روزنامه کائنات
4

جامعه

۱۴۰۳ شنبه ۱۲ خرداد - شماره 4607

راهکارهای حمایت از آسیب دیدگان اجتماعی


 معصومه احمدیان- آسیب های اجتماعی به دسته ای از نابسامانی ها و ناهنجاری های رفتاری افراد یک جامعه چه بصورت فردی و یا جمعی  اطلاق می شوند که ریشه در بی نظمی ها، کژکارکردی های پدیده های اجتماعی و پیامدهای نامطلوب آنها دارد.این آسیب ها غالبا باعث رنجش روانی، جسمی و مادی اقشار خاص و آسیب پذیر جامعه می شوند.و همچین می توان گفت که : به هر نوع عمل فردی یا جمعی گفته می شود كه در راستای اصول اخلاقی و قواعد عام عمل جمعی یا غیررسمی جامعه محل فعالیت كنشگران قرار نمی گیرد و در نتیجه با منع قانونی و یا قبح اخلاقی و اجتماعی روبه رو میگردد.
رشد آسیب های اجتماعی بنابر آنچه جامعه شناسان عنوان می كنند از الگو و مدل خاصی پیروی نمی كند. در پدید آمدن آسیب های اجتماعی یك عامل دخیل نیست. آسیب های اجتماعی در جامعه ایران همچون كلاف پیچیده و درهم تنیده اند كه دلایل گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی عامل به وجود آمدن و البته رشد آن ها شده است.
ساده ترین نمونه را می توان در مثال اعتیاد عامل طلاق و طلاق عامل اعتیاد را جست وجو كرد. همین معادله برای سایر آسیب های اجتماعی مانند كودك آزاری، ازدواج كودكان، كارتن خوابی، سرقت، درگیری های خیابانی، اختلالات روحی روانی، خشونت علیه زنان، كودكان كار، اسیدپاشی، خیانت، بزهكاری، جرم و جنایت و مشكلات زیست محیطی نیز صدق می كند.
از این رو یافتن پاسخ واضح برای این پرسش كه علت اصلی افزایش آسیب های اجتماعی چیست؟ امری دشوار به نظر می رسد اما آنچه روشن است این است كه هر كجا كه آموزش از طریق نهادهای اصلی و جامعه پذیری در افراد با چالش روبه رو شود، آسیب ها نیز مجال رشد یافته و چون دومینویی اعضای جامعه را گرفتار می سازند.
سیاست های اجتماعی هر جامعه ای روش های مختلفی را در برخورد با آسیب های اجتماعی پیشنهاد می کند.شیوه ی برخورد با این مسائل هم چنان که پیشتر گفته شد،ارتباط مستقیمی با این سیاست ها دارد.این سیاست ها را هم نهادهایی که در تمامی جوامع وجود دارد تعیین می کند. در مورد راهکارهای اصلاح وبهبود آسیب های اجتماعی هم نظرگاه های مختلفی وجود دارد. عده ای روش انکار و پرده پوشی را تجویز می کنند وعده ای دیگر به روش های پلیسی وسرکوب اعتقاد دارند. جوامعی هم وجود دارند که به این مسائل نگرشی علمی و منطقی دارند وسعی می کنند با قبول وجود این آسیب ها، علت آن ها را با استفاده از روش های علمی بشناسند و برای حذف یا به حداقل رساندن آن ها از روش های منطقی سود ببرند.این جوامع، آنهایی  هستند که در آن ها انباشت علمی صورت گرفته و در اثر ارتباط با فرهنگ های مختلف به سطحی از آگاهی رسیده اند که به حق آزادی و برابری انسان ها و حق برخورداری تمامی انسان ها از حقوق مادی ومعنوی اعتقاد داشته باشند.
 آن چه در مورد آسیب های اجتماعی در ایران می توان گفت این است که به وضعیت خاص سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه، آسیب های اجتماعی علاوه بر این که مسئله ای اجتماعی شمرده می شوند، بار ارزشی نیز دارند. یعنی یک آسیب که در یک جامعه ی با سیاست لیبرال، فقط یک جرم محسوب می شود، در ایران علاوه بر جرم بودن، گناه به شمار می رود. این نگرش خاص به مسئله ی اجتماعی باعث می شود که مجرم یا منحرف بیشتر از آن که جامعه و روابط حاکم بر آن را عامل انحراف خود بداند، خودش را گناه کار می بیند و این می تواند یکی دیگر از آسیب های فردی و اجتماعی باشد.
در جوامع مدرن امروز تمایل بر این است که این سیاست ها هرچه بیشتر توسط نهاد آموزش و پرورش و نهاد خانواده به جامعه تزریق شده و نهاد سیاست حداقل دخالت را در این امور دارد.اما در جوامعی که در آن ها نهاد سیاست قدرتمندتر است، این سیاست ها توسط این نهاد وضع و به جامعه دیکته می شود.تجربه نشان داده است که جوامع نوع اول در مهار بحران های اجتماعی موفق تر عمل کرده اند.چون مردم راهکارهای مقابله با آسیب های اجتماعی را وضع واز آن ها حمایت می کنند.اما در جوامعی که سیاست های اجتماعی را نهاد سیاست وضع می کند،لاجرم باید ضمانت های اجرایی آن ها را هم تعیین کند که در این حال استفاده از نیروهای حافظ قوانین و حامی نظام سیاسی مثل پلیس ضرورت پیدا می کند.
حمایت از آسیب دیدگان اجتماعی نیزبه سیاست های اجتماعی مربوط است.دراین مورد نیز وقتی حمایت از آسیب دیدگان به طور کامل در اختیار نهاد سیاست قرار می گیرد،این نهاد از دیدگاه منافع خود به آن ها نگاه می کند،اما وقتی مردم یک جامعه به حمایت از این آسیب دیدگان می پردازند،بسیار عمیق تر و کامل تر عمل می کنند.چون مردم در متن این آسیب ها قرار دارند،آن ها را خوب می شناسند وبرای حمایت ازافرادی که دچار بحران هستند انگیزه های قدرتمندی دارند.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه