کائنات در مورد رکورد بالاترین نرخ تلفات غیرنظامیان جنگها در غزه گزارش میدهد
میراث شوم صهیونیست ها و امریکایی ها
افتخار بهادری - نسبت تلفات غیرنظامیان در جریان جنگ غزه از نرخ مشابه تلفات مربوط به همهی درگیریهای جهانی دیگر در قرن بیستم پیشی گرفته است.
مطالعات انجام گرفته شده از سوی یک روزنامه صهیونیستی نشان میدهد، بیش از نیمی از تلفات غزه در جریان جنگ میان حماس و رژیم صهیونیستی مربوط به غیرنظامیان فلسطینی بوده و این رقم در تاریخ جنایات رژیم صهیونیستی بیسابقه است.
به گزارش «گاردین»،یک مطالعه منتشر شده از سوی روزنامه صهیونیستی هاآرتص نشان میدهد، غیرنظامیان فلسطینی ۶۱ درصد از تلفات غزه در جریان حملات هوایی رژیم صهیونیستی را تشکیل میدهند. طبق دادههای منتشر شده، نرخ تلفات غیرنظامیان در این جنگ از نرخ تمامی درگیریهای جهانی رخ داده طی قرن بیستم بیشتر شده است.
طبق بررسی انجام گرفته شده، بیتوجهی کارزار بمباران هوایی بیامان رژیم صهیونیستی نسبت به تمایز قائل شدن بین نظامیان و غیرنظامیان غزه منجر به کشتار گسترده غیرنظامیان در این جنگ شده است، طوری که آمارهای مربوطه به نرخ کشتار غیرنظامیان در جنگ کنونی در این منطقه طی سالهای اخیر بیسابقه بوده است. تحلیل هاآرتص در حالی منتشر شده است که نیروهای رژیم صهیونیستی روز شنبه به حملات خود برای تحکیم کنترل خود بر نواحی شمال غزه به بمباران منطقه شجاعیه ادامه دادند و چندین حمله هوایی دیگر را هم به رفح انجام دادند. این حملات در حالی رخ داد که به ادعای ارتش رژیم صهیونیستی به مردم غزه گفته شده که میتوانند در رفح به عنوان مرز جنوبی این شهر با مصر به عنوان منطقه امن پناه بگیرند.
هاآرتص تحلیلی از سوی «یاگیل لوی» استاد جامعه شناسی دانشگاه آزاد رژیم صهیونیستی منتشر کرده است، طبق اظهارات وی در سه جنگ قبلی رژیم صهیونیستی در غزه طی دوره های زمانی سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲، نرخ تلفات غیرنظامیان نسبت به مجموع شمار جان باختگان بر اثر حملات هوایی این رژیم حدود ۴۰ درصد بوده است. این نرخ در جریان کارزار بمباران غزه در اوایل سال جاری در عملیات موسوم به «سپر و پیکان» ۳۳ درصد عنوان شد. با این حال، در جریان سه هفته اول عملیات جاری موسوم به «شمشیرهای آهنین» رژیم صهیونیستی، نرخ تلفات غیرنظامیان از کل مرگ و میرهای مربوط به این دوره از جنگ به ۶۱ درصد افزایش پیدا کرده است. لوی نرخ تلفات را به عنوان «کشتار بیسابقه» غیرنظامیان غزه از سوی نیروهای رژیم صهیونیستی توصیف کرده است.
به گفته لوی، این نسبت به میزان قابل توجهی بالاتر از میانگین نرخ تمامی تلفات مربوط به غیرنظامیان در تمامی جنگها و درگیریهای سراسر جهان طی قرن بیستم است که در جریان آن غیرنظامیان حدود نیمی از جمعیت کشتهشدگان را تشکیل میدهند.
لوی این طور در جریان مطالعاتش نتیجهگیری میکند: کشتار گسترده غیرنظامیان نه تنها هیچ کمکی به امنیت اسرائیل نمیکند، بلکه عاملی برای تضعیف بیشتر پایههای آن خواهد شد. مردم غزه که از خرابهها و ویرانههای خانههایشان تحت تاثیر حملات اسرائیل بیرون میآیند و اعضای خانواده خود را از دست میدهند به دنبال انتقامی از اسرائیل هستند که هیچ ترتیبات امنیتی نمیتواند در برابرشان مقاومت کند. پیشتر نشریات صهیونیستی دیگری هم عنوان کرده بودند که رژیم صهیونیستی عمدا منازل مسکونی و مناطق سکونت غیرنظایمیان فلسطینی را هدف قرار می دهند تا باعث تلفات گسترده غیرنظامیان شوند به این امید که آنها را علیه حماس تحریک کرده و بشوراند.
ارقام مذکور برای دولت بایدن، رئیسجمهور آمریکا که به دلیل وتو کردن قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل با هدف برقراری آتشبس در غزه با انتقادات و انزوای شدید جهانی مواجه شده است، ناخوشایند خواهد بود. گاردین مینویسد: از زمان آغاز جنگ در تاریخ ۷ اکتبر، آمریکا به دنبال حمایت از اسرائیل برای تداوم حملات خود به غیرنظامیان بوده است و با وجود تلفات بالای غیرنظامیان بارها ادعا کرده است که ارتش اسرائیل حرفهای دولت وی را گوش میدهد. «جان کربی»،سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا هم این ادعا را در روز جمعه بار دیگر در گفتگو با خبرنگاران تکرار کرد و افزود: همه ما میدانیم که میتوان اقدامات بیشتری را برای کاهش تلفات غیرنظامیان در غزه انجام داد. ما به همکاری خود با همتایان اسرائیلی با این هدف ادامه میدهیم. اظهارات کربی در حالی مطرح شد که بایدن با اتهاماتی مبنی بر مشارکت در جنایات جنگی اسرائیل به دلیل وتوی قطعنامه شورای امنیت مواجه شده است. در همین رابطه دیدهبان حقوق بشر هم عنوان کرده است: ایالات متحده با ادامه دادن حمایت دیپلماتیکش از اسرائیل و ارائه تسلیحات به آن برا ی حمله به غیرنظامیان در جنایات جنگی اسرائیل همدستی کرده و شریک است.
«پل اوبراین» مدیر اجرایی عفو بینالملل هم در انتقاد از مواضع دولت بایدن گفته است: مایه تاسف است که دولت آمریکا با اقدام خود مبنی بر وتوی قطعنامه شورای امنیت به درد و رنج بی سابقه غیرنظامیان، شمار حیرتانگیز تلفات و فاجعه انسانی بیسابقه در غزه پشت میکند.
علاوه بر این، «فیصل بن فرحان آل سعود»، وزیر خارجه عربستان سعودی نیز در جریان دیداری با «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا در جمعه شب، از لزوم برداشتن گام های فوری از سوی آمریکا برای برقراری آتش بس در غزه جهت ارائه کمکهای بشردوستانه صحبت کرد.
با این حال، مقامات آمریکایی در مواجهه با انتقادات جهانی تنها بر نقشی که این کشور در فشار بر رژیم صهیونیستی برای ارسال کمکهای بشردوستانه به غزه از طریق گذرگاه رفح ایفا کرده است، تاکید می کنند. این در حالی است که سازمان ملل و دیگر آژانسهای امداد رسانی عنوان کردهاند حتی زمانی که کامیونهای مربوط به کمکهای بشردوستانه وارد نوار غزه میشوند، تحت تاثیر تهاجمات زمینی گسترده در مناطق مختلف غزه و عدم وجود امنیت عمومی روند عرضه و توزیع آذوقهها بسیار دشوار بوده و این موضوع خطرات مربوط به بیماری و گرسنگیهای فزاینده را افزایش میدهد.
بیشترین تلفات اعضای سازمان ملل در جنگ غزه
اقتصادنیوز: دبیرکل سازمان ملل گفت که در جریان جنگ غزه، ۱۱۱ نفر از اعضای سازمان ملل کشته شدند که بزرگترین تلفات تاریخ سازمان ملل به شمار میآید. «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل گفت: «استفاده از تسلیحات ویرانگر در مناطق مسکونی، تاثیر زیادی بر غیرنظامیان گذاشته است و کاملا آشکار است که شاهد نقض قوانین بودیم، چون ۸۰ درصد از ساکنان غزه به سوی جنوب کوچانده شدند».
دبیرکل سازمان ملل اضافه کرد: «از زمان آغاز جنگ، ۱۱۱ نفر از خانواده سازمان ملل در غزه کشته شدند که این بزرگترین تلفات سازمان ملل در کل تاریخ تاسیس آن است».
وی از سازوکاری که رژیم صهیونیستی و حماس با کمک قطر، مصر و آمریکا دست یافتند استقبال کرد، اما هشدار داد که شرایط بهداشتی در پناهگاههای غزه، وحشتناک است.
گوترش گفت: «بیمارستانها در غزه به نیازهای پزشکی خود به صورت مطلوب دست نمییابند و ساختار غذایی در این باریکه به هم ریخته و گرسنگی در غزه به خصوص شمال همچنان ادامه دارد».
پیشتر نیز مدیرکل سازمان جهانی بهداشت تدروس آدهانوم در پیامی در شبکه اجتماعی ایکس اعلام کرد فقدان زیرساختهای فعال یا دسترسی به دارو به افزایش بیماریهای عفونی در بین حدود ۱.۳ میلیون آواره در غزه منجر شده است. به گفته وی، بیش از ۱۱۰ هزار نفر عفونتهای حاد تنفسی دارند، بیش از ۷۰ هزار نفر مبتلا به درجاتی از اسهال هستند و هزاران نفر مبتلا به بیماریهای دیگر از جمله عوارض پوستی، آبله مرغان و یرقان هستند.
حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه که بیش از یک ماه و نیم به طول انجامید، بیمارستانها و مراکز درمانی این منطقه را هدف قرار داد که باعث شده بیشتر این مراکز از مدار فعالیت خارج شود.
مدیرکل سازمان جهانی بهداشت در ادامه سخنانش خواستار تداوم آتشبس شد و هشدار داد شرایط کنونی در غزه خطر شیوع بیماری را افزایش میدهد. او همچنین سخنان سخنگوی سازمان جهانی بهداشت مارگارت هریس را تکرار کرد مبنی بر این که در صورت عدم بهبود سیستم بهداشتی در غزه، افراد بیشتری ممکن است بر اثر بیماری کشته شوند تا بمباران. او تاکید کرد: به آتشبس پایدار نیاز داریم. همین حالا. موضوع مرگ و زندگی غیرنظامیان است. پیشتر شهردار غزه نسبت به شیوع انواع بیماریها از جمله وبا در این منطقه هشدار داد و از سازمانهای بینالمللی خواست تا آب و غذا و بخصوص سوخت به غزه برسانند. او از اینکه نهادهای بین المللی در غزه حضور ندارند انتقاد کرد.
۱۰ جنگ مرگبار در طول تاریخ
تنشها همگی منبع نامحدودی از خصومت هستند که اغلب به درگیری منجر میشوند.
- در طول تاریخ جهان، جنگهای بیشماری در سرتاسر این کره خاکی بر سر مسائلی از جمله اختلافات سرزمینی، سیاست و قومیت درگرفته است. به گزارش «اولکیشن»، در حالی که جنگ، به خودی خود، همیشه ویرانگر (و پرهزینه) است، تعداد انگشت شماری از جنگها در تاریخ وجود دارد که از نظر مرگ و میر و ویرانی کلی کاملاً ویرانگر بوده است. به بررسی ۱۰ جنگ مرگبار تاریخ بشر میپردازیم.تحلیلی از منشأ هر درگیری، تعداد کلی کشتهها و تلفات (آسیبهای ناشی از جنگ) در رابطه با بخش نظامی و غیرنظامی ارائه میکند.
جنگ ۳۰ ساله در اروپا
جنگ ۳۰ ساله، درگیری در اروپای مرکزی بین سالهای ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸ بین قدرتهای اروپایی آن دوره بود. اگرچه جنگ در ابتدا به عنوان درگیری بین دولتهای پروتستان و کاتولیک از امپراتوری روم در حال فروپاشی آغاز شد، اما در سالهای بعد به سرعت گسترش یافت و بخش زیادی از قاره اروپا را دربرگرفت. با استقرار ارتشهای بزرگ (از جمله تعداد زیادی از جنگجویان مزدور)، افراد بیشماری در سالهای بعد کشته شدند و جنگ ۳۰ ساله را به یکی از خونینترین درگیریها در تاریخ بشر تبدیل کرد. جنگ ۳۰ ساله علاوه بر خاستگاه مذهبی اش، به دلیل رقابتهای سلسلهای و سرزمینی که در این دوران رواج داشت، در اروپای مرکزی نیز گسترش یافت. سران سیاسی، که درگیری را فرصتی برای تغییر شکل قاره اروپا به شیوهای که به نفع خودشان باشد تلقی میکردند، منابع بی شماری را وارد جنگ کردند که پیامدهای فاجعه باری داشت. زمانی که صلح در نهایت با معاهده «وستفالی» در سال ۱۶۴۸ به امضا رسید، اروپا و مرزهای سنتی آن دیگر هرگز مثل سابق نخواهند بود. اگرچه مناطق خاصی از اروپا بیش از سایرین آسیب دیدند، اما تخمین زده میشود که نزدیک به هشت میلیون نفر در نتیجه جنگ ۳۰ ساله کشته و تعداد بی شماری دیگر زخمی شدند. به دلیل ویرانی بسیار زیاد ناشی از درگیری، بیماری نیز نقش فوقالعادهای در تعداد افراد کشته شده (اعم از غیرنظامیان و سربازان) ایفا کرد. طاعون بوبونیک، اسهال خونی و تیفوس همگی در این دوره زمانی به سطح همه گیر رسیدند و بسیاری از جوامع آلمانی و ایتالیایی از همه بیشتر آسیب دیدند.
جنگ داخلی چین
جنگ داخلی چین در اواسط قرن بیستم بین نیروهای کمونیست و جمهوری چین در جریان بود.مرحله اول جنگ داخلی چین که در دو مرحله جداگانه (به دلیل شروع جنگ جهانی دوم) رخ داد، بین سالهای ۱۹۲۷ و ۱۹۳۶ اتفاق افتاد و مرحله دوم در حدود سالهای ۱۹۴۶ و ۱۹۵۰ رخ داد.درگیری پس از فروپاشی سلسله چینگ آغاز شد.
از آنجایی که دولت و نیروهای کمونیستی تلاش کردند تا قدرت را در خلاء قدرت پس از فروپاشی سلسله چینگ به دست آورند، درگیری به زودی با نتایج ویرانگر آغاز شد.
بدتر از آن، کمکهای سیاسی و نظامی از خارج خصومتها را بین کمونیستها و ناسیونالیستها عمیقتر کرد، زیرا هر دو طرف کارزار فعالی را برای ریشه کن کردن طرف مقابل آغاز کردند. اگرچه خصومتها با شروع جنگ جهانی دوم و حمله امپراتوری ژاپن به چین متوقف شد، اما ناآرامیهای نظامی بار دیگر با پایان یافتن جنگ جهانی از سر گرفته شد. اگرچه کمونیستها (به فرماندهی مائو تسه تونگ) در نهایت پیروز شدند، هزینهها (در رابطه با جان انسان ها) تا پایان جنگ داخلی برای مردم چین بسیار زیاد بود.
در مجموع، تخمین زده میشود که نزدیک به ۸ میلیون نفر (اعم از پرسنل نظامی و غیرنظامی) در نتیجه جنگ داخلی چین کشته شدند.
جنگ داخلی روسیه
جنگ داخلی روسیه یک جنگ چند حزبی بود که بین سالهای ۱۹۱۷ و ۱۹۲۶ انجام شد و ارتش سرخ (کمونیست) و ارتش سفید (ناسیونالیست) در آن شرکت داشتند. پس از فروپاشی امپراتوری روسیه و انحلال قدرت تزار نیکلاس دوم، نیروهای بلشویک به فرماندهی ولادیمیر لنین با نیروهای ناسیونالیست برای کنترل فضای داخلی روسیه با عواقب فاجعه بار از نظر تلفات جانی و تخریب اموال درگیر شدند؛ این جنگ خونین تقریباً شش سال به طول انجامید. با وجود تلفات هولناک در همه طرفهای درگیری، توقف خصومتها در نهایت کوتاهمدت بود. به سختی میتوان آمار کل مرگ و میر جنگ داخلی روسیه را مشخص کرد، زیرا این درگیری در دورهای پر هرج و مرج در تاریخ روسیه رخ داد که شامل انتقال رادیکال قدرت از تزار به نیروهای دیگر بود. با این وجود، در حال حاضر توسط مورخان پذیرفته شده است که این درگیری جان تقریباً ۹ میلیون نفر را گرفت و چندین میلیون نفر دیگر بر اثر جنگ معلول یا به شدت مجروح شدند. همچنین مشخص است که میلیونها نفر دیگر بر اثر شرایط ناشی از جنگ (مانند قحطی، بیماریهای همه گیر، و گرسنگی) جان خود را از دست دادند.
شورش دونگان
شورش دونگان به یک درگیری در غرب چین بین سالهای ۱۸۶۲ تا ۱۸۷۷ اشاره دارد.
با توجه به جمعیت زیاد چین و وضعیت آشفته در سال ۱۸۶۲ در منطقه، تشخیص آمار تلفات کنونی شورش دونگان توسط محققان دشوار است.
جنگ جهانی اول
جنگ جهانی اول، که همچنین به عنوان «جنگ بزرگ» شناخته میشود، یک درگیری جهانی بود که در ۲۸ جولای ۱۹۱۴ در اروپا آغاز شد. در چهار سال، این جنگ به بسیج تقریباً ۷۰ میلیون پرسنل نظامی منجر شد و قاره اروپا تقریباً در هر گوشه نقشه درگیر درگیری بود. هنگامی که نبردها سرانجام در نوامبر ۱۹۱۸ متوقف شد، اروپا با ویرانی در مقیاسی مواجه شد که قبلاً در تاریخ دیده نشده بود و این قاره تغییرات گسترده سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را در پی درگیری تجربه کرد. در مجموع، حدود ۹ میلیون پرسنل نظامی در طول جنگ بزرگ جان خود را از دست دادند و ۹ تا ۱۰ میلیون غیرنظامی دیگر کشته شدند.
محققان این آمار مرگ و میر فوق العاده را به پیشرفت فناوریهای جنگی نسبت میدهند؛ از همه مهمتر، ورود مسلسل، سلاحهای شیمیایی و ظهور هواپیماها بود. علاوه بر ۱۸ میلیون نفری که در نتیجه جنگ جان خود را از دست دادند، محققان به سرعت به این نکته اشاره میکنند که نسلکشیها و اپیدمیها منجر به تلفات بسیار زیادی نیز شده است.
شورش تایپینگ
شورش تایپینگ (یا جنگ داخلی تایپینگ) به یک جنگ داخلی اشاره دارد که بین سالهای ۱۸۵۰ تا ۱۸۶۴ در چین بین دولت چینگ و پادشاهی تایپینگ رخ داد.
نیروهای تایپینگ به فرماندهی فردی به نام هونگ ژیوکوان، جنگی علیه سلسله چینگ با هدف تبدیل دین مردم چین به مسیحیت به راه انداختند.
شورشیان تایپینگ که در نانجینگ امروزی مستقر بودند، توانستند کنترل بخشهای قابل توجهی از جنوب چین را به دست بگیرند و حدود ۳۰ میلیون نفر در اوج قدرت تحت کنترل آنها قرار گرفتند. تخمین مرگ و میر ناشی از شورش تایپینگ به دلیل عدم وجود سوابق رسمی از این دوره زمانی دشوار است. با این حال، اکثر تخمینها تعداد کشتهها را بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر و هزاران نفر دیگر زخمی میدانند.
فتح چینگ توسط سلسله مینگ
فتح چینگ توسط سلسله مینگ، که همچنین به عنوان «انتقال مینگ-کینگ» یا «فتح مانچوی چین» شناخته میشود، به جنگ چند دههای بین چینگ و سلسله مینگ اشاره دارد که از سال ۱۶۱۸ تا ۱۶۸۳ ادامه یافت. گروههای شورشی که از مجموعهای از شکایتها به نام «هفت گلایه» نامیده میشوند، که مسائل اجتماعی و سیاسی عمدهای را که چین در این زمان با آن روبهرو بود برمیشمرد، علیه سلسله مینگ حاکم جنگ کردند؛ این جنگ حدود ۷۰ سال به طول انجامید. مانند بسیاری از درگیریها از این دوره زمانی، به دلیل تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی عظیم ایجاد شده به سختی میتوان تلفات کلی را مشخص کرد. با این حال، به طور کلی، در حال حاضر تخمین زده میشود که نزدیک به ۲۵ میلیون نفر در نتیجه این جنگ جان خود را از دست دادند و میلیونها نفر دیگر از نبردهای بیشمار معلول و زخمی شدند.
جنگ دوم چین و ژاپن
جنگ دوم چین و ژاپن به درگیری بین جمهوری چین و امپراتوری ژاپن اشاره دارد.
از ۷ جولای ۱۹۳۷ تا ۲ سپتامبر ۱۹۴۵، جنگ به طور گسترده به عنوان یکی از خونینترین درگیریها در تاریخ بشر شناخته میشود. نیروهای ژاپنی در تلاش برای پیروزی به غیرنظامیان و پرسنل نظامی چینی بی شماری تجاوز، اموال آنها را غارت کرده و آنها را کشتند.
درگیری در نتیجه امپراتوری ژاپن آغاز شد که به دنبال گسترش کنترل (و نفوذ) خود به قلب آسیا بود، جایی که منابع، نیروی کار و غذا برای امپراتوری در حال رشد آنها فراوان بود.
اگرچه ارقام به طور قابل توجهی (بسته به منبع) متفاوت است، اما به طور کلی پذیرفته شده است که نزدیک به ۲۹ میلیون نفر در نتیجه جنگ دوم چین و ژاپن کشته شده اند.
از این تلفات، گمان میرود که تقریباً ۲۰ تا ۲۵ میلیون نفر غیرنظامی بودند و تخمین زده میشود که ۴ تا ۵ میلیون پرسنل نظامی در هر دو طرف چینی و ژاپنی کشته شدهاند.
شورش «آن لوشان»
شورش آن لوشان به جنگ عظیمی اشاره دارد که در ۱۶ دسامبر ۷۵۵ پس از میلاد در چین رخ داد. این شورش که نزدیک به هشت سال به طول انجامید، در نتیجه تبعات مستقیم اقدام ژنرال آن لوشان بود که خود را امپراتور شمال چین در سرپیچی از سلسله تانگ اعلام کرد.
سلسله تانگ از ترس پایان یافتن سلطنت آنها، نزدیک به ۴ هزار مزدور را استخدام کرد تا ارتش خود را در نبردهای بعدی همراهی کنند. این جنگ که در دوران سلطنت سه امپراتور جداگانه رخ داد، که به تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی عظیمی در چین منجر شد تا اینکه شورش سرانجام در سال ۷۶۳ پس از میلاد پایان یافت. با توجه به وضعیت آشفته اجتماعی و سیاسی ناشی از آشوب جمعیتهای مختلف در منطقه، اندازه گیری تلفات کلی برای شورش آن لوشان دشوار است؛ و در حالی که تلفات جنگ قطعا برای هر دو طرف درگیری سنگین بود، مورخان مجبور هستند مرگهای ناشی از ویرانی اقتصادی ناشی از نبردهای بزرگ را محاسبه کنند.
در مجموع، محققان مرگ و میر کلی (اعم از نظامی و غیرنظامی) را ۳۶ میلیون نفر اعلام کرده اند.
جنگ جهانی دوم
جنگ جهانی دوم به یک درگیری عظیم جهانی اشاره دارد که از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ طول کشید و تقریباً تمام کشورهای جهان درگیر آن بودند. دو ائتلاف نظامی که به دو اردوگاه مجزا تقسیم شدند (متحدین در مقابل متفقین)، نزدیک به شش سال درگیر جنگ تمام عیار با عواقب ویرانگر هم از نظر تلفات انسانی و هم از نظر ویرانی بودند. در مجموع، حدود ۱۰۰ میلیون پرسنل نظامی از تقریباً ۳۰ کشور مختلف با عواقب وحشتناکی وارد درگیری شدند. این درگیری هزاران شهر ویران شده و میلیونها تلفات انسانی را به دنبال داشت. در مجموع، عموماً توسط محققان پذیرفته شده است که تقریباً ۷۰ میلیون نفر در نتیجه جنگ جهانی دوم جان خود را از دست داده اند. از این تعداد، نزدیک به ۲۰ میلیون نفر پرسنل نظامی بودند، در حالی که ۴۰ تا ۵۰ میلیون نفر دیگر غیرنظامی بودند. اتحاد جماهیر شوروی به تنهایی تقریباً ۲۷ میلیون نفر از این مرگ و میرها را به خود اختصاص داده است. در طول مدت جنگ مناطق وسیعی از اروپای شرقی ویران شدند. در پایان، جنگ همچنان یک واقعیت وحشتناک برای بسیاری از جهان است. با ظهور عصر هستهای و توسعه سلاحهای کشتار جمعی، پتانسیل ویرانگر جنگ هرگز در تاریخ جهان از امروز قویتر نبوده است.
اگر تاریخ بار دیگر در قالب یک درگیری جهانی تکرار شود، نتایج میتواند فاجعه بار باشد.
کارنامه سیاه آمریکا در جنگهای خونین
انستیتو واتسون تلفات انسانی حاصل از جنگ های آمریکا در خاورمیانه و شمال آفریقا از 11 سپتامبر تا کنون را 4.5 میلیون نفر برآورد کرد.
کارنامه سیاه آمریکا در جنگهای خونین
پس از فاجعه 11 سپتامبر تاکنون 4.5 میلیون نفر در خاورمیانه، شمال آفریقا و آسیا قربانی جنگها و تبعاتی شدهاند که امریکا به طور مستقیم و غیرمستقیم مسبب و دخیل در آنها بوده است. براساس نتایج پژوهش هزینههای جنگ دانشگاه براون مؤسسه واتسون، آمار کلی کشتار امریکا در افغانستان و عراق به سختی قابل ارزیابی است چرا که آنچه مسلم است فارغ از تلفاتی که واشنگتن با جنگهای مختلف به این کشورها تحمیل کرده، شمار کشتهشدگان ناشی از موج خشونتهای پس از جنگ، گرسنگی، تخریب زیرساختها و شیوع بیماریها در این کشورها میباشد که همچنان رو به افزایش است. محققان دانشگاه براون در این گزارش که اوایل هفته جاری منتشر کردهاند مبنای تحقیقات خود را بر دادههای سازمان ملل و تحلیلهای کارشناسان برای تخمین حداقل تلفات ناشی از جنگها علیه تروریسم در افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، لیبی، سومالی و یمن گذاشتند اما نتیجه به دست آمده با شک و شبهههایی همراه بود.
همچنین بیش از 7 هزار نظامی امریکایی و حدود 8 هزار واسطه جنگی در عراق و افغانستان کشته شدهاند. در عین حال خودکشی شماری از کهنه سربازان بر اثر فشار صحنههای خشونتبار جنگی به این آمار میافزاید. اما واقعیت آن است بیشترین آمار تلفات این جنگ متوجه نظامیان و غیرنظامیان بومی کشورها است؛ به طوری که بیش از 177 هزار نظامی افغانستانی، پاکستانی، عراقی و سوری در سال 2019 در جبهه امریکا کشته شدهاند. استفانی ساول، مسئول ارشد این پروژه تحقیقاتی معتقد است: «هزینههای این جنگ بسیار زیاد و متنوع است اما در این بین در بسیاری از بخشهای امریکا، مردم از این هزینههای انسانی اطلاعی ندارند و حتی تصورش را هم نمیکنند. در واقع در همین زمانی که ما درباره این آمار صحبت میکنیم گرچه امریکاییها خاک افغانستان را ترک کردهاند اما همچنان تلفات این جنگ ادامه دارد. به عبارت دیگر تبعات حضور طولانی نظامیان امریکایی در این کشور، همچنان مردم ساکن در مناطق جنگی را تهدید میکند.» ساول در سال 2021 و پس از خروج امریکا از افغانستان نیز درباره تداوم حضور نظامی واشنگتن در عراق و سوریه هشدار داده و گفته بود: «با این رویه 20 سال دیگر نیز ما همچنان عواقب شدید اجتماعی و انسانی حضور طولانی امریکا در افغانستان و عراق را خواهیم شمرد.»
میراث شوم امریکایی
میراثی که امریکا با برنامه مبارزه با تروریسم در خاورمیانه، شمال آفریقا و آسیای مرکزی به جا گذاشته است، هنوز به طور دقیق قابل ارزیابی نیست. ساول درباره آن معتقد است: «برنامه ما برای یافتن چنین اعداد و ارقامی، سبب شد تا ما نگاهی دقیق به عوامل بروز این بحران داشته باشیم. در واقع مهمترین عامل در نقص آمار کلی مرگ و میر غیرنظامیان در این جنگها سیاسی است؛ ارقامهای ارائه شده واشنگتن و همپیمانانش درباره این جنگ به مراتب کمتر از آن گزارشهایی است که منابع محلی ارائه کردهاند.» براساس گزارش جدید این مؤسسه پژوهشی، تنها در عراق شمار تلفات غیرنظامیان بین 151 هزار تا 300 هزار و 600 هزار متفاوت است. واشنگتن پست و چندین رسانه امریکایی دیگر اسنادی را دارند که نشان میدهد آمار ارائه شده از قربانیان حملات ائتلاف و جنگندههای امریکایی در عراق و سوریه به شدت پایین آورده شده است. تحقیقات این رسانههای امریکایی همچنین ثابت کرده،علت این تفاوت آمارهای امریکایی و بومی بهدلیل عدم دسترسی ارتش بر آمار دقیق کشتههای غیرنظامی در جریان عملیاتها بوده است. اما این تنها یک روی سکه این خشونت است. از سال 2010 گروهی از دانشمندان، کارشناسان حقوقی و فعالان حقوق بشری و حتی پزشکان در پروژه مؤسسه واتسون حضور یافتند و تحقیقاتی داشتند که نتایج آنها نشان میدهد از بیش از 906 هزار شامل 387 هزار غیرنظامی در جنگهای پس از 11 سپتامبر به طور مستقیم در فرایند جنگی جان باختهاند اما 38 میلیون نفر دیگر آواره یا پناهنده شدهاند. این در حالی است که دولت فدرال امریکا بالای 8 میلیارد دلار صرف این جنگها کرده است. ساول معتقد است، ورای این آمار، بسیاری از شهروندان این کشورها از جمله کودکان و جمعیت حاشیهنشین نیز تحت تأثیر تبعات جنگهای امریکا مانند فقر فزاینده، فقدان امنیت غذایی، مشکلات محیط زیستی، افزایش خشونت و نابودی زیرساختهای بهداشتی و عمومی زندگیشان را از دست دادهاند. او با اشاره به اینکه این آمار را به دشواری میتوان به دست آورد، افزود: «در یک سناریوی ایدهآل، تیم تحقیقاتی مؤسسه برای دسترسی به اطلاعات میتواند از طریق آمارهای رسمی تلفات جنگ و تحقیقات پراکنده درباره علل مرگ و میرها در این سالها استناد داشته باشند اما چنین اسنادی حتی گواهی تولدها و مرگها در کشورهای جنگزده غیرقابل دسترس خواهد بود.» بنابراین بنا به گفته ساول، تحقیقات بیشتر براساس آمار ارائه شده بخش منع خشونت سازمان ملل شکل گرفته است که ادعا کرده به ازای هر کشته مستقیم در جنگ، 4 نفر بهدلیل تبعات ناشی از جنگ جان خود را از دست میدهند.
دو دهه پنهانکاری
بسیاری از مرگها ناشی از دلایل غیرمستقیم جنگی، ناشی از سوءتغذیه، بارداری و مشکلات مرتبط با تولد و بسیاری بیماریهای عفونی و غیرقابل واگیر مانند سرطان است. ساول معتقد است: «علاوه بر اینها بسیاری از جراحات ناشی از تخریب زیرساختهای ترافیکی در جریان جنگ جان باختهاند.» همچنین دو دهه است که این تبعات تهدیدکننده زندگی بشری مسجل شده اما همچنان علنی نمیشود. تحقیقات واشنگتن پست حاکی از آن است که بسیاری از عراقیها بهدلیل استنشاق دود ناشی از آتش زدن سطلهای زبالهای بیمار شده و هر ساله میمیرند که نظامیان امریکایی در پایگاههایشان قرار داده بودند. اما باوجود این بحران به وجود آمده نه تنها غرامتی مطرح نیست بلکه شماری از کهنه سربازان امریکایی پس از یک سال تلاش بیوقفه، سال گذشته موفق شدند دولت امریکا را درباره این گازهای سمی متقاعد کنند. ساول تأکید دارد: «اینکه این مرگ و میرها عمدی یا غیرعمدی بود و اینکه چه کسی مسئول این جنایت است در حوزه پژوهش ما نیست اما در عین حال نمیتوانیم دلایل این مرگ و میرها را که به سمت احزاب مختلفی تمایل پیدا میکند نادیده بگیریم. همزمان این نکته نیز غیرقابل انکار است که امریکا درگیر این جنگهای خشونت بار بوده و پافشاریهای واشنگتن بر این درگیریها، آمار تلفات را رو به افزایش برده است. بنابراین در این برهه سؤال این است چطور باید با این مسأله مسئولانه برخورد کنیم.» وی ادامه داد: «فارغ از اینکه جنگهای پس از 11 سپتامبر چگونه به سمت بیماری و مرگ و میرهای غیرمستقیم رفته است، هدف این پروژه آگاهی گستردهتر از هزینههای انسانی جنگها و جلب حمایت امریکا و دیگر کشورها برای کاهش خساراتی است که میلیونها نفر را در مناطق مختلف و جنگزده جهان به رنج و دردسر میکشاند.» در همین راستا نیز در ماه مارس، سنای امریکا مصوبهای را با آرای 66 بر 30 لغو کرد که مجوز حمله سال 2003 امریکا به عراق را داده بود؛ این تصمیم بیش از هر چیز، یک اقدام نمادین حزبی برای اثبات تغییر نگرش کنگره درباره خشونت جنگی بود. اما در صورتی که مجلس نمایندگان نیز به آن رأی بدهد، جو بایدن به امضای آن و قانونی کردن این لغو مجوز جنگی تأکید داشته است.