گزارش
نعیم یوسف پوری- نه الزاما ایران در زمانه جمهوری اسلامی ایران ، که ایران به عنوان یک کشور باستانی که هر گاه فرصت یافته به قدرتی عظیم بدل شده است. زمانی توران و انیرانیان، در برهه ای رم و یونان، بعدها عثمانی و روسیه و اینک غرب در برابر قدرت گرفتن ایران ایستادگی می کند. اما دولت جدید مسیر خود را چگونه برای پیشروی تعبیه می کند؟مسعود پزشکیان روز دوشنبه، در جلسه با مدیران رسانههای آمریکایی، درحالی که کنار چهرههایی همچون محمد جواد ظریف، سید عباس عراقچی و مجید تختروانچی، معماران توافق سال ۹۴ نشسته و همین مساله مورد توجه خبرنگاران نکتهسنج قرار گرفته بود، تاکید کرد که جمهوری اسلامی ایران برای بازگشت به تعهدات برجامی آمادگی دارد، اما تحت فشار و تحریم وادار به مذاکره نخواهد شد. او بیان داشت: ما برای بازگشت به تعهدات خود در توافق صورت گرفته آمادگی کامل داریم، اما نمیشود که آمریکا و کشورهای اروپایی حاضر به اجرای تعهدات خود نباشند و در مقابل از ما بخواهند که به تعهدات خود بازگردیم. رئیس جمهوری یادآور شد: ما به همه تعهدات خود در این توافق نیز پایبند بودیم، اما این ترامپ بود که از برجام خارج شد و متاسفانه کشورهای دیگر نیز به جای کمک به احیای این توافق، به تعهدات خود عمل نکردند و روز به روز بر دایره تحریمهای ایران اضافه شد. وی همچنین توضیح داد: بنا به فتوای رهبری معظم انقلاب اسلامی ساخت سلاح اتمی هیچ جایگاهی در دکترین دفاعی و امنیت ایران ندارد و در شرایطی که برخی کشورها به دروغ کشور ما را به تلاش برای ساخت سلاح اتمی متهم میکردند، بیشترین نظارتهای آژانس انرژی اتمی در ایران در حال انجام بود. این اظهارات رئیس جمهوری کشورمان بازتاب گستردهای در رسانههای خارجی داشت. نیک شیفرین خبرنگار امور خارجی و دفاعی شبکه پیبیاس با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: مسعود پزشکیان رئیس جمهوری ایران صبح امروز در نیویورک با خبرنگاران گفتوگو کرد. او در مورد مذاکرات هسته ای بار دیگر تاکید کرد که ایران برای ازسرگیری مجدد مذاکرات هسته ای آمادگی دارد، اما درباره توافق جدید مذاکره نمی کند. لورا روزن خبرنگار آمریکایی که تحولات پرونده هسته ای ایران را دنبال می کند نیز با انتشار پیامی در ایکس نوشت: به نظرم نکته اصلی نخستین سفر مسعود پزشکیان، به نیویورک تیم دیپلماتی است که با خود آورده است. وی افزود: این افراد شامل تیم قدیمی وزارت امور خارجه در دوران ظریف است که بر سر توافق هسته ای ایران با قدرت های جهانی مذاکره کردند. همه آنها در دیدار پزشکیان با خبرنگاران حضور داشتند. این خبرنگار آمریکایی اضافه کرد: بهنظرم ایران تلاش میکند زمانی که طرف مقابل آماده است، خود را در موقعیتی قرار دهد که مذاکره کند. این مساله در اظهارات پزشکیان مشهود بود که بر تمایل ایران برای مذاکره و تنشزدایی تاکید کرد. تارنمای شبکه آمریکایی انبیسی هم نوشت که رئیس جمهوری ایران به رسانهها گفت: اگر همه طرف ها به این توافق (برجام) پایبند باشند، تهران ممکن است مذاکرات جدید را مد نظر قرار دهد. این شبکه آمریکایی افزود: ایران به عقد توافق جدید تمایلی ندارد، بلکه علاقهمند است به توافق برجام که آمریکا سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد بازگردد. به گزارش گاردین پزشکیان در نشست با حضور خبرنگاران عمدتا آمریکایی، به فتوای رهبر معظم انقلاب علیه سلاح هستهای اشاره کرد و گفت که ایران مایل است مذاکرات برای احیای برجام را از سربگیرد. مذاکرات هستهای همچین یکی از محورهایی بود که در دیدار رئیس جمهوری با شارل میشل رئیس شورای اروپا نیز مورد توجه قرار گرفت. بر اساس گزارشها، رئیس شورای اروپا امادگی اتحادیه را برای ازسرگیری گفتوگوها با ایران اعلام کرده است. آمادگی ایران برای آغاز مذاکرات هستهای سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه در یک گفتوگوی ویدئویی که در کانال تلگرامی خود منتشر کرد، گفت که آماده است در صورت تمایل طرفهای مقابل، مذاکرات هستهای را در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک آغاز کند. وی گفت: تلاش ما این هست که دور جدیدی از مذاکرات در حوزه هستهای آغاز شود، ما آمادگی این موضوع را داریم و اگر طرفهای مقابل هم آمادگی داشته باشند میتوانیم در همین سفر شروع مجدد مذاکرات را داشته باشیم. وزیر امور خارجه اضافه کرد: وظیفه ما در سیاست خارجی این است که اگر اختلافات و تخاصمی بین ما و برخی از کشورها و به خصوص آمریکا بوجود آمده است، آن را کاملا رصد کرده و تدبیر کنیم که چگونه هزینهها را برای کشور و مردم کاهش دهیم. وی همچنین گفت: «من چند روز بیشتر از رئیس جمهور در نیویورک میمانم و دیدارهای بیشتری را با وزرای خارجه کشورهای دیگر خواهم داشت.» او در عین حال احتمال دیدار با همتای آمریکایی خود را در نیویورک رد کرد. ایران با توجه به پایان مهلت اجرای برخی از بندهای برجام و نزدیک شدن به تاریخ انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، این آمادگی را دارد تا برسر تعیین تاریخهای جدید با طرفهای مقابل مذاکره کند. عراقچی اوایل شهریور ماه گذشته در گفتوگوی ویژه خبری گفته بود که برجام در شکل فعلی آن، قابل احیا نیست. «این سند حتما باید دوباره باز شود و قسمتهایی از آن اصلاح شود.» وی با اشاره به دشواریهای بازشدن یک سند بینالمللی گفت که این اقدام، «کار آسانی نخواهد بود ولی ما همه تلاش خودمان را خواهیم کرد.» چندی بعد محمد جواد ظریف معاون راهبردی رئیس جمهوری در تکمیل اظهارات وزیر امور خارجه توضیح داد: «آقای عراقچی یک نکته فنی درباره تاریخهای برجام مطرح کردند. مثلاً پارسال باید اتفاقاتی میافتاد و به جز اتفاقی که اتوماتیک بود و در سازمان ملل متحد تحریمهای موشکی رفع شد بقیه اتفاقات انجام نشد. بنابراین باید تاریخ جدیدی توافق شود که آن اتفاقات بیافتد.» بر اساس برنامه اعلام شده سید عباس عراقچی قرار است با جوسپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک دیدار کند. مذاکرات هستهای یکی از محورهایی است که در دستورکار گفتوگوها عنوان شده است. در همین پیوند مجید تختروانچی معاون سیاسی وزیر امور خارجه دوشنبه شب با انریکه مورا معاون بورل و رئیس هیات اتحادیه اروپا در مذاکرات هستهای دیدار کرد. تختروانچی با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل، گفتوگویی صریح و سازنده با انریکه مورا داشتم. در این گفتوگو، به طور خاص، بر موضوعات مرتبط با رفع تحریم و هسته ای تمرکز داشتیم. وی تاکید کرد: ایران، آماده است تا سهم خود را با حسن نیت انجام داده و به نگرانیها و منافع متقابل از طریق دیپلماسی عزتمندانه بپردازد. ضرورت برداشتن گامهای معنادار غرب برنامه صلح آمیز هسته ای ایران در وهله اول با ابزارسازی بی دلیل آمریکا تحت تاثیر رژیم صهیونیستی از قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد و همدستی تروئیکا به یک بحران غیرضروری تبدیل شد. غربیها پیش از امضاء توافق برجام، برنامه هستهای ایران را بر اساس فصل هفتم منشور ملل متحد بهعنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالمللی مطرح و تلاش کردند با امنیتی سازی این موضوع، راهحل آن را با اقدام نظامی و تحریم پیوند بزنند. در نتیجه تلاشهای مذبوحانه آنها، پرونده هستهای ایران نزد آژانس بین المللی انرژی اتمی پیامدی (مخفف ابعاد احتمالی نظامی برنامه هسته ای ایران) نامگذاری شد و غربیها به غایت ممکن تلاش کردند اثبات کنند که اقدامات مختلف علمی و صنعتی ایران، در راستای تولید سلاح هستهای تعریف شده است. همان