گزارش
صفورا ناصحی راد- برخی از فرزندان این سرزمین بازمانده از تحصیل هستند و به دلیل فقر امکانات نمیتوانند در سن مناسب تحصیل را آغاز کنند.عدالت آموزشی از مهمترین اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی بود و به همین دلیل بنا به ضرورت تحصیل همگانی و عمومی رایگان و ارتقاء سطح سواد جامعه، نهضت سوادآموزی به جریان افتاد و خیلی زود طیف گستردهای از مردم توانستند تحصیل را آغاز و یا ادامه دهند. این اقدام که هم به صراحت در قانون اساسی و قوانین ذیربط ذکر شده و هم بارها و بارها در بیان مقام معظم رهبری مورد تأکید قرار گرفته است حالا باید به شکلی دیگر معنا پیدا کند. تعریف جهان امروز از عدالت آموزشی و امکانات تحصیلی و حتی سواد، با توجه به اقتضائات دنیای مدرن تغییر یافته و همین موضوع ضرورت اقدام دولت در این بخش را ایجاد کرده است و امروز دولت باید عدالت آموزشی را نه تنها در تحصیلات ابتدایی و یا کلاس و مدرسه؛ بلکه در بسترهای نوین مانند فضای مجازی، دانش اینترنت و توسعۀ فردی ترجمه کند و مادامی که این مهم محقق نشده است، صحبت از عدالت آموزشی به معنیا واقعی کلمه، بیمعناست. با این همه اما همچنان شاهد تمرکز امکانات و برخورداری کاریکاتوری از ظرفیتهای کشور هستیم. در حالی که امکانات برخی از مدارس به امکانات و تجهیزات اغلب دانشگاههای کشور طعنه میزند، بسیاری از مناطق کشور از وجود یک ساختمان مناسب با کاربری مدرسه بیبهرهاند و در حالی که تعدادی قابل توجهی از اساتید دانشگاهی در مدارس مشغول تحصیل هستند، در بسیار از مناطق لازمالتوجه یک معلم مجبور است چند پایۀ تحصیلی را همزمان پوشش دهد. چنین شرایطی به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست و هیچ عذر و بهانهای نیز قابل قبول نیست. در واقع، هرگونه اهمال در گسترش عدالت آموزشی، به نوعی محروم کردن کشور از یک ظرفیت بزرگ برای رسیدن به اهداف مدنظر و یک گام بزرگ برای تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی است؛ البته دولت با کمی هوشمندی میتواند از ظرفیتهای بزرگی در این بخش بهر ببرد. برای توسعۀ عدالت آموزشی نمیتوان از ظرفیت بزرگی مانند وقف و امرو خیریه غافل شد آن هم در شرایطی که در فرهنگ و تمدن این کشور، همواره بر این موضوع به طور ویژه تأکید شده است و همیشه خیران و واقفان در سطوح مختلف آمادۀ اقدام برای ارائه خدمات آموزشی به دانشآموزان مناطق محروم بوده و هستند. این مهم البته به ریلگذاری و برخورد سیاستی نیاز دارد تا ظرفیتها به صورت هدفمند و در یک ساختار منسجم در محیطی همافزا به بخشهای مورد نیاز تزریق شوند تا خروجی و نتیجۀ مطلوب حاصل شود. در آخر تأکید بر نکتۀ اول مهم است که عدالت آموزشی شاید ملموسترین نوع عدالت اجتماعی به ویژه در دانشآموزان باشد؛ موضوعی که میتواند حس مسئولیتپذیری اجتماعی بالایی در دانشآموز و نسل آیندۀ کشور ایجاد کند و طبعاً فقدان آن نیز نتیجه عکس خواهد داشت و کشور را از ظرفیتی بزرگ محروم خواهد کرد. نگرانیها درباره دانش آموزان بازمانده از تحصیل همزمان با شروع سال تحصیلی، بار دیگر، نگرانیها درباره دانش آموزان بازمانده از تحصیل، قوت گرفته است. دانش آموزانی که در گروه سنی ورود به مدرسه در مقاطع دبستان تا دبیرستان قرار دارند، اما یا زنگ اول مهر را نشنیده اند یا شنیده اند و به هر دلیلی نخواسته یا نتوانسته اند وارد کلاسهای درس شوند. بازماندگی از تحصیل دانشآموزان یکی از معضلات همیشگی در نظام آموزشی کشورها محسوب میشود که براین اساس آموزش و پرورش هر کشوری مطابق سیاستها و شرایط خود برای کاهش تعداد بازماندگان از تحصیل تلاش میکند. جمهوری اسلامی ایران هم در راستای ضرورت تحصیل دانشآموزان و تاثیر آن در توسعه جامعه و با توجه به آموزههای اسلامی در حوزه عدالت در علمآموزی، امکانات و تجهیزات مختلف را برای آموزش رایگان فرزندان فراهم کرده است و این موضوع در پرتو اصل ۳۰ قانون اساسی به صورت یک تکلیف برای دولت درآمد. اصل سیام قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صراحت اعلام کرده که «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خود کفایی کشور به صورت رایگان گسترش دهد.» در این راستا، وزارت آموزش و پرورش با ساخت و توسعه مدارس دولتی، جذب حداکثری معلم برای دانشآموزان در اقصی نقاط کشور و در نهایت فرهنگسازی به منظور حضور حداکثری دانشآموزان در کلاسهای درس تلاش میکند تا قانون آموزش رایگان و عمومی برای همه شهروندان را اجرا کند اما با وجود تلاشهای انجام شده در این حوزه، همچنان شاهد کودکان بازمانده از تحصیل در اقصی نقاط کشور از جمله در شهر تهران هستیم. براساس اعلام مسئولان آموزش و پرورش با توجه به آمار به دست آمده در تابستان ۱۴۰۱، حدود ۹۰۰ هزار دانش آموز بازمانده از تحصیل در کشور وجود داشت که با جذب ۱۶۴ هزار نفر از آنها در ۲ ماه پایانی سال تحصیلی، ۸۷۰ هزار نفر در مهر ۱۴۰۱ باقی ماندند که بیش از ۲۰۴ هزار نفر آنها مربوط به دوره ابتدایی است؛ بنابراین موضوع بازگشت فرزندان به چرخه تحصیل بهویژه در دوره ابتدایی اهمیت بسیار دارد و باید دوچندان مورد توجه مسئولان وزارت آموزش و پرورش قرار گیرد و با کسب راهکار از کارشناسان متخصص در این حوزه به جذب حداکثری دست یابیم زیرا جدایی دانشآموزان از آموزش و پرورش و گذراندن وقت در خیابانها و مکانهایی نامناسب برای سن این کودکان میتواند ناهنجاری و آسیبهای اجتماعی در جامعه را افزایش دهد. کودکان، استعدادها و توانهای نهفته آینده کشور هستند که باید در سیستم آموزش و پرورش کشف شوند و پرورش یابند تا این سرزمین در حوزههای مختلف علمی، ورزشی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به قلههای افتخار دست یابد اما اکنون کودکانی را میبینیم که به جای حضور در کلاس درس و یادگرفتن «الفبا» در کوچه و خیابان با عنوان «کودکان کار» پرسه میزنند یا دخترانی که با حسرت آموزش و تحصیل کرده بودن به خانهداری میپردازند. طی دو روز گذشته آمارهای متفاوتی از تعداد دانش آموزان بازمانده از تحصیل در سال تحصیلی جاری مطرح شده است؛ اعدادی که از ۲۰۰ هزار و ۳۰۰ هزار تا ۷۰۰ هزار دانش آموز گسترده است. کاظمی مطرح کرد؛آمار جاماندگان از تحصیل صحت ندارد علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش در حاشیه برپایی نماز جماعت در دبیرستان ولی عصر در جمع خبرنگاران حضور یافت و پاسخگوی تعدادی از سوالات آنان شد. وزیر آموزش و پرورش در خصوص آمار دانش آموزان اتباع گفت: دانش آموزان اتباع مانند هر سال در مدارس ثبت نام میشوند. کاظمی در خصوص این مطلب که ظرفیت برخی مدارس توسط دانش آموزان اتباع پر شده است گفت: اگر دانش آموز هموطن ما تاکنون ثبت نام نکرده است به دلیل عدم مراجعه خودش به مدرسه بوده است. دانش آموزی که در طول سه ماه فعالیت تابستان فرصت داشته اما مراجعه نکرده است؛ امروز ثبت نام هم نشده است. بخشی از این عدم ثبت نامها به دلیل مهاجرت و جابجایی خانوادهها بین دو شهر یا دو منطقه بوده است. طبیعی است که در مدارس اول دانش آموزان خودمان را ثبت نام کنیم و بعد اقدام به ثبت نام دانش آموزان اتباع کنیم. حدود ۶۰۰ هزار دانش آموزان اتباع در کل کشور داریم. وی در پاسخ به این سوال که چرا ۷۰۰ هزار دانش آموز هنوز ثبت نام نکردند گفت: این آمارها صحت ندارد. ثبت نام دانش آموزان با نسبت سال گذشته از بالاترین درصد خود بوده است. در تاریخ آموزش و پرورش سابقه نداشته است که دانش آموزان در این حد ثبت