جامعه
فرحناز قلی زاده- دیروز معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش و سرپرست سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک گفت :ارتقای عدالت آموزشی، بهبود کیفیت تحصیلی و افزایش حس تعلق در دانشآموزان، از تأکیدات اصلی شخص وزیر و از مهمترین محورهای فعالیت وزارت آموزش و پرورش در دور جدید است. اما عدالت آموزشی چگونه تحقق پیدا می کند؟ یکی از راهکارهای اجرای عدالت آموزشی تغییر نگرش به بودجه نظام آموزشی مدرسه است. نباید آموزشوپرورش را مانند دستگاههای اجرایی دیگر بدانیم و بهدنبال کاهش بودجه و افراد مشغول در آن باشیم. آموزشوپرورش مهمترین سازمان هر کشور برای تربیت مردم است. برای افزایش کیفیت خدمات آموزشی باید هزینه سرانه را افزایش داد و کلاسهایی با تجهیزات آموزشی بهروز و مناسب تشکیل داد. دیگر راهکار برای اجرای عدالت آموزشی رفع تبعیض بین آموزش عمومی و آموزش عالی است. اگر تمام امکانات آموزشی را به آموزش عالی اختصاص دهیم، از کار بنیادین در مدارس ابتدایی و دبیرستان غافل شدهایم که پیامدهای ناخوشایندی در پی خواهد داشت.وقتی نهادهای مسئول برای افزایش کیفیت آموزشی و امکانات تلاش نکنند، با پدیده مدارس خصوصی روبهرو خواهیم شد. در این هنگام است که معلمان به دلایلی، از جمله مشکلات معیشتی، به تأسیس و تدریس در مدارس خصوصی رو میآورند. این موضوع پدیدآورنده تبعیض آموزشی بین دانشآموزان میشود؛ زیرا افرادی که تمکن مالی بیشتری بهتری داشته باشند میتوانند به آموزش و امکانات بهتری دست یابند. در فضایی اینچنینی، دانشآموزانی که در مناطق کمبرخوردار و حاشیه شهر و کشور زندگی میکنند، نمیتوانند به آموزش و امکانات مناسب دسترسی داشته باشند و بهمرور دچار ضعف علمی شدید خواهند شد. این نقطه مقابل عدالت آموزشی در نظام آموزشی، یعنی تبعیض آموزشی است. در واقع یکی از اصول عدالت آموزشی، آموزش فراگیر در تمامی نقاط کشور است. اقبال و توجه بیشازاندازه به مدارس خصوصی یکی از اشتباههای رایج در کشور ماست؛ زیرا لزوماً هر مدرسهای که غیرانتفاعی باشد، آموزش و پرورش بهتری نخواهد داشت.در دنیای مدرن امروز، باید به مفید بودن دانش و اطلاعات مدرسه توجه کرد.باید به الگوهای ارائه شده و انطباق آن با ارزشهای جامعه توجه کرد.باتوجه تحولات سریع جامعه، نوسازی نظام آموزشی را بایدجدی گرفت.پیشرفت علم و تکنولوژی، اصلاح و تجدید نظر در منابع آموزشی و محتوای کتابهای درسی و شیوه های تدریس و تعریف از آموزش و پرورش را ایجاب میکند و غفلت از آن باتوجه به سرعت تغییر اطلاعات با شدت بیشتری باعث عقب ماندن از دنیای مدرن و عدالت آموزشی را خواهد شد. گام اول عدالت آموزشی، تغییر نگاه به بودجه نظام آموزشی مدرسه است. اگر آموزش و پرورش به مانند سایر دستگاهها دیده شود می توان با افزایش تراکم کلاسها و تعطیلی مدارس کم جمعیت و حذف مواد تربیتی، هزینه ها را کاهش داد اما اگر هدف افزایش کیفیت خدمات باشد، باید هزینه سرانه را بالا برد و کلاسهای کم جمعیت با تجهیزات آموزشی تشکیل داد، مخصوصا در این سالها که درصدی از جمعیت دانش آموزی کاهش یافته است تا هم بازدهی نظام آموزشی افزایش یابد وهم دربلند مدت از اتلاف هزینه جلوگیری میکند.چیزی حدود یک چهارم جمعیت کشور بطورمستقیم با آموزش و پرورش در ارتباط است که باید معادل این حجم خود از سرانه کشور بهره مند شود. گام دوم رفع تبعیض میان آموزش عمومی و آموزش عالی است. طی سالهای اخیر، آموزش عالی فوریت سیاسی پیدا کرده و مدرسه که در مقام سنگ بنای دانشگاه تلقی میشود،از امکانات کمتری برخوردار شده است.به عنوان مثال، مقایسه سهم سرانه دو دستگاه که کیفیت را فدا کرده و معلمان با ارتقا تحصیلات به موسسات آموزش عالی رفته اند و یا آنکه خود اقدام به تاسیس مدارس خصوصی کرده اند تا مشکلات اقتصادی اولیه زندگی خود را تامین کنند در حالیکه دستمزد اساتید دانشگاه به یکباره چندبرابر شد و هیچ اعتراضی برنیانگیخت و این جدای از معلمانی است که به مشاغل نظیر مسافرکشی و بنایی وکارگری ... پرداخته اند و اساتیدی که در کار تجارت و ...پرداخته اند.