جامعه
سارا غفوری- رفاه مطلوب از دیدگاه امامخمینی برقراری عدالت، زیر سایه حکومت اسلامی است. ایشان رفاه مادی را هدف نهایی نمیدانست و معتقد بود رفاه اسلامی، فراتر از سطح مادی، سطح معنوی را نیز در نظر دارد. ایشان همچنین با رفاهزدگی به معنای تجمل و راحتطلبی مخالف بود و آن را در تعارض با مبارزه و حمایت از محرومان میدید. امامخمینی با انتقاد از تبلیغات و ادعای رژیم پهلوی در تأمین رفاه مردم، دستیابی به رفاه مادی همراه با ارتباطی ذلیلانه با کشورهای خارجی را نمیپذیرفت. ایشان پس از پیروزی انقلاب، ضمن آنکه ایجاد رفاه را امری تدریجی خواند، رسالت دولت اسلامی را رسیدگی فوری به محرومان میدانست و برای حمایت از این اقشار، دستور تأسیس نهادهای حمایتی را صادر کرد. مسئولیتپذیری، نظارت و مدیریت از مشخصههای دولتهای توانمند است و همچنین رفاه مطلق و رفاه نسبی دو شاخصه مهم رفاه عمومی محسوب میشوند. نیازهای اساسی شامل غذا، پوشاک و مسکن در حوزه رفاه مطلق و سرمایههای انسانی شامل تحصیلات، بهداشت، تغذیه و ضریب امنیت اقتصادی و اجتماعی در حوزه رفاه نسبی مطرح میشوند. با این توضیح میتوان دریافت که ارتباط مستقیمی میان توانمندی دولت و افزایش شاخصهای رفاه عمومی وجود دارد. امروزه دولت توانمند به دولتی اطلاق میشود که بتواند توزیع عادلانه درآمد را میان مردم گسترش دهد و قادر باشد سازوکارهای مهار تورم را به اجرا درآورد و همچنین در زمان بحران بتواند در بسیاری از شاخصهای اجتماعی و اقتصادی ازجمله تعدیل نرخ ارز، تعدیل نرخ بیکاری، رونق بخشیدن به بورس و توانایی قدرت چانهزنی از طریق مبادلات سیاسی مداخله کند. بنابراین در ادبیات اقتصاد جدید، دولت توانمند به دولتی اطلاق میشود که بتواند پدافند غیرعامل را از بعد اجتماعی، اقتصادی و طبیعی اجرا کند. به این معنی که دولت از بعد اجتماعی و اقتصادی از سازوکارهای پیشگیرانه مثل تغییر نرخ ارز یا اعمال سیاستگزاریهایی مثل هدفمندکردن یارانهها استفاده کند و در بعد طبیعی نیز میتوان به بلایای طبیعی مثل زلزله اشاره کرد که قبل از وقوع آن باید قابلیت برخورد با آن را دارا باشد. از مشخصههای دولت توانمند این است که باید توانایی بازیافت یا بازتولید خود را داشته باشد. مشروعیت دولتها که از دیگر مشخصههای یک دولت توانمند محسوب میشود، بر اساس میزان مراودات سیاسی، روابط دیپلماتیک، برنامهریزیهای راهبردی و انعقاد معاهدات با سایر کشورها تعیین میشود. در رویکرد اسلامی لزوم برخورداری شهروندان از رفاه، امری مسلم و مقبول است و در این مسیر صرفاً از اسراف و تبذیر نهی شده است. رفاه در اسلام به سطح متوسط زندگی در یک جامعه بستگی دارد که از آن به «استغناء» تعبیر میشود. وجود احکامی نظیر زکات، انفاق و صدقه را میتوان ناظر به همین مطلب دانست تا فقرا به سطح متوسط زندگی عمومی برسند به تعبیر قرآن کریم، رفاهِ خارج از حد اعتدال، منجر به ایجاد خوی تفاخر و اشرافیگری میشود. اسلام مخالف رفاهی است که شخص و جامعه را از معنویت دور و تنها به امور مادی مشغول کند. در روایات به رفاه و وسعت توجه شده است. امیرالمؤمنین علی(ع) خاطرنشان کرده است خداوند روزیِ انسانها را اندازهگیری کرده، گاهی کم و زمانی زیاد، و تنگی یا وسعتِ آن را به گونهای عادلانه تقسیم کرده است، تا هر کس را که بخواهد با تنگیِ روزی یا وسعت آن بیازماید. امامسجاد(ع) پسندیدهترین مردم نزد خدا را آن کسی معرفی میکند که رفاه بیشتری برای اهل و عیال خود فراهم آورد. امامرضا(ع) نیز بر صاحب نعمت واجب میداند که عیال خویش را در رفاه و وسعت قرار دهد.به اعتقاد امامخمینی در بینش اسلامی انسان دارای همه مراتب هستی اعم از مادی و معنوی است. اسلام میخواهد با ارائه برنامهای جامع، به تمام نیازهای انسان در هر دو بعد حیات مادی و معنوی توجه کند؛اما آنچه در این بینش اهمیت دارد، وسیله قرارگرفتن رفاه مادی در راستای تعالی و سعادت بشر و هموارشدن مسیر کمال است؛ بنابراین داشتن ثروت، دارایی و رفاه اقتصادی، وسیلهای در راستای رسیدن به ارزشهای والای انسانی به شمار میرود. در این نگاه سعادت انسانی، تنها با رفاه مادی بهوجود نمیآید، بلکه گاهی غرقشدن در رفاه به تنپروری و عیاشی منتهی میشود و انسان را از مسیر سعادت به ذلت و پستی میکشاند.