صفحه اول
مهدی رسولی- رفع فقر، تبعیض در دریافت خدمات، توجه به مستضعفان و محرومیتزدایی را میتوان از مسائل اساسی در دکترین انقلاب اسلامی دانست.اهدافی که تا امروز گرچه همواره پیگیری شده، اما هنوز به زدودن کامل غبار محرومیت از چهره شمار قابلتوجهی از مناطق دورافتاده و کمتربرخوردار کشورمان منتهی نشده است. هبری در سخنرانیهای متعدد خود، بارها همگان را به حرکت اساسی برای رفع محرومیتها و گرفتاریهای مشهود در برخی مناطق کمترتوسعهیافته و غیربرخوردار فرامیخوانند و بهنوعی، تلاش برای بهبود زندگی محرومان را زمینهساز جلب رضایت الهی و سرمایه اجتماعی برای نظام اسلامی میدانند. برای اینکه توجهها به عمق مسأله و پیشینه طولانی سفارشهای رهبری در باب مسؤولیت همگان در راستای رفع محرومیتها جلب شود، بازخوانی بیانات معظمله در دیدار با رئیسجمهور و اعضای هیأت وزیران به مناسبت گرامیداشت هفته دولت در سوم شهریورماه سال ۱۳۷۰ خالی از لطف نخواهد بود. ایشان در سخنران آن سال ، تصریح میفرمایند که «مهمترین مسأله دستگاه ما و نظام جمهوری اسلامی، کوشش برای رفع فقر و محرومیت در جامعه و حمایت و کمک به طبقات مستضعف و محروم است». باز همانجا تأکید میفرمایند که «کارهای مربوط به طبقات محروم و مستضعفان جامعه حرکتی اساسی را میطلبد»؛ اما آیا امروز این حرکت اساسی در بدنه دولت برنامهریزی شده است؟ برای جلب هر چه بیشتر مشارکتهای مردمی طرحی وجود دارد؟ مسأله بنیادی چیست، اقدامات انجامشده تا چه میزان کافی بوده و راهکارها و روندهای آتی باید به چه شکلی طرحریزی شود؟ برنامه های پنج ساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به عنوان سند فرادست توسعه ای در میان مدت و جهت دهنده در حوزه های مختلف ازجمله اجتماعی تلقی می شود. قانونی برای تخصیص منابع و امکانات در گستره سرزمینی و گروه های مختلف اجتماعی تحت حاکمیت یک دولت است که در دوره مدرن، مبنای عملکرد برنامه ای دستگاه های اداره کشور است. ازاین رو، تدوین چنین برنامه هایی از وجوه گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی واجد اهمیت است. با توجه به اهمیت شعار عدالت محوری و رفع تبعیض ها و نابرابری ها در کشور از یکسو و ازسوی دیگر نقش اساسی ای که برنامه های توسعه در این زمینه دارند. تأمل بر این است که برای رفع محرومیت ها از چهره جامعه، آیا برنامه پیشنهادی هفتم توسعه در قیاس با برنامه پیش از خود گامی به جلو برداشته است یا خیر؟ آیا چنین امکانی را فراهم می نماید که بتوان متصور شد برنامه اخیر دغدغه محرومیت زدایی از جامعه را دارد؟ یا درواقع، برنامه ای که باید در راستای توسعه اجتماعی کشور و یکی از آنها محرومیت زدایی، تدوین شده باشد چنین هدفی را دنبال می کند؟ درباره محرومیت و محرومیت زدایی اجتماعی تعاریف مختلفی ارائه شده است، از تعاریف مبتنی بر شاخص های اقتصادی- مادی و اجتماعی گرفته تا ویژگی های روانی، اخلاقی و غیره. آنچه اینجا مورد نظر است محرومیت اجتماعی است، شامل مؤلفه های اقتصادی-رفاهی و اجتماعی؛ عدم برخورداری یا کم برخورداری از نیازهای اساسی مانند تغذیه، مسکن، اشتغال، آموزش، بهداشت، پوشاک و حمل ونقل. در این رابطه، تورنز می گوید محرومیت اجتماعی مفاهیم اقتصادی چون فقر، مفاهیم سیاسی همچون حقوق شهروندی و اجتماعی چون نابرابری جنسی را در برمی گیرد. محرومیت اجتماعی شامل دسترسی به مسکن مناسب، آموزش، اشتغال، تخصص، فضاهای خصوصی و عمومی مناسب است . اندیشمند دیگر حوزه سیاستگذاری اجتماعی تونی فیتز پتریک است که تعریف او بیش از دیگران آنچه در این متن درباره محرومیت اجتماعی مورد نظر است را پوشش می دهد. زیرا در تعریف پتریک تأکید بر برابری اجتماعی و عدالت محوری است. او بر برابری در رفاه، برابری در منابع و دسترسی به آنها تأکید می کند. همچنین، به برابری در هزینه کردهای دولتی و منابع عمومی، برابری در درآمد نهایی و بازتوزیع ثروت، برابری در استفاده از خدمات اجتماعی و نتایج بهره وری از این خدمات اشاره می کند . بر این اساس، در اینجا، از منظر اینکه برنامه های توسعه چه نگاهی به مسئله مذکور به مثابه مجموعه فعالیت ها یا برنامه هایی که سبب رفع نقصان های مرتبط با محرومیت اجتماعی در کشور می شوند، به این برنامه ها نظر افکنده می شود.