گزارش
ماکان بابایی- یکی از مهمترین چالشها و تکانههایی که کشور طی بیش از یک دهه اخیر درگیر آن شده را میتوان تحریمهای ظالمانه و بیسابقه نظام سلطه علیه ملت ایران دانست. تحریم به مثابه یک جنگ تمام عیار اقتصادی، به دلیل «نقاط غیر مقاوم اقتصاد ایران» و «ناکارآمدی در حکمرانی اقتصادی» توانست موثر واقع شود و اقتصاد کشور و معیشت مردم را متاثر نماید. هم اکنون عمر تحریمهای جدید به حدود ۱۵ سال میرسد. طی این مدت بعضی تحریمها بیاثر شده و بعضی نیز دیگر کارکرد ندارد، اما به دلیل ماندگاری بخشی از «عواملی که منجر به اثرگذاری تحریم بر اقتصاد ایران شده است»، کماکان این مسئله به طور کامل مرتفع نشده است و آثار آن پابرجاست. به عنوان نمونه در فروش نفت، هرچند با اقدامات دولت سیزدهم نسبت به گذشته توفیقات بیسابقهای حاصل گردید، اما شیوه نقشآفرینی ایران در این عرصه پس از تحریم با گذشته بسیار متفاوت شده و تا حد قابل توجهی، ابتکار عمل را از حاکمیت کشور سلب نموده است. یا در تجارت خارجی و مبادلات مالی بینالمللی، با اینکه تلاشهای دولت سیزدهم کشور را از شرایط بحرانی خارج کرد و تامین کالاهای مورد نیاز را تسهیل نمود، اما هزینههای پایدار و ثابت ناشی از غیر رسمی شدن نظامات پرداخت بینالمللی به کشور اضافه شده است که خود را در نوسانات دورهای نرخ ارز و افزایش مستمر آن نشان میدهد. علاوه بر این موارد، در بیش از یک دهه اخیر سرعت رشد و توسعه کشور کُند شده است که از وجوه آن میتوان به میانگین پایین نرخ تشکیل سرمایه یا نرخ رشد اقتصادی اشاره کرد. همچنین جهشهای تورمی، معیشت مردم را با چالش مواجه کرده و تابآوری نهاد خانواده در برابر تکانهها را کاهش داده است. در چنین شرایطی، امکان حکمرانی به شیوه سابق با الگوی «بچه پولدار ملی» یعنی «خام فروشی نفت و صرف کردن درآمد آن برای امور جاری» ممکن نیست و با سیاستهای مقطعی و تسکینی نیز نمیتوان انتظار حل مسائل ریشهدار و چالشخیز و پیشرفت پر سرعت کشور را داشت. علاوه بر این، «روند تغییر نظم جهان و شکلگیری قطبهای جدید قدرت» همزمان با «تغییر معادلات منطقه» متاثر از عملیات هوشمندانه و غرورآفرین وعده صادق که مبتنی بر عمق راهبردی جمهوری اسلامی ایران در منظقه محقق شد، لزوم «نقشآفرینی فعالانه و سریع جمهوری اسلامی ایران» در این زمینه به عنوان یک «بازیگر کلیدی و موثر» جهت استفاده از فرصتهای مهم و البته زودگذر آن را بیش از پیش ایجاب میکند. دولت سیزدهم در این مسیر، آغازگر یک تغییر ریل مهم از «معطّلِ بیرون ماندن» به «استفاده فعالانه از فرصتها و ظرفیتهای داخلی و خارجی» بود. در امتداد این جهتگیری، کشور نیازمند یک «کلان ایده حکمرانی» منسجم است که بتواند مبتنی بر آن، «مسائل اولویتدار» را به صورت پایدار حل نموده و با سرعت بیشتر، پیشرفت را محقق نماید. این کلان ایده حکمرانی باید ۴ مولفه مهم داشته باشد که عبارتند از: ۱) بی اثر کردن تحریم؛ یعنی «عوامل اثرگذاری تحریم» که ناشی از «نقاط غیرمقاوم اقتصاد ایران» و یا «ناکارآمدی در حکمرانی اقتصادی» است و منجر به تضعیف کشور میشود را برطرف نماید. برای مواجهه با تحریم، یک رویکرد تلاش برای دور زدن تحریم بوده است. چنین رویکردی که به عنوان نمونه در حوزه ارزی به ایجاد یک نظام غیررسمی (تراستی) گسترده در مبادلات تجاری بینالمللی تبدیل شده است، هرچند مسائل جاری و بحرانی را حل کرده است اما نمیتواند پاسخی معتبر و بلندمدت باشد، چرا که هزینهها و ریسکهای فراوان دارد و هر زمان فروپاشی آن امکانپذیر است. رویکرد دیگر تلاش برای برداشتن تحریم بوده است. این رویکرد نیز تا زمانی که دلیل اصلی «وضع تحریم» یعنی «جلوگیری از توسعه قدرت و نفوذ منطقهای و بینالمللی ایران» مرتفع نشده است و از طرف دیگر، «تحریم آثار مدنظر دشمن بر اقتصاد کشور را داشته است» محقق نخواهد شد. البته این به معنای آن نیست که تلاشی برای برداشتن تحریم نشود، بلکه به این معناست که رویکرد کشور در مواجهه با تحریم باید «بی اثر کردن تحریم» باشد و این مهم «تنها راه برداشتن تحریم» است. در واقع زمانی که عوامل اثرگذاری تحریم در اقتصاد ایران رفع شود، تحریم بیاثر میشود و آنگاه پیگیری برداشتن تحریم میتواند اثربخش باشد. در غیر این صورت، برداشته شدن تحریم مگر به صورت نمایشی و کم اثر ممکن نخواهد بود و امکان اعمال تحریمهای مجدد نیز وجود خواهد داشت. ۲) توسعه صنعتی هدفمند با محوریت نظم جدید؛ یعنی برای توسعه صنعتی کشور به منظور تبدیل شدن به یک «بازیگر کلیدی و موثر در نظم جدید جهان» برنامه داشته باشد. به این منظور باید با «نقشآفرینی فعالانه در عرصه بینالملل» از فرصت تغییر نظم جهان استفاده کرد و طوری برنامهریزی نمود که رهایی از سلطه غرب، به وابستگی به دیگر قطبهای جهانی ختم نشود و توازنی را فراهم کند که حاصل آن «تبدیل شدن به یک بازیگر دارای قدرت اقتصادی موثر» و «تشکیل کریدورهای اقتصادی با محوریت ایران» باشد. این مهم اولا نیازمند توجه به «در هم تنیدگی سیاست داخلی و سیاست خارجی» و عدم تفکیک آنها از یکدیگر است و ثانیا از طریق تمرکز بر «صنایع کارخانهای، صادراتی و پیشران» و «ارتقاء بهرهوری در استفاده از منابع طبیعی دارای زنجیره صنعتی» در «تعاملی هوشمندانه، چندجانبه و پایدار با کشورهای دارای مزیت اقتصادی-سیاسی» محقق خواهد شد. ۳) مدیریت نرخ تورم در حد بهینه توسعه صنعتی؛ یعنی نرخ تورم به گونهای هدفگذاری شود و کاهش یابد که اهداف کشور در رونق تولید و توسعه صنعتی امکان تحقق داشته باشد و چشمانداز روشن و قابل پیشبینی برای اقتصاد منعکس کند. دورههای تورمی در اقتصاد ایران را میتوان به دو دوره کاملا متمایز تفکیک کرد؛ دورههایی با نرخهای تورم در حد بهینه دو رقمی و مقاطعی با نرخ تورم جهشی، پرشتاب، سرکش، نامطمئن، نوسانی و بالاتر از حد متوسط. عمده تجربه تلخ عموم مردم و فعالان اقتصادی از تورم و آثار منفی آن، به تورمهایی از نوع دوم باز میگردد. بنابراین در مدیریت این نوع از تورم، اولویت اول «مهار نوسانات مقطعی تورم از میانگین بلندمدت آن» و اولویت دوم «کاهش میانگین تورم از سطوح بالا به حد بهینه مبتنی بر اهداف کشور در توسعه صنعتی» است. از آنجا که ویژگی بارز این نوع تورم، همراه شدن آن با نوعی تکانه منفی در ترازپرداختها و سمت عرضه اقتصاد است، رفع آن نیز از این مسیر ممکن خواهد بود که از این منظر میتواند با اهداف تولیدی و توسعه صنعتی همسو باشد. ضمن اینکه اتخاذ این رویکرد، آثار رکودی هدفگذاری تک رقمی برای تورم و اجرای سیاستهای شدید انقباض پولی را نیز به همراه ندارد. ۴) حمایت معیشتی موثر و هدفمند؛ یعنی حمایتهای معیشتی طوری اعمال شود که بیشترین بهرهوری و تاثیر را داشته باشد و میزان مشخصی از «ثبات معیشتی در موارد اصلی سبد خانواده» را با تمرکز بر اقشار هدف تامین کند. در شرایطی که میانگین نرخ تورم طی یک دهه اخیر افزایش یافته، آثار آن معیشت مردم را تحت تاثیر قرار داده و منجر به کاهش تقاضای موثر شده است و اهداف کشور در توسعه صنعتی نیز پذیرش حدی از تورم را ناگزیر میکند، «مدیریت آثار تورم» ضرورت دارد. ایجاد ثبات در تامین نیازهای اصلی مردم از جمله کالاهای اساسی و مسکن در قالب یک «نظام رفاهی یکپارچه و متمرکز» به گونهای که به تولید و سیاست صنعتی کشور متصل باشد، علاوه بر بهبود وضعیت معیشتی مردم و رونق تولید، کارآیی و تاثیر اقدامات حمایتی دولت را افزایش میدهد و ضمن از بین بردن تداخل سیاستهای حمایتی با سایر بخشها از جمله حوزه انرژی، منجر به رشد سرمایه اجتماعی خواهد شد که یک الزام مهم در پیشبرد اقدامات بلندمدت توسط دولت در شرایط فعلی محسوب میشود. همچنین اتخاذ این رویکرد، آثار منفی سایر رویکردهای حمایتی از جمله تثبیت گسترده قیمت کالاها و نرخ ارز که با هدف بهبود وضعیت معیشتی دنبال میشود اما تولید را از صرفه میاندازد و در نهایت اهداف مدنظر را محقق نمیکند را نیز ندارد. اتفاقات مهمی در حوزه کلان اقتصاد ایران سعید لیلاز با بیان اینکه در چهار سال گذشته بخش مهمی از کژیها و نارساییها در حوزه کلان اقتصاد ایران جبران شد، خاطرنشان کرد: نرخ تورم کاملا کاهش پیدا کرده و از حدود ۵۵ درصد در اسفند ۱۴۰۱ به حدود ۳۲ رسیده است؛ بنابراین اتفاقات مهمی در حوزه کلان اقتصاد ایران افتاده که نه تنها باید ادامه پیدا کند بلکه باید به طرق مختلف سرعت و ژرفا یابد. افزایش حداقل دستمزد حقوق بگیران اولویت دولت آینده لیلاز گفت: آنچه که دولت رئیسی از آن غفلت کرد افزایش حداقل دستمزد حقوق بگیران سازمان تامین اجتماعی و کارکنان و بازنشستگان دولت بود. این مسئله در سال اول مورد توجه دولت بود، اما در دو سال گذشته که آقای مرتضوی وزیر کار شد به آن بی توجهی شد و مقدار زیادی از قدرت خرید کارگران، شاغلان دولتی و بازنشستهها از دست رفت؛ چرا که افزایش دستمزدها تقریبا نصف تورم بود. این همان چیزی است که بسیاری از منتقدان دولت آقای رئیسی به درستی معتقدند اگر رشد اقتصادی ایجاد شده چرا سر سفره مردم نرفته است! این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه رشد اقتصادی اتفاق افتاد، اما آنجا که آقای رئیسی میتوانست آن را سر سفره مردم ببرد، به هر دلیلی نرفت، افزود: به هیچوجه استدلال مخالفان افزایش دستمزد کارگران و حقوق بگیران ثابت را نمیپذیرم. تمام این استدلالها به لحاظ علمی غلط و به لحاظ سیاسی دروغ و به لحاظ اجتماعی رذیلانه است. قدرت خرید ۲۰ میلیون خانوار در دو سال گذشته مضمحل شد و این شرایط در حالی ایجاد شد که رشد اقتصادی داشتیم. لیلاز اظهار داشت: دولتی که میخواهد تشکیل شود صرف نظر از هر گرایش سیاسی که دارد، مهمترین وظیفهاش این است که در حوزه اقتصاد کلان نه تنها راه آقای رئیسی را در مسیر رشد اقتصادی مثبت و بهبود فضای کسب و کار که انصافا خوب کار کردند ادامه دهد بلکه آن را تعمیق کند. مهمترین وظیفه دولت آینده، ایجاد امید در جامعه است وی اضافه کرد: در وهله دوم مهمترین وظیفه دولت آینده ایجاد امید در جامعه است. این امر تنها با شعار محقق نخواهد شد. نوع تایید صلاحیتی که شورای نگهبان داشت حرکتی جدی در این مسیر برای ایجاد امید بود. با حرف و با شعار نمیتوان عید ایجاد کرد. مردم فریب وعدهها را نمیخورند. تایید صلاحیت آقای پزشکیان گام عملی واقعی در این مسیر بود و ما به جامعه این علامت را دادیم که اگر وارد صحنه انتخابات شوید ممکن است نتیجه بگیرید. لیلاز دومین گام امیدبخش برای مردم را احیا قدرت خرید تودههای مردم بر اساس تورم و میزان رشد اقتصادی برشمرد و گفت: دولت بعدی باید بلافاصله قدرت خرید مردم را بر اساس تورم و میزان رشد اقتصادی که در سالهای گذشته اتفاق افتاده ارتقا دهد. اولین پالسی که دولت میتواند به مردم دهد ترمیم جدی در دستمزد کارگران و حقوق بگیران دولتی و بازنشستگان و مستمری بگیران است تا آنها به آینده اقتصادی کشور امیدوارتر باشند. قولهای اقتصادی بدون پشتوانه، پاشنه آشیل برنامه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری است رئیس هیات عامل صندوق توسعه ملی تاکید کرد: قولهای اقتصادی بدون پشتوانه مالی و علمی پاشنه آشیل برنامه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری است؛ خلق ثروت باید برنامهمحوری نامزدها باشد. مهدی غضنفری در برنامه تلویزیونی پایش شبکه یک، اقتصاد را مهمترین چالش و پاشنه آشیل نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری دانست و اظهار داشت: بدون شک مهمترین بخش سوالات در مناظرهها و برنامههای نامزدهای ریاست جمهوری، در حوزه اقتصاد است و فکر میکنم موضوع اقتصاد، چالشیترین بحثی است که همه مردم با آن درگیر هستند و نامزدهای انتخاباتی هم باید پاسخ های روشنی برای آن داشته باشند غضنفری تاکید کرد: فراموش نکنیم یکی از مهمترین انتخابها، انتخابات ریاست جمهوری است که بر سرنوشت همه ما تاثیرگذار است؛ به همین دلیل هرچقدر موشکافانه بررسی کنیم و بحث و گفتگو داشته باشیم ضرر نخواهیم کرد، درست است که ما باید یک نامزد اصلح را انتخاب کنیم اما اینگونه نیست که همهی دانشها در یک نفر جمع شود و ما دنبال آن یک نفر بگردیم؛ آن یک نفر هم بعد از اینکه رای آورد همچنان نیازمند این گفتگوها خواهد بود. پنج وظیفه اصلی در حکمرانی رئیس هیات عامل صندوق توسعه ملی سیاستگذاری، تنظیمگری، تسهیلگری، ارائه خدمت و بازتوزیع منابع به دست آمده را پنج وظیفه اصلی در حکمرانی عنوان کرد و گفت: اگر در مسیر حکمرانی کسی که می خواهد رئیس جمهور شود با این پنج وظیفه و عملکرد آشنا نباشد به مشکل بر میخورد و اسیر روزمرگی خواهد شد، زیرا به محض اینکه این افراد به پاستور میروند ممکن است اولین تماس از سازمان برنامه گرفته شود که مثلا با کمبود بودجه برای پرداخت حقوق کارکنان دولت مواجه هستیم و حالا شما باید دست به کار شوید تا منابع را فراهم کنید! آن وقت است که تمام برنامههای انتخاباتی فراموش میشود. وی ادامه داد: نکته دوم این است که یک حکمران باید منش متعالی داشته باشد، ضمن اینکه دانش، بینش و کنش سه ویژگی دیگر است که در وجود حکمران باید وجود داشته باشد. سیاستگذاری، تنظیمگری، تسهیلگری، ارائه خدمت و بازتوزیع منابع به دست آمده، «پنج کارکرد حکمرانی» است و منش، دانش ، بینش و کنش هم «چهار ویژگی حمکران» است. منش مقام والای انسانی است که از ارزشهای الهی و انسانی گرفته میشود و آن فرد را از تکبر و غرور حفظ و متواضع میکند، اما اگر همهی ما این ویژگی منش را کامل داشته باشیم باعث نمیشود که دانش هم داشته باشیم. غضنفری اظهار داشت: دانش حکمرانی عمدتا” یک دانش زمینی است یعنی باید بتوانیم آن را کسب و تلاش و تحقیق کنیم که چگونه میتوان تورم را کنترل کرد یا نرخ تولید را بالا برد؛ تولید ناخالص داخلی چگونه افزایش پیدا میکند و کشورهای همسایه ما دارند با چه نرخی رشد میکنند. حالا اگر کسی منش بالایی داشته باشد، ولی دانش کافی نداشته باشد کفایت نخواهد کرد؛ فرض را بر این بگیریم که یک شخص، هم منش دارد و هم دانش خوب، اما اگر قدرت اجرایی و تصمیمگیری نداشته باشد باز بی فایده است و میبینیم که شخص فقط می تواند خوب سخنرانی کند و یا در اتاقش بنیشیند و به ما پند و اندرزهای خوب بدهد اما تغییر و تحول خاصی در زندگی مردم رخ نمی دهد. رئیس هیات عامل صندوق توسعه ملی بیان کرد: آخرین مورد هم بینش است. بینش یک فرق بزرگی با دانش دارد که کمی جزییتر است ولی بینش، قدرت تجزیه و تحلیل و نیزکلان نگری و درک روابط علی و معلولی در حد کلان است. خصوصیات ویژه «مستاجر پاستور» وی گفت: اگر فردی که پس از انتخاب توسط مردم بر روی صندلی ریاست جمهوری مینشیند و به اصطلاح «مستاجر پاستور» می شود نتواند تجزیه و تحلیل کاملی از موقعیت جمهوری اسلامی ایران و موقعیت استراتژیک و نقش منطقهای و بین المللی آن داشته باشد ممکن است نتواند مهرههای شطرنج را به درستی حرکت دهد و به چیزی که ملت انتظار آن را دارد برسد. گاهی صحنه انتخابات به خاطر هیجانی که در خودش دارد و به خاطر شور و نشاطی که ایجاد می کند بیشتر وارد حاشیهها میشود. غضنفری ادامه داد: ممکن است برخی جوانان و افرادی که علاقمند هستند در انتخابات شرکت کنند بعضا” از روی ظاهر و تیپ شخصیتی نامزدها و حتی نحوه لباس پوشیدن و حتی نوع گوشی و رایانه نامزدها فرد مورد نظر خود را انتخاب کنند اما فراموش نکنید این نکات ظاهری تا وقتی که نامزدها وارد پاستور می شوند مهم هستند و از آن روز به بعد برنامهها و اجرای آن برنامهها حائز اهمییت است . نبود احزاب و دست خالی روسای جمهور در کابینه رئیس صندوق توسعه ملی نبود احزاب واقعی و توسعه یافته را یکی از مشکلات پیش روی روسای جمهور دانست و تاکید کرد: متاسفانه به دلیل اینکه در کشور ما احزاب کارکرد و شکل واقعی و توسعه یافته خودشان را ندارند و کادرسازی صورت نگرفته معمولا نامزدهای ریاست جمهوری با یک تیم کوچک و افرادی محدود در ستادهایشان به عرصه میآیند و بعد از اینکه پیروز انتخابات و وارد پاستور می شوند تازه به این فکر میکنند که چه کسانی را به عنوان بیست وزیری که نیاز دارند به کار گیرند و آنجاست که تازه چالش ها آغاز میشود، چون از قبل آگاهی کافی و کار حزبی صورت نگرفته است و نمی دانیم که شخص در کدام پست می تواند نقش بهتری ایفا کند. معمولا یکی از ضرباتی که روسای جمهور ما خوردند از انتخاب های ناهماهنگی بوده که در کابینه داشتهاند؛ حل این مسائل نیازمند این است که رئیس جمهور پیشتر در بدنه احزاب و با کادرسازی احزاب نیروهای موثر و کارآمد را شناسایی کرده باشد و نقاط ضعف و قوت آنها را بداند و یک چیدمان و تیم موفق، کارا و هماهنگ داشته باشد. من از این بابت خیلی نمیتوانم اطمینان داشته باشم هرکدام از این شش نامزد ما یک تیم کاملا منسجم داشته باشند و علت هم این است که یک کار اصولی حزبی تا به حال صورت نگرفته است. وی در عین حال دانش رئیس جمهور و قدرت تحلیل و درک حوزه هایی همچون اقتصاد را از ضرورت های مدیریت درست دولت دانست و تاکید کرد: فرض کنیم رئیس جمهور آینده ما وزیر اقتصاد بسیار لایقی را انتخاب کرده و در هیات دولت بین وزیر اقتصاد و سازمان برنامه و بودجه یا یکی از وزرای صنعت، کشاورزی، نفت و یا نیرو اختلافی پیش بیاید، رئیس جمهور باید قدرت تشخیص نظر درست و راه حل این مشکل را داشته باشد چون در غیر این صورت ممکن است به خطا بیافتد. قیمتهای دستوری نابود کننده تولید است رئیس صندوق توسعه ملی با تاکید بر این نکته که فرآیندهای اقتصادی مثل سنتهای الهی باید کشف و شناخته و به کار گرفته شوند افزود: قیمتهای دستوری نابود کننده تولید هستند و اگر رئیس جمهور برای اینکه دل مردم را به دست بیاورد، با فشار قیمتها را کنترل کند و با این اقتصاد دستوری سرمایهگذارها را فراری بدهد پنج سال بعد نتیجهاش را در کم شدن تولید داخلیمان میبینیم؛ یعنی تصمیم امروز رئیس جمهور منجر به یک ضرر بزرگتر در چندسال آینده میشود. اگر تیم اقتصادی دولت و شخص خود آقای رئیس جمهور درک کاملی از فرآیندهای اقتصادی نداشته باشد میتوانند تصمیمات بسیار زیانباری بگیرند. غضنفری افزود: وقتی مسئولی بدون راه حل اصولی و کارشناسی شده، بطور مثال حقوقها را افزایش بدهد اما ثروتی ایجاد نشود دولت مجبور به چاپ پول میشود و چاپ پول هم نقدینگی و تورم ایجاد می کند. پس اگر می خواهیم حقوق ها را بالا ببریم باید خلق ثروت کنیم نه از طریق چاپ پول مردم را پولدار ولی در حقیقت فقیرتر کنیم. این یک دور باطل است که وضعیت را بدتر و بدتر میکند. چه کسی می تواند این را تمیز دهد کسی که سنت های الهی را در حوزه اقتصاد فهم نکرده باشد. اگر خود شخص رئیس جمهور چنین تواناییهایی نداشته باشد با داشتن بهترین وزیر هم موفق نمیشود چون آنقدر شبکههای غیر رسمی و نیروهای فشار و گروههای مافیا و عوامل پنهان و آشکار وجود دارند که بتوانند آن وزیر را محدود و افکار خودشان را به رئیس جمهور تحمیل کنند. نامزدها با آمار و شاخص سخن بگویند رئیس هیات عامل صندوق توسعه ملی با تاکید بر ضرورت توجه به آمارهای واقعی و شاخصهای مستند در شعارهای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری تصریح کرد: انتظاری که از نامزدهای ریاست جمهوری میرود این است که امروز بیایند و بگویند چهار سال بعد که به عنوان رئیس جمهور میخواهند پاستور را ترک کنند و تحویل دهند وضعیت کشور و مردم چگونه است؟ اگر دیدید که نامزدها در مناظرهها آمدند و به هم پیچیدند و راجع به پروندههای گذشته با هم بحث و جدل کردند و پرونده و فیلم و عکس و مدرک تخریب یکدیگر را رو کردند و مردم را به حاشیه بردند معلوم است که برنامه مشخصی برای ما و آینده کشور ندارند و دارند سر مردم را کلاه میگذارند. غضنفری ادامه داد: نامزدها باید یک برنامه مشخصی داشته باشند که قابل سنجش باشد. نه فقط در اقتصاد بلکه در همه حوزهها از سیاست گرفته تا فرهنگ و سیاست خارجی و آمارهای اجتماعی و نرخ مرگ و میر و ازدواج و ... چراکه در همه حوزهها امکان سنجش وجود دارد. برای ارزیابی، بهتر است ، نه همه شاخص ها بلکه ۲۰ تا ۳۰ شاخص خیلی مهم را در نظر بگیریم. بنده در یکی از توییتها عرض کردم که مرکز آمار مشخص کند و بگوید وضعیت این ۲۰ تا ۳۰ شاخص امروز چیست؟ فرض کنید همین نقدینگی، قیمت ارز، وضعیت اشتغال، و از همه مهم تر GDP و درآمد سرانه و شاخصهای اقتصادی، حجم تجارت و مقدار نفتی که می خواهیم تولید کنیم، حجم صادرات نفتی، حجم تجارت با همسایگان و ..... را مشخص کنیم که بعد از آمدن رئیس جمهور جدید چقدر افزایش پیدا میکند؟ پس از یک سال چقدر، پس از دوسال چقدر؟ و نهایتا پس از چهارسال چه مقدار افزایش پیدا خواهد کرد؟ اینها را در قالب اعداد بیان کنند. اگر این کار را نکردند احتمالا” قصد ندارند چنین کاری را انجام دهند . از تجربههای شکست خورده درس بگیریم وی گفت: ما متاسفانه چند تجربه شکست خورده داریم که درس های حکمرانی زیادی می توانیم از آن ها بگیریم. ما یک روز چشم انداز ۱۴۰۴طراحی کردیم و همه آرزوهایمان را نوشتیم که می خواهیم به اینجا برسیم اما چون یک سیستم پلکانی برای رسیدن به آنها طراحی نکردیم ویک نظام پایش برایش طراحی نکردیم تبدیل شد به یک لیست آرزوهای ما که ممکن هست هیچوقت به آنها نرسیم . دوباره آمدیم یک تجربه مثل همین را در برنامه پنج ساله داشتیم که در این برنامه ها فقط نوشتیم نرخ رشد ۸ درصدی . رئیس صندوق توسعه ملی با تاکید بر ضرورت توجه به شاخصها و منابع در شعارهای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری گفت: نامزدی که شعار میدهد میخواهد به پزشکان، پرستاران، معلمان و دیگران فلان مزایا و حقوق را داده و یا جادهها را بازسازی و ناوگانها را نوسازی کند لطفا اول منابع ریالی و ارزی اینها را برآورد کرده و ببیند چقدر منبع ریالی و ارزی لازم دارد که این را البته بسیاری از متخصصین میتوانند انجام دهند و تخمین بزنند. اینجاست که سوال سخت بعدی مطرح میشود این است که این منابع را از کجا میخواهند تهیه کنند؟ اینجاست که نامزدها اگر پاسخی نداشته باشند باید برگردند برنامههایشان را بازبینی و قول هایشان را اصلاح کنند. چیزی که اتفاق نمی افتد این موضوع سومی است. نامزدها اول همه چیز را رنگی و زیبا برایتان توصیف و تصویر سازی میکنند. وقتی که ازشان میخواهید منابع هر کدام را بنویسند کمی تصویر موردنظر رنگ پریده میشود و وقتی میگویید از کجا میخواهید اینها را تامین کنید کاغذش را برمیگرداند میگوید اینها را ولش کن و سوال بعدی را بپرس ! رئیس صندوق توسعه ملی در ادامه گفت: ما برای اینکه ارزش پول ملی را حفظ کنیم باید سالی ۱۵۰تا۲۰۰ میلیارد دلار صادرات و ارزآوری داشته باشیم. ممکن است یک نامزد بگوید خیر من می توانم با صدوپنجاه میلیارد دلار ارزش پول ملی را حفظ کنم خب بسم الله. صدوپنجاه میلیارددلار را چگونه هرسال میخواهی کسب کنی؟ ما در گذشتههای دور روزی شش میلیون بشکه نفت تولید و صادر میکردیم آیا می توانیم دوباره به آن آمار برگردیم یا خیر؟ چون فعلا” سرچشمه منابع ارزی ما صادرات نفت و البته غیر نفتی است. گاز هم متاسفانه در کشور ما مصرف داخلی اش بسیار بالا هست یا به پتروشیمی ها هم داده می شود و صادرات زیادی نداریم . در این حوزه کار جدی صورت نگرفته است و سرمایه گذاری می خواهد و تکنولوژی لازم دارد .حالا نامزد مورد نظر می خواهد منابع را از کجا بیاورد که این تصویر زیبا را به مردم بفروشد و با آن رای جمع کند. همه این ها به منابع بسیار عظیمی نیاز دارد . نگاه متوازن به جهان جایگزین نگاه یک سویه شود غضنفری گفت: بعد از سه مورد یعنی تصویرسازی، نظام پلکانی برای پایش و چالش تامین منابع ؛ چهارمین سوال از نامزدهای ریاست جمهوری این است که بعد از رای دادن به شما و چهارسال حضور در پاستور، کشور نسبت به کشورهای همسایه چه وضعیتی داریم؟ همه کشورها با سرعت دارند به سمت توسعه می دوند و جا ماندن ما موجب خروج سرمایه و تضعیف نقش بین المللی ما و روحیه مردم می شود. اگر بخواهیم نقش بین المللی مان را داشته باشیم و سرمایه گذاران خارجی را جذب کنیم باید روابط بین الملل را توسعه دهیم و تقویت کنیم شما تا چه حد می توانید روابط بین الملل را با سایر کشورهای تقویت کنید؟ باید مشخص شود که ما همچنان می خواهیم از طریق نگاه به چند کشور خاص مثل روسیه و چین کارهایمان را پیش ببریم و یا یک نگاه متوازن به جهان داشته باشیم. من نمی گویم غرب می تواند نقش زیادی در توسعه ما داشته باشد، من می گویم منافع ملی را باید بتوایم تعریف کنیم و روابط خارجی را براساس حفظ این منافع ملی پیش ببریم . رئیس هیات عامل صندوق توسعه ملی تاکید کرد: تا خلق ثروت نکنیم مردم توسعه و طعم توسعه را نخواهند چشید. خلق ثروت به معنی پول پاشی و یارانه دادن نیست. خلق ثروت از طریق درک ارزش بازار (یا مارکت) است. به عنوان مثال وقتی سازمانی ۳۰ هزار کارمند دارد ولی می تواند با ۳ هزار نفر کارش را به خوبی انجام بدهد منابع خود را تباه می کند. بسیاری از منابع ما در مسیر فرآیندهای این چنینی از بین می رود ما باید بتوانیم ذهنیتمان را عوض کنیم. شاید ما نباید بپرسیم حقوق ها را چقدر می خواهید افزایش دهید؟ چون می گویند من حقوق ها را دوبرابر میکنم آن هم از طریق چاپ پول این اصلا فایده ای ندارد و با تورم این پول از جیب مردم برمی گردد باید بپرسیم چقدر می توانی خلق ثروت کنی؟ اگر راجع به خلق ثروت سخنی به میان نمی آید این یعنی اینکه ما دوباره داریم فریب میخوریم و با یک سری اوهام و ابهام برویم رای بدهیم و منتظر باشیم و دعا کنیم؛ یادمان باشد فقط کمونیستها با خلق ثروت مشکل دارند. به دنبال چالش سازنده باشیم نه حاشیه مخرب غضنفری با بیان اینکه در انتخاب رئیس جمهور فقط نباید منش نامزد را مدنظر قرار داد، افزود: منش یعنی اینکه یک فرد بسیار خوب است اما ممکن است دانش کافی را نداشته باشد و ممکن است کنش کافی برای حکمرانی را نداشته باشد یا بینشاش نقص داشته باشد . ما ایرانیها گاهی احساساتی میشویم و تنها منش نامزد را میبینیم و متاسفانه رای مان را به منش فرد می دهیم. منش برای حکمرانی یک چهارم قضیه است؛ این بار باید همه به دنبال چالش سازنده باشند نه حاشیه مخرب. رئیس هیات عامل صندوق توسعه ملی گفت: متاسفانه شاید همه کارشناسان موافق نظر من نباشند اما فعلا” و در شرایط موجود بزرگراه نفت سریعترین و فوریترین روشی است که ما را به منابع مورد نیاز کشور میرساند. باید بدانیم که برخی زیرساختهای کشور کهنه و قدیمی شده اند و بهبود وضعیت جادهها، خط آهن، ناوگان حمل و نقل، تاسیسات و توسعه یافتگی ایران نیازمند درآمد ارزی و تکنولوژی دانش و نیروی فنی است. برای بهروز کردن همه اینها باید از بزرگراه نفت و نیز از مسیرهایی غیر از نفت گذر کنیم تا بتوانیم از آنها برای رسیدن به اهدافمان، سرمایهگذاری کنیم. اگر زمینه سرمایهگذاری چه سرمایهگذاران داخلی و چه خارجی فراهم نشود و امنیت سرمایهگذاری شکل نگیرد طبیعتا” افراد زیادی حاضر به سرمایهگذاری نمیشوند و در اینصورت منابع کافی برای توسعه نخواهیم داشت.