روزنامه کائنات
5

گزارش

۱۴۰۳ دوشنبه ۲۴ ارديبهشت - شماره 4595

کائنات به مناسبت سالروز لغو امتیاز تنباکو به فتوای آیت الله میرزای شیرازی گزارش می‌دهد

نقش همگرایی مردم در شکست انحصار

 محمود راشکی- 24اردیبهشت روز لغو امتیاز تنباکو به فتوای آیت الله میرزاحسن شیرازی است. جنبش با تمرکز بر یک امتیاز که مورد توجه عامه مردم بود، حالتی فراگیر و تعیین‌کننده پیدا کرد. نَهضَت تنْباکو، اعتراض سراسری مردم ایران به قرارداد واگذاری انحصار بازرگانی توتون و تنباکو به یک شرکت انگلیسی است. این قیام با رهبری و هدایت علمای دینی بوده است. این قرارداد توسط ناصرالدین شاه قاجار امضا شده بود. سرانجام در پی فتوای تاریخی میرزای شیرازی در اول جمادی الاول ۱۳۰۹ق این قرارداد فسخ شد.
در سدۀ ۱۳ق/۱۹م، ایران صحنۀ رقابت‌های سیاسی و اقتصادی میان دو دولت روسیه تزاری و بریتانیا بود. هر یک از دو دولت نیرومند می‌کوشیدند با گرفتن امتیازها و انحصارهای گوناگون، نفوذ خود را در ایران گسترش دهند. از جملۀ این امتیازات، انحصار بازرگانی توتون و تنباکو بود که به عرصه‌ای برای ابراز نارضایی عمومی از دستگاه حکومت، و مخالفت اصولی علمای دینی با نفوذ بیگانگان تبدیل شد. کشت توتون و تنباکو و استعمال دخانیات در ایران از دوران شاه عباس صفوی آغاز شد و کم کم به حدی رواج یافت که در زمان قاجار کالایی پرمصرف محسوب می‌شد.آنتوان کتابچی.و محمدحسن خان اعتمادالسلطنه اولین کسانی بودند که برای ایجاد محل درآمدی جدید برای دولت به فکر استفاده از انحصار دخانیات افتادند.
سفر پرخرج ناصرالدین شاه قاجار
در سفر سوم ناصر الدین شاه به اروپا (۱۳۰۷ق/۱۸۹۰م) با وساطت سرهنری درامند ولف،(Henry Drummond Wolff) وزیر مختار انگلستان در ایران، مذاکراتی میان شاه و امین السلطان با ماژور جرالد تالبوت دربارۀ امتیاز تجارت توتون و تنباکو صورت گرفت. ظاهراً تالبوت دربارۀ منافع تجارت توتون و تنباکو در ایران اطلاعاتی از اعتمادالسلطنه کسب کرده بود. باید گفت که در این دوره افزایش تولید و صادرات توتون و تنباکو در ایران توجه خارجیان را به خود جلب کرده بود. پس از بازگشت ناصرالدین شاه به ایران، تالبوت به تهران آمد و با پرداخت ۲۵ هزار لیره به ناصرالدین شاه در ۲۸ رجب ۱۳۰۷ق/۲۰ مارس ۱۸۹۰م / ۲۹ اسفند ۱۲۶۸ش قراردادی در ۱۵ فصل به امضای او رساند.
این قرارداد در ایران به قرارداد رِژی، و شرکت عامل آن نیز به کمپانی رژی معروف شد (رژی در زبان فرانسه به معنای انحصار در معاملات بازرگانی است). به موجب این قرارداد که به امضای سرهنری ولف وزیر مختار انگلستان نیز رسید، دولت ایران در برابر دریافت سالانه ۱۵ هزار لیره و یک چهارم سود سالانه، امتیاز کلیۀ معاملات داخلی و خارجی توتون و تنباکو را به مدت ۵۰ سال به تالبوت و شرکایش واگذار کرد. تالبوت برای گرفتن این امتیاز علاوه بر شاه، مبالغی گزاف به صدر اعظم و نایب السلطنه و تنی چند از درباریان داد.
نارضایتی‌ها
نارضایی گستردۀ همگانی از شاه و دولت‌مردان در ایران و نیز مخالفت بسیاری از اصلاح طلبان و بازرگانان با امتیازاتی که به خارجیان داده شده بود، موجب تحرک و تمرکز آنان بر قضیۀ تنباکو به عنوان پدیده‌ای که «بیش از هر امر دیگری ایرانیان را می‌شوراند و بر سر آن، مخالفت با دولت را آسان‌تر و با دامنۀ وسیع تری» می‌توانست برانگیزد، شد.
در ۲۳ فوریۀ ۱۸۹۱ امین الدوله به نمایندگی از طرف بازرگانان با شاه دیدار کرد و مخالفت آنان را با امتیاز تنباکو به وی اطلاع داد. در همین وقت شب نامه‌ای در مساجد و مدارس تهران منتشر شد که به گفتۀ عباس میرزا ملک آرا، برادر شاه، مضمون آن «ترغیب و تشجیع مردم به خروج کردن و خلع نمودن شاه از مقام سلطنت» بود گفته‌اند این همان اعلامیه‌ای بود که در آن آشکارا به انتقاد از اعطای امتیازات گوناگون به خارجیان از جمله امتیاز تنباکو پرداخته، و همۀ طبقات مردم را به قیام در برابر شرایط موجود دعوت کرده بود.
سید جمال الدین اسد آبادی اولین قربانی
شاه وقتی متوجه شد سید جمال‌الدین اسدآبادی با مخالفان و اصلاح طلبان همراه شده است او را که از بیم دولت در حرم عبدالعظیم بست نشسته بود،دستور داد به شکلی مفتضحانه از ایران اخراج کنند. سیدجمال‌الدین پس از خروج از ایران، نامۀ مفصلی دربارۀ مفاسد و نکوهش سیاست‌های ناصرالدین شاه و امتیازهای اعطایی به خارجیان، به میرزای شیرازی نوشت.
حضور خارجیان
در ژانویۀ ۱۸۹۱/جمادی الآخر ۱۳۰۸ تالبوت برای اجرای مفاد امتیازنامه وارد ایران شد. دولت ایران با تأخیری یک ساله در اولین اطلاع رسانی رسمی برای آگاهی عموم بیانیه‌ای دربارۀ اعطای امتیاز تنباکو و مزایای آن منتشر کرد.
در آوریل همان سال ارنشتاین، مدیر شرکت، وارد تهران شد. شاه و صدراعظم از بیم تحریک مردم به تالبوت و سپس به ارنشتاین توصیه کردند که کار خود را با ظرافت و احتیاط آغاز کنند و در ابتدای امر بر اجرای کامل و دقیق قرارداد اصرار نداشته باشند.
اوضاع تهران
در اواخر رجب ۱۳۰۸/ اوایل مارس ۱۸۹۱ بازرگانان و دست اندرکاران تجارت تنباکو پس از تجمع در مسجد شاه به سوی حرم عبدالعظیم حسنی حرکت کردند و در آنجا بست نشستند و در نامه‌ای به شاه نوشتند که مطیع کمپانی انگلیسی نخواهند شد.
تلاش‌های تالبوت نیز برای قانع کردن تجار که می‌گفت خسارتی به آنان وارد نخواهد آمد، به جایی نرسید.
هم زمان با فراگیر شدن مخالفت عمومی با قرارداد تنباکو، در اواخر مارس و در آوریل ۱۸۹۱ در تهران و تبریز اعلامیه‌هایی به مخالفت با امتیاز تنباکو و انتقاد از شرایط کشور و اعطای امتیاز به خارجیان منتشر شد. به گزارش کدی، کاردار انگلستان در ایران، در همین ایام که مصادف با رمضان ۱۳۰۸ بود، روحانیان نیز با استفاده از فرصت به مخالفت با قرارداد تنباکو و مداخلۀ بیگانگان در سرنوشت مسلمانان، بر منابر سخن می‌گفتند. او در گزارش خود از اینکه «این احساسات پرشور بایستی درست در زمانی برانگیخته شود که مدیر رژی تنباکوی ایران به تهران رسیده، و مشغول آماده کردن مقدمات کار است» ابراز تأسف می‌کند.
فشار شرکت
در این میان شرکت کار خود را آغاز کرد و عمارت بزرگی در باغ ایلخانی برای دفتر مرکزی ساخت. شمار بسیاری مرد و زن اروپایی به عنوان کارکنان شرکت وارد ایران شدند.
شرکت رژی در اولین اقدام برای به کار انداختن مفاد امتیاز، اعلام کرد که دارندگان تنباکو باید کالای خود را فقط به شرکت بفروشند؛ و برای متخلفان مجازات‌های سخت مقرر شد. در جریان کار بر سر تعیین قیمت میان فروشندگان و مأموران شرکت کشمکش‌هایی رخ می‌داد که منجر به نارضایی مردم می‌شد. شرکت مهلتی ۶ ماهه مقرر کرد که از تاریخ ۷ جمادی الاول ۱۳۰۹ق/۹ دسامبر ۱۸۹۱م کلیۀ عملیات بازرگانی توتون و تنباکو باید با اجازه و زیرنظر او باشد. رفتار مأموران نیز همواره موجب ترس و نگرانی و نارضایی مردم می‌شد.
درگیری‌های شیراز
نخستین درگیری میان مردم و دولت در شیراز بروز کرد. سید علی‌اکبر فال اسیری، مجتهد متنفذ شیراز، بر سر منبر با سخنانی پر شور مردم را برضد رژی برانگیخت. دولت وی را دستگیر (۸ شوال ۱۳۰۸ق/۱۷ مۀ ۱۸۹۱م) و از راه بوشهر و بصره به عتبات عالیات تبعید کرد. فال‌اسیری در بصره سید جمال‌الدین اسدآبادی را دید و سید جمال از طریق او نامه‌ای برای میرزای شیرازی مرجع تقلید شیعیان در سامرا فرستاد که در آن از واگذاری امتیازهای گوناگون به خارجیان و فروش کشور به دست ناصرالدین شاه قاجار سخن رانده، و میرزا را به قیام برضد این وضع فراخوانده بود. یک روز پس از اخراج سیدفال اسیری، مردم شیراز بازارها را بستند و خواهان بازگشت وی شدند. اما دولت به خواستۀ آنان اعتنا نکرد. با ورود کارکنان انگلیسی شرکت به شیراز، مردم در حرم شاه چراغ و تلگراف خانه تجمع کردند و خواهان اخراج خارجیان شدند؛ اما اجتماع آنان با تیراندازی سربازان و کشته شدن چند نفر پراکنده شد.
قیام تبریزی‌ها
پس از شیراز دامنۀ آشوب به تبریز کشیده شد. مخالفت با رژی در تبریز آهنگی جدی و تند داشت. حاج میرزا جواد آقا، مجتهد با نفوذ تبریز، بر سر منبر به مخالفت با امتیاز رژی سخن گفت و مسلمانان را از همکاری با کارگزاران شرکت برحذر داشت.
در اوایل محرم ۱۳۰۹ اعلامیه‌ای تهدید آمیز در شهر پخش شد که در آن علاوه بر اروپاییان مقیم تبریز، کسانی که با کمپانی معامله می‌کردند و کسانی از علما که با نهضت همراهی نمی‌کردند، تهدید به قتل شده بودند؛ و روز عاشورا روز شورش اعلام شده بود. به دنبال این اعلامیه بسیاری از مردم تبریز مسلح شدند. آقا میرزا جواد مجتهد روز تاسوعا مردم را به آرامش دعوت کرد و از آنان خواست عریضه‌ای به شاه بنویسند و لغو رژی را از او بخواهند. او خود نیز پس از مشورت با امیر نظام، پیشکار آذربایجان در تلگرامی به ناصرالدین شاه خاطرنشان کرد که تمام مردم آذربایجان با رژی مخالف‌اند و در صورت اصرار بر اجرای قرارداد، او نمی‌تواند جلوی مردم را بگیرد.
به گزارش نمایندۀ سیاسی انگلستان در تبریز، آنچه آتش مخالفت را در تبریز دامن می‌زد، نامه‌هایی بود که از طرف علمای تهران و دیگر جاها به تبریز رسیده بود و در آنها گفته شده بود که «برای محو رژی همۀ امیدها به مردم آذربایجان بسته شده است».
در اواخر محرم ۱۳۰۹ جنبش تبریز گسترش یافت. شاه آقاعلی آشتیانی ملقب به امین حضور را برای توضیح منافع و محاسن امتیاز تنباکو و راضی کردن حاج میرزا جواد و دیگر علما و ساکت کردن مردم، به تبریز فرستاد، که نتیجه‌ای در برنداشت.
زمزمۀ لغو امتیاز
اینک شاه آشکارا به فکر لغو امتیاز افتاده بود؛ اما فشار انگلستان و اصرار امین السلطان مانع این کار بود. تبریز تنها هنگامی موقتاً آرام گرفت که اعلام شد قرارداد انحصار تنباکو فعلاً در آذربایجان به اجرا درنمی‌آید.
دخالت میرزای شیرازی
در این میان حضور میرزای شیرازی، مرجع تقلید شیعیان در ماجرا آن را وارد مرحله‌ای دیگر کرد. میرزا در سامرا مقیم بود و در میان علما و مجتهدان مقیم عتبات عالیات مقامی ممتاز داشت. ظاهراً میرزای شیرازی پیش از صدور حکم تحریم، از طریق علمای بلاد از میزان نارضایی عمومی از قرارداد رژی اطلاع یافته بود. او در ۲۷ ذیحجۀ ۱۳۰۸ توسط نایب السلطنه کامران میرزا تلگرافی برای ناصرالدین شاه ارسال کرد و در آن ضمن اعتراض به تبعید سیدفال اسیری و درخواست بازگرداندن محترمانۀ او، صریحاً از اعطای امتیاز بانک و توتون و تنباکو و راه آهن و نظایر آن به بیگانگان و مداخلۀ آنها در امور کشور انتقاد کرد و از شاه خواست «این مفاسد را به احسن وجه تدارک» نماید.
پس از این تلگراف به دستور ناصرالدین شاه میرزا محمود مشیر الوزاره، کارپرداز ایران در بغداد، با میرزای شیرازی دیدار کرد و لغو قرارداد را به کلی غیرممکن خواند، اما او قانع نشد و برخواسته‌های خود پافشاری کرد.
وضعیت اصفهان
تقریباً هم زمان با مداخلۀ میرزا در ماجرا، شهر اصفهان نیز به یکی از کانون‌های مهم نهضت تبدیل شد (صفر ۱۳۰۹/سپتامبر ۱۸۹۱).
اولین اقدام‌ها در اصفهان با سخنرانی‌های روحانیان به رهبری شیخ محمدتقی معروف به شیخ محمد تقی آقا نجفی|آقا نجفی، مجتهد متنفذ و مشهور، و عریضه نگاری‌های بازرگانان به ظل السلطان، پسر شاه و حاکم مقتدر اصفهان، آغاز شد. ظل السلطان به عریضۀ بازرگانان جواب‌های تند و تهدیدآمیزی داد.
شهر‌های دیگر ایران
پس از اصفهان، مشهد نیز به رهبری شیخ محمد تقی بجنوردی و حاج میرزا حبیب مجتهد شهیدی به نهضت ضد رژی پیوست. در اوایل اکتبر مردم در مسجد گوهرشاد تجمع کردند و خواهان لغو قرارداد شدند.
روز بعد بازار و مغازه‌ها تعطیل شد. هرچند صاحب دیوان، والی خراسان، کوشید با وعده و وعید مردم را ساکت کند، ممکن نشد؛ و تنها پس از آنکه مردم را به استفاده از قوۀ قهریه تهدید کرد، شهر مشهد پس از ۵ روز آرام گرفت.
نهضت ضد رژی کم کم به شهرهای دیگر مثل قزوین، کاشان و یزد نیز گسترش یافت و در این شهرها هم شورش‌ها و تظاهراتی در مخالفت با رژی برپا شد.
زمزمۀ تحریم
فکر تحریم تنباکو نخستین بار در اصفهان از سوی آقا نجفی مطرح شدو در همانجا نیز پیش از تحریم سراسری به اجرا درآمد. با سرآمدن مهلت ۶ ماهه‌ای که ادارۀ رژی مقرر کرده بود، اصفهان بار دیگر دستخوش آشوب عمومی و اعتراض بازرگانان شد. پس از آنکه شکایات و اعتراضات تجار و مردم به جایی نرسید، آقا نجفی و برادرش شیخ محمدعلی و ملاباقر فشارکی در سخنرانی‌ها و مجالس درس خود، خرید و فروش تنباکو و استعمال دخانیات را حرام اعلام کردند. هرچند این حکم در خارج از اصفهان نفوذ نیافت، اما در اصفهان همگان، حتی دیگر علمای شهر، از آن پیروی کردند. گفته‌اند یک تاجر اصفهانی تمام موجودی تنباکوی خود را آتش زد تا به دست مأموران کمپانی نیفتد.
اولین واکنش به تحریم
ظل السلطان علمای اصفهان را برای لغو حکم زیر فشار گذاشت و از آنان خواست یا در انظار عموم قلیان بکشند و یا از شهر خارج شوند. آقا نجفی(شیخ محمد تقی) و برادرش(شیخ محمد علی) سرسختانه مقاومت کردند؛ اما برخی از علمای دیگر ناچار شهر را ترک کردند. از جمله آقا منیرالدین شیرازی شبانه از شهر خارج شد و یکسره به سامرا نزد میرزای شیرازی رفت و گزارشی از اوضاع به او داد.
رویکرد جدی میرزای شیرازی
در تهران نیز با نزدیک شدن پایان مهلت ۶ ماهه، تحرک جدیدی آغاز شد. حاج میرزا حسن آشتیانی، مجتهد با نفوذ و مخالف جدی قرارداد، چند بار با شاه و امین السلطان دیدار کرد و مضار امتیاز رژی و مخالفت علما و مردم و بازرگانان را یادآور شد. در اوایل ربیع الآخر ۱۳۰۹ میرزای شیرازی که از تلگراف اول خود به ناصرالدین شاه نتیجه‌ای جز بازگرداندن محترمانۀ سیدفال اسیری نگرفته بود، دوباره برای شاه تلگرافی فرستاد. این تلگراف لحنی صریح‌تر داشت و میرزا با یادآوری خطرات مداخله و سلطۀ خارجی بر امور معیشتی و بازرگانی مسلمین، گوشزد کرده بود که «مفاسد انفاذ این امور به مراتب، اعظم از صرف نظر از آنهاست»
فتوای تحریم
در اواخر ربیع الآخر ۱۳۰۹، ادارۀ رژی اعلام کرد که با پایان مهلت ۶ ماهه خرید و فروش توتون تنباکو و صادرات آن منحصر به کمپانی خواهد بود. در تهران و شهرهای دیگر نگرانی و نارضایی مردم بالا گرفت. در اول جمادی الاول ۱۳۰۹ق/۳ دسامبر ۱۸۹۱م صورت استفتایی از میرزای شیرازی دربارۀ کشیدن قلیان «با وضعی که از بابت عمل تنباکو پیش آمده» و حکم میرزا که در عبارتی موجز استعمال توتون و تنباکو را به هر شکل ممنوع می‌کرد، در تهران منتشر شد.
(بسم الله الرحمن الرحیم
الیوم استعمال توتون و تنباکو بِأی نَحوٍ کان در حکم محاربه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه است.) برخی از بستگان میرزا گفته اند که این حکم از ناحیه امام زمان علیه السلام به دست میرزا رسیده است.
از چند روز پیش از این در تهران شایع بود که میرزا استعمال تنباکو را تحریم کرده، و اصل حکم وی با پست در راه است. مردم با خوشحالی و هیجان از این حکم استقبال کردند. با وجود سخت گیری مأموران دولتی حکم تحریم به سرعت تکثیر و منتشر شد و از طرف علما و تجار به تمام شهرهای ایران مخابره گردید.
واکنش دولت برابر فرمان میرزا
دولت در اولین واکنش اعلام کرد حکم تحریم جعلی است. آنگاه حاج کاظم ملک التجار را به اتهام جعل حکم دستگیر و به قزوین تبعید کرد. البته مدتی بعد میرزای شیرازی در پاسخ به سؤال‌های علما و مردم در این باره، صحت انتساب این حکم را به خود صریحاً تأیید کرد و به تردیدها در این زمینه پایان داد.
همگرایی مردم با فتوا
حکم تحریم تنباکو با شور و هیجان، سرعت و دقت و انضباط کامل از سوی تمام طبقات مردم به کار بسته شد و به نماد همبستگی ملی تبدیل گردید. کسانی که چندان پایبند رعایت احکام شرعی نبودند و «در مرئی و منظر خاص و عام مرتکب هر نوع گناه می‌شدند» فرنگی مآبان، اقلیت‌های مذهبی، کارکنان و خدمتکاران دربار و آبدارخانۀ شاه، درباریان و رجال دولتیو حتی همسران ناصرالدین شاه نیز با التزام کامل فتوای تحریم را رعایت می‌کردند.
حکومت در پی رفع تحریم
یک هفته پس از صدور حکم تحریم، به دستور ناصرالدین شاه مجلسی از علمای بزرگ تهران و امین السلطان و رجال حکومتی در خانۀ نایب السلطنه تشکیل شد تا راه حلی برای پایان دادن به ماجرا پیدا کنند. علمای حاضر در جلسه سخت در برابر دولت ایستادند و به امین السلطان و «کسانی که از انگلیسی‌ها رشوه گرفته‌اند»، حمله کردند. سرانجام مقرر شد امین السلطان برای لغو قرارداد بکوشد و علما نیز پس از لغو قرارداد جواز استعمال دخانیات را صادر کنند.
آغاز رفع انحصار
حوادث بعدی نشان داد که منظور امین السلطان لغو انحصار داخلی بوده است. ظاهراً دولت ایران و نیز دولت انگلستان پی برده بودند که حفظ قرارداد ممکن نیست و اصرار بر ادامۀ کار، دولت ایران را دچار مخاطره خواهد کرد. شاه و امین السلطان امیدوار بودند که پس از لغو انحصار داخلی اوضاع آرام گیرد. در ۱۶ جمادی الاول ۱۳۰۹ق/۲۷ آذر ۱۲۷۰ش؛ دوباره مجلسی از دولتیان و علما و بازرگانان تشکیل شد.
امین السلطان پس از گزارشی مبسوط از کوشش‌ها و مذاکرات خود، اعلام کرد که انحصار داخلی تنباکو لغو شده است. آنگاه برای حفظ انحصار خارجی هم توجیهاتی ارائه کرد و از علما خواست در مساجد و منابر صریحاً حکم حلیت تنباکو را اعلام کنند. آشتیانی در پاسخ گفت: «منظور ما کوتاه کردن دست خارجی از امور مسلمین است و هنوز پای مداخلۀ فرنگی در میان است». دولتیان استدلال کردند که لغو انحصار خارجی مستلزم پرداخت غرامتی سنگین و خارج از عهدۀ دولت است.
علما که لغو حکم تحریم را در عهدۀ میرزای شیرازی می‌دانستند، سرانجام با فشار امین السلطان تلگرافی برای او ارسال، و اعلام داشتند که امتیاز تنباکو «از کل ممالک ایران برداشته شد»، و از میرزا خواستند از شاه تشکر کند نظر به متن ابهام آمیز تلگراف که ممکن بود میرزای شیرازی را به اشتباه‌اندازد، علما و اعیان تهران طی گزارشی شرح مذاکرات آن جلسه را با تأکید بر اینکه امتیاز خارجی هنوز پابرجاست و تلگراف پیشین هم از زبان علما و در واقع تحمیلی بوده، به اطلاع میرزای شیرازی رساندند و از وی کسب تکلیف کردند.
رفع انحصار داخلی
در همان روز (۱۶ جمادی الاول/ ۲۷ آذر ۱۲۷۰ش) امین السلطان لغو انحصار داخلی تنباکو را به سراسر ولایات اطلاع داد.از طرف دولت نیز اعلامیه‌ای در این باب منتشر شد؛ اما اعلامیه‌ها با استقبال روبه رو نشد و همگان منتظر دستور میرزای شیرازی بودند.
در ۲۳ جمادی الاول اعلامیه‌ای بدون امضا در تهران منتشر شد حاوی این مطلب که به حکم آشتیانی(میرزا حسن) اگر تا ۴۸ ساعت امتیاز تنباکو لغو نشود (تا روز دوشنبه) مردم آمادۀ جهاد شوند.
این شایعه موجب شور و هیجان تازه در مردم، و اضطراب و نگرانی شدید در شاه و امین السلطان و خارجیان مقیم تهران شد. همین وقت (اواخر جمادی الاول ۱۳۰۹) مقاله‌ای به قلم «یکی از علما» در تهران منتشر شد که در آن نسبت به اهداف و آمال بیگانگان، به ویژه «اهالی انگلیس که مکر و حیل آنها نسبت به اهالی مصر و هندوستان ظاهر و هویدا گردیده»، و مقایسۀ شرکت تنباکو با کمپانی هند شرقی که «در بدو ضبط هند به اسم تجارت، رعایای آنجا را تبعۀ خود ساختند»، به مردم ایران هشدار داده شده بود. بسیاری از مردم پس از انتشار شایعۀ جهاد در پی تدارک اسلحه و آذوقه برآمدند.
ورود شاه به جریان
شاه شخصاً نامه‌ای تند به آشتیانی نوشت و او را متهم به عوام فریبی و ریاست طلبی و «اقتباس به مجتهد تبریز و آقا نجفی اصفهانی» کرد. آشتیانی هم در پاسخ شاه نامه‌ای محکم نوشت و «مفاسد» مداخلۀ خارجیان را برشمرد و متذکر شد که لغو حکم تحریم جز به دست میرزای شیرازی ممکن نیست. شاه که انتظار چنان پاسخی را نداشت، دوباره در نامه‌ای دلجویانه و عذرخواهانه از وی خواست تا ماجرا را پایان یافته تلقی کند و به مردم هم اعلام کند که «این کار تمام شده و گذشته است». آشتیانی در پاسخ به نامۀ اخیر ضمن تشکر از ناصرالدین شاه خاطر نشان کرد که مردم جز با لغو کامل امتیاز آرام نخواهند گرفت.
تکذیب شایعه
عصر یکشنبه ۲۶ جمادی‌الاول، در پی بالا گرفتن نگرانی‌ها از آنچه که ممکن بود در روز دوشنبه رخ دهد، آشتیانی علما و صاحبان منبر و محراب را فراخواند و از آنان خواست در مساجد و منابر این شایعه را تکذیب، و مردم را ساکت کنند. در ۳۰ جمادی‌الاول، پس از دو هفته انتظار، تلگراف کوتاهی از میرزای شیرازی رسید که در آن ضمن تشکر از شاه اظهار امیدواری کرده بود که «دست خارجه بالمره از ایران کوتاه شود».این جواب که به کلی برخلاف میل دولت بود، موجب خشم ناصرالدین شاه شد.
توسل به قوه قهریه
دولت که از عقب نشینی‌های خود نتیجه نگرفته بود، مصمم به مقاومت در برابر علما و برخورد قاطع با آنان شد. در ۲ جمادی الآخر از طرف حاکم تهران به آشتیانی ابلاغ شد که یا در انظار عموم قلیان بکشد و یا شهر را ترک کند. آشتیانی یک روز مهلت خواست تا از تهران خارج شود. غالب علمای تهران اعلام کردند که همراه آشتیانی از شهر بیرون می‌روند. روز ۳ جمادی الآخر مردم برای جلوگیری از خروج آشتیانی بازارها و مغازه‌ها را بستند و جمعیت انبوهی در اطراف خانۀ او گرد آمدند. جمعیت خشمگین و خروشان رهسپار کاخ شاه شدند و فریاد برآوردند که ما شاه را نمی‌خواهیم. تلاش‌های نایب السلطنه در آرام کردن مردم هم بی‌نتیجه بود. در تیراندازی نگهبانان به مردم ۷ تن کشته شدند؛ تا اینکه شاه تعهد داد ظرف ۳ روز انحصار داخلی و خارجی تنباکو را به کلی لغو کند و از آشتیانی خواست مردم را آرام کند. نزدیک غروب به کوشش آشتیانی و ملک التجار، مردم آرام و متفرق شدند.
رفع تحریم
دولت، آشتیانی را زیر فشار گذاشت تا هرچه زودتر حکم تحریم را لغو کند؛ اما آشتیانی همچنان رفع این حکم را به میرزای شیرازی حواله می‌داد. از جملۀ این علما، شیخ فضل الله نوری بود که در ۹ جمادی‌الثانی ۱۳۰۹ در تلگرافی به میرزای شیرازی ضمن گزارش چگونگی ختم ماجرا و لغو امتیاز، از وی خواست تحریم را لغو کند.
میرزای شیرازی که نمی‌خواست به سهولت رشتۀ کار را رها کند، بر مخالفت مداومت کرد و در پاسخ به درخواست علما، تلگرافی خطاب به آشتیانی فرستاد و از آشتیانی خواست به خط خودش تصریح کند که امتیاز به کلی مرتفع شده و «دست اجانب را از این عمل بالمره قطع نموده‌اند... و الا تحریم به قوت خود باقی است».میرزا تلگراف‌هایی با همین مضمون برای علمای شهرهای دیگر نیز فرستاد. چند روز بعد میرزای شیرازی در تلگرافی به آشتیانی یادآور شد که باید به نیت متصدیان این قرارداد توجه داشت ودر صورتی که عین سندِ قرار داد، از فرنگیان گرفته نشود، اذن به حلیت داده نمی‌شود.
به دستور شاه، ارنشتاین اعلامیه‌ای منتشر کرد و ضمن اعلام موقوف شدن انحصار داخلی و خارجی، از کسانی که قبلاً تنباکو به شرکت فروخته بودند، خواست تنباکوی خود را پس بگیرند. با این همه، از سوی میرزای شیرازی خبری مخابره نشد. چند روز بعد (۲۲ جمادی الآخر) شاه در نامه‌ای خطاب به نایب السلطنه و امین السلطان تأکید کرد که قرارداد به هم خورده است و به آنان دستور داد تجار و مردم را از این امر مطمئن کنند.
شاه دستور لغو انحصار می‌دهد
چون خبری از جانب میرزای شیرازی نرسید، سرانجام آشتیانی و دیگر علمای تهران با ملاحظۀ اوضاع متشنج و نامعلوم شهر و احتمال تجدید آشوب و بلوا، و نیز بر اثر فشار دولت برای رفع حکم تحریم، به استناد پاسخ میرزای شیرازی به استفسار شیخ فضل الله نوری دربارۀ جواز رفع حکم تحریم درصورت برداشته شدن امتیاز، در ۲۵ جمادی‌الثانی ۱۳۰۹ق/۶ بهمن ۱۲۷۰ش، «از جانب میرزای شیرازی اعلان به حلیت دخانیات دادند» شبیری زنجانی از سید رضی شیرازی از نوادگان دختری میرزای شیرازی نقل کرده که میرزا پس از حکم تحریم تنباکو از این که پادشاه شیعی به ناچار و به اجبار تضعیف شده ناراحت بود چون تضعیفش می‌توانست حکومت عثمانی را به طمع بیندازد.‍
نقش مرجعیت
نهضت تنباکو اولین مقاومت فراگیر و در عین حال موفق مردم ایران در برابر قدرت مطلقۀ سلطنت قاجار و زمینۀ اصلی و پیش درآمد انقلاب مشروطیت به شمار می‌رود. علمای دینی در این پیروزی نقشی تعیین کننده و انکارناپذیر داشتند. افزون بر این باید از کوشش‌های روشنفکران و بازرگانان، رقابت‌های روسیه و انگلستان، و تضادهای دولتمردان ایران نیز به عنوان عوامل ایجاد این حادثه و پیروزی مردم یاد کرد؛ اما در واقع، نارضایی شدید و گستردۀ مردم ایران از دولت و شخص ناصرالدین شاه اصلی‌ترین عامل نهضت بود. این نکته‌ای است که حتی از دید درباریانی که در همان روزها به ثبت و ضبط وقایع نهضت پرداخته‌اند، دور نمانده است. دقت، ظرافت و صلابتی که میرزای شیرازی در برخورد با کمپانی رژی و در حقیقت بریتانیا از خود نشان داد، نه تنها مدیر کمپانی و دستیاران وی را «دریده سلیح و شکسته دهل» از ایران فراری داد، بلکه کابینه وقت امپراتوری بریتانیای کبیر (به ریاست لرد سالیسبوری) را نیز، که آفتاب در قلمرواش غروب نمی‌کرد را، با بحرانی شدید روبرو و سرنگون ساخت. معروف است که از میرزا حبیب الله رشتی از شاگردان خاص شیخ انصاری نقل شده که می‌فرمود: «استاد ما شیخ انصاری سه چیز داشت: علم، سیاست و زهد؛ که سیاست خود را به میرزای شیرازی داد.»
اعتمادالسلطنه دراین باره می‌گوید: «آفرین بر قلم جناب میرزا که بیشتر از سرنیزه دولت ایران اثر دارد.»
شاید صریح‌ترین و دقیق‌ترین کلام در این باره گزارش لاسلز، وزیر مختار انگلستان در تهران، باشد که در همان روزها در توضیح علل نهضت، به سالیسبوری، نخست وزیر انگلستان نوشته است:
«کسانی که مدت زیادی در ایران اقامت دارند، به من گفته‌اند که آنان از این تنفیذ قدرت ملایان [روحانیون]، هم از جهت مخالفت با دولت و هم از جهت اطاعت بی‌چون و چرای مردم از اوامر آنان در موردی که شرع آن را حرام شمرده، دچار شگفتی شده‌اند... برای من توضیح داده‌اند که اگر نارضایی عمومی که بر سراسر ایران مستولی است، نبود، محال بود که ملایان [روحانیون] چنین قدرتی را کسب کنند. همین نارضایی مردم را بدان جا رهنمون شد که امیدوار شوند با پیروی از ملایان [روحانیون] برای ظلم و جوری که بی‌گمان بر آنان می‌رود، درمانی پیدا خواهد شد...».

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه