سیاست
فراز و فرودهای پرونده هستهای ایران در دهه های اخیر مورد توجه مجامع جهانی و رسانه های بینالمللی و گروه های مختلف سیاسی قرار گرفته است. در این میان، گروه های معاند به ویژه منافقین در همکاری متقابل با سرویس های اطلاعاتی امریکا و رژیم صهیونیستی در صدد بودند از گذرگاه پرونده هسته ای ایران ضرباتی به ایران وارد کنند. ، بیست و سوم مرداد 1381 بود که علیرضا جعفرزاده، سخنگوی گروهک منافقین، نتیجه جاسوسی های سازمان خود را با ارائه تصاویری از سایت نیروگاه های اتمی نطنز و اراک افشا و اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران در نطنز و اراک تأسیسات غنی سازی اورانیوم و رآکتور آب سنگین ساخته است. فراز و فرودهای پرونده هستهای ایران در دهه های اخیر مورد توجه مجامع جهانی و رسانه های بینالمللی و گروه های مختلف سیاسی قرار گرفته است. در این میان، گروه های معاند به ویژه منافقین در همکاری متقابل با سرویس های اطلاعاتی امریکا و رژیم صهیونیستی در صدد بودند از گذرگاه پرونده هسته ای ایران ضرباتی به ایران وارد کنند و با بررسی سیر تاریخی پرونده هسته ای، نقش جاسوسی گروهک منافقین همچون دیگر اقدامات آنها علیه مردم ایران به چشم می خورد. در همین راستا یکی از برجستهترین روزنامهنگاران آمریکایی فاش کرد که اطلاعات مربوط به فعالیت های هستهای ایران ساخته و پرداخته دستگاه های اطلاعاتی اسرائیل است که در یک همکاری بین اسرائیل و گروهک منافقین و توسط به اصطلاح شورای مقاومت ملی انتشار یافته است. کتاب سیر تحولات فناوری هستهای در ایران (1336 - 1386) که به وسیله مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است نیز به بررسی جاسوسی گروهک منافقین در پرونده هستهای ایران می پردازد. در این کتاب آمده است: «فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران از پیروزی انقلاب ادامه داشت و از اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی از نگاه جامعه بینالمللی پنهان نبود. همچنین از سال ها قبل، مراکز مطالعات استراتژیک غرب در خصوص پیشرفت برنامه های هستهای ایران هشدارهایی به کشورهای متبوع خود می دادند. نکته درخور توجه رابطه این مراکز با سازمانهای اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور، به خصوص گروهک منافقین است. در اواسط سال ۱۳۸۰(۲۰۰۱ م) مأموران اطلاعاتی آمریکا ادعا کردند ایران جدای از نیروگاه اتمی بوشهر، که با مشارکت روسیه به منظور تولید برق در حال ساخت است، دارای برنامه و تأسیسات هستهای نظامی است. آنان به خبرنگاران گفتند که تأسیسات هستهای اصلی ایران نظامی است و نه در نیروگاه آب سبک بوشهر، بلکه در «اماکن نظامی» قرار دارد. در بهمن ماه سال ۱۳۸۰ (ژانویه ی ۲۰۰۲ م)، جورج بوش رئیس جمهور آمریکا چند ماه بعد از حملات یازده سپتامبر ۲۰۰۱ (۲۰ شهریور ۱۳۸۰) سه کشور ایران، عراق و کرهی شمالی را «محور شرارت » نامید و مدعی رسالت مذهبی و تاریخی ایالات متحده آمریکا برای برخورد و مقابله با این سه کشور شد. تا اینکه در ۲۳ مرداد ۱۳۸۱، «علیرضا جعفرزاده»، سخنگوی گروهک منافقین، نتیجه جاسوسی های سازمان خود را با ارائه تصاویری از سایت نیروگاههای اتمی نطنز و اراک افشا کرد و اعلام شد که جمهوری اسلامی ایران در نطنز و اراک، تأسیسات غنی سازی اورانیوم و رآکتور آب سنگین ساخته است. وی طی نشستی با خبرنگاران رسانههای مختلف در «هتل ویلارد واشنگتن که با هدف افشاگری علیه برنامه های اتمی جمهوری اسلامی ایران» طراحی شده بود، باعث شد تا سه نام «اصفهان»، «نطنز» و «اراک» در رسانههای خبری مطرح شود و پس از آن موج جدیدی از تبلیغات ضدایرانی در رسانههای غربی ایجاد شد که به طور مستقیم از طرف رسانه های صهیونیستی و خبرگزاری های نزدیک به نومحافظهکاران آمریکا هدایت میشد. در شهریور ۱۳۸۱ (سپتامبر ۲۰۰۲ م) دولت روسیه، پس از اتمام عملیات سازه های نیروگاه بوشهر، مقدمات ساخت رآکتور این نیروگاه را آغاز کرد و وعده داد که این نیروگاه تا آخر سال ۱۳۸۲(۲۰۰۳ م) تکمیل و برق آن وارد مدار شود. اما در آذرماه ۱۳۸۱(دسامبر ۲۰۰۲ م) دولت آمریکا ایران را به تلاش برای تولید تسلیحات اتمی متهم و تصاویری ماهواره ای منتشر کرد که تأسیسات اتمی در نطنز و اراک را نشان می داد. رسانه های آمریکایی ادعا کردند این تأسیسات کاربرد نظامی دارد. در مقابل، بلافاصله ایران به این تبلیغات پاسخ داد و تأکید کرد که فناوری هستهای ایران صرفاً صلح آمیز و مبتنی بر توانمندی بومی است. ادعاهای منافقین مبنی بر تولید سلاح هسته ای و عملیات مخفیانه صحت نداشت و ایران آژانس بینالمللی انرژی اتمی را برطبق تعهدات در جریان گذاشته بود؛ اما به هر ترتیب از این مرحله به بعد، پرونده ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی گشوده شد و مسئله هستهای ایران به پارادایمی سیاسی و بینالمللی تبدیل شد.