سیاست
`درنشست بررسی رویکرد تربیتی یاران حسین و نقش زنان در واقعه کربلا ، ویژگیهای یاران امام حسین(ع) بررسی شد. معصومه ریعان، عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا در سخنان خود اظهار کرد: مبحث کربلا یک بحث زنانه و مردانه نیست که بتوانیم آن را تقسیم کنیم. این حرکت از ابتدا بنا بر رخداد جنگ نداشته که چون بنای جنگ بر دوش مردان است فقط مردان در این واقعه حضور داشته باشند، بلکه اساس شکلگیری جریان کربلا بنا بر یک اصل اجتماعی و حرکت اصلاحی بود. اگر این کاروان برای جنگ و مقابله نظامی از مدینه حرکت میکرد باید همراه خود تجهیزات نظامی میبرد، اما اینچنین نبود بلکه تجهیزات آنها در حدی بود که آن زمان برای سفرهای معمول همراه خود داشتند از جمله شمشیر. این نشان میدهد اساس حرکت امام حسین(ع) یک حرکت اجتماعی بوده، اما در میانه راه متوجه خلف وعده کوفیان میشوند و تصمیم به بازگشت میگیرند و در نهایت در کربلا اسکان اجباری میکنند. با توجه به اقتضایی که در مسئله حکمرانی پیش آمد، خاندان حسین بن علی(ع) از مدینه به نوعی مهاجرت کردند، هرچند پیشبینی شهادت امام حسین(ع) در کربلا در روایاتی از پیامبر(ص) وجود دارد، اما آغاز این مسئله بر پایه جنگ نبود، امام حسین(ع) مهاجرت نکرد که مقابله نظامی داشته باشد، از اینرو خانواده ایشان نیز با کاروان همراه شدند، در این کاروان زنانی حضور پیدا کردند که هم فرزندانشان و هم همسرانشان و هم برادرانشان حضور داشتند. زمینه حضور زنان در جنگهای صدر اسلام و قبل از آن البته زمینه حضور زنان در جنگها از قبل از اسلام و در زمان پیامبر(ص) نیز فراهم بود، بنابراین حضور این بانوان و کودکان در واقعه کربلا موضوع بعیدی نیست. پیش از ظهور اسلام زنان با حضور خود در جنگها، جنبههای روانی سپاه خود را دنبال میکردند و اغلب موجب تهییج سپاه خود میشدند، در این جنگها رجز میخواندند و لعن دشمن میکردند، همچنین اکثر آنها شاعر بودند و فیالبداهه شعر میگفتند و این باعث تضعیف سپاه دشمن میشد. اما در زمان پیامبر(ص)، اصلاحاتی برای حضور زنان در جنگها انجام شد؛ دیگر حضور زنان در جنگها و پشت جبهه صرف روحیهدهی نبود بلکه جنبه امدادرسانی و درمانی نیز داشتند، گاهی حتی پیش میآمد در جنگ مداخله مستقیم میکردند. زنان در جنگهای حضرت امیر از جمله جنگ جمل و صفین حضور داشتند، در جنگ جمل ۴۰ زن مسلح، خانم عایشه را در بازگشت به سمت مدینه همراهی کردند. در جنگ صفین نیز معاویه پس از جنگ، زنانی که رجزخوانی کرده بودند را احضار میکند و حتی برخی از آنها را به قتل میرساند. در واقعه کربلا برای زنان مجوز جنگ صادر نشد، اغلب این زنان در خیمهها حضور داشتند و حراست و پشتیبانی از رزمندگان سپاه امام حسین(ع) که اغلب برادر یا فرزند و یا همسرانشان بودند را بر عهده داشتند. در مورد نقش زنان در مطالعات عاشوراشناسی به خصوص در مورد حضرت زینب(س) و چند تن از بانوان شاخص به خوبی مطالبی مطرح شده است، اما نقش عموم زنان اثرگذار مغفول مانده است، در این زمینه نیز کتب بسیار کمی به تحریر در آمده است و اکنون برای ما بانوان مهم است که کنش زنان در این واقعه را بدانیم. تقسیمبندی زنان تأثیرگذار در واقعه عاشورا به سه دسته بنده زنان را در واقعه عاشورا به سه دسته تقسیم میکنم؛ دسته اول زنان همراه کاروان، که این زنان هم از بنیهاشم و هم غیر بنیهاشم بودند و حدود ۴۴ نفر کاروان کربلا یعنی یک سوم آن را تشکیل میدادند. این دسته در اصل «راویان صحنه کربلا» هستند.در این گروه یک دسته از زنان مشوقان هستند، مثل ام وهب که هم همسر و هم فرزند خود را در عاشورا با حسین بن علی(ع) همراهی میکند، او در صحنه عاشورا شعری زیبا برای پسرش وهب میخواند و سر او را به سمت لشکر دشمن میاندازد سپس تیرک خیمه را برداشته و به سمت دشمن یورش میبرد و صحنهای خاص را در کربلا خلق میکند، و در نهایت به شهادت میرسد.یا زنی دیگر که در تشویق رزمندگان ایفای نقش میکند مادر عمرو بن جنادة است، که بعد از شهادت همسرش، پسرش از رفتن به رزم منع میشود این مادر به فرزند خود میگوید اگر در راه اباعبدالله(ع) مبارزه نکنی و کشته نشوی من از تو راضی نیستم، این شعر معروف «امیری حسین و نعمالامیر» را این نوجوان ۱۱ ساله در صحنه رزم میخواند.زنان دیگری هم هستند که در زمینه تشویقگری بسیار مؤثر بودند که نام برخی از آنها به درستی بیان نشده است. اما نقش همسر زهیر بن قین در تشویق شوهرش به همراهی با امام حسین(ع) زبانزد است. زنان حامیان اندیشه کربلا دسته دوم «حامیان اندیشه کربلا» هستند. این گروه که افراد بیرون از حادثه هستند، اما در بالاترین رده اجتماعی قرار دارند از جمله آنها همسران پیامبر(ص) هستند. بهعنوان نمونه ام سلمه سرآمد این زنان است؛ او بعد از بازگشت اسرا از کربلا وارد کارزار طرح مسئله عاشورا میشود و تحول بسیار جدی در آگاهیبخشی ایجاد میکند، ام سلمه در وقایع پیشین هم از حضرت فاطمه(س) بسیار دفاع کرده بود و از معدود شاهدان ماجرای فدک بود. پیش از مهاجرت امام حسین(ع) نیز چون از پیامبر(ص) شنیده بود که فرزندم حسین(ع) در کربلا به شهادت میرسد، امام حسین(ع) را از رفتن به کربلا منع میکرد؛ در واقع او یکی از کنشگران اصلی حامیان کربلا بعد از ورود اسیران است. از دیگر این کنشگران، حضرت امالبنین(س) است که به همراه فرزند حضرت عباس(ع) هر روز به بقیع میرود و عزاداری میکند؛ چنانکه حضرت رباب نیز به مدت یک سال مداوم عزاداری میکرد. وقتی اسیران کربلا به مدینه باز میگردند به دلیل ایجاد فضای امنیتی بعد از چند سخنرانی از حضرت زینب(س)، دیگر کمتر صحبتی از زنان دسته اول در تاریخ وجود دارد، اما زنان دسته دوم در داخل مدینه و کوفه هستند که شروع به روایتگری میکنند، آنها بهصورت روانی و با عزاداریهای خاص عربی همراه با فغان و فریاد و به مدت بسیار طولانی جامعه را تهییج میکردند. دختران عقیل نیز در ایجاد آگاهی در مدینه بسیار تأثیرگذار بودند. آنها اهل شعر بودند و این سرودهها در آگاهیبخشی مردم و انتقال پیام کربلا بسیار مؤثر بود. با توجه به اینکه سرکوب شدیدی در مدینه وجود داشت و حکومت اموی اجازه عزاداری و بلند شدن هیچ صدایی را نمیدادند، اما این افراد چنان شاخص بودند که کسی نمیتوانست آنها را ساکت کند. آنها در نقطه درست تاریخ ایستادند و صدای عاشورا را به نسلهای بعد خود رساندند. و به دنبال آنها بود که بخشی از زنان مدینه عزاداری برای کشتگان کربلا را راه انداختند و این حضور شکل عمومیتری یافت و حاکمیت هم نتوانست جلوی آنها را بگیرد. بعد از واقعه عاشورا و ماجرای اسارت که حدود ۵۰ روز به طول انجام شد، این عزاداری و آگاهی دادنها تا یک سال بهصورت ویژه و بعد از آن هم سالهای بعد ادامه پیدا کرد. هر چند اکثر این بانوان به دلیل مصیبت زیادی که دیدند زود از دنیا رفتند. اگر امروز پیامی از عاشورا داریم از این طیف زنان است که به ما رسیده است. ناشناختهترین زنان پشتیبان حرکت امام حسین(ع) دسته سوم زنان مؤثر در واقعه عاشورا کسانی هستند که در خارج از گروه اول و دوم قرار دارند اما جزء «حامیان واقعه کربلا» بودند. این دسته سوم ناشناختهترین اعضای پشتیبان حرکت امام حسین(ع) هستند. یکی از این زنان، خانمی در بصره به نام درةالصدف است که پیشتر در جنگ جمل، هم همسر و هم فرزند خود را از دست داده بود و پس از آن واقعه در منزل خود برای شهدای این جنگ مجلس برپا میکرد. وقتی نماینده امام حسین(ع) در بصره یارخواهی میکند، این زن در منزل خود زمینه حضور و تجمع حامیان حسین بن علی(ع) و جمعآوری تجهیزات این حرکت را فراهم میکند. در کوفه بعضی از مردانی که در مقابل حضرت حسین(ع) ایستادند، زنان خود را هم همراه خویش به کربلا برده بودند. اما بعد از کشتار یاران حسین (ع) وقتی مردان اسبها را برای تاختن بر روی پیکر شهدا آماده میکردند و به خیمهها هجوم آورده بودند، همان زنان واکنش نشان میدهند و در مقابل مردان خود میایستند گویی از زنان خیمه حسین(ع) هستند. در شهر حلب وقتی کاروان اسرا حرکت میکند، زنی از این شهر به نام ماریه متوجه حرکت اسرا میشود، به مردان حلب میگوید سر مبارک امام حسین(ع) را از دست این پلیدان بدزدند و برای جلوگیری از هتک حرمت به خاندان پیامبر(ص)، سر مبارک را در جایی دفن کنند، اما هیچ مردی او را همراهی نمیکند، از اینرو وی ۷۰ زن دیگر را با خود همراه میکند، در مسیر کمین میکنند اما کاروان یزید از وجود آنها مطلع میشود و سردسته زنان را میکشد و بقیه زنان را متواری میکند؛ و ما در این اقدام جسورانه نیز هیچ مردی را مشاهده نمیکنیم. همچنین گروهی از زنان قبیله بنیاسد به نام خُزاعه (که در کنار علقمه مستقر بودند و اعلام بیطرفی در جنگ کرده بودند)، فردای عاشورا از صحنه جنگ عبور میکنند؛ وقتی فاجعه قتلعام را میبینند، باز میگردند و از مردان خود میخواهند برای دفن پیکرهای شهدا به کربلا بروند، اما مردان همراه آنها نمیشوند، خود زنان برای دفن شهدا به صحرای کربلا میروند و بعد که مردان میبینند این زنان مصمم بر این کار هستند برای کمک به آنها ملحق میشوند. حمایت زنانی از دربار یزید از شهدای کربلا گروهی دیگر از زنان که جزء دسته سوم و حامیان عاشورا محسوب میشوند برخی از زنان دربار یزید هستند، وقتی کاروان اسرا وارد کاخ دمشق میشوند و رأس مبارک سیدالشهدا(ع) را در مقابل یزید قرار میدهند، یزید که ظاهراً مست بوده با چوب بر لبان حضرت حسین(ع) میزند، یکی از اصحاب پیامبر(ص) که حاضر بوده اعتراض میکند که حق نداری بر لب کسی جسارت کنی که پیامبر خدا آن لبان را بوسیده است، این سخن را که زنان پشت پرده میشنوند از جمله همسر یزید به نام هند وارد تالار میشود و به یزید پرخاش میکند که آیا این سر دختر پیامبر(ص) است که با او چنین میکنی و علیه او و این حرکتش به تندی، اعتراض و پرخاش میکند. همچنین با فاصلهای دورتر، از دیگر زنان تأثیرگذار دسته سوم، دو بانو به نام دومه و عمره (مادر و همسر مختار) هستند که مختار را بر قیام جهت خونخواهی حسین(ع) ترغیب میکردند. این کنشگریها در زنان که مقدمتاً نیازمند به آگاهی؛ شجاعت و سر بزنگاه عمل کردن است، دقیقاً در هر سه دسته این زنان قابل مشاهده است. حمایت، همراهی و کنشگری حضرت زینب(س) در تقسیم بندی زنان مؤثر در واقعه عاشورا، مهمترین نقش را دسته اول ایفا کردند. آنها کنشگران اصلی در کنار همسران، برادران و فرزندان خود هستند. در بین زنان بنیهاشم حضرت زینب(س) در غایت کنشگری فعال است. او به محض حرکت کاروان امام حسین(ع) به کربلا، کاروان را تجهیز میکند و همراه میشود، فرزندان خود را نیز همراه میکند تا از جان حسین بن علی(ع) محافظت کند، چراکه میداند این حرکت یک مهاجرت طبیعی و بیرون رفتن از مدینه نیست بلکه یک انقلاب است و نمیخواهد از هیچ همراهی و پشتیبانی کوتاهی کند. حمایتی که کاملا آگاهانه است و میداند چرا باید همراهی کند. دومین کنش حضرت زینب(س) در صحنه قتال است، در بحبوحه سنگین به شهادت رساندن اباعبداللهالحسین(ع) که حضرت بر زمین افتاده، او در اینجا وارد میشود و از رفتن اسبها بر بدن امام(ع) جلوگیری میکند و فریاد میزند آیا در بین شما یک مسلمان نیست برادرم را یاری کند، ای کاش آسمان به زمین بیاید. بعد از ورود اسیران به کوفه، مردم شهر به اسرا اظهار ترحم میکردند و به آنها غذا میدادند، حضرت زینب(س) و زنان کاروان این غذاها را به سمت افراد پرت میکردند و زینب(س) میفرمود بر اهل بیت پیامبر(ص) صدقه حرام است. این نشان از کرامت و عزتمندی داشت که در این خاندان زبانزد بوده است، گرچه او میدانست زنان و کودکان گرسنهاند اما غذاها را نمیپذیرفت و تنها چیزی که از زنان کوفه پذیرفته شد پارچههای بود که برای پوشاندن سر و حجاب زنان استفاده میشد. کنش بعدی حضرت زینب(س) بعد از واقعه است، یعنی زمان اسارت، رفتن به شام و برگشت از آن به مدینه که در این مسیر دفاع جانانهای از کاروان دارد، از جمله دفاع از حضرت زینالعابدین(ع) بهعنوان امام خود است. همچنین حضرت زینب(س) حامی زنان و کودکان است، بعد از سخنرانی حضرت زینب(س) در دربار یزید، با راهاندازی اولین عزاداری در شام که بسیاری از مردم در آنجا مطلع شدند چه فاجعهای رخ داده، یزید تصمیم گرفت کاروان اسرا را برگرداند. لذا تمام رفتارهای حضرت زینب(س)، کنش کاملاً جامعی است که در تمام صحنههایی که میتوان حضور فعال داشت ایشان جانانه حضور دارند. علیرغم اینکه در مورد زنان عاشورا کتب کمی وجود دارد، اما خوشبختانه در مورد حضرت زینب(س) کتب بسیاری نوشته شده، از جمله میتوان به کتاب زینب بانوی قهرمان کربلا اثر عایشه بنت الشاطی اشاره کرد. در کنار حضرت زینب(س)، رباب همسر امام حسین(ع) یک کنشگر فعال است. او نیز در شام وقتی سر مبارک امام حسین(ع) از سوی یزید مورد اهانت قرار میگیرد، سر مبارک را در آغوش میگیرد و در دفاع از حرکت امام حسین(ع) سخن میگوید و بعد از آن تا یک سال بر مزار حضرت هر روز حاضر میشد و عزاداری میکرد تا وفات یافت. امکلثوم و فاطمه دختران امام حسین(ع) نیز در بازار کوفه با مردم سخن میگفتند و روشنگری میکردند. در آگاهی دادن به مردم تبیین نقش و محوریت امام حسین(ع) بسیار مهم است. این زنان عمیقاً اعتقاد داشتند که در این مسیر دقیقاً بالاترین کنش را باید داشته باشند. بنابراین طرح محوریت عمل امام حسین(ع) در کنار طرح حوادثی که بر او و پیروانش رفته، در اوج سخنان زنان روایتگر قرار دارد. درک آگاهانه از حوادث زمان و فساد در حکمرانی امویان، درک عمیق به اصلاح دین خدا بعد از فروکاست دین به دستمایههای دنیایی و اعتقاد راسخ به محوریت امام حسین(ع) در بازگشت به آموزههای رسول خدا(ص) و عدالت علوی و توجه به یاریگری امام و تنها نگذاشتن او در وقت نیاز به یاران همراه، موجب شد که زنان در این صحنه با نهایت آگاهی، اقتدار و صلابت حضور پیدا کنند و ضعفی از خود نشان ندهند. حادثه عاشورا به وسیله مردان اتفاق افتاد اما به وسیله زنان باقی ماند و با روایت، حمایت و طرفداری آنها ادامه یافت. اگر امروز پس از سالیان طولانی این جریان در بین ما زنده است، به سبب کنشگری فعال در این سه دسته زنان بوده که هر گروهی از ایشان، آگاهانه آن را به انجام رسانده است.