نام کرده باشند. هر دانش آموزی از ثبت نام جا مانده است به مناطق آموزش و پرورش شهر خود مراجعه کند. وزیر آموزش و پرورش تاکید کرد: باید ابتدا اجازه دهیم تا ثبت نامها به اتمام برسد تا میزان جاماندگان از تحصیل به صورت دقیق مشخص شود اما معمولاً در دوره ابتدایی میزان افرادی که در دوره ابتدایی از تحصیل جا ماندهاند حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار نفر است که البته متغیر است و در مقطع متوسطه هم این عدد حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر است. اگرچه کاظمی این آمارها را تکذیب میکند، اما پرسش این است که اصلا چرا گروهی از دانش آموزان، حتی با تعدادی کمتر از آن چه مطرح میشود، از تحصیل محرومند و کدام نهاد و سازمان قرار است مدافع حقوق این دانش آموزان جا مانده از کلاسهای درس باشد؟ آمار سال تحصیلی گذشته (۱۴۰۱-۱۴۰۲) مرکز آمار ایران در گزارش خود از شاخصهای اجتماعی به وضعیت تحصیلی افراد از جمله نرخ باسوادی، ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل پرداخته است. بررسی دادههای این مرکز نشان میدهد که سال تحصیلی گذشته (۱۴۰۱-۱۴۰۲) در مقاطع تحصیلی مختلف ۹۲۹ هزار و ۷۹۸ نفر از تحصیل بازماندند. پیش از این مرکز پژوهشهای مجلس، آمار بازماندگی از تحصیلی در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ را ۹۱۱ هزار و ۲۷۲ نفر اعلام کرد. بر این اساس، آمار بازماندگی از تحصیل در سال تحصیلی گذشته نسبت به سال قبل از آن، حدود ۲ درصد افزایش داشته است. بررسی جزئیات آمارهای بازماندگی از تحصلی نشان میدهد که بیشترین آمار بازماندگان از تحصیل مربوط به مقطع متوسطه دوم است. سال تحصیلی گذشته جمعیت ۱۵ تا ۱۷ سالهها، سه میلیون و ۵۵۲ هزار و ۸۸۹ نفر بود. از این میان، ۵۵۶ هزار و ۹۹۴ نفر از آنها از تحصیل بازماندند. ۲۹۵ هزار و ۱۰۱ نفر از بازماندگان از تحصیل در این مقطع را پسران و مابقی را دختران تشکیل میدهند. جمعیت در سن مقطع متوسطه اول یعنی ۱۲ تا ۱۴ سالهها در سال تحصیلی گذشته، سه میلیون و ۹۸۰ هزار و ۸۳۷ نفر بود. از این میان، ۱۹۷ هزار و ۶۹۰ نفر از آنها از تحصیل بازماندند. حدود ۹۸ هزار نفر از بازماندگان از تحصیل در این مقطع را پسران و حدود ۹۹ هزار نفر را هم دختران تشکیل میدهند. همچنین جمعیت کودکان ۶ تا ۱۱ سال در سال تحصیلی گذشته، ۹ میلیون و ۸۶ هزار و ۸۰۵ نفر بود. از این میان، ۹۶ هزار و ۲۰۲ نفر از پسران و ۷۸ هزار و ۹۱۲ نفر از دختران از تحصیل بازماندند. یعنی در مجموع ۱۷۵ هزار و ۱۱۴ نفر از کودکان ۶ تا ۱۱ نامشان در آمار بازماندگان از تحصیل ثبت شد. در بخش دیگری از دادههای مرکز آمار ایران به نرخ ترک تحصیل دانشآموزان پرداخته شده است. آنطور که این آمارها نشان میدهد نرخ ترک تحصیلی سال تحصیلی گذشته در مقطع ابتدایی ۱.۲ درصد است. سال تحصیل ۱۴۰۰-۱۴۰۱ نرخ ترک تحصیل در این مقطع ۹۵/. درصد بود. نرخ ترک تحصیل سال گذشته در مقطع متوسطه اول، ۵.۴۷ درصد بود. سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱، اما نرخ ترک تحصیل در این مقطع ۴.۳۶ درصد بود. یعنی نرخ ترک تحصیل در این مقطع طی یک سال، حدود یک درصد افزایش داشت. دانشآموزان مقطع متوسطه دوم، ترک تحصیل بیشتری نسبت به مقاطع دیگر داشتند. نرخ ترک تحصیل این مقطع در سال تحصیلی گذشته، ۴.۰۴ عنوان شده که نسبت به سال پیش از آن، حدود ۱.۷ درصد افزایش را نشان میدهد. پیش از این مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی با بررسی وضعیت آموزش عمومی در ایران نوشت، نرخ جذب بسیار ناچیز کودکان بازمانده از تحصیل در کنار تعداد بالای ترک تحصیل سالانه (از ۲۷۰ هزار تا ۳۴۷ هزار نفر) موجب شده است تا روند بازماندگی از تحصیل در نظام آموزش و پرورش رو به رشد باشد. بازوی پژوهشی مجلس در ادامه گزارش خود به نقش عوامل اقتصادی در بازماندگی از تحصیل پرداخت. در این گزارش آمده است که سال ۱۳۹۹ حدود ۷۰ درصد کودکان بازمانده از تحصیل در دهک یک تا پنج قرار داشتند. بنا بر گزارش این مرکز، دهک دوم با ۲۲ درصد بیشترین سهم بازماندگی از تحصیل را به خود اختصاص داده است. بررسی این دادهها نشان میدهد که استان سیستان و بلوچستان با بیش از ۷۳ درصد دارای بیشترین نرخ فقر کودکان بازمانده از تحصیل را در سال ۱۳۹۹ داشت. مهمترین دلیل ترک تحصیل، فقر است دکتر سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری ایران می گوید:قانون حمایت از دانش آموزان را داریم، اما خبری از نظارت بر اجرا نیست / مهمترین دلیل ترک تحصیل در ایران، فقر استحسن موسوی چلک به فرارو گفت: «یکی از مهمترین اصول در قانون اساسی ما، آموزش رایگان، تا مقطع متوسطه، برای همه دانش آموزان است. این اصل، یکی از مترقیترین اصولی است که ما در قانون اساسی کشور داریم. در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان، مصوب سال ۱۳۹۹ در مجلس شورای اسلامی نیز به این موضوع توجهی ویژه شده است. به گونهای که طبق ماده ۶، یکی از تکالیفی که به عهده وزارت کشور گذاشته شد، ثبت مشخصات دانش آموزان سنین مدرسه، از ۳ ماه پیش از آغاز سال تحصیلی، در آموزش و پرورش با تفکیک مشخصات منطقه جغرافیایی است. بنابراین، مفهوم این بخش میشود؛ نظارت و کنترل بر وضعیت کودکان سنین مدرسه، به اقتضای موقعیت مسکونی آنان. همچنین برای آموزش و پرورش نیز قوانینی گذاشته شد که یکی از آنها ثبت نام رایگان است، حتی آموزش و پرورش این اختیار را دارد که برای کودکانی که در مخاطراتی مثل محرومیت از تحصیل هستند، بستر آموزش را فراهم کند. در این قانون که یکی از قوانین پیشرو است، هر نوع ترک تحصیل، فرار از مدرسه یا بازماندگی از تحصیل، به عنوان یکی از مصادیق مخاطره آمیز تحصیل، برای اطفال و نوجوانان در نظر گرفته شده است و این نشان میدهد که تدوین کنندگان این قانون، اهمیت آموزش و تحصیل را به اشکال مختلف در نظر گرفته اند.» وی افزود: «بنابر دلایل مختلفی، از جمله مشکلات اقتصادی و فقر، کودکان از تحصیل باز میمانند. فقر؛ به عنوان مولفه ای، که گرچه مهمترین عامل است، اما تنها عامل نیست. درواقع برخی دانش آموزان به علت عدم توانایی تامین هزینههای تحصیل یا به علت عدم دسترسی مناسب به محیط آموزشی مناسب از تحصیل باز میمانند. برای دختران، اما شرایط گاهی مولفههای خانوادگی و فرهنگی و باورها، مانع میشود. برای مثال، خانوادهای که علاقهای به تحصیل دخترانشان ندارند. علیرغم رایگان بودن آموزش، در برخی موارد، هزینههای تحصیل کودکان، در کنار هزینههای بهداشت و درمان، کمر خانوادهها را میشکند. هزینههای ثبت نام مدرسه، کتاب، روپوش و لباس فرم مدرسه و امثالهم به حدی بالا است که برخی خانواده از پس این موارد بر نمیآیند. به همین دلایل است که قانون به فکر حمایت از کودکان کم برخوردار افتاده است و آموزش و پرورش را موظف کرده کودکان اینچنینی را به بهزیستی یا نهادهای قضایی معرفی کند تا بهزیستی در صورت نیاز مالی و نهاد قضایی در صورت اجبار بیرونی برای مانع تراشی سر راه تحصیل دانش آموزان، ورود کند.» قانون زیاد داریم، اما اجرا نمیشود رئیس انجمن مددکاری ایران در ادامه گفت: «مدتی پیش آقای نوری که وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم بود، برای جاماندگان از تحصیل، عدد تقریبی زیر ۱ میلیون را اعلام کرد. البته باید این نکته را هم مدنظر داشته باشیم، که جمعیت بالای ۶ سال و زیر ۱۸ سال را منهای تعداد جمعیت دانش آموزان مشغول تحصیل کنیم و عددی واقعیتر از تعداد بازماندگان از تحصیل را کسب خواهیم کرد. البته پیش از آقای نوری، گزارشهایی که وزارتخانهها میدادند، حدود ۱۵۰ هزار بازمانده از تحصیل بود؛ بنابراین گرچه عدد اقای نوری در زمان خود توجه زیادی گرفت و زنگ خطرها را به صدا در آورد، اما معتقدم اگر همین حالا بخواهیم دوباره بررسی کنیم، به عدد بالاتری میرسیم. رصد بازماندگان از تحصیل فرمول پیچیدهای ندارد. آن بخش شناسایی کودکان محروم از تحصیل و ایجاد تمهیداتی برای بازگشت کودکان و دانش آموزان به تحصیل است که اهمیت بیشتری دارد.» وی افزود: «متاسفانه در سراسر کشور، یک سیستم هوشمند که فعالانه، دانش آموزان محروم از تحصیل را رصد کرده و به تحصیل برگرداند، نداریم. این در حالیست که قانون به صراحت در این زمینه برنامه ریزی کرده است. معمولا این پرسش مطرح میشود که وظیفه کدام نهاد است تا برای این وضعیت فکری کند. در قانون اساسی، وظیفه مستقیم این امر بر دوش آموزش و پرورش است. در جایگاه دوم، قانون اطفال و نوجوانان را داریم، همچنین مرجع ملی حقوق کودک و قوه قضائیه ناظر بر قانون است و تکالیفی نیز بر عهده قوه قضائیه در این خصوص گذاشته شده است. ماده ۴ و ۵ این قانون به صراحت تاکید کرده که وظایف نظارتی این قوه چیست. در ماده ۳ نیز بازماندن طفل و نوجوان از تحصیل، مصداق وضعیت مخاطره آمیز تلقی شده است؛ بنابراین تکالیفی برای ثبت احوال، آموزش و پرورش، وزارت کشور و سایر نهادهای وابسته در قانون مشخص شده است. پس ما در این زمینه هیچ نوع خلاء قانونی نداریم. قانون بسیار شفاف و روشن است و هیچ ابهامی هم ندارد. اما مشکل همیشگی کشور ما این است که قانون زیاد داریم، اما نظارت بر این قوانین، چندان تعریفی ندارد و اگر نظارتی هم انجام میشود به اندازه کافی نیست.» ترک تحصیل دانش آموزان زمینه ساز افزایش آسیبهای اجتماعی امروزه ترک تحصیل دانش آموزان یکی از معضلات اغلب جوامع است، از ترک تحصیل و فرار از مدرسه دانشآموزان به عنوان دغدغهای اجتماعی یاد میشود زیرا در سایه نبود آموزش مهارت زندگی، طمع سوداگران مواد مخدر از فرصت پیش آمده بیش از بیش شده و زمینه ساز بروز آسیب های اجتماعی می شود. والدین همواره دوست دارند تا فرزندانشان به بالاترین سطح تحصیلات دست پیدا کنند، اما عوامل و شرایط گوناگونی میتواند باعث افت تحصیلی دانشآموزان و حتی ترک تحصیل آنها شود. در واقع عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی همان طور که در موفقیت تحصیلی افراد نقش دارند، در بروز افت تحصیلی نیز به همان میزان تاثیرگذارند. با توجه به توسعه دانش انسان در صنایع مختلف، ضرورت تحصیل در نظر خانوادهها نیز بالا رفته است، از این رو در زمان بحرانی استفاده از کمکهای تخصصی در جهت رشد فرزندانتان مؤثرتر خواهد بود، بنابراین زمانی که با مشکلات تحصیلی فرزندان خود مواجه میشوید به جای اقدامات خودسرانه با استفاده از مشاوره تحصیلی به علت راهی برای کاهش عوامل مؤثر پی ببرید. علل و عوامل افت تحصیلی از جمله مهمترین عوامل افت تحصیلی در میان دانش آموزان عبارتند از: عوامل مربوط به دانش آموز: مزاج و سرشت: همه افراد در ابتدای زندگی دارای طبع خاص خود هستند که شامل سه نوع آسان، معمولی و دشوار است. بر اساس تحقیقات و تجربهها، کودکان دشوار با احتمال بیشتری افت تحصیلی را تجربه میکنند. کودکان دشوار به کودکانی گفته میشود که معمولاً انعطاف ناپذیرترند و آستانه تحمل پایینتری دارند. به همین علت در مواجهه با مشکلات و شکستها آسیب پذیر بوده و عکس العملهای نامناسب از خود نشان میدهند. به همین دلیل لازم است رفتار با کودک با توجه به شرایط روحی و سن او متناسب باشد. هوش بهر فرد (IQ): هنگام صحبت درباره عملکرد تحصیلی باید دقت کنیم که میزان هوشبهر فرد (IQ) در چه درجهای قرار دارد. نمره هوشبهر توسط آزمونهای هوش استاندارد سنجیده میشود و مبحث افت تحصیلی برای هوشبهر زیر ۸۵ مطرح نمیشود. امروزه افزایش ضریب هوشی توسط انجام تمرینات ذهنی و راهکارهای دیگر کاملاً امکانپذیر است و مسئله غیر قابل تغییری نیست. نگرش و طرز تفکر نسبت به تحصیل: معمولاً افرادی که دچار افت تحصیلی میشوند، به تحصیل علاقه دارند اما دچار سردرگمی هستند و نسبت به شرایط خود بیتوجهاند. لازم است که تفکر و شناخت صحیح نسبت به تحصیل به وسیله آموزش و راهنمایی در ذهن کودک شکل بگیرد. والدین با ایجاد هدف تحصیلی و نگاه مثبت و ایجاد انگیزه برای درس خواندن به ایجاد فرزندان خود کمک میکنند در مسیر تحصیل دچار مشکل تحصیلی و افت نشوند. بیانگیزگی و بیعلاقگی به درس: افت تحصیلی رابطه مستقیمی با بیعلاقگی نسبت به تحصیل دارد. ریشههای این بیعلاقگی در کلاس اول دبستان و حتی قبل از آن برای کودک شکل میگیرد و والدین باید در ایجاد نگرش درست نسبت به تحصیل و لزوم درس خواندن با کودکانشان با آگاهی و هوشیاری کامل رفتار کنند. همچنین حالتهای خلقی مثل اضطراب یا افسردگی کودک نیز در این فرایند مؤثر هستند. عوامل مربوط به خانواده: بیماریهای جسمی و روانی والدین: این مورد میتواند نظارت والدین روی فرزند و رفتار او را مختل کند. والدین اگر درگیر بیماریهای جسمی یا اختلالات روانی باشند ممکن است از فرزند خود غافل شده و همین شرایط میتواند راه را برای ورود فرزند به مسیرهای اشتباه در مدرسه یا بیرون مدرسه فراهم کند. اختلافها و مشاجرات خانوادگی: عوامل والدین و جو نامناسب خانواده باعث زده شدن فرزند و فرار او از محیط خانه و خانواده میشود که خود میتواند فرد را در معرض افت تحصیلی قرار دهد. فقدان یکی از والدین یا طلاق والدین میتواند تأثیر مخربی روی تحصیل دانش آموز داشته باشد. ناهماهنگی والدین در سبک فرزندپروری در باعث سردرگمی شده و آنها را در مسائلی مثل تحصیل و آینده آن دچار تردید میکند به طوری که ممکن است فرد احساس کند هرگز شرایط مطلوب برای درس خواندن برای او وجود نخواهد داشت، تأثیر مشکلات خانوادگی بر دانش آموزان در هر دورهای میتواند باعث افت تحصیلی فرد شود. شیوههای نظارت و کنترل معیوب والدین: والدین کنترل گر و مربیان سخت گیر با نصیحتهای تکراری و خسته کننده باعث زدگی کودک از تحصیل میشوند. مخصوصاً اگر این نصیحتها و سخت گیریها همراه با توهین، تحقیر و تنبیه بدنی باشند. ادامه این روند نیز میتواند پیش بینی کننده افت و ترک تحصیل باشد. نگرش خانواده به تحصیل: دید خانوادهها به تحصیل فرزندان خود و میزان حمایتهای آنها از تحصیل فرزندشان پیش بین مهمی در آینده و پیشرفت تحصیلی فرد است. عوامل مربوط به مدرسه: مشکلات مربوط به نظام آموزشی: اولین تجارب فرد در مدرسه میتواند در طول عمر تحصیلی کودک تأثیر گذار باشد. استفاده از سبکهای آموزشی جذاب و امکانات کمک آموزشی میتواند محیط درس را برای کودک جذاب کرده و رغبت او را به مدرسه و تحصیل افزایش دهد. مواردی مانند ترس از مدرسه و تمایل فرار از مدرسه نتایج مشکلات آموزشی است که متأسفانه در مدارس وجود دارد و نهایتاً افت تحصیلی را به همراه خواهند داشت. معلمان و مربیان: معلمان سخت گیر، خشک، بداخلاق و بدون مهارت در برخورد با کودک، تأثیر بسیار مهمی در پیشرفت یا افت تحصیلی همان دوران و آینده دانش آموز دارد. مربیان و معلمان بعد از والدین به عنوان منبع قدرت و الگوهای کودک مطرح میشوند، اگر رفتار آنها با کودک تحقیر آمیز یا نامناسب باشد باعث زدگی کودک از تحصیل خواهد شد و میتواند مشکلاتی در زمینه نوشتن و بدخلقی کودکان و اختلال خواندن ریاضی ایجاد کند. روابط به همسالان: روابط اجتماعی درست با همسالان نقش بسیار مهمی در لذت بخش بودن محیط مدرسه و کلاس دارد. آموزش صحیح نحوه ارتباط اجتماعی و تربیت کودک توسط خانواده پیش بین مهمی برای پیشرفت تحصیلی در افراد است. علل ترک تحصیل دانشآموزان از نگاه جامعه شناسان جامعهشناسان درباره علل ترک تحصیل دانشآموزان تاکید دارند که سه عامل اصلی فردی، خانوادگی و اجتماعی میتواند بر ترک تحصیل دانشآموزان تأثیر بگذارد. اولین نکته در این زمینه به عدم پیشرفت افراد باز میگردد که دانشآموز ذهن فعال و پویایی ندارد. به همین دلیل نمیتواند در تحصیل پیشرفت کند. دومین مورد مربوط به عدم علاقه به آموزش است در افراد است. اگرچه فضا و نحوهی برخورد مدارس با دانشآموزان نیز به تشویق یا ترک تحصیل آنها منجر میشود. سومین عامل فردی نیز کار است. در صورتی که دانشآموزان کاری را پیدا کنند، احتمال ترک تحصیل آنها بسیار بیشتر است. دومین عامل در ترک تحصیل دانشآموزان خانواده است. پایین بودن سطح سواد خانوادهها میتواند بر عدم علاقه و رغبت آنها به ادامه تحصیل تأثیرگذار باشد. جامعه شناسان تاکید دارند خانوادههایی که تحصیلات بالایی دارند فرزندانشان تمایل بیشتری برای ادامه تحصیل دارند. نکته دیگر در عامل خانوادگی، مقولهی آشفتگی است. در خانوادههایی که تنش و درگیری بین والدین و فرزندان آنها بسیار بیشتر است، احتمال ترک تحصیل نیز در بین آنها بیش از سایرین است. همچنین در پژوهشهایی که انجام شده میزان ترک تحصیل در خانوادههای تک سرپرست، خانوادههایی که فرزندان نانآور خانه هستند، فرزندان طلاق و خانوادههایی که سرپرست ناتنی دارند، بسیار بیشتر دیده میشود. در خانوادههای پرجمعیت یا کسانی که از نظر اقتصادی ضعیف هستند و والدین نمیتوانند نیازهای اولیهی فرزندانشان را تأمین کنند نیز امکان ترک تحصیل بسیار بالا است. علاوه بر عوامل فردی و خانوادگی عوامل اجتماعی نیز تأثیر بسیار زیادی بر این مقولهی مهم دارند. در برخی موارد خانوادهها به علل مختلف مجبور به تغییر محل سکونت از روستا به شهر یا از شهر کوچک به شهرهای بزرگتر میشوند که این جابجاییها اصولاً در حاشیهی شهرها رخ میدهد. کارشناسان مسائل اجتماعی اظهار کردند که متأسفانه فرزندان این خانوادهها نمیتوانند در مدارس مناسب ثبتنام کنند و به سرعت جذب کار میشوند. مانند کودکان کار که به صورت غیرقانونی در شهر وجود دارند و متأسفانه در نهایت منجر به ترک تحصیل آنها میشود. در این مقوله قرار گرفتن در مسیر اعتیاد یا گروههای بزهکاری در دوران نوجوانی و جوانی نیز از عوامل مؤثر بر ترک تحصیل فرزندان به شمار میروند. افزایش آسیبهای اجتماعی با ترک تحصیل دانش آموزان اصطلاح بازماندگی از تحصیل برای گروه سنی بین شش تا ۱۷ سال به کار میرود که یا هرگز به مدرسه نرفته اند یا پس از گذر چند سال با ناملایمات و شرایط زندگی مجبور به ترک محل آموزش و تحصیل شده اند. بازماندن از تحصیل به دلایل نداشتن اوراق هویتی معتبر، فقر خانواده، کمبود امکانات و نبود اماکن آموزش در مناطق محروم، ازدواج در سنین پایین و تعصبهای خانوادگی در ممانعت از حضور دختران در مدرسه رخ میدهد. پیشترها مواد مخدر در میان افراد بزرگسال به بهانه غیرواقعی تسکین دردهای پیری استعمال میشد و دغدغه نامتعارفی در میان خانوادهها نبود اما با گذشت زمان و به خواب رفتن وجدان سوداگران این ماده افیونی، بتدریج تبلیغ مصرف آن هم در میان قشر جوان و نوجوان رو به فزونی گذاشت تا آنجا که طی دهههای اخیر، سن گرایش به مواد مخدر و مصرف آن به دوره نوجوانی و دانش آموزان رسیده است. دانش آموزانی که گاه از جبر روزگار و گاه از ترشرویی والدین و اطرافیان به گروه همسالان پناه میبرند و در خلاء نداشتن مهارت «نه گفتن» هر آنچه در گروه همسالان گفته و شنیده میشود