سیاسی
بررسی اکثر انقلابهای غیردینی در جهان نشان از آن دارد در پی حذف یا ترور رهبران و فرماندهان، اکثر انقلابها شکست خوردهاند اما این حقیقت درباره انقلابهای دینی چندان به این نتیجه منتج نشده است. نمونه آن انقلاب اسلامی ایران و حذف یاران و رهبران تحت رهبری حضرت آیتالله سید روحالله موسوی خمینی به خصوص در دهه ۱۳۶۰ است که علاوه بر آنکه موجب زمین خوردن جمهوری اسلامی نشد بلکه موجب استحکام بیشتر و کسب دستاوردها و پیروزیهای بزرگتر در مبارزه جبهه حق علیه باطل شد. ماجرای شهادتهای تابستان ۱۳۶۰ چه بود که رهبر معظم انقلاب در خطبه اول نماز جمعه نصر؛ ۱۳ مهر ۱۴۰۳ به آن اشاره کردند؟ مقام معظم رهبری در نماز جمعه تهران با اشاره به شهادت جمع زیادی از مسئولان عالیرتبه و ستونهای انقلاب اسلامی در تابستان سال ۱۳۶۰، خاطرنشان کردند: «فقدان آن عزیزان آسان نبود ولی انقلاب متوقف نشد، عقبنشینی نکرد، بلکه سرعت گرفت. امروز هم مقاومت در منطقه با این شهادتها عقب نخواهد نشست و پیروز خواهد شد.» مقام معظم رهبری شهادت سید حسن نصرالله و جمع زیادی از فرماندهان حزبالله لبنان و حماس را در یک شباهتسازی تاریخی با شهادت هسته اولیه انقلاب اسلامی و رهبران نهضت اسلامی ایران مقایسه کردند اما چه ویژگیهایی باعث شد تا ایشان شهدای جبهه مقاومت را با شهدای انقلاب اسلامی ایران که به دست گروهکهای تروریستی فرقان و منافقین به شهادت رسیدند، مقایسه کنند؟ واقعه اول؛ ترور ناکام گروهک تروریستی فرقان، اولین گروهک تروریستی بود که سه ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دست به اسلحه برد و ترور نیروهای انقلاب را شروع کرد. این گروهک به سرکردگی اکبر گودرزی ترور ۱۹ نفر از مقامات نظامی، فرهنگی، مذهبی و سیاسی را از اردیبهشت ۱۳۵۸ شروع کرد. این گروهک سه ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سید محمدولی قرنی، آیتالله مرتضی مطهری، دکتر محمد مفتح، آیتالله شیخ قاسم اسلامی، حاج مهدی عراقی و فرزندش را با موفقیت ترور کرد. این گروهک برای ترور آیتالله سید علی خامنهای، آیتالله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی و عباس امیرانتظام هم دست به اسلحه برد اما این ترورها ناموفق بود. محل اختفای گودرزی در ۱۸ دی ۱۳۵۸ لو رفت و او و همدستانش دستگیر و محاکمه شدند و در سوم خرداد ۱۳۵۹ به سزای جنایتهایشان رسیدند. بعد از این شوک، فرقان نیمه خاموش شد اما از بین نرفت. چند ماه بعد روح اکبر گودرزی و یاران اعدامیش در بدن چند عضو و هوادار رده دوم و سومش حلول کرد و «رهروان فرقان» متولد شد و چند عملیات تروریستی جدید هم به دست آنان انجام داد. آیتالله شیخ قاسم اسلامی و آیتالله سید علی خامنهای جزو اولین ترورهای این گروهک تروریستی بودند که ترور اول موفق اما ترور دوم ناموفق بود. واقعه دوم؛ انفجار حزب جمهوری هرج و مرج خیابانیِ گروهک تروریستی منافقین در روزهای ۳۰ و ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ که در اعتراض به عزل بنیصدر از فرماندهی کل نیروهای مسلح و در اعتراض و مخالفت با رای مجلس به عدم کفایت سیاسی او انجام شد، موجب دمیدن در آتش اختلافات سیاسی و دامن زدن به ناآرامیهای ماههای ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، شدت گرفتن موجِ ترور مردم عامی و چهرهها و شخصیتهای تاثیرگذار انقلاب شد. سعید شاهسوندی از اعضای اصلی و سابقهدار سازمان منافقین و از همرزمان محمدرضا کلاهی، تروریستی که دفتر حزب جمهوری اسلامی واقع در چهارراه سرچشمه تهران را منفجر کرد، خود در سال ۱۳۶۷ از این گروهک تروریستی جدا شد. وی سالها بعد به تشریح نقشه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط همرزمان منافقش پرداخت. حذف ۷۳ فرمانده و یار انقلاب مجمع عمومی حزب جمهوری اسلامی به دبیرکلی دکتر سید محمد بهشتی راس ساعت ۲۰:۳۰ هفتم تیر ۱۳۶۰ در سالن اجتماعات دفتر حزب واقع در چهارراه سرچشمه تهران چهارراهی نزدیک میدان بهارستان، مدرسه شهید مطهری و ساختمان مجلس شورای اسلامی با موضوع شرایط اقتصادی و تورمی کشور تشکیل شد. دکتر بهشتی دقایقی پس از آغاز جلسه حزب مشغول پاسخ به سوالات حاضران و مسائل روز شد. با جدی شدن سخنان سوالکنندگان به پیشنهاد برخی اعضای حزب دستورکار مجمع تغییر کرد. با موافقت اکثریت حاضران بررسی دلایل مجلس شورای اسلامی برای رای به عدم کفایت سیاسی سید ابوالحسن بنیصدر و عزل او از ریاست جمهوری که با حکم امام خمینی از اول تیر از ریاست جمهوری عزل شد، جایگزین دستورکار قبلی شد. عمق جنایت در میان اعضای حاضر در مجمع عمومی ۲۷ نماینده مجلس، چهار وزیر دولت موقت حجتالاسلام محمدرضا مهدویکنی و ۱۲ معاون وزیر حضور داشتند. علاوه بر این افراد ۲۹ نفر دیگر از اعضای روحانی و غیرروحانی حزب و کارکنان دفتر حزب هم حضور داشتند که پس از انفجار دو بمب در ساعت ۲۱ همه آنان به شهادت رسیدند. بمبگذار شخصی به نام محمدرضا کلاهی با چهرهای مظلوم، صورتی با محاسن بلند و از کارکنان دفتر حزب جمهوری اسلامی بود که بعدا مشخص شد از نیروهای نفوذی سازمان منافقین در دفتر نخستوزیری و حزب جمهوری اسلامی است. او دو بمب کنترل شده یکی زیر میکروفن جلوی سید محمد بهشتی و دیگری داخل ساکی بزرگ در کنار ستونی با تیرک چوبی کار گذاشت و از سالن خارج شد. واقعه سوم؛ حذف رجایی و باهنر خباثتهای گروهک تروریستی منافقین دامن رجایی و نخستوزیرش را گرفت. محمدعلی رجایی و حجتالاسلام محمدجواد باهنر ۷۰ روز بعد از ترور اعضای حزب جمهوری اسلامی و در حالی که تنها ۲۸ روز عهدهدار مسوولیت دولت شده بودند در ۸ شهریور ۱۳۶۰ به دست مسعود کشمیری دبیر وقت شورای امنیت ملی ترور شدند. ساعت ۱۴ و ۴۵ دقیقه ۸ شهریور ۱۳۶۰ جلسه شورای عالی امنیت ملی کشور در طبقه اول ساختمان نخستوزیری در خیابان پاستور تهران تشکیل شد. محمدجواد باهنر، رییس جلسه بود. جلسه شورای امنیت ملی کشور به صورت هفتگی روزهای یکشنبه تشکیل میشد. در این جلسه علاوه بر رجایی و باهنر، سرهنگ موسی نامجو وزیر دفاع، هوشنگ وحید دستجردی رییس وقت شهربانی کشور، خسرو تهرانی مسؤول اطلاعات نخستوزیری، مسعود کشمیری دبیر شورای عالی امنیت ملی، وزیر کشور، فرمانده ژاندارمری، عبدالحسین دفتریان مدیرکل مالی اداری نخستوزیری، یوسف کلاهدوز فرمانده سپاه پاسداران، سرتیپ شرفخواه معاون نیروی زمینی، سرهنگ اخیانی معاون ژاندارمری و سرهنگ کتیبه رییس وقت اداره دوم ارتش نیز حضور داشتند. به محض انفجار بمب باهنر و رجایی و دفتریان و یک فرد ناشناس که در بخش بیرونی ساختمان نخستوزیری عبور میکرد بر اثر شدت انفجار به شهادت رسیدند. شش روز بعد از انفجار هوشنگ وحید دستجردی رییس وقت شهربانی کشور نیز در اثر شدت جراحات ناشی از انفجار به شهادت رسید. شدت انفجار نخستوزیری به حدی بود که در دقایق اولیه هیچکس نمیتوانست شهدا را از مجروحان تشخیص دهد. تنها عضو خانواده رییسجمهور که از چند روز قبل بنا بر توصیه امام و مقامات امنیتی در یکی از واحدهای مسکونی نهاد ریاست جمهوری سکونت کرده بودند صدای انفجار را شنید و خودش را به نزدیکی محل انفجار رساند. صدای انفجار به حدی مهیب بود که «کمال» پسر ۱۳ ساله رجایی را به نهاد ریاست جمهوری کشاند. او از دور شاهد تخریب ساخمان نهاد و زبانه کشیدن شعلههای آتش بود. کمال سراسیمه به عاتقه صدیقی مادرش تلفن زد و ماجرا را برایش شرح کرد. پیکرهای خونین، متلاشی و سوخته رییسجمهور و نخستوزیر به بیمارستان انقلاب منتقل شد و با اطمینان از به شهادت رسیدن رجایی و باهنر به سردخانه بیمارستان منتقل شدند و مردم ایران به فاصله یک ماه بعد از جنایت خونین انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در تاریخ ۷ تیر ۱۳۶۰ در چهارراه سرچشمه تهران، بار دیگر عزادار شدند، این بار میدان پاستور و انفجار ساختمان نخستوزیری. دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی به خصوص مجری اهداف جنایتکارانه آنان بعد از این فاجعه دست از کار نکشیدند بلکه قبل و بعد از به شهادت رساندن یاران و رهبران انقلاب دست به ترور بزرگانی چون محمد علی قاضی طباطبایی، سید اسدالله مدنی، محمد صدوقی، سید عبدالحسین دستغیب، عطاءالله اشرفی اصفهانی که به شهدای محراب معروف شدند، زدند. علاوه بر آن نیروهای نفوذی سازمان منافقین در طول ۸ سال جنگ تحمیلی چه در پشت جبهههای خودی و چه در سنگر ارتش بعث عراق، با انجام عملیاتهای مسلحانه و اطلاعاتی بسیار، بخش قابل توجهی از رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس را به شهادت رساندند.