صفحه اول
حملات هوایی آمریکا و انگلیس به اهداف نظامی در یمن نشان میدهد سطح بازدارندگی یمنیها در معادله فلسطین مثبت بوده و آمریکاییها با استراتژی جنگ مقطعی و عملیات محدود به ازای استمرار ماشین نظامی صهیونیستها در غزه سعی میکنند معادله جدیدی را در غرب آسیا ایجاد کنند.غرب آسیا به میدان زورآزمایی قدرتهای غربی و محور مقاومت تبدیل شده و فارغ از مساله فلسطین، این درگیریها یک آزمون تاریخی از برخورد این دو قدرت است. با تجاوز به یمن دیگر جای تردیدی درباره خوی سلطهجویی و قلدرمآبی آمریکا و اعتیاد این کشور به ظلم به ملتها و جنایت علیه آنها باقی نمیماند. آمریکا ائتلاف شیطانی و متزلزلی را علیه ملت عزیز یمن و برادران ما در مقاومت یمن رهبری میکند. رژیم جعلی صهیونیستی و اشغالگران منفور آمریکایی ثبات و امنیت کل خاورمیانه را به خطر انداختهاند، بنابراین باید با تمام توان و ابزارهای موجود تلاش کنیم آنها را از منطقه بیرون کنیم. تا وقتی که این دو غده سرطانی در منطقه و در پیکر امت اسلامی باشند، نقض حاکمیت کشورها و ریختن خون بی گناهان به بهانه دفاع از امنیت رژیم جعلی صهیونیستی ادامه خواهد داشت و هیچ راه حلی جز بیرون انداختن آنها وجود ندارد. آمریکا از ابتدای جنگ غزه، در کنار حمایت دیپلماتیک از رژیم صهیونسیتی و ارسال چندین ناو هواپیمابر به منطقه جهت ایجاد بازدارندگی در برابر حمله جبهه مقاومت به رژیم و پایگاههای آمریکایی، همچون گذشته و به منظور دستیابی به اهداف سیاست خارجی خود، به ابزار «تحریم» متوسل شده و ارزیابی این کشور مبتنی بر آن است که تضعیف و مقابله بلندمدت با حماس و جهاد اسلامی و به طور کلی جبهه مقاومت در گرو قطع منابع و مسیر تأمین مالی آنها میباشد. در این راستا، آمریکا ابتدا منع دسترسی حماس به ارزهای دیجیتال برای تأمین منابع مورد نیاز خویش را در دستور کار قرار داد و در این چارچوب، برایان نیلسون معاون ضدتروریسم وزارت خزانهداری در ماه نوامبر اقدام به برگزاری جلسه و اعلان هشدار به شرکتهای فعال در ارز کریپتو نسبت به فعالیت حماس در این بستر نمود. ارتش رژیم صهیونیستی توانست در سال ۱۹۴۸ ، 7 ارتش عربی را شکست داده و ۸۰ درصد از اراضی فلسطین را اشغال کند و علاوه بر آن، یک سوم از مردم فلسطین را از سرزمین و خانه های خود بیرون رانده و شهرک نشین های خود را جایگزین آنها کند، پس از آن نیز با دخالت آمریکا، فرانسه و بریتانیا در سال ۱۹۵۰ وجود خود را تثبیت کرد. به موجب راهبرد استعماری، رژیم صهیونیستی باید بر همه ارتش های عربی دیگر برتری می یافت و هیچ پایتخت عربی از تیررس آن خارج نمی ماند. امروز این برتری اساسا شکست خورده و به پایان رسیده است. این برهم خوردگی توازن قدرت از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ آغاز شد و ایران بدون اینکه غرب متوجه شود نقش خود را ایفا کرد و مقاومت مردم منطقه، فلسطین و لبنان بخصوص از دهه ۹۰ میلادی و پس از پایان جنگ تحمیلی عراق و ایران یعنی در زمان امام خمینی (ره) ، آغاز شد. ایران حمایت واقعی از مقاومت در لبنان، فلسطین و سوریه را با سلاح آغاز کرد و اینجا بود که معادلات قدرت برهم خورد تا جایی که در سال ۲۰۱۰ رژیم صهیونیستی ناچار به عقب نشینی بی قید و شرط از جنوب لبنان و غزه شد. آنچه بر شدت شکست رژیم صهیونیستی و فروپاشی آن صحه میگذارد، هجوم آمریکا و غرب برای کمک به رژیم صهیونیستی است. در واقع این رژیم هیچ کاری نمی توانست بکند جز اینکه جنگ نسل کشی را علیه مردم فلسطین در غزه آغاز کند.» اشغالگران می خواستند به مقاومت درس عبرت دهند، اما معلوم شد که مقاومت نه تنها در حمله کاملاً ماهر، شجاع، باهوش و باتجربه است، بلکه در آماده سازی خود برای دفاع نیز مهارت دارد و ساخت شبکه تونلها در غزه، یعنی غزه دوم را زیرزمین ساختند.