صفحه اول
محمد قادری مسعود پزشکیان رئیس جمهوری کشورمان در جلسه هیأت دولت از نسخه جدید بدعهدی آمریکاییها رونمایی کرده و با اشاره به ترور سید حسن نصرالله گفت: ادعاهای سران آمریکا و کشورهای اروپایی نیز که در ازای عدم پاسخ ایران به ترور شهید هنیه وعده آتشبس میدادند، تماماً دروغ بود و فرصت دادن به چنین جنایتکارانی صرفاً آنها را در ارتکاب به جنایات بیشتر جریتر خواهد کرد.» این صراحت مسعود پزشکیان قابل ستایش است؛ هرچند تاریخ رابطه آمریکا با کشورهای دیگر نیز سرشار از چنین بدعهدی هایی است.اما نمونه آشکار و برجسته بد عهدی آمریکایی ها، بد عهدی و خیانت به مصدق است. نمونه ای که به شاخصی در رفتار آمریکا در کشور بدل می شود و از این تاریخ وجهه دمکراتیک آمریکا در ایران تغییر می کند. خیانت به مردی که به شدت به آمریکایی ها اعتماد کرده بود. به قول و قرار های ترومن، رئیس جمهور آمریکا دل بسته بود و آمریکا را میانجی منازعه ایران و انگلیس برای نفت ایران ساخته بود. اما مروری بر رفتار آمریکا در قبال ملی شدن صنعت نفت نشان میدهد اگر چه این کشور برخلاف تصور برخی از محققان، در ابتدای ملی شدن صنعت نفت، از ایران حمایت میکرد، اما این سیاست نه به دلیل حمایت از حقوق ایران، بلکه برای تحت فشار قرار دادن انگلیس برای به رسمیت شناختن منافع نفتی این کشور بود. بر این اساس، وقتی که آمریکا از تأمین منافع خود توسط انگلیس مطمئن شد، از حمایت مصدق دست برداشت و بسترهای کودتای 28 مرداد را فراهم کرد. لذا هنگامی آمریکا به رهبری ترومن به مصدق پشت کرد، اوضاع مصدق طوری به هم ریخت که با ویلچر به ایران بازگشت. توطعه آمریکایی ها ادامه داشت تا اینکه آمریکا در مرداد 32 با دخالت در ایران زمینههای سقوط دولت مصدق را فراهم کرد تا نفت ملی شده را در اختیار خود بگیرد. براساس طرح آژاکس، آلن دالس و جان فاستر دالس با محوریت سیا اجرای کودتا در ایران را آغاز کردند. در همین رابطه آنان با عوامل دستنشانده خود در ایران از جمله برادران رشیدیان ارتباط برقرار کردند. با سقوط مصدق، سیاست ایران در راستای سیاست آمریکا قرار گرفت. بر همین اساس طبق قرارداد کنسرسیوم آمریکاییها بیشترین سهم از درآمد نفتی ایران را تصاحب کردند. تا به امروز بد عهدی رویه ثابت سیاست های آمریکا بوده است. امروزی که آمریکایی ها برای حق مسلم ملت ایران در استفاده از انرژی هسته ای خط و نشان کشیده اند.. این در حالی است که ایران به عنوان یکی از امضاء کنندگان پیمان منع تکثیر تسلیحات هسته ای (که اسرائیل عضو آن نیست)، حق دارد تحت این پیمان به توسعه ی انرژی هسته ای بپردازد. از میان تمام کشور های امضاء کننده پیمان منع تکثیر تسلیحات هسته ای، تحت این پیمان ، فقط حق ایران به وسیله ی تحریم های اقتصادی تحمیل شده توسط ایالات متحده و نیز تهدید حمله نظامی، باز هم توسط ایالات متحده، در حال تضییع است. این در حالی است که طی یک دهه گذشته، نه سازمان های اطلاعاتی ایالات متحده و نه آژانس بین المللی انرژی اتمی که از سایت های غنی سازی هسته ای ایران بازرسی به عمل می آورد، کوچکترین نشانه ای از برنامه ساخت تسلیحات هسته ای گزارش نکرده اند. علیرغم فقدان هر گونه دلیل و مدرکی مبنی بر وجود برنامه تسلیحات هسته ای ایران، دولت متجاوز اسرائیل و عوامل نو محافظه کارش، که نه نماینده منافع ایالات متحده بلکه نماینده منافع اسراییل هستند، بر سر تسلیحات اتمی که مانند تسلیحات کشتار جمعی صدام حسین هرگز وجود ندارد، تقریبا امریکا را روانه ی میدان جنگ با ایران کرده اند. این در حالی است که در دوره پهلوی با سوء استفاده از منافع و منابع مردم ایران و تنها و تنها به خاطر منافع ملی خود، پیشرفته ترین تجهیزات هسته ای را به ایران داده بودند و در آستانه تحویل سلاح هسته ای قرار داشتند. بنابراین نمیتوان به کشورهای غربی به خصوص امریکایی که به همپیمانان و دوستانش خیانت میکند در مذاکرات هستهای اخیر نیز اعتماد کرد و همانطور که تاریخ میگوید اعتماد به آمریکا، زمینهای را برای خیانت آنها به اعتمادکنندگان فراهم خواهد کرد.