صفحه آخر
والتر هیل که با فیلمنامه مانند ادبیات برخورد کرد و الهام بخش نسلی از فیلمسازان بود گفت در فکر ساختن یک فیلم نوآر است. به گزارش ایندی وایر، روز گذشته (۱۴ آوریل) انجمن نویسندگان آمریکا با اهدای جایزه لورل برای دستاورد فیلمنامهنویسی از والتر هیل تجلیل کرد، و به این ترتیب یکی از بزرگترین فیلمنامهنویسان زنده آمریکایی، افتخاری را دریافت میکند که مدتهاست شایسته آن بود. هیل از فیلمنامههای اولیهاش که برای کارگردانهای دیگر نوشت؛ بهویژه «گریز» سام پکینپا، تا اولین فیلمی که بهخوبی نوسط خودش ساخته شد یعنی «دوران مشقت» و فیلمهای کلاسیک بعدیاش مانند «راننده»، «سلحشوران»، «۴۸ ساعت» و «آتشی در خیابانها»، سازنده آثاری شخصی و گویا و نیز تاثیرگذار بوده است. کوئنتین تارانتینو درباره هیل گفته وی یک مرجع فیلمنامه نویسی است و افزوده است: وقتی «دوران مشقت» را میخواندم، میتوانستم ببینم که یک فیلمنامه واقعا باید چه چیزی باشد. هیل به ایندی وایر گفت: حس میکردم در سیستمی گرفتار شدهام که فیلمنامهها را اغلب در سطح طرحهای اولیه میسازد. این که فیلمنامهها همیشه بهنوعی بد خوانده شوند، در صنعت سینما رایج بود و من آن را دوست نداشتم. میخواستم آنها را به سمت رویکردی بسیار نابتر و خواندنیتر سوق دهم تا به فیلمنامهها بهعنوان نوعی ادبیات نگاه شود. هیل به سرعت یادآوری میکند که او اولین کسی نبود که این ایده را داشت و گفت: از زمان فیلمهای صامت این موضوع مطرح بوده است. اما شکی نیست که رویکرد ساده و شاعرانه او در توصیف، تاثیر زیادی در این امر داشته است. در مورد فیلمسازانی که مسیر او را پی گرفتند، نه تنها باید از تارانتینو یاد کرد، بلکه ادگار رایت، گییرمو دل تورو و شان بیکر، همگی بر تاثیر هیل تاکید کردهاند. هیل، که بهترین فیلمهایش سرشار از کنایه و تناقض است، به سرعت به تناقض نهفته در تلاش برای ساخت فیلمنامههای ادبی اشاره میکند. وی میگوید: دیوید گیلر همراه قدیمی من در نویسندگی همیشه میگفت فیلمنامهنویسی یک نوع ادبیات کوفتیای است که تنها افرادی آثارت را میخوانند که میخواهند آن را نابود کنند؛ یعنی بازیگران، کارگردانان و تهیه کنندگان. هیل در زمانی که داشت بهترین فیلمهایش را مینوشت، نمیتوانست تصور کند که روزی اینترنت به همه امکان دسترسی به آثار او را میدهد، اما اکنون خوانندگان با «راننده» میتوانند هذیان را تجربه کنند یا با رمانتیسم در «آتشی در خیابانها» در قالب فیلمنامه آشنا شوند. در دسترس بودن فیلمنامههای هیل همراه با تبلیغ تارانتینو و رایت، پس از سالها که بیشتر به عنوان یک کارگردان مطرح بود، دوباره شهرت او را بهعنوان یک فیلمنامهنویس احیا کرد. هیل با اشاره به اینکه جایزه لورل یک غافلگیری کامل و خوش آمد برای وی بود، تاکید کرد: به ویژه که از طرف همسالان من میآید. این جایزه در دورهای به دست میآید که درباره هیل یک مطالعه انتقادی جامع توسط والتر چاو انجام شده و نسخههای ویژه رسانههای فیزیکی مملو از تحلیلهای متفکرانه کارهای او است که دوباره مورد ارزیابی قرار گرفتهاند. هیل همه اینها را متملقانه میبیند اما میگوید: اعتماد به نفس من را تقویت میکند، ویادآور می شود که همچنان به آینده نگاه میکند تا گذشته. وی میگوید: وقتی به شما جایزه یک عمر دستاورد هنری میدهند، یک جوری واجب است که بگویی «یک دقیقه صبر کن، تمام نشده است». هیل گفت: من هنوز کار میکنم. همیشه به نظر میرسد پایان مسیر است، اما من دوست دارم به جلو نگاه کنم، نه به عقب. من به فیلمنامه بعدیام خیلی بیشتر از فیلمنامه آخری علاقه دارم. آخرین فیلم من «مرده برای یک دلار» یک وسترن بود و اکنون قصد دارم به فیلم نوآر برگردم و امیدوارم بتوانم چند فیلم دیگر بسازم. بنابراین بزن بزن ادامه دارد. هیل که تقریبا همزمان با کاپولا، اسکورسیزی و اسپیلبرگ در جنبش هالیوود دهه ۷۰ آغاز به کار کرد، نامی کمتر شناخته شده است، اما فیلم شناسی وی چندین دهه سینما را تحت تأثیر قرار داده است.