زمان متخصصین هستهای بینالمللی اذعان میکردند که پرونده هستهای ایران بسیار سنگین است و امکان حلوفصل آن جز از مسیرهای سخت و پرداخت هزینههای سنگین از سوی ایران، وجود ندارد. اما این پرونده در سال ۹۴ بسته شد و آژانس در قطعنامهای بهطور رسمی این مساله را تائید کرد. به این ترتیب مستند و مستمسکی که برای برخورد با ایران در حوزه نظامی و امنیتی طراحی شده بود، از دست غربیها گرفته شد. ایران پس از امضای برجام در سال ۱۳۹۴ با هدف لغو تحریمهای ظالمانه، به عنوان کشوری مسئولیت پذیر، تعهدات خود را بدون عیب و نقص اجرا کرد و این مساله در ۱۶ گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی مورد تائید قرار گرفت. اما پس از ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید، تحریمهایی که به واسطه برجام رفع شده بود، با تصمیم یکجانبه وی برای خروج از این توافق در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ (۸ می ۲۰۱۸) بازگردانده شد. جمهوری اسلامی ایران در سال ۲۰۱۸ سازوکار حل اختلاف را در چارچوب کمیسیون مشترک برجام در سطح وزیران امور خارجه اعضای باقیمانده در این توافق فعال کرد. در نتیجه این نشست، طرفهای عضو برجام با صدور بیانیهای، ۱۱ تعهد را برای جبران خسارتهای اقتصادی ناشی از اقدام یکجانبه آمریکا مطرح کردند. اما اجرای نامتوازنِ این توافق از یک طرف و فشارهای ناشی از اعمال و تشدید تحریمهای یکجانبه آمریکا از طرف دیگر، باعث شد تا یکسال پس از خروج آمریکا از برجام، شورایعالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران تصمیماتی را در راستای متوقف کردن گام به گام اجرای اقدامات داوطلبانه تعهدات هستهای با اعطای فرصتهای ۶۰ روزه به دیپلماسی، اتخاذ کند. ایران تا یک سال پس از خروج آمریکا از برجام به تمامی تعهداتش ذیل این توافق عمل کرد تا به کشورهای اروپایی که وعده میدادند آثار خروج واشنگتن از توافق را جبران میکنند، فرصت دهد تا برای تحقق این وعده تلاش کنند اما با توجه به اینکه کشورهای اروپایی به وعدههایشان عمل نکردهاند، ایران نیز در چند گام تعهداتش ذیل برجام را کاهش داد. دولت دموکرات جو بایدن پس از روی کار آمدن در ژانویه ۲۰۲۱، اقدام یکجانبه دولت سابق این کشور را برای خروج از توافق ایران و گروه ۱+۵ محکوم کرد، اما هرگز اقدام معتبری را برای جبران سیاستهای نادرست دولت ترامپ صورت نداد. ایران در ۸ دور مذاکرات وین حداکثر شجاعت و بصیرت خود را با موافقت برای گفتوگو درباره حفظ برجام نشان داد و از طرفهای غربی انتظار داشت تا به طور متقابل رویکرد مسئولانهای را در پیش گرفته و مسیر تحریمهای غیرقانونی را تغییر دهند. اما تجربه گفتوگوها نشان داد که هرچقدر باراک اوباما (رئیس جمهوری پیشین آمریکا) برای عقد برجام و دونالد ترامپ درباره فسخ این توافق اراده داشتند، جو بایدن (رئیس جمهوری آمریکا) اراده لازم را برای تصمیمگیری در این زمینه نداشت و به همین خاطر مذاکرات وین معطل ماند. ایران به عنوان کشوری مسئولیت پذیر همواره اعلام کرده است که برای عقد توافقی پایدار و قابل اتکا که تحریمها را به نحوی تضمین شده رفع کند و موضوعی به عنوان اهرم فشار جهت استفاده علیه ایران در آینده باقی نماند، آمادگی دارد. مسعود پزشکیان تیرماه گذشته در یادداشتی برای نشریه تهرانتایمز نوشت: من با وجود انحرافها آماده برگزاری گفتگوهای سازنده با کشورهای اروپایی هستم تا با تلاش مشترک، روابطمان را بر پایه اصل برابری و احترام متقابل، به مسیر صحیح هدایت کنیم. وی افزود: ایالات متحده آمریکا نیز باید به این درک رسیده باشد که ایران هرگز به زورگویی پاسخ نداده و نخواهد داد. ما در سال ۲۰۱۵ با حسننیت وارد برجام شدیم و به تمام تعهداتمان بهطور کامل عمل کردیم. اما ایالات متحده – بخاطر