کائنات عوامل تاثیرگذار بر سبک زندگی مردم را بررسی کرد
سلبریتیها ؛ پیاده نظام تغییرات فرهنگی!
نیاز همایی فضای مجازی فرهنگ بزرگی را شکل می دهد که افراد در آن زندگی می کنند. در جهان رسانه ای شده ی امروز، شبکه های اجتماعی گوناگون خصوصا اینستاگرام که بر محور عکس و ویدیو بنا شده، ساده تر و در دسترس تر است، امکان کسب شهرت را برای بسیاری از اقشاری که در گذشته این فرصت را نداشته اند فراهم ساخته و افراد با بکارگیری این شبکه ها در تلاش برای رسیدن به شهرت، دیده شدن و افزایش تعداد مخاطبان خود هستند. چهره ها یا سلبریتی ها افرادی هستند که در رسانه های اجتماعی فرهنگ شهرت را خلق کرده اند، در جهت کسب شهرت بیشتر تلاش می کنند و ظهور مفهوم جدیدی با عنوان فرهنگ سلبریتی را باعث شدهاند. سلبریتیها شهرت خود را وامدار شبکه های اجتماعی هستند، انواع مختلف و ویژگی های اساسی ای دارند. سلبریتی را پیاده نظام قدرت می دانند که این توانایی را دارند که تغییرات فرهنگی شگرفی را برای ذهن و باور مخاطبان یا هواداران خود داشته باشند. رفتار آنان جایگاهی برای ارائه کلیه رفتارهای خیلی ساده و پیش پا افتاده، ولی مهم در زندگی خانوادگی یا اجتماعی می باشد.
چه در کانون توجه و چه در بالای نردبان شغلی، کسانی که در موقعیتهای قدرت هستند ممکن است به پاکی انگیزههای مفید دیگران شک کرده و نزدیکان خود را از خود دور کنند و این انزوا به شکلی مستمر و فزاینده تا لحظه مرگ با آنها باشد.
سلبریتی چیست؟
مفهوم اولیه سلبریتی یعنی شخصی که در رشته یا فعالیت خود برتر بوده و به عنوان سخنگو در تبلیغات شناخته شده و برای ترویج محصول/ خدمت کارایی دارد. کلمه سلبریتی به افرادی اطلاق میشود که از طریق فعالیت در صنعت سرگرمی و رسانههای جمعی حضور گستردهای در جامعه دارند و عرصه فعالیتهای آنها نیز نسبت به بقیه اعضای جامعه، طیف وسیعی از اقدامات و حوزههای مختلف را شامل میشود. بر این اساس، آنها خود را مجاز به حرکت و سخن گفتن در مورد مسائل مختلف ساحت عمومی جامعه میدانند.
در تعریف دیگر از سلبریتیها آمده آنها پدیدههایی هستند که رسانههای جمعی همچون سینما، تلویزیون و مطبوعات به چهره تبدیلشان کرده و داخل نظام رسانهای شکل و رشد یافتهاند.
«کریس روجک» استاد جامعهشناسی، فرایند سلبریتیسازی را نسبت دادن خوشنامی یا بدنامی به فرد در عرصه عمومی جامعه تعریف میکند. آنها به هوادارانشان شادی درد و رنج میدهند و در مقابل ستایش یا رسوایی دریافت میکنند از این رو است که سلبریتیها به کالاهایی قابل خرید و فروش در دنیای امروز تبدیل میشوند. سلبریتیها افراد شناخته شدهای هستند که به واسطه برخورداری از برخی ویژگیها و صفات خاص از دیگران متمایز شدهاند.
چرایی تقلید از سلبریتی ها
به جرات میتوان گفت که مسئله شهرت، در دورههای گذشته به اندازهی زمانه کنونی ما اهمیت نداشت. با تحول بزرگی که در نظام ارتباطات اجتماعی رخ داد و ظهور رسانههای اجتماعی مبتنی بر اینترنت تعاملی، وضعیت متفاوتی به وجود آمد. در زمانهای گذشته نیز بواسطهی رسانههای مختلف سلبریتی سازی وجود داشت اما چیزی که سبب میشود در زندگی امروزه اهمیت رفتار سلبریتیها بیشتر باشد تعاملی شدن فضای رسانه است. امروزه بواسطهی شبکههای اجتماعی تعامل افراد باهم در سطح وسیع تری شکل میگیرد و افراد از زندگی شخصی هم نیز خبردار میشوند؛ بواسطه ی این ویژگی سلبریتیها نیز اهمیت بیشتری پیدا میکنند و فضای تخدیری رسانه بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
ویژگی فضای تخدیری رسانه سبب میشود هوادار زندگی خودش را در آن فضای موهومی که در خیالاتش برای زندگی خود متصور است با آیدل خود پیدا کند؛ یکی از مولفههای تخدیری این است که هوادار معتاد و مبتلا به یک نفر میشود و او را ملزم میکند به اینکه به صورت ۲۴ ساعته زندگی آیدل خود دنبال کند و پیگیر باشد که این آدم چه کار کرده و اینکه رابطه عاطفیاش را به هم زده یا خیر و اینکه او چه غذایی دوست دارد، چه ماشینی دارد و سلیقه و ذائقهاش چیست و از چه چیزهایی بدش میآید و از چه خوشش میآید؛ همه اینها از کارکردهای تخدیری رسانه است. شخصی که زندگی سلبریتی را دنبال میکند میداند نمیتواند به آن زندگی آرمانی دست پیدا کند از این جهت با دیدن زندگی او سعی میکند تا حدی این لذت را برای خودش ایجاد کند.در نتیجهی اینست که هررفتار سلبریتی اثرگذار میشود.
علت جذب و الگوبرداری نوجوانان از سلبریتیها
از جمله عوامل جذب نوجوان به این گروه های اجتماعی پایین بودن اعتماد به نفس آنهاست. زیرا نوجوانان بیشتر علاقه به تقلید و الگو برداری دارند و بر این باورند که با تقلید کورکورانه از این افراد می توانند مورد تایید همسالان خود قرار گیرند و نیز از عوامل دیگر، وابستگی عاطفی نوجوان است که ممکن است بعد از مدتی این حالت در نوجوان فرو کش کند. همچنین عواملی مثل تمایل نوجوان به استقلال طلبی و مخالفت ورزی با خانواده و عدم هیجان و تفریح کافی و نداشتن روابط اجتماعی مناسب از جمله عوامل گرایش شدید نوجوان به الگو گیری از افراد سر شناس و بعضا مخالف ارزش های اجتماعی می باشد. اما باید در نظر داشت که آن دسته از افرادی که کودکی خوبی را پشت سر گذاشته اند و از عزت نفس بالاتری بر خوردارند به یقین نو جوانی متعادل تری را تجربه می کنند
در اینجا بار دیگر به لزوم آشنایی والدین به مهارت های فرزند پروری و آگاهی نسبت به روند رشد فرزندان اشاره می شود. والدین آگاه معمولا فرزندان آگاه تری تربیت می کنند که در نوجوانی توانایی بیشتری برای مدیریت هیجانات خود دارند و خانواده با شناختی که از نیازها و ویژگی های دوران نوجوانی دارد تعامل بهتری با فرزندش خواهد داشت و به آگاه سازی وی می پردازد. می دانیم که نقش افراد سرشناس و سلبریتی ها در دنیای نوجوانان انکارناپذیر است. در حال حاضر با توجه به گستره فضای مجازی و حتی هنجارشکنی های موجود توسط بعضی افراد مطرح ، راه دیگری جز آگاهی والدین از شیوه های صحیح فرزند پروری و تربیت فرزندانی با اعتماد به نفس بالا، مستقل و دارای قدرت تحلیل و نقد وجود ندارد.
سلبریتی در کشور ما از کی باب شد؟
ظهور «فرهنگ سلبریتی» در جامعه ایران را میتوان مقارن با گسترش رسانههای جمعی از جمله تلویزیون، رادیو و مجلات زرد، در دهه ۴۰ دانست. سلبریتیهای اولیه عمدتا برخی از اعضای خاندان پهلوی، بازیگران سینما، خوانندهها و نوازندههای موسیقی و برخی از ورزشکاران بودند که در تلویزیون، رادیو و مجلههای زرد، بازنمایی میشدند.
با وقوع انقلاب در سال ۱۳۵۷، فرهنگ سلبریتی برای مدتی از میان رفت؛ بیشتر متصدیان و افراد مرتبط با آن، ناگزیر از کشور خارج شدند یا به انزوا رفتند. اگرچه ایدئولوژی انقلابی سال ۱۳۵۷ در طول مبارزات سیاسی و پس از رسیدن به قدرت، همواره با تمام نشانههای «فرهنگ سلبریتی» در ستیز بوده است اما پس از جنگ، این فرهنگ مجددا در مسیر رشد قرار گرفت تا جایی که در عصر حاضر به قدرت اثرگذاری قابل توجهی دست یافته است.
به طور کلی فراز و نشیب فرهنگ سلبریتی در ایران در شش دهه اخیر را میتوان به صورت یک نمودار سینوسی در نظر گرفت: شکلگیری در دهه ۴۰، رشد در اوایل دهه ۵۰، اضمحلال در اواخر دهه ۵۰، رشد مجدد در دهههای ۷۰ و ۸۰ و اوجگیری در دهه ۹۰ خورشیدی. مهمترین بخش از این فراز و نشیب، به چهار دهه اخیر مربوط میشود که در آن جامعه ایران از یک جامعه «ضدسلبریتی» به یک جامعه سلبریتی گذار کرده است.
