صفحه اول
عوامل مختلفی در کیفیت مشارکت مردم پای صندوق های رأی دخیل هستند. در کنار رقابتی بودن، نوع «برنامه های» نامزدهای انتخابات هم می تواند در ترغیب مردم برای شرکت در انتخابات تاثیر گذار باشد. کیفیت برنامه اعلام شده از سوی نامزدها در حقیقت بیان کننده عیار کارشناسی دیدگاه های آنها و مجموعه سیاسی پشت سرشان برای اداره قوه مجریه است. این نکته شاید موضوعی بدیهی به نظر آید اما معمولا در مقام عمل، مغفول می ماند یا با شعار زدگی و رؤیابافی خلط می شود. با این حال، اکثریت شهروندان پس از تجربه 4 دهه حضور در رقابت های انتخاباتی،کمابیش فرق برنامه با رؤیا را تشخیص می دهند. درباب اهمیت برنامه محوری نامزدهای انتخابات، ملاحظاتی وجود دارد که قابل توجه اند. 1) اولین نکته، علت و عامل ضعف برنامه محوری در فعالیت های انتخاباتی است. به نظر می رسد ریشه اصلی این اشکال، عمدتا به فقدان سیستم حزبی در ساختار سیاسی و حکمرانی ایران بر می گردد. در غیاب سازوکارهای کارشناسانه و آسیب شناسانه حزبی، اغلب نامزدها کتابچه ها یا جزواتی را رأسا یا با مشارکت برخی از همفکران و دوستان خود تدوین می کنند که بر اساس وضعیت موجود، معمولا شامل کلیاتی درباب برخی مشکلات حاد و مشهود کشور است. چیزی که در این کتابچه ها عیان است ضعف بضاعت کارشناسانه و درک همه جانبه از مفهوم توسعه است. 2) نکته قابل تأمل دیگر، خلط شعارها و وعده های ظاهرفریب انتخاباتی با برنامه های جامع است. نکته مهم این است که گاه این شعارها و وعده های انتخاباتی آنقدر برجسته مطرح می شوند که حتی همان جزوه یا کتابچه های کلی بافانه هم به حاشیه می روند. به بیان دیگر، برخی نامزدها آنقدر مشغول راضی سازی مخاطبان می شوند که چه بسا کتابچه های به ظاهر کارشناسانه ی خود را از یاد می برند و به اقتضای میل مخاطب،در لحظه سخن می گویند. 3) وضعیت نامناسب برنامه محوری در انتخابات، قاعدتا در انتخابات پیش رو بیش از گذشته چالش برانگیز خواهد بود؛ چرا که انتخابات ریاست جمهوری در شرایط غیرقابل پیش بینی و در پی وقوع حادثه برای رئیس جمهوری فقید برگزار می شود؛ وضعیتی که جریان های سیاسی و نامزدها آمادگی لازم و کافی برای مواجهه با آن را نداشته اند. در همین چارچوب، هم می توان نسبت به پیامدهای ناخوشایند کوبیدن بر طبل شعارها و وعده های انتخاباتی که قابلیت اجرایی ندارند هشدار داد؛ و هم می توان امیدوار بود که نامزدها و جریان های سیاسی از گذشته درس گرفته باشند و بازار مکاره ای از انواع و اقسام وعده های رنگارنگ درست نکنند. 4) یک واقعیت ملموس در موضوع برنامه محوری، هم به جریان های سیاسی و نامزدها بر می گردد و هم به مردمی که قرار است در انتخابات شرکت کنند. جریان های سیاسی که برای رقابت پیش رو وارد میدان شده اند، جریان های شناخته شده، با سابقه و کارنامه داری هستند همچنانکه نامزدهای مطرح و برجسته هم شناسنامه مشخص و آشکاری دارند. نه جریان های سیاسی نوپا هستند و نه کاندیداهای اصلی تازه کار. لذا شایسته است که جریان های سیاسی و نامزدهای آنها به این مهم اهتمام داشته باشند که وعده ها و شعارهایشان، با عملکردهای گذشته آنها قیاس می شود. از طرف دیگر مردم هم تجربه مواجهه با انواع و اقسام برنامه ها و شعارهای انتخاباتی در طول 4 دهه گذشته را دارند. شعارهای پر طمطراقی که تریبون ها و صفحات روزنامه ها و مناظرات را در هنگامه تبلیغات پر کرده اما آخر کار، هزار بهانه و توجیه برای عملیاتی نشدن آنها را شاهد بوده اند. در حقیقت مردم و نخبگان و کارشناسان هم، ارزیابی خود را از وضعیت و مشکلات موجود و توانمندی ها و امکانات مقدور برای برون رفت از آنها را دارند و البته که چه بسا این ارزیابی ها واقعی تر و ملموس تر از ارزیابی ها تیم های وعده ساز و شعارساز باشند. در چنین شرایطی دم زدن از شعارها و وعده های بزرگ و پر زرق و برق، بی توجه به اولویت های اساسی و ارائه راهکارهای تحقق آنها، چنگی بر دل رای دهندگان نخواهد زد. بماند که ممکن است اثر روانی سوء هم داشته باشد برای مردمی که در انبان ذهن خود پوشه ای قطور از این وعده های بی سرانجام ذخیره دارند. 5) این سخن البته به معنای نادیده گرفتن زحمات و خدمات دولت ها یا نهادهای مختلف جمهوری اسلامی در دهه های گذشته نیست اما این واقعیت را هم نمی توان انکار کرد که لیست بلند بالایی از کوتاهی ها، عقب ماندگی ها و فرصت سوزی ها ،پیش روی این نهادها است. حل این مشکلات و جبران عقب ماندگی ها اگر ساده می بود - که سیل ثبت نام کنندگان برای انتخابات نشان داد فکر می کنند ساده است – قاعدتا الان نباید هیچ کدام از آن مشکلات وجود می داشتند. بنابر این اداره کشور و مشخصا اداره قوه مجریه ذاتا کار دشواری است و ساختن یک چارچوب یا فضای فانتزی که همه چیز در یک فرصت 4 ساله قابل حل است، راه به جایی نمی برد چنانکه نبرده است. شایسته است نامزدهای انتخاباتی در ارائه برنامه ها یا شعارهای خود به شعور و درک سیاسی مردم احترام بگذارند و رقابت انتخاباتی را به مسابقه شعارهای بزرگی که قابلیت اجرایی ندارد تبدیل نکنند.