نزاعها و انتقامهای مربوط به حوزه سیاست داخلی خود - بهطور غیرقانونی از توافق خارج شد و با تحمیل تحریمهای یکجانبه فراسرزمینی، به مردم ایران - به ویژه در دوران پاندمی کرونا - زیانها، رنجها و آسیبهای بی شمار، و به اقتصاد ما صدها میلیارد دلار خسارت وارد نمود. رئیس جمهوری کشورمان تصریح کرد: تصمیمگیران در واشنگتن باید حقیقت ایران را بپذیرند و از تشدید تنشهای موجود پرهیز نمایند. مردم ایران به من یک مأموریت قوی دادهاند تا با جدیت پیگیر تعامل سازنده در صحنه بینالمللی - در حین پافشاری بر حقوق، عزت و نقش مستحقمان در منطقه و جهان - باشم. من از همه کسانی که مایل به پیوستن به این تلاش تاریخی هستند، دعوت به همکاری مینمایم. از اینرو، ضروری است که طرفهای غربی بهجای مقصرنمایی و انحراف افکار عمومی، اراده بهخرج داد و با برداشتن گام های معنادار، تمایل معتبر خود را برای دستیابی به توافق نهایی و پایان دادن به یک مناقشه غیرضروری نشان دهند. مشکل غرب با ایران چیست؟ بشیر اسماعیلی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد می گوید: هنری کیسینجر در سال های اخیر دو مرتبه هشدار داده که ایران را باید مهار کرد و الا گروه امپراطوری باستان خود را احیا خواهد کرد. اینک که در تابستان قرار داریم، زمانه واقعه تاریخی پیوستن کشور بحرین در قالب یک کشور مستقل به سازمان ملل متحد است. رخدادی که بارها و بارها از آن گفته شده و در زمره حوادث بحث برانگیز تاریخ معاصر ایران قرار گرفته است اما از این دیدگاه، برای شاهدی بر مدعای تلاش بیگانه در محدود کردن قدرت ایران مورد بررسی قرار می گیرد. در بزنگاه تاریخی بعد از جنگ جهانی دوم، خروج انگلستان از شرق کانال سوئز فرصت تاریخی برای بازگشت بحرین به سرزمین مادری را فراهم آورد اما اعلام ناگهانی محمد رضا شاه مبنی بر آمادگی واگذاری حاکمیت بحرین، این فرصت تکرار نشدنی را از میان برد. اهمیت بحرین در خلیج فارس به لحاظ استراتژیک قابل وصف نیست و در صورتی که ایران این نقطه حساس ژئوپولیتیک را حفظ کرده بود، برد استراتژیک آن عربستان سعودی و امارات متحده عربی را زیر چتر نفوذ خود می برد و نیروی دریایی ایران قادر بود با در اختیار داشتن جایگاه فعلی ناوگان پنجم آمریکا در بحرین، بر کل خلیج فارس و به تبع شاهراه انتقال انرژی دنیا مسلط باشد. محمد رضا شاه در مصاحبه با روزنامه گاردین لندن در شهریور ۱۳۴۵ گفته بود: «بحرین با توجه به اینکه ذخایر مروارید در سواحل آن به پایان رسیده است، از نظر ایران اهمیتی ندارد!». پیرو این اظهار نظر عجیب و غریب شاه در آن روزگار، بحرین هرگز استان چهاردهم ایران نشد و یکی از مهمترین پایگاههای بالقوه ایران در خلیج فارس از دست رفت. اینک باید به این سوال بازگردیم، چرا بحرین، چنین ساده و مرموز از دست رفت؟ اسفندیار بزرگمهر در کتاب کاروان عمر میگوید: «انگلیسیها که تازه به دلیل همکاری با امریکاییها نفوذ خود را در خلیج فارس کم کرده بودند، نمیخواستند ایران که کرانه وسیعی در خلیج فارس دارد، در این طرف خلیج هم نفوذی داشته باشد. برای اینکه صورت قانونی به این جدایی بدهند، سر ویلیام لوس، مامور بلندپایه وزارت امور خارجه انگلستان چندبار بیسر و صدا به ایران آمد و با مقامات گوناگون از جمله محمدرضا شاه دیدار کرد. از سوی دولت ایران خسرو افشار مامور گفتوگوها و برنامهریزی با او شد و به زودی مساله بسیار ساده و آسان توسط ردههای بالای هر دو کشور حل شد!». بله! مشکل اصلی با بسط نفوذ منطقه ای ایران در خلیج فارس بود؛ مشکلی که هنوز هم بزرگترین چالش بین المللی غرب با ایران را سبب شده است و برجام و حقوق بشر و غیره، بهانه های این سد نفوذ هستند. اما تفاوت عمده دوره شاه با وضعیت فعلی جمهوری اسلامی، نوع مناسبات ایران با غرب است؛ شاه به دلیل همپیمانی با آمریکا و انگلستان راهی جز تن دادن به نقشه استراتژیک آنها برای نقشه جدید خلیج فارس نداشت. وی بازگشت خود به قدرت را مدیون کودتای انگلیس و آمریکا بود، روابط گسترده تجاری و نظامی با آنها داشت و غرب را تضمینی برای مصون ماندن ایران از اتحاد جماهیر شوروی تلقی میکرد. با آن میزان از وابستگی، سیاست خارجی مستقل چگونه میتوانست امکانپذیر شود؟ چنان بود که تمامیت ارضی ایران با مذاکراتی نه چندان پیچیده از دست رفت و محمد رضا شاه در ۲۴ دی در سخنرانی در جمع کارکنان وزارت امور خارجه با اعتراف تلویحی به شرایط تحمیل شده گفت: «انگلیس، این جزیره را به ایران پس نخواهد داد و من نمیتوانم چون دنکیشوت رفتار کنم». جمهوری اسلامی ایران در سال های بعد از انقلاب، قادر شده تا با قطع رابطه با آمریکا و به تبع خلاص شدن از ملاحظات و محدودیتهای ناشی از همپیمانی، سیاست خارجه خود در منطقه را بسط دهد. سقوط صدام، بیداری اسلامی یمن، مهار داعش و حفظ سوریه، سلسله حوادث منطقه ای بودند که موجب تقویت نفوذ و قدرت ایران شدند. اینک نه انگلستان و نه آمریکا، هیچ یک قادر نیستند با توسل به مذاکره، ایران را از پایگاه های منطقهای خود عقب بنشانند. از این بابت، فشار همه جانبه ای در قالب تحریمهای شدید علیه جمهوری اسلامی ایران در حال اعمال است. آمریکا در حال استفاده از برگ برنده قدیمی خودش در پیشبرد اهداف سیاست خارجی یعنی سلطه بر اقتصاد جهانی است. با این وجود، به عکس زمان پادشاه، راه سادهای برای تسلیم قدرت منطقه ای وجود ندارد. ایران در این مورد خاص، یا تا آخر این خط را مقاومت میکند یا مثل اسطورههایش ایستاده میمیرد. با اینکه به نظر می رسد همپیمانی با غرب مزایای زیادی برای کشورها به ارمغان میآورد اما مساله بحرین نشان داد دستکم این مورد، از جمله مزایای برکنار ماندن از اتحاد با غرب است. دونالد ترامپ فرصت تاریخی عادی سازی روابط ایران با آمریکا را از میان برد. او نشان داد آمریکا به دنبال این نیست که ایران از فشار خارج شود و قدرتش افزون شود. کاپلان، تحلیلگر مسایل بین الملل در آمریکا می گوید ایران در منطقه خاورمیانه تنها بازیگری است که می تواند به قدرتی بزرگ بدل شود چون فلات ایران از دیرباز به مفهوم واقعی یک کشور بوده است. بقیه کشورهای اطراف ایران، همگی بعد از جنگ های جهانی و فروپاشی عثمانی به وجود آمده اند اما ایران یک قدرت تاریخی است. اسرائیل و عربستان به این پتانسیل ژئوپولیتک، فرهنگی و تاریخی ایران برای احیا قدرت سنتی خود واقف هستند. آمریکا و بریتانیا هم این مسأله را به خوبی می دانند، پس مهمترین استراتژی برای جلوگیری از یک ایران قدرتمند که منافع آنها را تهدید کند، حفظ فشار اقتصادی، جنگ تبلیغاتی، موازنه نظامی و تضعیف مستمر ایران است. اگر حتی غربگراترین حکومت هم در ایران مستقر شود، آمریکا نمی تواند تن به ریسک قدرت گرفتن ایران بدهد. بهترین ایران از نظر آنها ایران مرده است؛ ایرانی تجزیه شده، درگیر جنگ های داخلی و فروپاشیده از داخل. این واقعیتی است که افکار عمومی در داخل کشور باید بر آن وقوف داشته باشند، ناکارآمدی و سوء مدیریت در حاکمیت نباید به قیمت تضعیف قدرت ملی و عملی شدن نقشه های دشمنان ایران تمام شود. ما در یک حقیقت تاریخی و جبر جغرافیایی انکار ناپذیر متولد شده ایم، در کشوری که همواره عزم و پست دشمنانش بر تضعیف و مهار قدرت ذاتی آن بوده است و این برنامه همچنان هم ادامه دارد. اگر میهن ما در موقعیت ژئوپولتیک ایسلند و نروژ بود، طبعا چنین میزان از هوشیاری و حساسیت برای حفظ تمامیت ارضی و موجودیت آن لزومی نداشت. اینک اما، نمی توان لحظه ای پلک زد، رسالت تاریخی ایرانیان مقاومت و تلاش برای افزایش قدرت در دنیای بی رحم و پر از عداوتی است که از جان گرفتن این کشور کهن بیمناکند. گرهگشایی در نیویورک؟ بسیاری از ناظران بر این باورند که سفر مسعود پزشکیان و هیئت همراه به نیویورک با هدف شرکت در سخنرانی سالانه سران کشورها در مجمع عمومی سازمان ملل، میتواند فرصت مغتنمی را در اختیار دولت چهاردهم برای کلیدزدن گفتوگوهای مدنظرش با غرب در راستای لغو تحریمها قرار دهد. محتوا و درونمایه سخنرانی مسعود پزشکیان بهعنوان رئیسجمهور جدید ایران و نیز دیدارهای جانبی او با مقامات دیگر کشورها، ازجمله نکاتی است که نشان خواهد داد این دولت تا چه حد سعی دارد از فرصت سفر به نیویورک استفاده کند. در همین زمینه ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه، در نشست خبری خود با خبرنگاران و در پاسخ به پرسشی درباره حضور پزشکیان در نشست مجمع عمومی سازمان ملل، با بیان اینکه شرکت در این نشست همواره در دستور کار ایران بوده است، عنوان کرد: «ایران از فرصت حضور در مجامع بینالمللی برای اعلام مواضع خود و انجام دیدارهای دیپلماتیک غفلت نمیکند و در صورت انجام سفر، سخنرانی و دیدارهای مختلف دوجانبه و دیپلماتیک در برنامهها گنجانده خواهد شد». سخنگوی دستگاه سیاست خارجی کشور در بخش دیگری از نشست خبری، در جواب سؤالی درباره احتمال دیدار جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و هماهنگکننده مذاکرات هستهای با عباس عراقچی در نیویورک به این نکته اشاره کرد که «مجمع عمومی فرصت بسیار خوبی برای رایزنیهای دیپلماتیک گسترده است و این فرصت بین طرفین ازجمله اتحادیه اروپا وجود دارد و توافق بین عراقچی و بورل وجود داشته که این گفتوگوها را در آینده نزدیک داشته باشند و گمان میکنیم مجمع عمومی فرصت خوب برای این گفتوگو است». هرچند کنعانی اطلاع داد «الان برنامه قطعیشدهای در این ارتباط در اختیار ندارد»، ولی به گمان او «این گفتوگو حسب اعلام آمادگی مشترک طرفین در آنجا انجام خواهد شد».سخنگوی دستگاه دیپلماسی به پرسش دیگری درباره مذاکرات رفع تحریم و اینکه ایران پالسهایی را از سوی طرفهای مقابل دریافت کرده است؟ اینگونه پاسخ داد: «مواضع ایران کاملا روشن و واضح است. توافق، یک توافق جمعی بوده و ایران تنها عضوی بود که به تعهداتش بهصورت کامل عمل کرد. احیای توافق مبتنی بر بازگشت طرفهای مقابل به تعهدات خود در چارچوب برجام است. توافق زمانی میتواند احیا شود که همه طرفهای متعاهد به تعهدات خود بهصورت مسئولانه برگردند». دیپلمات ارشد کشورمان گفتههای خود را با بیان این جملات ادامه داد: «ایران از میز مذاکرات فاصله نگرفته است. ما مذاکرات را بهعنوان راهکار دیپلماتیک برای تحقق منافع خود محل توجه قرار دادهایم. برجام هم نمونهای از موفقیت چندجانبهگرایی در حلوفصل موضوعات پیچیده بود. جای تعجب است که اعضای اروپایی و آمریکا اجازه تحقق و موفقیت این مسیر دیپلماتیک چندجانبه را برای پیشبرد امور ندادند. مسیر توافق میتواند باز باشد و فرصت برای احیای برجام وجود دارد؛ مشروط بر اینکه طرفهای مقابل بهصورت عملی و متعهدانه به شروط توافق پایبند باشند و اراده عملی را برای اجرای تعهدات در چارچوب برجام نشان دهند. فرصت دیپلماتیک پیشروی طرفها وجود دارد». کنعانی به این نکته هم اشاره کرد که «گفتوگوی تلفنی خوبی بین عراقچی و بورل انجام شد و خوشبین هستیم فرصتهای مناسبی برای گفتوگوهای مشترک در تحولات دیپلماتیک پیشرو بین ایران و اتحادیه اروپا دراینخصوص وجود دارد». این دیپلمات متذکر شد: «اگر اتحادیه اروپا اراده عملی برای برقراری مناسبات مبتنی بر منافع مشترک با ایران داشته باشد، امکان تحقق این همکاری سازنده و مشترک وجود دارد و چنین همکاریهایی میسر خواهد بود». از بورل تا کالاس در حالی دولت چهاردهم نیمنگاهی جدی به کلیدزدن گفتوگوها با غرب در نیویورک و از مسیر اتحادیه اروپا با نقشآفرینی