گزارش
حبیب اسفندی پوریان - نقش و كاركرد خبرنگاران در رسانهها و در راس آنها مطبوعات مستقل، فراگير، غير وابسته و متعلق به تشكلهاي مدني در ايجاد و تقويت جامعه مدني، حوزههاي بسيار گستردهآي را در بر ميگيرد. ميتوان تك تك عرصههايي را كه با جامعه مدني پيوند دارند در ارتباط با رسانهها مورد بررسي و ارزيابي قرار داد. رسانهها هم خود برون داد جامعه مدنياند و هم موثرترين نقش را در برپايي و غناي آن ميتوانند به عهده بگيرند. اما همين رسانهها اگر به درستي وظايف خود را نشناسند ممكن است به جاي تغذيه جامعه مدني به جان آن بيفتند، ممكن است به جاي مفاهمه و همگرايي، اقشار و گروههاي مختلف را به جان هم بيندازند، حربه قانون را براي برخورد با قانون شكنان، كند نمايند، گروههاي فشار غير رسمي و غير منطقي را تشجيع و حمايت كنند، عرصه را بر عرضه آزادانه افكار و عقايد تنگ سازند، و مثل امروز برخي از آنها مدام چنگ و دندان به ديگران نشان دهند و بر ايشان خط و نشان بكشند، نخبگان علمي و فكري جامعه را تحقير و منزوي كنند، از مونولوگ به جاي ديالوگ حمايت نمايند و فقط خواستار آن باشند كه پژواك صداي خود را بشنوند. به اين گروه از رسانهها جز رسانههاي عقب مانده، تك گو، مستبد، غير مدني، مردم گريز و جا مانده از ديگران و وامانده در خود نمي توان اطلاق كرد. جا دارد به اين نكته نيز اشاره شود كه مطبوعات و رسانهها در صورتي ميتواند به پيشبرد جامعه مدني ياري رسانند، كه مورد اعتماد و باور مردم باشند و مردم به عدالتخواهي، بيطرفي، عدم وابستگي و راستگويي و درست انديشي آنها ايمان داشته باشند. در غير اين صورت پيامهايشان قادر نخواهند بود راهبردي را به جامعه بنمايانند، فراتر از اين، از آنجا كه مخاطب امروز، فهيم، هوشيارانه، داراي قدرت تحليل و در معرض منابع و مجاري گوناگون اطلاع رساني است. بسياري اوقات، سفيديها و بينالسطور مطبوعات را ميخواند و ناگفتههاي راديو و تلويزيون را ميشنود و ميبيند. به سخن ديگر، اگر اعتماد مخاطبان از رسانهها سلب شود آنها با توجه به گفتهها و نوشتهها، به ناگفتهها و نانوشته ميرسند و بسيار اوقات، عكس پيام ارائه شده، عمل ميكنند. پس اگر در اين نوشتهاز رسانهها به عنوان نهاد مدني ياد شد، مراد رسانههاي متعلق به زمان، آزاديخواه، منصف مترقي، آگاهي بخش و راستگو است، و اميد كه همه رسانههاي ما اين چنين باشند. اهمیت، ضرورت و جایگاه رسانه ها نقش رسانه های گروهی بویژه مطبوعات در همه جوامع در تعمیق و توسعه فرهنگ و توسعه سیاسی اثر گذار بوده است. بنابراین جمهوری اسلامی ایران از این قاعده مستثنی نیست. مطبوعات با ایجاد فضای اطلاع رسانی سالم سیاسی ،نقد و نقادی، گردش آزاد اطلاعات و توسعه فرهنگ سیاسی مسالمت آمیز می تواند به توسعه سیاسی و تقویت قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران کمک نمایند. جامعه ی رسانه ای و وسایل ارتباط جمعی به ویژه مطبوعات و روزنامه ها ، چه در ایران و چه در دیگر کشورهای جهان، عامل تعیین کننده ای در پیدایش و گسترش بحران های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و نیز کنترل و مدیریت این بحران ها هستند. از دیدگاه صاحبنظران، وسایل ارتباط جمعی مانند روزنامه ها، رادیو، تلویزیون، اینترنت و مطبوعات از یک سو می توانند با جعل و تحریف و تخریب و فریب، جامعه ای «یکسر همگن» به بار بیاورند و در شکل گیری دولت های خودکامه، اقتدارطلب و استبدادی نقش بیافرینند و از سوی دیگر، قادرند تلاش های انحصارطلبانه ی برخی حکومت ها و دولت ها را بی اثر سازند، جامعه ی مدنی را تقویت و مفاهیم تعاون اجتماعی، تساهل، انتقاد سازنده و آزادی های سیاسی را ترویج کنند. مطبوعات و روزنامه ها می توانند علت ها و دلایل فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بحران ها را برای حاکمیت تبیین سازند، کمک کار دولت ها در ایفای وظایفشان از جمله پیشبرد امر مهم توسعه ی همه جانبه باشند و به ابزار و عناصر مهمی برای گسترش تنوع و تکثر فرهنگ ها و جهان نگری های گوناگون بدل شوند. ظرف دویست سال گذشته در بخش هایی از شرق و خاورمیانه و نیز ایران (دهه هایی پیش از پیروزی نهصت مشروطیت تاکنون) در اثر ظهور و تقویت تدریجی رسانه ها ، عامه ی مردم و حتی اقلیت های مذهبی و قومی توانسته اند با حقوقشان آشنا شوند. به دلیل تلاش وسایل ارتباط جمعی، فرهنگ ها و خرده فرهنگ های مختلفی به کانون توجه افکار عمومی راه یافته اند و گروه های گوناگون سیاسی و اقتصادی به داشتن حق بیان و آزادی سیاسی و قدرت اقتصادی اذعان دارند. بی شک، رسانه ها در جهان سوم و خاورمیانه از جمله ایران، تکیه و تاکید بر گسترش پیوسته ی کمی و کیفی خود داشته و دارند و این گسترش همواره با چندگانه سازی، آزادی و حقوق جوامع، اقلیت ها، گروه های متفاوت و گونه گون (متنوع) و نیز با معرفی هر چه بیش تر خرده فرهنگ ها همراه بوده است. به همین دلیل است که جامعه ی سیاسی مبتنی بر مطبوعات آزاد و مستقل و رسانه های گروهی گوناگون در تقابل جدی با جامعه ی بسته و تک صدایی قرار گرفته و می گیرد. رسانه ها و مطبوعات که به ارایه اطلاعات در باره ی «هر چه که در جامعه و دولت می گذرد» می پردازند در واقع می توانند و تا حد زیادی توانسته اند به تدریج به خودآگاهی و تحقق توسعه ی فراگیر کمک کنند. همچنین آزادی ای که رسانه ها به بسیاری از جوامع، فرهنگ ها و جهان نگری ها عرضه کرده اند، آرمان «جامعه ی شفاف» و «دولت حداقل و پاسخگو» را عینیت بخشیده اند. مسوولیت و وظایف مطبوعات رسانه ها به ویژه مطبوعات و روزنامه ها، کاربردشان به رعایت اصول اخلاقی و حرفه یی است که پایبندی به آنها، به ویژه در دوره ی بحرانی اهمیت دارد. رعایت این اصول، تلاش برای انعکاس «واقعیت»، تشویق به مشارکت فعال و حداکثری مردم از جمله گروه های مرجع (دانشگاهیان، روشنفکران، روحانیان و به طور کلی قشر تحصیل کرده) در امور سیاسی، امیدوار کردن مردم به اثر گذار بودن میزان مشارکت و آرایشان، اطلاع رسانی در راستای برگزاری انتخابات سالم، آزاد و قانونمند، کمک به نامزدها برای ارایه برنامه و نیز ایجاد رقابت میان آن ها، کوشش برای ایجاد وفاق و تساهل میان مقام ها، احزاب و گروه های سیاسی و کمک به توسعه ی سیاسی کشور از مهم ترین مسوولیت ها و وظایف رسانه ها و روزنامه ها است. تکیه بر غریزه و غرض، صداقت نداشتن در اطلاع رسانی ( تناقض گویی، مبالغه و اغراق ، تفرقه افکنی، تحریف ، سانسور)، ترس و خودسانسوری، بداخلاقی، ارعاب، ایجاد دشمن فرضی ، موثق نبودن پیامها، عینی و واقعی نبودن پیامها و اخبار، بی طرف نبودن، استقلال نداشتن، جریان سازی توهم آمیز و غیراخلاقی و ...از جمله مواردی است که نه تنها جزو وظایف و مسوولیت های رسانه ها و روزنامه ها به شمار نمی رود که در روند انجام رسالتشان، خلل و مانع ایجاد می کند. مشکل تراشی برای رسانه ها و مطبوعات برخی دولت ها و شخصیت های اقتدارطلب همواره از رسانه ها و مطبوعات به عنوان ابزار تخریب، تحریف واقعیت و بدنام کردن منتقدان و مخالفانشان استفاده کرده اند و مانع ایفای مسوولیت هایشان شده اند. دخل و تصرف دولت ها ، امیال ِافراد متنفّذ و برخی باندهای سیاسی و اقتصادی در سیاست ها و برنامه های وسایل ارتباطی و جامعه ی رسانه ای و مطبوعاتی به سانسور و خودسانسوری منجر شده و می شود و آینه ی ارتباطی میان جامعه و دولت را کدر کرده و می کند. بالاتر از این، تحریف، تحدید، تهدید و دخل و تصرف دولت ها و شخصیت های متنفذ در امور و مسوولیت مطبوعات و رسانه هایی که می خواهند مستقل بوده و کار حرفه یی خود را انجام دهند «انگاره ی آزادی که بر خودآگاهی و دانش مبتنی است» جای خود را به مردم فریبی، قطع ارتباط میان جامعه مدنی و دولت و در نهایت افول عقلانیت و واژگونی واقعیت می دهد. مطبوعات و رسانه ها در غرب، شرق، جهان سوم و خاورمیانه دست کم با 2 مانع اساسی دیگر رو به رو هستند: یکی موانع محیطی همچون قوانین و مقررات غیر عقلانی، سانسور حکومتی، توقیف و تهدید و دخالت و موانع اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی. دوم موانع درون سازمانی مانند تاثیر مستقیم سلیقه ی مدیریت ها بر محتوای رسانه و مطبوعات، نبود تخصص های لازم و فقدان کادر مناسب حرفه ای. به بیان دیگر، بیش تر افرادی که در رسانه های کشورهای خاورمیانه مشغول کار هستند از آموزش های لازم حرفه ی خبری و روزنامه نگاری برخوردار نیستند. به یقین رسانه ها و مطبوعات در چنین شرایطی نمی توانند مسوولیت واقعی خویش را انجام دهند و به شکل گیری و جهت دهی دقیق افکار عمومی آن گونه که منافع ملی اقتضا می کند، دست یازند. پیامد این امر (توقیف و مانع تراشی برای رسانه ها و مطبوعات) بی اعتبار شدن کارکرد آن ها و در نتیجه کدر شدن رابطه ی میان جامعه و دولت و بروز تدریجی بحران های سیاسی مانند بحران هویت، مشروعیت، سلطه ،نفوذ و کارآمدی است؛ همانند بحران و سپس فروپاشی و تجزیه ای که در اتحاد جماهیر شوروی و نیز در برخی کشورهای خودکامه ی عربی به وقوع پیوست. به طور کلی و خلاصه، در اثر توقیف روزنامه ها یا دخالت و تحکم دیگران به ویژه حکومت ها و دولت ها در امور رسانه ها و روزنامه ها، آن ها سه ویژگی زیر پیدا می کنند. در این صورت خواه ناخواه زمینه های بحران سیاسی به وجود می آید. تاریخ سیاسی معاصر کشورهای خاورمیانه و اسلامی گواه این مدعا است: - یک دستی و همسویی صاحبان امتیاز و مدیران مسوول مطبوعات و رسانه ها و بیشتر قلم زنان آن ها با سیاست های دولت (به معنای فراگیر و مجموعه ی قوا). - اِعمال سانسور بر رسانه ها و روزنامه ها و نویسندگان مطبوعات و کتاب ها. سانسور و تحدید مطبوعات و نشریات باعث می شود آن ها قدم به قدم رو به سطحی شدن و روزمرگی بروند و در عمل، نشریات بی محتوا و سرگرم کننده یکه تاز میدان شوند. وقتی محتوا و فحوای رسانه ها و مطبوعات یک کشور فاقد هنجارها و ارزش های خبری لازم باشد در نتیجه، تازگی و قابلیت انتشار - که از عناصر اصلی رسانه ها و مطبوعات به شمار می آید- مورد توجه دست اندرکاران آن ها قرار نمی گیرد. - حساسیت برخی از حاکمان و دولتمردان در برابر کوچک ترین خرده گیری سبب می شود تا هیچ گونه مطلب جدی و انتقادی در رسانه ها و روزنامه ها درج نشود. در صورت نبود سه نکته و ویژگی یاد شده ، رسانه ها و مطبوعات به عنوان پیام و نیز کانال های انتقال پیام می توانند با پرهیز از افراط و تفریط و تخریب و شایعه سازی و نیز حفظ و رعایت اصل بی طرفی، نقش اصلاحی خود را ایفا کنند. ارتقای فرهنگ سیاسی، افزایش حضور و مشارکت عمومی، ایجاد وفاق، نشاط و امید در جامعه، افزایش سطح آگاهی در میان شهروندان، شناساندن وظیفه و تقویت حس مسوولیت پذیری افراد، نقد و پاسخگو کردن مقام ها و دولتمردان، شفاف ساختن روابط میان جامعه مدنی و حاکمیت با اطلاع رسانی دقیق و بموقع و اجتناب از سانسور و خودسانسوری و ... از جمله نقش های اصلاحی رسانه ها و مطبوعات است که باعث جلوگیری از بحران سیاسی یا کنترل و مدیریت آن می شود. آزادی مطبوعات؛ سرآغاز تشکیل جامعه مدنی پویا مطبوعات برای انجام رسالت مهم خود که آگاهسازی و روشنگری مبتنی بر واقعیتهاست، باید آزاد باشند و در سایه این آزادی است که میتوان انتظار داشت تا این ابزار بتواند در آموزش سیاسی افراد و ایجاد جامعه مدنی پویا و تثبیت آن نقش ایفا کنند. پیدایش مطبوعات در سده گذشته در پیشرفت دموکراسی سهم بسیاری داشته و بر اذهان عمومی اثر زیادی گذاشته است. به همین دلیل هم برای نشان دادن اهمیت سیاسی مطبوعات در همان آغاز بر آن نام رکن چهارم نهادند. امروزه یکی از شاخصه های مهم برای اندازه گیری میزان توسعه یافتگی کشورها، شاخص دانایی و اطلاعات است که مطبوعات در ارتقای آن نقش بارزی دارند. به این صورت که مطبوعات میتوانند با انعکاس مطلوب واقعیت ها و افزایش اطلاعات مردم در راستای توسعه فرهنگی و بالا بردن توان تصمیمگیری در جامعه حرکت کنند. بنابراین اگر موانع پیش روی مطبوعات برداشته شود و آزادی آن ها سلب نشود و بتوانند از اشخاص و دولت هم از نظر سیاسی و فکری و هم از نظر مادی مستقل باشند، می توانند در راه ایجاد جامعه مدنی پویا و گسترش فرهنگ دموکراتیک و افزایش مشارکت اجتماعی نقش موثری ایفا کنند. همین تاثیرگذاری و اهمیت مطبوعات بود که سبب شد به پیشنهاد یونسکو و تصویب مجمع عمومی سازمان ملل در نوامبر ۱۹۹۱ میلادی روز سوم ماه مه هر سال به عنوان روز جهانی مطبوعات معرفی شود. رسانهها و پاسخگويي حكومت به مردم حكومت در جامعه مدني، منتخب و نماينده اكثريت جامعه است و به اين اعتبار نميتواند خود را وراي قانون و برتر از افراد جامعه بداند. يك دموكراسي واقعي ميكوشد در جهت تامين منافع توده مردم حركت كند. در جامعه مدني نه تنها اصل تساهل و مدارا مورد احترام و عمل است، بلكه حكومت از يك سو «حق پرسش» درباره اعمال خود را براي شهروندان (و نه رعيت) به رسميت ميشناسد و از جانب ديگر، خود را موظف به پاسخگويي به شهروندان ميداند. پذيرش اين دو اصل يعني پرسشگري شهروندان و پاسخگويي دولت، سبب ميشود كه استبداد، نخبگان سياسي و باندهاي قدرت طلب و بهرهمندان اقتصادي، بستر مناسبي براي ظهور و رشد و جايابي براي خود در ساختار حكومت نيابند. اين بدان معنا نيست كه نخبگان فكري و عملي به حاشيه رانده شوند، بلكه در جامعه مدني نخبگاني كه آراء و تمنيات مردم خود را نمايندگي ميكنند مديريت جامعه را به عهده ميگيرند. اينجا نيز رسانهها نقش مهمي دارند. چه، آنها با نظرات و مراقبت هوشيارانه خود نسبت به اعمال حكومت، از گرايش آن به خودكامگي و ناديده گرفتن حقوق مردم، جلوگيري ميكنند، نيازها و خواستهاي جامعه را كه در واقع، همان پرسشهاي مردم از حكومت است در قالب گزارشها، مقالات، نقدها، تفسيرها و ... با دولت در ميان ميگذارند و متقابلا، پاسخ دولتمردان را به سوالات مردم، دريافت و منتشر ميكنند. به طور كلي يكي از مهمترين كاركردهاي رسانهها را بايد در عرصه ايجاد و تنظيم رابطه ميان حكومت كنندگان و حكومت شوندگان و نظم و نسق دادن به مناسبات اجتماعي فيمابين اين دو گروه جستجو كرد. رسانههاي مستقل و متعقل به تشكلهاي مدني زبان مردم و چشم و گوش شهروندان هستند و مدام وظيفه و مسؤوليت حكومت را در زمينه پاسخگويي به مردم، يادآوري و گوشزد مينمايند و سنت نقادي را در جامعه برپا ميدارند. اين امر در عين حال ميتواند به شايسته سالاري يعني مديريت خردمندان، صاحبان دانش و تجربه در جامعه كمك كند و همگان را اميدوار سازد كه در صورت احراز صلاحيت، توانايي و شايستگي راه رشد و تعالي به رويشان بسته نيست. اينگونه شايسته سالاري، هم محصول جامعه مدني است و هم به تقويت اركان آن منجر ميشود. چنين جامعهاي بيترديد جامعهاي خرد ورز و تعلقگراست و مدار امور آن بر محور عقل و معرفت ميچرخد. مطبوعات زنده و پویا در جامعه مطبوعات زنده و پویا در هر حکومت به خصوص حکومت های دموکراتیک و جمهوری دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند که می توانند بسیاری از معادلات درون قدرت را به نفع مردم و شهروندان تغییر دهند. این مطبوعات باید دارای چنین ویژگی هایی باشند؛ یعنی ذکر واقعیت ها، نقد و بررسی و ارایه تحلیل های واقع بینانه و روشنگرانه نسبت به مسایل و جریان های موجود کشور، نقد عملکردهای دولت، آگاهی دادن به مردم، ابلاغ افکار عمومی به دولت و اعمال فشار عمومی بر آن. این ویژگی ها باعث می شود تا دولت ها تنها زمانی بتوانند دولتی پاسخگو باشند که مردم از عملکرد آن آگاه باشند؛ آگاهی که جز از طریق رسانههای گروهی از جمله مطبوعات مستقل و غیروابسته به دولت امکانپذیر نیست. این ویژگی هایی که برشمرده شد در سایه آزادی بیان و آزادی خود مطبوعات قابل دست یابی است؛ آزادی هایی که جوهره جمهوری و دموکراسی محسوب می شود. منظور از آزادی بیان و مطبوعات آن است که هر شهروندی حق اظهار نظر دارد و نیز حق دارد، اظهار نظر خود را مانند دیگران به گوش همگان برساند. برای این منظور افراد، حقِ جستجو و دستیابی به همه نوع اطلاعات و اندیشهها از طریق همه رسانهها را دارند. البته منظور از آزادی بیان، آزادی مخالفان و منتقدان است زیرا اگر فقط افرادی که به نحوی به قدرت سیاسی وصل اند، آزاد باشند، این آزادی نیست. آزادی یعنی آزادی مخالف. بنابراین هنر حکومت این نیست که مخالف خود را از صحنه دور کند، بلکه هنر حکومت این است که مخالفان خود را وادار سازد تا در چارچوب قانون بتوانند، عقاید و نظریات خویش را بیان کنند که این اتفاق هم با آزادی دادن به مطبوعات عملی می شود. در واقع میتوان گفت که آزادی مطبوعات بخشی از آزادی است که برای رشد تعالی انسان در اختیار وی قرار می گیرد. این آزادی از ضروریات حیات اجتماعی و زندگی سیاسی به شمار میآید و وسیلهای برای تضارب افکار، مبادله اطلاعات و انتقال میراث بشریت است. همچنین فضای مناسبی جهت گفت وگو و تبادل فرهنگی میان تمدن ها و فرهنگ های مختلف ایجاد می کند. نقش مطبوعات در هدایت و شکلدهی افکار عمومی مطبوعات وقتی که از آزادی لازم برخوردار باشند، نقش های مختلفی برعهده می گیرند. یکی از اینها، نقش انکار ناپذیر آنها در هدایت و شکل دهی افکار عمومی و تاثیرگذاری آنها بر تحولات سیاسی و اجتماعی است زیرا مطبوعات آزاد و مستقل آیینه فکر، فرهنگ و تحولات درونی و بیرونی ملت ها به شمار می روند و نقش آن ها در فرایند توسعه سیاسی و ایجاد جامعه مدنی انکارناپذیر است. مطبوعات می توانند با انعکاس واقعیت های جامعه و آموزش سیاسی مردم و پرهیز از یک سویه نگری به توسعه سیاسی و گسترش دموکراسی کمک کنند. آنها با متمرکز شدن بر مشکلات یا پدیده های خاص افکار عمومی را شکل می دهند و در تغییر و تحولات اجتماعی و سیاسی نقش دارند. بنابراین قدرتمندترین رسانه که می تواند بر افکار عمومی تاثیر بگذارد و ذهن مردم را به هرسویی که می خواهد بکشاند، مطبوعات هستند که با جلوه دادن یک خبر مهم و انتشار آن در سطح گسترده ای از پهنه گیتی رسالت خود را که همان تاثیر بر افکار عمومی است، انجام دهند. مطبوعات و توسعه سیاسی مطبوعات و توسعه سیاسی بر روی یکدیگر تأثیر متقابل دارند. به این صورت که نظام سیاسی توسعه یافته برساخت و کارکرد مطبوعات تأثیر می گذارند و متقابلاً مطبوعات نیز به عنوان مجرا و بستر تضارب آرا و عقاید در فراهم کردن گفت وگوی نقادانه، نقش موثری در ایجاد زمینه توسعه سیاسی ایفا می کنند. البته نباید از نظر دور داشت که توسعه سیاسی به مشارکت روز افزون در سیاست، تحرک توده مردم به شناخت بیشتر افراد و گروه ها نیازمند است؛ یعنی به ۲ شرط نیاز دارد: یکی اینکه مردم احساس کنند که جزئی از ملت هستند و توانایی اثر گذاری و تصمیم گیری در سرنوشتشان را دارند که در این خصوص، وسایل ارتباط جمعی از جمله مطبوعات می تواند به حمایت و تشویق مردم به مشارکت بپردازند و دوم اینکه نهادهایی توسعه یابند که توانایی بیان و تشخیص منافع گروه های متفاوت و تبدیل آنها به برنامه های سازگار و اجرای خط مشی های مربوط را داشته باشند که در این زمینه لزوم ایجاد تشکل های سیاسی و مدنی و مطبوعات مستقل به عنوان تریبون انتقال صداها و ایده های گوناگون احساس می شود. بنابراین اگر توسعه سیاسی را وجود کثرت، رقابت و مشارکت در جامعه دانست، رسانه ها از جمله مطبوعات می توانند در به وجود آوردن این شرایط و حفظ و تداوم آن نقش مؤثر ایفا کنند. مطبوعات به عنوان یکی از کانال های ارتباطی مهم و تأثیرگذار در ساخت سیاسی جوامع به شمار می آیند که در ایجاد و گسترش فضای توسعه یافته سیاسی میتوانند نقش آفرین باشند. ایجاد ارتباط دوسویه میان دولت و مردم یکی از کارکردهای اصلی مطبوعات در روند توسعه سیاسی است. در این راستا مطبوعات می توانند از یک طرف دولتمردان را از نیازها، توقعات و انتقادات مردم مطلع کنند و از طرفی دیگر مردم را از امکانات و محدودیت های ملی آگاه ساخته و به توجیه و تفسیر تصمیم های گردانندگان سیاسی در محدوده قانون اساسی، عرف، ارزش ها و سنت های فرهنگی بپردازند. همچنین احزاب، تشکل ها، انجمن ها و مطبوعات بستر و مجرای اصلی رقابت ایدئولوژیها هستند اما زمانی که جامعه فاقد تشکل های مدنی و سیاسی باشد، مطبوعات از طریق فراهم کردن کانال مبادله آرا و ایدئولوژی های گوناگون و ایجاد فضای عمومی بحث و گفت وگو منجر به ایجاد مشارکت سیاسی می شوند. باید گفت که میان مطبوعات و مجموعه عوامل و پدیده های اجتماعی دیگر، هم کنشی و ارتباط متقابل وجود دارد. دامنه فعالیت های آزادانه مطبوعات، محدود به میزان قبض و بسط هایی است که در شرایط سیاسی و اجتماعی به وجود می آید زیر همچنان که مطبوعات میتوانند به ایجاد نظام سیاسی توسعه یافته و فضای باز و مشارکت آمیز کمک کنند، متقابلاً ساختار سیاسی و نحوه توزیع قدرت در جامعه بر عملکرد و فعالیت آنها نیز تأثیر میگذارند.