را میپذیرند و همراه میشوند تا کم نیاورند تا آنجا که قید درس و تحصیل را میزنند. ترک تحصیل و سرگردانی در روزهای زندگی بهترین گزینه برای سوداگران مرگ است تا تنور بازار مواد مخدر را با معتاد کردن دانش آموزان گرم کنند. تعلیم و آموزش بخش مهمی از منشور جهانی حقوق کودکان است چرا که دانایی، مهارت و بصیرت را برای افراد به ارمغان میآورد و بازماندن از تحصیل به هر دلیلی میتواند بستری برای افزایش آسیبهای اجتماعی باشد. کارشناسان حوزه اجتماعی معتقد هستند گاهی کودکان قربانی فرهنگ و باورهای نادرست خانوادهها بوده و از تحصیل باز میمانند که مهمترین دلیل محرومیت این بچهها از تحصیل محرومیت و فقر اقتصادی و فرهنگی خانواده است و اغلب این کودکان در شرایط طاقت فرسا و با مناسبات خارج از سنشان دست به گریبان هستند و مجبورند زودهنگام تن به کار دهند و در شرایط غیرقانونی و با حلقهای از خطرهای در کمین دست و پنجه نرم کنند. اگرچه چرخه معضلات در جامعه غیرقابل انکار است اما باید با بهترین برنامه شرایطی مهیا شود که کودکان بازمانده از تحصیل به چرخه علم آموزی و کسب مهارت بازگردند و در این زمینه تکلیف حوزه دولت بسیار سنگین است. آنان براین باورند که کودکان بازمانده از تحصیل قربانی فقر خانواده و یا معضلات دیگری هستند که خودشان توان گره گشایی از این مشکلات را ندارند و مداخلات هدفمند و آگاهانه در حل این معضلات از سوی نهادهای حمایتی و آموزشی امری ضروری است. کارشناسان مسائل اجتماعی کودکانی که توان تأمین هزینه تحصیل را ندارند مجبورهستند برای تأمین مخارج زندگی کار کنند و از درس خواندن منصرف شوند، این کودکان ممکن است در فرایند کسب درآمد طعمه آسیب و سو استفادههایی شوند که به خاطر ضعف مهارت و تجربه قادر به تشخیص آن نیستند. برای جلوگیری از بازماندن کودکان از تحصیل و جلوگیری از بروز مشکلات اجتماعی در جامعه و حضور دانش آموزان در محیطهای آموزشی و تربیت نیروی انسانی کارآمد برای جامعه باید با بهره گیری از ظرفیت سایر دستگاههای اجرایی در کنار آموزش و پرورش زمینه حضور بچهها در مدارس و محیطهای آموزشی فراهم شود. آموزش و پرورش به عنوان گستردهترین دستگاه فرهنگی کشور و مهمترین نهاد اجتماعی، نقش تعیین کننده در آموزش جامعه پذیری و اجتماعی کردن افراد برعهده دارد و بر اساس قوانین جاری کشور باید خدمات آموزشی و پرورشی برای همه در این نهاد اجتماعی یکسان و عادلانه باشد. پیامدهای ترک تحصیل نوجوانان چیست؟ از اولین و مهمترین پیامد ترک تحصیل نوجوان، شکل گیری جامعهای با افراد بی سواد است، چراکه هر چه سطح سواد زنان و مردان در جامعهای بیشتر باشد، آن جامعه رفاه بیشتری نیز خواهد داشت. فرزندان تربیت یافته در جامعه با افراد با سواد نیز با سلامت جسمانی و روانی بیشتری رشد و پرورش پیدا میکنند. دخترانی که به اجبار و یا اختیار، در سنین کم از درس خواندن دست میکشند، مجبور هستند مسئولیتهای ازدواج را بر عهده بگیرند و مشغول بچه داری شوند. در حالی که میتوانستند از دوران نوجوانی و جوانی خود در جهت پرورش استعدادهایشان بهره بیشتری ببرند. هاین موضوع برای پسران نیز وجود دارد و ترک تحصیل برای آنان و وارد شدن به بازار کار میتواند آنها را از سنین کم با دغدغههای اقتصادی مواجه کند. در واقع آنها زمانی که دچار بحرانهای دوره نوجوانی هستند، مجبور به تحمل فشارهای اقتصادی میباشند. از اثرات منفی ترک تحصیل در دختران و پسران عبارتند از: - لذت نبردن از دوره نوجوانی در زندگی - نداشتن احساس ارزشمندی اجتماعی - عدم توانایی شرکت در بحثها به دلیل کم بودن میزان تحصیلات - ناتوان بودن در برابر حل مشکلات - عدم کشف استعدادها و هویت شخصی - بی تجربگی در تربیت فرزند از سوی مادران جوان