جوزپ بورل دارد که وی کمتر از سه ماه دیگر جای خود را به کایا کالاس، نخستوزیر سابق استونی خواهد داد. از اینرو طیفی از تحلیلگران با توجه به عقبه و همچنین پایگاه سیاسی کالاس در قیاس با بورل، این احتمال را میدهند که دستگاه دیپلماسی دولت چهاردهم شرایط سختتر و پیچیدهتری را برای مذاکرات با اتحادیه اروپا خواهد داشت. هرچند طیفی دیگر بر این باورند که نکته حائز اهمیت، ناظر بر جدیت و عزم سیاسی تهران و میزان تلاشهای دولت جدید برای کلیدزدن گفتوگوها و به نتیجه رساندن آن است و در این میان تغییر مقامات ارشد اروپایی و مشخصا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بهعنوان هماهنگکننده مذاکرات هستهای، کمترین میزان تأثیر را در موفقیت یا عدم موفقیت مذاکرات ایران و غرب خواهد داشت. البته یورونیوز نیز در گزارشی به تحلیل قیاس دیدگاههای فردی چوزپ بورل و کایا کالاس در قبال ایران پرداخت و نوشت: «خانم کالاس ۴۷ سالدارد و سیاستمداری لیبرال است؛ درحالیکه آقای بورل یک سوسیالیست کهنهکار و ۷۷ساله بود. برهمین اساس، در نگاه نخست، بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که سیاست خارجی اتحادیه اروپا از ابتدای دسامبر ۲۰۲۴ با چابکی بیشتری پیگیری خواهد شد. اما این همه داستان نیست؛ چراکه خانم کالاس که در سال ۲۰۲۱ بهعنوان نخستین نخستوزیر زن استونی آغاز به کار کرد، یکی از اولین رهبران اتحادیه اروپا بود که زنگ خطر را درباره طرحهای توسعهطلبانه ولادیمیر پوتین به صدا درآورد. او بارها به رهبران اروپایی بهویژه شرقیها درباره گرفتارآمدن در تله روابط تجاری خوب با روسیه هشدار داد. بنابراین گروهی از کارشناس معتقدند خانم کالاس گزینه مناسبی برای راهبری سیاست خارجی اتحادیه اروپاست، بهویژه در دورهای که تمرکز اتحادیه بر تقویت توان دفاعی در برابر روسیه متمرکز خواهد بود. در نتیجه به نظر میرسد اولویت اصلی خانم کالاس بهعنوان دیپلمات ارشد اتحادیه اروپا، اطمینان از آمادگی اروپاییها برای جلوگیری از پیشرفتهای آتی روسیه خواهد بود. او ارائهدهنده طرح پیشنهادی اعطای وام اتحادیه اروپا به کشورهای عضو برای تقویت توان دفاعیشان است؛ طرحی که با وجود جلب حمایت فرانسه، برای نهاییشدن با مخالفت آلمان مواجه است». در ادامه این مطلب میخوانیم: «نخستوزیر سابق استونی زاویه ویژهای نسبت به رویکرد اخیر اتحادیه اروپا در قبال ایران ندارد. او بارها از این کشور به دلیل آنچه از آن بهعنوان حمایت از روسیه در جریان تجاوز به خاک اوکراین نام میبرد، انتقاد کرده و از اعمال تحریمها علیه ایران حمایت کرده است». در مجموع، چنین نتیجهگیری میشود که «درحالیکه طیفی، تلاشهای بورل را برای ایجاد توازن بین مواضع متضاد کشورهای عضو اتحادیه اروپا در مناقشههای مختلف ستایش میکنند، برخی دیگر بر این باورند که در طول دوره مسئولیت جوزپ بورل، اعتبار اتحادیه اروپا بهویژه در خاورمیانه خدشهدار شده است. بنابراین از کایا کالاس انتظار میرود افزون بر فائقآمدن بر شکاف موجود میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا درباره مسائلی همچون حمایت نظامی از اوکراین و نیز راهکار حل مسئله اسرائیل و فلسطینیها، بتواند در تقویت جایگاه اتحادیه اروپا در حل مناقشههای بینالمللی بهعنوان قدرتی جهانی بهتر از دوران پنجساله جوزپ بورل عمل کند». دیپلماسی دولت چهاردهم در نیویورک باید در فعالترین حالت ممکن باشد در تحلیل آنچه عنوان شد، علی بیگدلی بر این باور است «سفر مسعود پزشکیان به همراه وزیر امور خارجه به نیویورک، مهمترین فرصتی خواهد بود که دولت چهاردهم بتواند از طریق دیدارهای جانبی، مسیر مذاکرات مدنظر خود را طراحی کند». بر این اساس، این استاد دانشگاه در یادآوری نکته مهمتری، تصریح میکند: «آنچه در نیویورک میتواند حائز