روزنامه کائنات
4

جامعه

۱۴۰۳ شنبه ۶ مرداد - شماره 4641

نگاهی دوباره به چجامعه مدنی


 ذبیح شیخی- جامعه مدنی از دو واژه «جامعه» و «مدنی» ترکیب یافته است. جامعه، معنای: گردآمدن و پیرامون هم زندگی کردن را می‏دهد. و مَدَنی از ریشه «مدینه» به معنای «شهر» گرفته شده است. لذا «جامعه مَدَنی» زندگی گروهی و شهر نشینی را تداعی می‏کند. در مقابل، واژه «بَدَوی» زندگانی ابتدایی بشر را یاد آور می‏شود که خانه به دوش بوده، همواره در حالت نقل و انتقال، و انتخاب جاهای بهتر به سر می‏بردند، و هنوز به شهر نشینی و خانه و کاشانه فراهم ساختن خو نگرفته بودند، و تاکنون نیز بر زندگی قبایلی که خانه به دوش هستند هم اطلاق می‏شود.
واژه «تمدّن» نیز از همین ریشه (مدینه) است، که معنای گرایش به شهرنشینی را ایفا می‏کند. البته این گردهم آمدن و شهرنشینی، فرایندهایی دارد که شاخصه‏های «تمدّن» به شمار می‏روند، و همواره در حال گسترش و پیشرفت می‏باشند، و زندگی را از حالت اوّلیه که ساده زیستی است، به حالت پیچیده درآورده، وبر حسب مرور زمان، پیچیده‏تر نیز می‏سازند.
در فرهنگ لغت عرب، به جای واژه «تمدّن» کلمه «حضارت» در مقابل کلمه «بداوت» به کار می‏رود. حضارت از ریشه «حضر» به معنای حضور در شهر و بداوت از «بدو» به معنای زندگی ابتدایی است.
البته «تمدّن» یا «حضارت» مستلزم آداب و رسومی است که بایستی شهروندان رعایت کنند، و هر چه بیشتر و بهتر پایبند قوانین و مقررات مورد توافق باشند ارتقای سطح تمدّن نیز به میزان این وابستگیها و پایبند بودن‏ها بستگی دارد. انسان ذاتا در درون خود این احساس را دارد که باید گردهم آیند، و برای رفع نیازهای خویش از فرآورده‏های یکدیگر بهره‏مند شوند، البته بهای آن را نیز که همان بهره‏مند ساختن دیگران است بپردازند. از این‏رو، گفته‏اند: «الإنسان مَدَنی بالطبع»؛ انسان ذاتا به گردهم آمدن و مستقر شدن در یک جا، گرایش دارد. انسان، ضرورت تشکیل زندگی مشترک را بر اساس تعاون همگانی دریافته، و دانسته است که نمی‏تواند بتنهایی نیازهای خود را برآورد؛ از این رو، کوشیده است خود را از زندگی ابتدایی (بدوی) رهانیده، به زندگی اجتماعی «مدنی» روی آورد.
بدین سان زندگی «مدرن» (متمدّن یا متحضّر) به معنای حیات اجتماعی سازمان یافته است، در مقابل زندگی فاقد سازماندهی مدرن، و اطلاق «جامعه مدنی» بر این‏گونه زندگی در مقابل «جامعه بدوی» است که چنین سازماندهی رشد یافته را ندارد، نه در مقابل «توحّش» که فاقد هر گونه مدنیّت است ؛ زیرا جامعه بدوی نیز دارای قوانین و ضوابطی است، که گاه بشدّت رعایت می‏گردد و لذا نمی‏توان بر آن نام توحّش نهاد، بلکه برخی آداب و رسومی بر جوامع بدوی حاکم است که شهرنشینان از آنها محرومند.
وقتی از جامعه مدنی صحبت می‌کنيم اشاره ما طبيعتا به نهادها وگروه‌ها و افرادی هست که به طور مستقل و جدا از دولت عمل می‌کنند. اين سازمانها و نهادها معمولا خودکفا هستند و خود نهاد يافته. چيزی که به آنها می‌گوييم ان جی او. سازمانهای غيردولتی. معمولا دولت خيلی کم به آنها کمک می‌کند. مانند جنبش زنان و جنبش دانشجويی و غيره. مگر اينکه سازمانهای غيردولتی دولتی باشند که به آنها می‌گوييم جی ان جی او.در اينجا هم دستگاه‌های ارتباط جمعی مستقل مانند روزنامه‌ها و رسانه‌های مستقل مهم هستند. از گروه‌های ديگر می‌توان از گروه‌های مذهبی مستقل و بخش آکادميک نام برد.
جامعه مدنی به طور معمول دارای عملکرد مهم است:جامعه مدنی هدفش محدود کردن قدرت دولت است. ساختاری است که با گسترش فکر عامه (افکار عمومی) در جهت ايجاد دموکراسی و بحث آزادی مدنی اقتدار نهادهای دولت را کم می‌کند. هدف جامعه مدنی نظارت بر اجرای قوانين و مبارزه با فساد در جامعه است. سومين هدف جامعه مدنی ترفيع،‌ ترويج و گسترش اشتراک سياسی شهروندان است. و اين مهم است چون جامعه مدنی وجود دارد برای اينکه ما بتوانيم فرهنگ شهروندی را بسط دهيم تا شهروندان بتوانند از قدرت بيشتری در برابر دولت بهره مند باشند. آموزش شهروندی در جهت دفاع از حقوق بشر در سطح جامعه. ازن را زنان ايرانی بهتر از همه نشان داده‌اند. به عنوان سازمانهای مدنی نشان داده‌اند که وظيفه‌شان اين است. اگر مدرسه فمينيستی را بخوانيد می‌بينيد دقيقا دارند همين کار را می‌کنند. مساله آگاه ساختن شهروندان از خشونت‌های گذشته و پيشگيری از خشونت‌های آتی است. وظيفه جامعه مدنی دفاع از منافع گوناگون افراد و سازمانهايی است که خودمختارند و سعی می‌کنند که حقوق‌شان را به دست بياورند. مانند اصناف دانشجويی، کارگران، روشنفکران و سازمانهای زنان.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه