جامعه
مسعود برهان- دکترین نظامی دفاعی مجموعهی از اصول اساسی، قواعد، نظریهها، اندیشهها، زیربنای فکری و اصول بنیادی مورد قبول و حمایت ملی است که توسط رهبران نظامی ـ سیاسی کشور و با توجه به دکترین امنیت ملی، اندیشه نظامی حاکم بیان میشود. دکترینهای نظامی بالاترین و کلانترین قواعدی هستند که در ساختار نظامی یک کشور تعریف میشوند. ایران با توجه به محیط آنارشیک نظام بین الملل و تهدیدات متعدد و متنوعی که با آن روبرو است، سعی دارد با توسعه قابلیت های دفاعی خود، از جمله تسلیحات هوایی، دریایی، زمینی، موشکی، پهپادی، سایبری و هوش مصنوعی، قدرت و اقتدار خود را افزایش دهد و به تعادل قدرت در منطقه و جهان برسد. ایران همچنین با تکیه بر عوامل نرم افزاری مانند انقلاب اسلامی، اسلام، هویت ملی، مقاومت، همکاری و همگرایی با کشورهای دوست و همسایه، سعی دارد از طریق دیپلماسی، تعامل و گفتگو، روابط دوستانه و متقابل با جهان برقرار کند و به صلح و امنیت پایدار در منطقه و جهان کمک کند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران الگویی از مبارزه با اشغالگری با محوریت اسلام به ملل مستضعف و تحت ستم و اشغال معرفی شد که اوّلین بازتاب آن را میتوان با تشکیل جنبش جهاد اسلامی در فلسطین به رهبری دکتر شهید فتحی شقاقی ناظر بود. از اوّایل دههی هفتاد به بعد چه در لبنان و چه در فلسطین شاهد اتفاقاتی هستیم که با محوریت حرکتهای جهادی با رویکرد اسلامی، موفقیتهای بزرگی در عرصهی مبارزات ضد صهیونیستی بهدست میآید. انتفاضهی سال ۱۹۸۷ که موفقترین قیام در نوع خود علیه صهیونیستها بود، میرفت که پایههای رژیم صهیونیستی را به لرزه درآورد و یا در لبنان، حزباللّه با رهبری شهید شیخ راغب حرب و شهید سیدعباس موسوی، مبارزاتی سامان گرفت که در ادامه با رهبری سیدحسن نصراللّه در آغاز هزارهی سوم، فرار صهیونیستها از جنوب لبنان را در پی داشت. در واقع تجربهی عملی ۴۲ سال مقاومت اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، موفقیت در جبههی مقاومت ضد صهیونیستی بود که هم در لبنان و هم در فلسطین حماسههایی خلق کرد که ظرف چند دهه مبارزهی ناسیونالیستی و مرام مارکسیستی جواب نداده بود. از سوی دیگر، با رویکرد اسلامی در مبارزات رهاییبخش، اساس و پایهی روند صلح و سازش نیز سست و بیثمر گشت. چهار دهه تقابل انقلاب اسلامی با جبههی استکبار و صهیونیسم و راهبری جبههی مقاومت که وسعت فرامنطقهای و جهانی یافته است، اسرائیل را به بنبستی رسانده که راه پس و پیش ندارد. اینکه اسرائیل در این خط پایانی از حیات خود چقدر دوام بیاورد، دقیقاً، بستگی به مقاومتی دارد که ما با استفاده از فرصتها و همافزایی توانها و پرهیز از آسیبها و درس از تجربههای گذشته در این هماورد سرنوشتساز تمرکز یابیم. دکترین نظامی جمهوری اسلامی از یک طرف مبتنی بر بازدارندگی فعال در مقابل تهدیدهای مستمر اسرائیل و از سوی دیگر تلاش برای جلوگیری از درگیری نظامی با آمریکا بوده است. لذا راهبرد امنیتی ما برپایه کشاندن مرزهای خود در مرزهای رژیم صهیونیستی و ایجاد نیروهای بازدارنده با عنوان جبهه مقاومت بوده است. سیاست حمایت از مقاومت در منطقه کاملا با منطق موجود بر منافع ملی تطابق دارد و این جهت گیری در رفتار امنیتی بسیاری از قدرت های دنیا چون چین، آمریکا و روسیه نیز وجود دارد. وجود جبهه های مقاومت موجب شده است، جمهوری اسلامی این توان را داشته باشد تا در برهه های مختلف از بحران آفرینی برای اسرائیل، به عنوان یکی از ابزارهای فشار بر غرب و آمریکا استفاده نماید. در نتیجه سرمایه گذاری و صرف هزینه برای دفاع از نیروهای مقاومت در منطقه موجب دورنکاه داشتن ایران از جنگ و بحران شده است. از دیگر سو ایده اسلامی از مسیرهای گوناگون میخواهد مسلمین به یک نظم مطلوب که همان امت واحده است دست پیدا کند و در این راستا با سرزمین و مرز جغرافیایی که با طرح های استعماری همچون دولت - ملت مدرن ایجاد شده، مخالف است، بلکه میخواهد هر فردی در هر کجای دنیا زندگی میکند به این وحدت برسد. افرادی که در سرزمینهای مختلف زندگی میکنند باید دردمند یکدیگر بوده و با وحدت کلمه، حامی و پشت و پناه یکدیگر باشند. در این بین مسأله فلسطین بهترین فرصت برای پیگیری پروژه امت سازی است. فلسطین موضوعی است که ماهیتی فرامذهبی یافته، با منافع کلیت جهان اسلام گره خورده و لذا راهبرد دفاع از مقاومت فلسطین قدرت اجماع سازی میان توده ها و نخبگان در کشورهای مختلف اسلامی را داراست.