اهمیت باشد، این است که دیپلماسی دولت چهاردهم در نیویورک باید در فعالترین حالت ممکن باشد تا بتواند مسیر مذاکرات پیشرو را ترسیم کند». تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل گفتههای خود را اینگونه ادامه میدهد: «حضور مسعود پزشکیان بهعنوان یک چهره تحصیلکرده، در کنار عباس عراقچی که ظرفیت لازم را برای مذاکره با غربیها دارد، میتواند نقطه شروع بسیار مناسبی را در نیویورک کلید بزند تا شرایط برای گفتوگوهای بعدی در وین یا جاهای دیگر فراهم شود». بیگدلی با تغییر زاویه نگاه خود، از منظری دیگر مذاکرات پیشروی دولت پزشکیان با اروپاییها و مشخصا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا را واکاوی میکند و در تبیین اهمیت این مذاکرات به ذکر چند نکته میپردازد که نخستین مورد ناظر بر آن است که «اگر ایران به دنبال تنشزدایی در مناسبات با غرب است، باید در گام اول روابط با اتحادیه اروپا و سه کشور کلیدی آلمان، فرانسه و انگلستان را در دستور کار قرار دهد و تحت هر شرایطی تهران نباید پنجره روابطش با اروپا را ببندد». در نکته دیگری، این مفسر حوزه سیاست خارجی تأکید دارد: «هرگونه مذاکره با آمریکاییها تنها و تنها از مسیر بهبود روابط با اروپا بهعنوان طرف میانجیگر میگذرد». بنابراین از منظر او، «در فرصت چندماهه باقیمانده تا تعیین تکلیف انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و روی کار آمدن دولت جدید در کاخ سفید از ژانویه ۲۰۲۵، باید ایران بتواند مناسبات خود را با اروپا ترمیم کند». این استاد دانشگاه در یادآوری نکته دیگری، مهمترین اختلاف کنونی بین ایران و اروپاییها را ناظر بر تحولات جنگ اوکراین میداند و خطاب به دولت پزشکیان میگوید باید هرچه زودتر مسیر سه سال گذشته در دیپلماسی ایران پیرامون جنگ اوکراین اصلاح شده و تغییر معناداری پیدا کند که بتواند حداقلی از اعتماد برای آغاز گفتوگوها با اروپا شکل بگیرد. بیگدلی در ارزیابی میزان تأثیرگذاری تغییر مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و روی کار آمدن کایا کالاس که به نظر میرسد سیاستهای ضدایرانی پررنگتری نسبت به اسلاف خود دارد، بر این باور است که «این تغییرات در ساختار اتحادیه اروپا کمترین میزان تأثیر را بر روند گفتوگوهای احتمالی بین ایران و اتحادیه اروپا خواهد داشت»؛ چراکه به گفته این تحلیلگر ارشد حوزه بینالملل، «مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا درواقع پیشبرنده و منعکسکننده راهبردها و سیاستهای اعضای این اتحادیه (اروپا) و مشخصا دستور کار سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان خواهد بود». لذا اگرچه بیگدلی بر نگاه ضدایرانی فردی همچون کایا کالاس اذعان دارد، اما همزمان یادآور میشود «نگاههای شخصی و فردی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در ترسیم و پیشبرد مذاکرات، کمترین اثر را خواهد داشت». در تکمیل آنچه گفته شد، کارشناس ارشد مسائل اروپا چنین نتیجه میگیرد: «اکنون سطحی از اجماع داخلی و چراغ سبز برای کلیدزدن مذاکرات دولت چهاردهم با کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا شکل گرفته است». در نتیجه این مفسر ارشد حوزه سیاست خارجی بر این باور است «در دیدارها و هماهنگیهای مرسوم رئیسجمهور و وزیر امور خارجه پیش از عزیمت به نیویورک، احتمالا دستور کارهایی برای دیدار با مقامات ارشد اروپایی و بهخصوص کشورهای آلمان، فرانسه انگلستان و اتحادیه اروپا داده خواهد شد». از اینرو، بیگدلی مجددا تصریح میکند: «آنچه میتواند تعیینکننده سمتوسوی مذاکرات با غربیها و میزان موفقیت دولت پزشکیان در تنشزدایی با اروپاییها باشد، به جدیت تهران بازمیگردد، نه تغییر مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا».