جامعه
فرنوش قاسمی- در چند دهه اخیر در ایران مباحثی درباره کمرنگ شدن اخلاق و ویژگیهای اخلاقی در کشور بهوجود آمده است و برخی از محققین و اندیشمندان بر این باورند که جامعه در مسیر زوال اخلاقی قرار گرفته است؛ گرچه برخی دیگر معتقدند روند کلی زندگی مدرن در تمام جوامع به این سمت رفته است و مشکلات اخلاقی را ناشی از سازمان و ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی قلمداد میکنند. اهمیت مفهوم ارزش اخلاقی را از توجه به این نکته میتوان دریافت که نظریههای اخلاقی در واقع در صدد ارائه معیارها و ملاکهایی برای ارزش گذاری رفتارهای انسانند و مکاتب گوناگون اخلاقی از این رهگذر شکل یافتهاند. ر هر جامعه انسانی، در هر زمان (چه گذشته و چه آینده) و در هر مکانی (چه در زمین و چه در مرّیخ)، اگر اخلاق نباشد، زندگی، معنا، لطافت، زیبایی و شکوفایی نخواهد داشت. اخلاق، راه و رسم زندگی کردن و نحوه ارتباط و تعامل با دیگران را به ما می آموزد و این، بهترین ضامن اجرایی قوانین الهی و حتّی بشری است. اصول اخلاقی، جدای از کتاب آسمانی، در احادیث اسلامی، بازتاب گسترده ای دارد که حاکی از تأثیر عمیق اخلاق در زندگی فردی و جمعی انسان هاست. مکتب اخلاقی اسلام، بر ایمان به خدایی که کمال و قدرت مطلق است و فرمان او بر تمام هستی جاری است، استوار است. در این مجال، به اصول کلّی اخلاقی در زندگی با دیگران پرداخته می شود، بدون در نظر گرفتن تقسیم بندی هایی نظیر: طبقه اجتماعی، جنسیّت، قومیت، نسبت، ایمان و کفر، سن، دوستی و دشمنی، و ...؛ چرا که از دیدگاه اسلام، ارزش ها و قواعد اخلاقی، جنبه انسانی و جهانی دارند و فراتر از زمان و مکان و حتّی دین، طرّاحی شده اند. اصول و ارزشهای اخلاقی از ملزومات و ضرررتهای زیستن در جامعه بشری است؛ درواقع اخلاق مسئلۀ پیشپا افتادهای نیست که فردی تمایل به رعایت آن داشته باشد و فردی دیگر نه. تمام رفتارهای آدمی درگیر مسائل اخلاقی است، به همین دلیل رفتارهای ناهنجار اجتماعی آثار سوء بههمراه دارد و باعث میشود گاهاً خسارتهای جبرانناپذیری به جامعه وارد نماید. شاید مرزهای اخلاقی در فرهنگهای متفاوت گاهی تفاوتهایی داشته باشد؛ اما با این حساب، اکثر موارد اخلاقی و پایه و اساس ارزشهای اخلاقی در تمام دنیا یکی است. اخلاق را میتوان در دو بعد فردی و اجتماعی نگریست. اخلاق فردی، اخلاقی است که فرد خود به هر شکلی که مایل است رفتارش را بدون درنظر گرفتن مصلحت نظام سامان میبخشد. اخلاق فردی، دارای اصولی است که صرفنظر از حیثیت اجتماعی انسان، به بیان ارزشهای اخلاقی او میپردازد. اگر خاستگاه اخلاق فردی باشد و اخلاق فردی سرلوحۀ سیاستمداران شود؛ هیچ ضمانتی برای عملی کردن هنجارهای اخلاقی بهطور گسترده وجود نخواهد داشت و راه حلی برای رفع تشتت ناشی از اختلاف دیدگاههای فردی و ملاکی برای تمییز اخلاقگرایی از منفعتگرایی وجود نخواهد داشت . اخلاق اجتماعی چیزی قطعی و مشخص نیست، یعنی قواعد رفتار همهجا همیشه یکسان نیست و نباید باشد، ولی ضرورت قواعدی غیر قابل تغییر در جنبههایی از زندگی انسانی به چشم میخورد. مضمون اصلی بیشتر نظامهای اخلاقی بازتاب نیاز به قواعد بنیادی برای رفتار اجتماعی است که البته این قواعد برحسب شرایط گوناگون تغییر میکنند. بهسادگی میتوان دریافت که اطاعت قانون از نظر یک فرد چه ضرورتی دارد. اگر چه ممکن است که برای فردی خاص، در شرایطی ویژه، اطاعت از مقررات اجتماعی طاقتفرسا باشد، بهطوری که عضویت در جامعهای هماهنگ این دشواری را جبران میکند. البته این دلیل قانعکننده به نظر نمیآید چون عضویت در جامعه شرطی نیست که به اختیار فرد باشد