فراز و فرود فرهنگ سلبریتی در ایران عبارت است از شکلگیری در دهه ۴۰، رشد در اوایل دهه ۵۰، اضمحلال در اواخر دهه ۵۰، رشد مجدد در دهههای ۷۰ و ۸۰ و اوجگیری در دهه ۹۰
در حال حاضر سلبریتیهای ایرانی، تقریبا در تمام عرصههای اجتماعی، از بیلبوردهای و فیلمهای تبلیغاتی گرفته تا کمپینهای انتخاباتی و فعالیتهای خیریه یا بشردوستانه حضور دارند و از سوی عامه مردم نیز مورد استقبال قرار میگیرند. این حضور محدود به حوزه هنر، سرگرمی و ورزش نبوده و در سایر حوزه ها نظیر سیاست و محیطهای علمی نیز مشهود است.
سلبریتی و چند و چون اثرگذاری
در حال حاضر رسانههای اجتماعی قابلیتهای ویژهای در شکلگیری فرهنگ شهرت دارند. در این میان اینستاگرام در سالهای اخیر در ایران به محبوبیت زیادی دست پیدا کرده و کاربران زیادی را به خود جلب کرده است. از این رو پرسشهای متعددی را درباره فرهنگ شهرت در اینستاگرام و وضعیت ستارهها و خرده ستارههای ایرانی و همچنین رابطه کاربران با آنها میتوان مطرح کرد. یکی از جدیدترین پژوهشها در این حوزه «فرهنگ شهرت و کنشگری سلبریتیها در اینستاگرام از نظر کاربران ایرانی» است که در ادامه به مهمترین دستاوردهای این پژوهش اشاره میشود. لازم به ذکر است جامعه آماری این پژوهش تمام کاربران اینستاگرام در ایران و نمونه آماری هزار کاربر اینستاگرام است. تقریباً ۲۰ درصد کاربران اینستاگرام اخبار و صفحات سلبریتیها را پیگیری میکنند، آنها صفحات بازیگران، خوانندگان و ورزشکاران سلبریتی داخلی را بیش از سایر گروههای سلبریتی دنبال میکنند به طوری که تقریبا یک سوم کاربران صفحات شخصی بازیگران و خوانندگان سلبریتی و تقریبا یک چهارم کاربران صفحات شخصی ورزشکاران را دنبال میکنند.
زندگی در کانون توجه میتواند به انزوا بیانجامد!
مطالعه جدید نشان میدهد که وضعیت شهرت یک فرد، در حالی که میتواند باعث حسادتورزی دیگران شود، از بسیاری جهات، تنفرانگیز است. تحقیقات جدید دانشگاه کلوگ نشان میدهد که شهرت و قدرت میتواند منزوی کننده باشد. اگرچه مردم اغلب به دنبال قدرت هستند تا دوست داشته شوند و محبوب باشند و قدرتمندان اغلب از عشق واقعی را دست نیافتنی تلقی میکنند. لحظهای که یک طرفدار تلاش برای نزدیک شدن میکند ممکن است همان لحظهای باشد که در آن صاحبان قدرت و شهرت با این هجمه از واکنشها بدبین شوند.
بر اساس تحقیقات جدید، این مساله به شدت بر توسعه روابط سلبریتیها تأثیر میگذارد. محققان از ایالات متحده و اروپا معتقدند که قدرت باعث ایجاد شک و تردید در مورد انگیزههای پشت اعمال مهربانانه دیگران میشود. در نتیجه، سلبریتیها ممکن است نسبت به حرکات به ظاهر نوع دوستانه بدبین شوند. بدبینی که آنها را از درگیر شدن در رفتارهای رابطه ساز باز میدارد.
آدام گالینسکی از دانشکده مدیریت کلوگ به همراه نویسندگان همکار انا اینزی از مدرسه بازرگانی لندن و دبورا گرونفلد از دانشکده تحصیلات تکمیلی استنفورد، این پدیده را در زمینههای مختلف مورد بررسی قرار دادهاند.
معضل سلبریتی
مطالعه جدید نشان میدهد که وضعیت شهرت یک فرد، در حالی که میتواند باعث حسادتورزی دیگران شود، از بسیاری جهات، تنفرانگیز است.
گالینسکی، موریس و آلیس از مدرسه کلوگ میگویند: سلبریتیها و قدرتمندان، اهداف جذابی برای کسانی هستند که به دنبال دوستی با آنها هستند و اغلب این ابراز دوستیها با اهداف ابزاری تعریف میشوند. کاپلان استاد اخلاق و تصمیم در مدیریت میگوید: «وضعیت و موقعیت یک فرد سلبریتی، سراسر باعث ایجاد شک و تردید نسبت به اطرافیان و دیگران میشود. شک و تردید ناشی از قدرت این سوال را برمیانگیزد: آیا آنها به من علاقه دارند یا فقط میخواهید به قدرت و شهرت من دسترسی داشته باشند؟ آیا آنها من را دوست دارند یا سلبریتی بودنم را؟»
خوانندگان مشهور، ستارههای سینما و حتی برندگان اسکار همه میتوانند در معرض اینچنین شرایط و دنیایی سراسر تردیدآمیز قرار بگیرند و همین به سرعت به انزوای آنها کمک میکند.
در نتیجه، این معضل، سلبریتیها حتی اعمال محبتآمیز با خالصترین انگیزهها را زیر سوال میبرند و پتانسیل نزدیکی را به شکل معناداری کاهش میدهد.
حال اگر این نگاه بدبینانه نباشد، اعمال محبتآمیز باعث ایجاد روابط خیرخواهانه میشود و اعتماد را برمیانگیزد. اما با این ابهام، یک چرخه معیوب رخ میدهد: نگاه بدبینانه سلبریتی به اعمال مهربانانه دیگران در نهایت، محبت و ابراز علاقه بی واسطه دیگران را لکهدار میکند و پتانسیل صمیمیت واقعی به شدت کاهش مییابد.
در این مطالعه، محققان به لئوناردو دی کاپریو هنرپیشه مطرح هالیوود استناد میکنند که تجربه خود را در مورد چگونگی این معضل توضیح داده است: «قدرت و شهرت میتواند یک نفرین باشد: «من تا قبل از بازی در فیلم سینمایی تایتانیک با دیگران ملاقات بهتری داشتم… با این تصور که آنها تنها به یک دلیل با من صحبت میکنند.»
در حالی که این پدیده را میتوان برای افراد ثروتمند و مشهور صرفاً یک «معضل سلبریتی» در نظر گرفت، ما معتقدیم که این امر از مساله بزرگتری نشات میگیرد با عنوان « پیامدهای روانی قدرت»!
انزوا در رأس یک سازمان
محققان این پدیده را در تجارت نیز پیدا کردند. افراد دارای نقش مدیر نیز میتوانند در معرض سیل تحسین کنندگان قرار گرفته و همین امر آنها را منزوی کند. این انزوا میتواند به عدم اعتماد و ارتباط و صمیمیت متقابل با اطرافیان منجر شود.
یافتههای جدید نشان میدهد که چگونه قدرت بر پاسخها به لطف و احترام متقابل تأثیر میگذارد. نتایج نشان داد که افرادی که از زیردستان در مقابل یک همتای دارای قدرت برابر، لطف یا کمکی دریافت کردند، اعتماد کمتری به زیردستان داشتند. همچنین تمایل کمتری برای جبران لطف متقابل به زیردست داشتند اما در همان اندازه لطف یا کمک یک قدرت همسان، قدردانتر بودند.
مراودات کاری عادی
سلبریتیها یا صاحبان قدرت که در یک سطح هستند راحتتر با هم ارتباط برقرار میکنند تا با هواداران و دوستدارانشان اما هستند سلبریتیهایی که از این قضایا مستثنی بوده و در تعاملی خوب و مثبت با طرفدارانشان هستند. تحقیق مذکور نشان میدهد کسانی که در راس هرم قدرت یا در سطوح بالای شهرت هستند از باقی صاحبان قدرت و شهرت، منزویتر هستند. به بیان دیگر، قدرت مانع از توانایی آنها برای سهیم شدن در اصول اولیه رفتارهای ایجاد رابطه میشود. اینزی میگوید، تعامل و اعتماد، بلوکهای اصلی توسعه روابط هستند.
فرهنگ شهرت، قواعد بازی را بههم میریزد
سلبریتی نماینده تام و تمام تفکری است که فردمحوری را چراغ راه خود قرار میدهد و تولدش هم برخلاف نظر بسیاری از مردم عادی به دوره حاضر برنمیگردد، بلکه تاریخی کم و بیش یکسان با اولین آثار سرمایهداری صنعتی دارد. با تحول صنعت چاپ و مطرح شدن سینما در قامت یک صنعت پولساز، شهرهها از پس پرده به متن تصاویر کوچ کردند و تبدیل به یکی از محرکهای اصلی مصرفگرایی شدند؛ این جریان در سالهای میانی قرن بیستم آنقدر پیش رفت که زمین بازی سیاست را نیز تحت تاثیر خود قرار داد و حتی رونالد ریگان بازیگر را پس از سالها حضور در عرصه نمایش برای حضور در کاخسفید به صرافت انداخت. فرهنگ شهرت بهعنوان مقولهای ارزشمند در میان شهروندان آمریکایی جا افتاده بود و از امر سیاسی و سیاست به مثابه یک اتفاق روزمره آشناییزدایی میکرد. دیگر قرار نبود که دولت در مشت سیاستمداران سنتی و عصاقورتدادهها باقی بماند؛ در واقع فرهنگ شهرت قواعد بازی را به هم ریخته بود.
چرا باید سلبریتیسم را جدی بگیریم
آشنایی با گرامر دنیای مدرن تا حدود زیادی در گروی فهم پدیده سلبریتیسم است. ما در جهانی به سر میبریم که هر اتفاقی در آن به کالایی قابل مصرف تبدیل شده است، بهطوریکه حتی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نیز از این قاعده مستثنی نیست. سلبریتی با خلاص شدن از قواعد بروکراتیکی که پیشتر تنظیمکننده روابطش بود و از طریق اثرگذاری بر موضوعات مختلف نوع تفکر شخصمحورش را به مردم و بازیگران اصلی در صحنه تحمیل میکند.
او این کار را به دو طریق انجام میدهد؛ یا با مطرح کردن خویش بهعنوان نماینده بخش مهمی از مردم به ساحت سیاست قدم میگذارد و یا اینکه اثرگذاریاش را از طریق بالا بردن محبوبیت یک نامزد در ایام انتخابات به رخ همگان میکشد. حمایت شهرههای هالیوودی از کامالا هریس را میتوان در دسته دوم قرار داد. افرادی مثل رابرت دنیرو به سبب جایگاه مهمش در آثار موج نو هالیوود و تیلور سوئیفت در قامت یک خواننده و موزیسین ژانر پاپ و کانتری که بهعنوان یک زن، مدلی از جذابیتهای ظاهری و جنسی را به جامعه هدف خویش ارائه میدهد، هریک سهم ویژهای در پر شدن سبد رای نامزدها برعهده میگیرند. اما این شمایلها و نمادهای صنعت سرگرمی تنها بهواسطه توانمندیهای خویش روی صحنه ظاهر نشدهاند، بلکه آنها خود نتیجه رسانهای شدن تمام شئونات زندگی انسان امروزی بهحساب میآیند. درواقع سلبریتی برساخت رسانه است و این دو به کمک یکدیگر وقوع سیاست را به تاخیر میاندازند یا در بهترین حالت تصمیمات مهم را به مسائلی پیش پا افتاده و حاشیهای بدل میکنند. شاید اگر مردم اوکراین، زلنسکی شومن را بهعنوان رئیسجمهور انتخاب نمیکردند وضعیتشان به بدی امروز نبود. سلبریتیسم برخلاف ظاهر جذابش، باطن نگرانکنندهای دارد و بهمثابه اسب تروای مصرفگرایی جنبههای مختلف زندگی انسان نظیر مدل سرگرمی، امنیت و سیاست را تحتالشعاع قرار میدهد.
آیا سلبریتیسم پدیده خطرناکی است؟
ما در دورهای زندگی میکنیم که «شخصیت فردی سیاستمداران» در مقایسه با برنامه مدون احزاب برای اداره امور مختلف از ارجحیت بیشتری برخوردار است و در چنین میزانسنی «ردنک بودن» ترامپ از یک طرف و «زن بودن» کامالا هریس از سوی دیگر به ملاکهای مهمی برای انتخاب رئیسجمهور آمریکا بدل شدهاند. سلبریتیها و رسانههایی نظیر اینستاگرام، ایکس، فیسبوک و... نیز نقش ویژهای در برهم زدن مناسبات ایفا میکنند و بیش از هر زمان دیگری عرصه سیاست را بهسمت نمایشیشدن سوق میدهند؛ از آثار مخدوش شدن عملکرد احزاب و عدم اطمینان عمومی به شیوه کارکرد آنها میتوان به بیرون آمدن نام ترامپ از آرای الکترال در سال ۲۰۱۶ اشاره کرد.
شاید بسیاری اینگونه فکر کنند که این شخص ضد جریان اصلی سیاست در آمریکا قدم برداشته است و به همین دلیل در سال ۲۰۲۰ قافیه را به بایدن باخت و اکنون هم شرایط مساعدی در مواجهه با هریس ندارد ولی این فقط ظاهر قضیه است. سلبریتیها در روی کار آمدن بایدن، هریس و اوباما نقش داشتند، ولی افرادی همچون ترامپ و زلنسکی پیش از این «سلبریتی» بودند و از راه ایجاد جنجال کاسبیشان را نمایندگی میکردند و الگوی موفقیت را در ذهن افراد جا میانداختند. ولی باز با این حال شرایط آنقدر وخیم نیست که قافیه را به سلبریتیجماعت از پیشباخته تصور کنیم.
تا زمانی که مردم بهعنوان فاعل شناسا در امر سیاست حضور دارند و فرمان سیاستگذاری در دنیا بهطور کامل دست این افراد نیفتاده است، میتوان به آینده امیدوار بود. رسانههای جریان اصلی در دنیا و سلبریتیها فقط بیش از هرچیز به مصرف ایده خود میاندیشند و به «انسان» در مقام خریدار ایدهها احتیاج مبرم دارند. این علت تامهای است که سپردن فرمان اداره امور به دیوانگان و مجرمان را برای مدتی طولانی به تاخیر میاندازد و موجودیت زمین را از یک تهدید امنیتی نجات میدهد.
پیامدهای هواداری از سلبریتیها بر زندگی کاربران
براساس پژوهشهای صورت گرفته مهمترین دغدغههای سلبریتیها در اینستاگرام مسائل زیست محیطی، مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تبلیغ و درآمدهای شخصی (البته تا پیش از ناآرامیهای اخیر) بوده است، آنان در این حوزهها به هدایت افکار عمومی از طریق تاثیرگذاری بر فالوئرهای خودشان پرداختهاند. در این میان، مشاهده شده که در حوزههای اجتماعی و فرهنگی نظیر دعوت به مشارکت در کمک به محرومان جامعه، در حوزههای سیاسی نظیر حمایت و تبلیغ حزب خاص و نامزدی مشخص و در حوزههای اقتصادی نظیر دعوت به پویشهای مختلف مقابله با گرانی و تورم، سلبریتیها وارد شده و نقش بازی کردهاند.
از دیگر موضوعاتی که سلبریتیها در آن به اجرای نقش پرداختهاند حضور در پویشهایی در زمینه حمایت از کودکان بدسرپرست و آسیبدیده است. یافتهها در این زمینه نشان میدهد توجه کمپینهای هنرمندان بیشتر معطوف به کودکان است و سلبریتیها به طور فزاینده به جای اشیا و تجربیات واقعی مینشینند.
عمدهی سلبریتیها در بیان ضعفها و مشکلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی سعی بر آن دارند که خود را در خط مقدم دفاع از مردم قرار دهند و در شرایطی که مردم حامی قدرتمندی برای دفاع از حقوق خود نمییابند سلبریتیها بتوانند با توجه به ویژگیهای جامعه، شرایط را به سمت محبوبیت بیشتر خود سوق دهند. مساله اینجا است که آنها مسائل اجتماعی را اموری تخصصی نمیدانند و به صرف اینکه این مسائل شامل حال مردم کشور میشود، خود را برای صحبت یا حتی کنشگری در مورد آن شایسته میدانند. حتی این حضور و محبوبیت در بین مردم، برخی از سیاستمداران و مسئولان کشور را نیز گمراه کرده و به جای استفاده از متخصصان برای حل مسائل اجتماعی، دست به دامن سلبریتیها میشوند.
از جمله پیامدهای هواداری کاربران از سلبریتیها میتوان به تاثیرگذاری و تغییر شکل ذائقهها و سلایق افراد تاثیرگذاری بر علایق سیاسی افراد، تشدید بیاعتمادی اجتماعی، بروز نافرمانیهای مدنی و انزوای شخصیتهای حامل اندیشه اشاره کرد. همچنین بسیاری از سلبریتیها در انتخابها و ترجیحات طرفداران خود و در نهایت در انتخاب سبک زندگی و تغییر سلایق و علایق آنها نقش زیادی دارند. یکی دیگر از پیامدهایی که رواج پدیده سلبریتی میتواند برای جامعه ایجاد کند تضعیف کارکرد نهادهای رسمی، دولتی و بروز نافرمانیهای اجتماعی و مدنی است. روند بیاعتمادی به نهادهای خدمترسان که نتیجه هجمه رسانهای شدید علیه عملکرد آنها از سوی شبکههای ماهوارهای و شبکه اجتماعی مجازی و در مواقعی هم عملکرد ضعیف این نهادها است، یکی از بدترین اتفاقاتی است که در جامعه رخ میدهد که اثر خود را در زلزله کرمانشاه نشان داد. بنابراین حضور هنرمندان در زلزله کرمانشاه نمونه دیگری از ورود به مسائل اجتماعی و مداخله و اثر بر آن است. قرائن نشان میدهد این امر در بلندمدت اثری منفی داشته بدون اینکه خود هنرمندان تبعات این اثر منفی را بدانند، بپذیرند و یا جبران کنند.
مطابق پژوهش دیگر چنین به نظر میرسد بسیاری از سلبریتیها پستهایحاوی خشونت علیه زنان را بازنشر میدهند. این اقدام هرچند بیشتر جنبه آگاهیبخشی، اطلاعرسانی و همراهی با افکار عمومی در مواقع بحرانی در پی یک رویداد خشن در جامعه دارد، این افراد از صفحات خود به عنوان یک رسانه فردی استفاده کرده و در عین حال نوعی از خشونت را باز نشر میکنند. این رفتار دوگانه سلبریتیها از یک سو احتمالا عمل به مسئولیت اجتماعی این افراد است و از سوی دیگر بازتولید چرخه خشونت از سوی سلبریتیها به نظر میرسد.
نقش سلبریتیها در سبک زندگی
تاثیر سلبریتیها را میتوان از جهات مختلفی بررسی کرد. آنها میتوانند باعث ایجاد تاثیر مثبت باشند و یا با تاثیر منفی و مخرب سبب ایجاد فضای ناسالم برای دنبال کنندگان گردند. برخی از سلبریتیها که فاقد هنر و تخصص هستند و صرفا به خاطر هنجارشکنیها و یا نمایش زندگی لوکس خود معروف شده اند را میتوان از دسته افرادی دانست که تاثیر منفی و مخرب شان امروزه مشکلات زیادی را گریبان گیر زندگی ساده و واقعی دنبال کنندگان آنها کرده. دنبال کنندگان جوان و بی تجربهای که تنها به ظاهر زندگی این سلبریتی توجه میکنند و بی خبر از فضای واقعی زمانی که دست به مقایسه زندگی واقعی خود با زندگی تزئین شده و مجازی آنان میزنند نتیجهای جزء عقب ماندگی خود پیدا نمیکنند و مدام خودشان را سرزنش میکنند.
دستهای دیگر از سلبریتی ها، اما میتوانند تاثیراتی مثبت بر افراد جامعه داشته باشند. آنها میتوانند یک زندگی سالم و شیوههای صحیح برخورد با مسائل مختلف را در صفحه مجازی خود ارائه دهند و بر دنبال کنندگان خود تاثیری عمیق و مثبت بگذارند. از جمله نقش مثبت سلبریتیها را میتوان شرکت در مراسمهای خیرخواهانه و تشویق مردم به حمایت از خیریه ها، حضور پررنگ برای جمع آوری کمکهای مردمی در شرایطی که جامعه با بحران و مشکلات خاصی روبه شده دانست.
اما کارشناسان اجتماعی معتقدند؛ حتی اگر سلبریتیها کارهای خیریه و انسان دوستانه انجام دهند، نمیتوانند به عنوان یک الگوی کامل برای مردم از آنها یاد کرد. البته تاثیر مثبت آنها برای تشویق مردم برای کمک به یکدیگر بویژه در مواقع بحرانی از مزایای این دسته از افراد است و نباید این نکته را فراموش کرد.
از این رو درباره نقش سلبریتیها در سبک زندگی و تاثیرآنها بر تصمیمهای اجتماعی سیاسی افراد جامعه با دکتر قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه گفتگو کردیم.
نقش سلبریتی ها در جامعه امروز ایران
دکتر قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه درباره تعریف مفهوم سلبریتی گفت: سلبریتی یعنی افراد مشهور و شناخته شده. به طور کلی سلبریتیها به دو دسته تقسیم میشوند. دسته اول افرادی که شهرتشان در خدمت به جامعه و برای جامعه است. هدف شان خدمت کردن به مردم و نظام است. ولی امروزه متاسفانه با سلبریتیهایی مواجه هستیم که سعی در هرزگری و بد آموزی دارند. افرادی مانند تتلو مشهور هستند، اما بدآموز هستند. شهرت این عده کاذب است. تنها به این خاطر که از طریق صداوسیما یا فضای مجازی شهرت پیدا کردند دیده میشوند و به انحراف جوانان میپردازند. از این رو از لحاظ جامعه شناسی سلبریتیها به این دو دسته تقسیم میشوند. متاسفانه امروزه دسته دوم بیشتر نمود پیدا کرده اند. همین که حتی در اخبارها از آنها بد گفته میشود دوباره سبب معروف شدن آنها میشود.
دکتر قرایی درباره ریشه قدرت گرفتن سلبریتیها و پر رنگ شدن تاثیر آنها در جامعه اظهار داشت: شما ببینید زمانی که یک ویدئو از شخصی پخش میشود ظرف چند ساعت چند هزار نفر به دنبال کنندگان او اضافه میشود. امروزه فضای مجازی مرزها را کنار میزند. فضای مجازی، تلویزیون و رسانهها همه قدرتمند اند. قرن ۲۱ را قرن مخابرات و روزنامه نگاران دانسته اند. این یعنی زمانی که شما خبری را پخش میکنید میتواند انفجاری را ایجاد کند. خبر شما زمانی که پخش شد از چندین شهر گذر میکند. رسانه میتواند یک فرد را از پایین به عرش بکشاند. اصولا امروز کسانی قدرت دارند که رسانه در اختیارشان است. خب سلبریتیها با داشتن رسانه میتوانند یک شبه ره صدساله را بروند.
این استاد دانشگاه در ادامه سخنانشان درباره ضعف جامعه در ارائه الگو در گروه مرجع بیان داشت: این کاملا درست است. وقتی نسل جوان ما چیزی برای اتکا نداشته باشد وهنجارهای اجتماعی و اسطورههای ملی فرو ریخته باشند و کسانی که بتوانند از آنها الگو بردارند در اختیار شان نباشد و به آنها معرفی نشده باشد و رسانههای درونی نتوانند در مقابل رسانههای بیگانه مانند ماهوارهها مقاومت کنند این رویداد رخ میدهد. وقتی مردمی از درون تهی شدند و چیزی که به آن افتخار کنند، اتکا کنند و به آن متوسل شوند در جامعه برایشان نبود به اشخاصی خارجی متوسل میشوند.
ما کدام یک از اسطوره هایمان را به جوانان معرفی کردیم؟ آیا آرش کمان گیر یا بزرگان ملی را معرفی کرده ایم؟ چرا ژاپنیها و کره ایها فیلم اسطوره هایشان همچون جومونگ را میسازند. برای اینکه اسطورههای ملی خودشان را به خورد جوانان بدهند. ما این کار را نمیکنیم. وقتی جامعه جوان ما از درون تهی و دچار بی هویتی فرهنگی شدند در نتیجه اینگونه سلبریتیهای منحرف را به عنوان الگو انتخاب میکنند. الان ما برای جوانان چه الگویی در جامعه درست کرده ایم؟ چه زن قهرمانی را نشان دادیم؟
قرایی مقدم در ادامه افزود: مشکل ما اینجاست که مثلا از گروهی سلبریتی که نقش منفی دارند شروع به صحبت میکنیم. همین که درباره آنها نکات منفی و بد گفته میشود باعث معروف شدن آنها میشود. درحالی که شما میخواهید فلان شخص معروف نشود ناخواسته سبب معروف شدن آن میشوید. رسانهها باید از انتشار اخبار اینگونه افراد جلوگیری کند. نقش رسانه در این مورد بی بدیل است. خود ما باید فرزندانمان را مسئولیت پذیر و وظیفه مدار بار بیاوریم. والدین نقش پررنگی دارند.
امروز دیگر مسئله فضای مجازی دیواری را باقی نگذاشته است. نمیشود جلوی تلفن همراه و پخش شدن خبرها را گرفت. فقط آگاهی بخشی مهم است. باید از خودباختگی بچهها از درون خانواده یا برنامههای رسانه ملی یا توجه به اسطورههای ملی و میراث فرهنگی و جلوگیری و به این وسیله گاهی آنها را بالا ببریم. از این طریق میشود از سلبریتیزه شدن آنها جلوگیری شود.
پیشنهادها
- دستهبندی سلبریتیها: به عنوان یک راهکار میتوان از دستهبندی و طبقهبندی سلبریتیها براساس ویژگیهای منحصر به فرد منحصر به فردی که دارا هستند، سخن به میان آورد و به این ترتیب، مواجهه ارتباطی مختص هر گروه را طراحی و برنامهریزی مناسبی برای آن تدوین کرد.
- ارتقای سواد رسانهای مخاطب در مواجهه با چهرهها: ارتقای دانش تشخیص جایگاه، حوزه فعالیت و میزان اعتماد و بیاعتمادی به چهرهها و اینکه در مواجهه با آنان چه حد و مرزی تاثیرپذیری را باید رعایت کرد یا یک سلبریتی در چه حوزههایی میتواند نظر تخصصی دهد، از جمله وظایف رسانه ملی در ارتباط با مخاطبان خود است. - استعدادیابیهای تازه: از آنجایی که کنش سلبریتیها بر سبک زندگی کاربران ایرانی اینستاگرام تاثیرگذار است، پیشنهاد میشود که رسانه ملی سیاستگذاری روشنی برای تربیت، استعدادیابی و معرفی سلبریتیهای متناسب با سبک زندگی ایرانی- اسلامی طراحی کند و به طراحی زمینهای برای معرفی، رشد و ماندگاری چهرهها بپردازد. با توجه به دستهبندیهای گوناگون سلبریتیها (ورزشی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و...) پژوهشگران رابطه آنان را با تغییر سبک زندگی کاربران مورد بررسی قرار دهند.
نتایج حاصل تحقیقات انجام شده حکایت از آن دارد که با هدف بهبود و ارتقای تعامل سلبریتیها و رسانه ملی میتوان، سیاستگذاری روشنی برای تربیت، استعدادیابی و معرفی چهرههای جوان طراحی کرد؛ نظام جدید حقوق متقابل چهرهها و رسانه ملی را به لحاظ مالکیت مادی و معنوی در عرصه فعالیتهای هنری مانند صحنه، تبلیغات محیطی و فضای مجازی تعیین و تدوین کرد؛ و به طراحی زمینهای برای معرفی، رشد و ماندگاری چهرهها و در نهایت گونهشناسی و طبقهبندی سلبریتیها برای هرگونه تعامل با آنها پرداخت.
- رفتار تعاملی در فضای مجازی: با گذر زمان وابستگی بیشتر جوامع نسبت به استفاده از ابزارهای اجتماعی برخط ضرورت آگاهی بیشتر و اطلاع کافی از تاثیرات و نتایج انتشار محتوای مناسب در شبکههای اجتماعی را بیشتر میطلبد. ساز و کار تعاملی در شبکههای اجتماعی مسئولیت تمام افراد اعم از سلبریتی یا مخاطبین عادی در مشارکت برای پالایش فضاها از ابراز یا بازنشر محتوای حاوی خشونت را تقویت میکند.
- همهچیز سودِ مادی نیست: ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که سلبریتیها از جمله منابعی هستند که رسانهها با هدف جذب مخاطب و سودآوری به آنها متوسل میشوند و آنها نیز با هدف بیشتر دیده شدن و کسب درآمد در رسانهها حاضر میگردند. پس میتوان یک ارتباط دوسویه را متصور شد که هرکدام از ۲ سوی این طیف درصدد دستیابی به اهدافی هستند. اما در این مواجهه، گاه مشکلات و مسائلی به وقوع میپیوندد که باید از زوایایی ورای سودجویی مادی مورد توجه قرار گیرد.