صفحه اول
بانک جهانی با اشاره به رشد سالانه منفی ۰.۶ درصدی تولید ناخالص داخلی سرانه ایران طی ۸ ساله دولت قبل و دو سال قبل از آن از این سالها با عنوان دهه سوخته اقتصاد ایران یاد کرد. بانک جهانی گزارشی ویژه در مورد وضعیت فقر و رفاه اجتماعی در ایران طی سالهای 2011تا 2020منتشر کرده و از این سالها که دوره 8ساله دولت روحانی را شامل میشود با عنوان دهه سوخته یاد کرده است. این نهاد بینالمللی در گزارش خود نوشته است: «در دهه گذشته میلادی، اقتصاد ایران از یک دهه سوخته رشد اقتصادی رنج برده است. بهطور متوسط، تولید ناخالص داخلی سرانه ایران طی سالهای 2011تا 2020هر سال منفی 0.6درصد رشد کرده است. هر یک درصد افزایش در تولید ناخالص داخلی سرانه، باعث کاهش 1.56درصدی در نرخ فقر میشود. اگر به جای رشد منفی سالانه 0.6درصدی تولید ناخالص داخلی سرانه طی این سالها شاهد رشد مثبت 0.6درصدی در این زمینه بودیم، نرخ فقر در ایران طی این سالها 7.9درصد کاهش یافته بود.» نرخ بیکاری بالای 10درصد باقی ماند دولت ایران بهرغم تلاشهایش برای گسترده کردن درآمدهای مالیاتی، وابستگی سنگینی به درآمدهای نفتی طی این دوره داشته است. صادرات نفت، مولفه تعیین کنندهای در حسابهای جاری هستند و وقتی قیمت نفت پایین میآید، دولت مجبور است برای مقابله با کسری بودجه هزینههایش را کاهش دهد. تحریمها نیز اثر زیانباری بر تولید ناخالص داخلی و رفاه مردم داشته است. این فقدان رشد، با تورم و تحلیل رفتن قدرت خرید همراه بوده است. درآمدها طی سال 2011معادل 16درصد تولید ناخالص داخلی بود، اما این رقم در سال 2020به معادل 7درصد تولید ناخالص داخلی کاهش یافت. براساس این گزارش اگرچه اشتغال تحتتأثیر تحولات ساختاری افزایش یافته است، اما نارساییهای گسترده هنوز وجود داشته و در دوره شیوع کرونا تشدید شده است. رشد اشتغال در این دهه با حرکت از مشاغل کشاورزی به صنعت و خدمات حاصل شده است. تخمین زده میشود یک میلیون زن به نیروی کار پیوسته باشند. باوجوداین همچنان بیکاری بالا بهویژه در میان جوانان و سطح پایین اشتغال بانوان ازجمله مشخصات بازار کار ایران است. نرخ اشتغال از 35.5درصد در سال 2011به 39.1درصد در سال 2018رسید. دوسوم کارگران در بخش خدمات کار میکنند و یکپنجم در بخش صنعت. به هر حال بیکاری بالا، مشخصه این دهه بوده و بالای 10درصد نیروی کار و 25درصد جوانان باقی مانده است. اذعان بانک جهانی به پیشرفت قابل توجه ایران در مبارزه با فقر پس از انقلاب بانک جهانی با اذعان به دستاوردهای انقلاب اسلامی در مبارزه با فقر نوشت: «ایران از زمان انقلاب سال 1979به پیشرفت قابلتوجهی در کاهش فقر دست یافته است. درحالیکه نرخ فقر در اواخر دهه 1980و پس از جنگ با عراق 40درصد بود. این رقم در اوایل دهه 2000به 20درصد کاهش یافت. کاهش فقر در این دوره با پیشرفت قابل توجه در بحث توسعه انسانی و دسترسی به خدمات بوده است. همچنین شاهد توسعه تحسینبرانگیزی در بخش فرصتهای آموزشی بودهایم.» 10میلیون نفر در دهه گذشته گرفتار فقر شدند اما در دهه گذشته حدود 10میلیون ایرانی گرفتار فقر شدهاند. بین سالهای 2011تا 2020نسبت جمعیت فقیر ایران از کل جمعیت فقیر کشورهای با درآمد متوسط به بالا از 20درصد به 28.1درصد افزایش یافته است. یعنی 9.5میلیون ایرانی در این دوره گرفتار فقر شدهاند. نهتنها تعداد ایرانیهای فقیر در این دوره افزایش یافته بلکه سطح محرومیت آنها نیز بیشتر شده است. نیمی از ایرانیها با خطر افتادن در فقر مواجه شدهاند. خطر گرفتار شدن در فقر در آینده نزدیک بیشتر از یک به°پنج است که 10درصد نسبت به سال 2011افزایش یافته است. ایران در مقایسه با کشورهای دیگر یکی از بدترین عملکردها را در مبارزه با فقر طی دهه گذشته داشته است. این کشور در سال 2011در میان 25کشور با درآمد متوسط به بالا رتبه 18را از نظر فقر داشت، اما در سال 2020یک پله نزول کرد و در رتبه 17قرار گرفت. کاهش سالانه 2درصدی مصرف خانوارهای دهکهای پایین براساس تحلیل بانک جهانی؛ رشد فقر در ایران طی سالهای 2011تا 2020ناشی از فقدان رشد اقتصادی و نابرابریهای ساختاری بوده است. اگر طی سالهای 2014تا 2017رشد مصرف خانوارها در میان همه اقشار جامعه برابر بود فقر 2.7درصد کاهش مییافت. خانوارهایی که در 40درصد پایینی هرم مصرف قرار گرفتهاند هیچ منفعتی از دورههای نادر رشد اقتصادی نبردهاند. با توجه به الگوهای مصرفی میتوان گفت خانوارهای فقیر در دورههای رکود، بیشترین ضرر را کردهاند و در دورههای رشد از حداقل بهره برخوردار شدهاند. خانوارهای دهکهای پایین با کاهش سالانه دو درصدی در مصرف خود طی دهه 2020مواجه شدهاند. این در حالی است که میزان کاهش مصرف خانوارهای ثروتمند یک درصد در سال بوده است. خانوار ایرانی کوچکتر و جمعیت پیرتر شد بانک جهانی در بخش دیگری از گزارش خود به پیر شدن جمعیت ایران و رشد سریع شهرنشینی اشاره کرده و نوشته است: «مهاجران روستایی در جستوجوی فرصتهای اقتصادی به مناطق شهری نقل مکان میکنند. نرخ جمعیت شهری که در سال 2011بالغ بر 71درصد بود در سال 2020به 75.5درصد افزایش یافته است. هر سال تقریبا یک درصد نیروی کار به یک شهر جدید نقل مکان میکند که نشانگر سطح بالای تحرک اقتصادی است. با این تحرکات، خانوار ایرانی کوچکتر شده است. طی دهه گذشته متوسط اندازه خانوار ایرانی از 3.8 به 3.4نفر کاهش یافته است. نرخ باروری کاهش یافته و از 1.8بچه برای هر زن به 1.7بچه رسیده است. از سوی دیگر جمعیت ایرانی پیرتر شده و سن متوسط از 29سال در 2010به 34سال در 2020رسیده است. بر این اساس خانوار ایرانی در حال تحلیل رفتن است، این بدان معناست که ایران با پنجرهای در حال بسته شدن در بحث جمعیت فعال روبهرو است.» بانک جهانی در پایان گزارش خود نوشته است که مدیریت بهتر درآمدهای نفتی و تداوم تلاشها برای تنوع بخشیدن به اقتصاد میتواند به رفع این مشکلات در آینده کمک کند. توجه به عوامل ایجاد تورم نیز تضمین میکند که درآمدهای افراد با افزایش قیمتها تحلیل نرود.