صفحه اول
مسعود اولیا- حکمرانی متعالی الگویی حکومتی و مبتنی بر یک نظام ارزشی است که ارکان شکلگیری جامعه الهی را تبیین مینماید. این الگو در خطبه حضرت زهرا(س) برگرفته از تعالیم قرآنی است کهبا مسئلةامامت و ولایت گره خورده است؛ زیرا حکمرانی متعالی حکومتی است که قوانین آن بر اساس حاکمیت قرآن و با هدف اجرای احکام الهی در جامعه بنا شود. حکومت اسلامی مفهومی است که از ابتدای ظهور اسلام در میان مسلمانان مطرح بوده، که به مجرد هجرت پیامبر اسلام(صلوات اله علیه و آله) از مکه به مدینه، سازواره ها و ساختارهای آن به واسطه ایشان و مبتنی بر تعالیم الهی مندرج در پیام وحی تکوین یافت تا به واسطه قدرت سیاسی، روح اسلام در کالبد جامعه دمیده شود. لذا بعد از انقلاب اسلامی نیز یکی از مباحثی که مورد توجه اندیشمندان و پژوهشگران انقلاب اسلامی قرار گرفته است، بحث رهبری امام خمینی(ره)، و الگوی حکومت داری ایشان است. اشارههای مداوم امام خمینی به تجارب تاریخی، سیره و سنت پیامبر اسلام در تشکیل حکومت و اهتمام فراوان رسول خدا در روزهای پایانی عمر خویش به امر جانشینی جهت استمرار حکومت اسلام و همچنین تلاشهای امام علی(ع) در دوران خلافت پنج ساله و برنامههای صریح و قاطعی که از همان ابتدای تشکیل خلافت و حکومت خویش در پیش گرفتند، اسناد و حکایتهای واقعی تاریخ پرحادثه صدر اسلام و عملکردهای اسوههای ممتاز آن در نوشتهها و سخنرانیهای حضرت امام به عنوان ملاکهای اصلی در لزوم تشکیل حکومت اسلامی، بخصوص در جهت روشن ساختن، نهادینه کردن و رسوخ دادن این افکار به اندیشههای سنتی برخی از طلاب و روحانیون سطحینگر در حوزههای علمیه آن روز تبلور خاصی یافته است:«پیغمبر اسلام میخواست در تمام دنیا وحدت کلمه ایجاد کند. میخواست تمام ممالک دنیا را در تحت یک کلمه توحید... قرار بدهد.» امام خمینی با استناد به حکومت پیامبر(ص) و علی(ع) حکومت آنها را حکومتی انسانساز دانسته و با محور قرار دادن حکومتشان، به مبارزه با عملکردهای شاه و دفاع از تلاشهای خود و عالمان دیگر اسلام در راه تشکیل حکومت اسلامی واقعی و مبارزة فکری و تبلیغی علیه افکار باطل و تهمتهای ناروا به حکومتی که مد نظرشان بوده است پرداخته و برخی مشخصههای آن را به رؤسا و مقامات بلندپایه نظام اسلامی توصیه مینمودند: «آن طرز حکومت اسلام طرز حکومت آدمسازی است. شما خود رؤسای اسلام را باید ملاحظه کنید، مثل پیغمبر اسلام که رئیس اسلام است، امیرالمؤمنین که بعد از او رئیس اسلام بود. شما خود آنها را ببینید که وضعشان چه جوری بوده، دیکتاتوری بوده است؟! پیغمبری که با مردم دیگر وقتی مینشست معلوم نبود آقا کدام است و نوکر کدام است... حکومت اسلامی میخواهیم یک حکومتی باشد که یک قدری شبیه باشد به این حاکمهای ما. اینها کجای حکومت اسلام دیکتاتوری بوده است که آقایان سخت از این میترسند. دیکتاتوری چیست؟! حکومت اسلام حکومت قانون است...» امام با توجه به طرح حکومت اسلامی، روز غدیر را روزی میدانند که پیامبر تکلیف حکومت را معین و آن را الگویی سیاسی ـ حکومتی برای جهان اسلام تا آخر تعیین فرموده است. این تفکر و عملکرد، صددرصد درست و مفید به حال جامعه و پیشرفت آن در ازمنه و امکنه مختلف بوده است. منتهی از نظر امام آن چیزی که سیاست اسلام را به خطر انداخت. انحراف پیدا نمودن این برنامه در طول تاریخ اسلام و دور شدن و حتی تغییرات 180 درجهای حکومتهایی که خود را حکومت اسلام معرفی میکردهاند، از آن بوده است. به لحاظ اجتماعی ـ مذهبی، حضرت امام که اندیشه سیاسی خودشان را ضرورت تشکیل حکومت در چارچوب احکام و قوانین اسلامی در راه تحقق بخشیدن به پیاده کردن این احکام میدانستند، با شجاعت هرچه تمامتر به انتقاد از برخی رفتارها و عملکردهای غیراسلامی حکومت پهلوی پرداختند و نهایتاً حکومت وی را غیراسلامی و وجود شاه در ایران را مانع اصلی در راه نیل به حکومت صددرصد اسلامی که آرزو داشتند به حساب آوردند. مخالفتها و انتقادات اولیه امام از زیر سؤال بردن حرکتهای خائنانه شاه به اسلام و همپیمان شدن با یهود آغاز میگردد: «... همه با هم همصدا بگویند که آقا ما نمیخواهیم که یهود بر مقدرات مملکت ما حکومت کند. ما نمیخواهیم که مملکت ما با مملکت یهود همپیمان بشود در مقابل پیمان اسلامی...»