مانده‌اند. اما دلایلی جدی برای نگرانی از پیامد‌های احتمالی ریاست‌جمهوری دوباره او وجود دارد. این نگرانی‌ها شامل طرح‌های اقتصادی رادیکال او برای آمریکا و جهان، تأثیرش بر ثبات بین‌المللی و بی‌اعتنایی او به حاکمیت قانون چه در داخل و چه در عرصه جهانی است.
برنامه اقتصادی دونالد ترامپ نشانی از انکار نقش جهانی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم دارد. او به دنبال وضع تعرفه‌ای ۲۰ درصدی بر تمام واردات و حداقل ۶۰ درصدی بر کالا‌های چینی است. برخلاف ادعای ترامپ، این تعرفه‌ها مالیات بر شرکت‌های خارجی نیستند؛ بلکه هزینه آنها بر دوش مصرف‌کنندگان آمریکایی خواهد بود و به افزایش قیمت‌ها منجر می‌شود. چنین جنگ تجاری جهانی، آمریکا را در معرض واکنش‌های تلافی‌جویانه از سوی هم‌پیمانان و رقبا قرار خواهد داد. بر اساس برآورد صندوق بین‌المللی پول، این تغییرات می‌تواند یک درصد از رشد اقتصادی آمریکا و یک‌چهارم از رشد جهانی را در سال آینده کاهش دهد. با گذر زمان و به‌ویژه تا سال ۲۰۲۶، هزینه‌های تشدید موانع تجاری ممکن است حتی سنگین‌تر از این هم شود.
این تصویر از آینده، برای بسیاری زنگ خطری از تبعات احتمالی تصمیمات بی‌پروا و تغییرات بنیادین است که ممکن است نه تنها آمریکا، بلکه کل جهان را تحت تأثیر قرار دهد. دونالد ترامپ به دنبال کاهش استقلال فدرال رزرو است؛ نزدیکان او حتی پیشنهاد داده‌اند که جی پاول، رئیس فعلی این نهاد یک سال پیش از پایان دوره‌اش برکنار شود. هرچند دلار آمریکا همچنان به عنوان ارز ذخیره جهانی مطرح است، اما تمایلات بین‌المللی برای جایگزینی آن به سرعت در حال افزایش است؛ نشانه‌هایی که در نشست اخیر بریکس به میزبانی روسیه به‌وضوح نمایان بود. سیاسی‌سازی فدرال رزرو، نابودی قوانین تجارت جهانی و اخراج میلیون‌ها مهاجر غیرقانونی از جمله عواملی هستند که می‌توانند به سرعت جایگاه دلار را متزلزل کنند.
ارزش واقعی ارز ذخیره جهانی، همانند سلامت تنها زمانی آشکار می‌شود که از دست برود. در چنین مسیری، آینده‌ای روشن برای طبقه کارگر آمریکا نمی‌توان متصور شد. افزایش تورم، نرخ بهره را بالا برده و رشد اقتصادی را کُند خواهد کرد؛ در نتیجه، امیدی به رونق طبقه متوسط در دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ نخواهد بود. حتی ثروتمندترین حامیان مالی او نیز باید با دیدی واقع‌بینانه به توافقات خود با ترامپ نگاه کنند. کاهش مالیات بر سود سرمایه و برخورداری از مقررات ترجیحی ممکن است در کوتاه‌مدت سودآور به‌نظر برسد، اما بی‌ثباتی و عدم قطعیت، بهای سنگینی بر این مزایا خواهد گذاشت. دیگر نمی‌توانند بر سیستمی که ثروتشان را ایجاد کرده، تکیه کنند.
چالش‌های مشابهی نیز در برابر شبکه متحدان آمریکا قرار دارد. خروج آمریکا از نظم جهانی که خود آن را بنیان نهاده، می‌تواند آثار بی‌ثبات‌کننده‌ای در پی داشته باشد. دونالد ترامپ با ناتو سرسازگاری ندارد و با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، رابطه‌ای دوستانه برقرار کرده است؛ تحسین‌های پی‌درپی او از رهبر کرملین، پیامد‌های نگران‌کننده‌ای برای اوکراین دارد؛ کشوری که دونالد ترامپ قصد دارد آن را به سوی توافقی یک‌طرفه با مسکو هدایت کند.
روابط دونالد ترامپ با چین نیز سرشار از عدم قطعیت است. همان‌قدر که ممکن است با شی جین‌پینگ به توافق برسد، احتمال دارد به دنبال قطع کامل روابط اقتصادی میان آمریکا و چین باشد. تنها ویژگی ثابت در رویکرد او به منطقه هند و اقیانوس آرام، بی‌اعتمادی به اتحادهاست. کشور‌هایی نظیر ژاپن، کره جنوبی و استرالیا باید خود را برای کاهش حمایت امنیتی آمریکا آماده کنند. سایر کشور‌ها نیز ممکن است امید به مشارکت فعال آمریکا در مقابله با تغییرات آب‌وهوایی را از دست بدهند. سیاست «اول آمریکا» در واقع به معنای «آمریکای تنها» است و در چنین شرایطی، اتحاد خودکامه‌ها و کشور‌های معترض به سرعت خلا ناشی از عقب‌نشینی آمریکا را پر خواهند کرد؛ دنیایی به‌مراتب ناامن‌تر برای دموکراسی به وجود خواهد آمد.
در مقابل، کامالا هریس نمایانگر رویکردی سنتی‌تر و ادامه وضعیت موجود است. هرچند که برنامه او شاید به‌اندازه برنامه‌های تند و تحول‌گرایانه دونالد ترامپ هیجان‌انگیز نباشد، اما مزایای چشمگیری دارد. برآورد کمیته غیرحزبی مسئول بودجه فدرال نشان می‌دهد که برنامه‌های کامالا هریس تنها نیمی از بدهی فدرال ناشی از برنامه‌های ترامپ را افزایش خواهد داد. همچنین تغییر به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر که یکی از ارکان اصلی برنامه اوست، نه تنها برای آمریکا بلکه برای کل جهان سودمند خواهد بود.
ارزش ثبات، اغلب در هیاهوی تغییرات رادیکال نادیده گرفته می‌شود. اما مهم‌تر از جزئیات برنامه‌های هریس، ارزش‌هایی است که او به‌طور ضمنی نمایندگی می‌کند. جایی که دونالد ترامپ در پی ایجاد شکاف‌هایی خطرناک در نظم موجود است، کامالا هریس تجسم تداوم ارزش‌های دموکراسی لیبرال و تجارت آزاد است؛ ارزش‌هایی که بنیان رفاه و همکاری میان آمریکا و متحدانش را تشکیل می‌دهند. رای‌دهندگان آمریکایی در آستانه تصمیمی سرنوشت‌ساز قرار دارند؛ تصمیمی که نه تنها سرنوشت کشور، بلکه آینده جهان را برای دهه‌های آتی رقم خواهد زد. هنوز زمان باقی است تا لحظه‌ای درنگ کنند، بیندیشند و پیامد‌های این تصمیم بزرگ را به‌دقت بسنجند.

 

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه