جامعه
سهیل الهی- روزانه مطالب بسیار زیادی در حوزه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و یا حتی اخبار مربوط به افراد مشهور و بازیگران در طول روز انتشار مییابد که برخی از آنها شایعات فاحشی هستند و واقعیت ندارند. در سال های اخیر به وفور شاهد این موضوع بودهایم که بسیاری از صحبتهای افراد در شبکههای رسانه ای دچار تحریف میشود و با کم و زیاد کردن و منقطع کردن این سخنان مفهوم کلی مطلب و خبر کاملا عوض میشود. هوشیاری مخاطب در ارتباط با رسانه ها و آگاهی از اینکه پیام با چه اهداف و موقعیت ارائه می شود تا بتوان تفسیر درستی از برنامه های مختلف رسانه ارائه کنند افراد، با سواد رسانه می توانند پیام های پیچیده موجود در محتوای تلویزیون، رادیو، روزنامهها، مجلات، کتابها، بیلبوردهای تبلیغاتی، اینترنت و سایر رسانههای مستقل کشف کند. بنابراین سواد خواندن و نوشتن در کنار سواد ارتباطی، سواد عاطفی، سواد رایانهای، سواد مالی و البته سواد رسانهای شش معیار امروزی یونسکو برای باسواد تلقیشدن در عصر حاضر به شمار می رود. امروز در دنیایی زندگی میکنیم که خواه ناخواه در شرایط اشباع رسانهای قرار دارد. فضای پیرامون ما سرشار از اطلاعات است. به عنوان مثال وقتی تلفن همراه یکنفر به صدا درمیآید، این اطلاعات موجود در فضا است که پل ارتباط او با تماسگیرنده شده؛ یا زمانیکه یک مودِم میتواند افراد را به جهان بیانتهای اینترنت بکشاند، نشانهای دیگر است از همین شرایط حاکمیت اشباع رسانهای بر جهان؛ و یا حالا که میلیونها روزنامه و مجله و کتاب و خبرگزاری و شبکهی تلویزیونی بر زمین و زمان میبارد، همه نیاز دارند به اینکه در برابر چنین فضایی، چتری بر سر بگیرند و یک رژیم مصرف اتخاذ کنند. همه نیاز دارند به اینکه در انتخابهایشان بیشتر دقت کنند، درست مانند آنچه مردم در مورد تغذیهی خودشان عمل میکنند. چون مردم اکنون باسوادتر شدهاند، مراقب هستند که در غذایی که مصرف میکنند چقدر کلسترول، ویتامین و یا مواد دیگر باید باشد؛ در فضای رسانهای هم باید دانست چه مقدار باید در معرض رسانههای مختلف اعم از دیداری، شنیداری و نوشتاری بود و چه چیزهایی را از آنها برداشت. زمانی که در بزرگراههای اطلاعاتی حرکت میکنید، سواد رسانهای میتواند به شما بگوید چه مقدار از وقتتان را در چه سایتهایی- اعم از شناخته شده و ناشناخته- و چه مقدار از آن را فرضاً در چترومها بگذرانید. بنابراین میتوان گفت که هدف سواد رسانهای در نخستین گامهای خود، تنظیم یک رابطهی منطقی و مبتنی بر هزینه- فایده با رسانهها است. به این معنا که در برابر رسانهها چه چیزهایی را از دست میدهیم و چه چیزهایی را به دست میآوریم؟ و باز به عبارت بهتر، در مقابل زمان و هزینهای که صرف میکنیم، در نهایت چه منافعی به دست میآوریم؟ بنابراین یکی از اهداف اصلی سواد رسانهای این است که استفاده مبتنی بر آگاهی و با فایده از سپهر اطلاعات را تأمین کند. سواد رسانه ای مانند نوعی تغذیه است. کسی که مهارت خوبی در تحلیل رسانه کسب کرده، میتواند نوع تغذیه دریافتی و رژیم خود را انتخاب کند. در واقع همه اطلاعات و اخباری که امروزه از طریق موبایل، تلویزیون و شبکههای جهانی به فکر و ذهن مردم تزریق میشود، ترکیبی از انواع تغذیههایی است که برای همه مناسب نیست. تنها سواد رسانه ای میتواند به فرد در تشخیص درست نوع تغذیه کمک کند. در غیر این صورت فرد دچار مسمومیتهای ذهنی و فکری میشود و قدرت تشخیص درست و نادرست را از دست میدهد. افرادی که سواد رسانه ای پایینی دارند دچار انتخابهای نادرست و هیجانات تلقینی رسانه میشوند. این گونه افراد کنترل تصمیمات و هیجانات خود را به رسانه واگذار میکنند و این موضوع تبعات خطرناکی برای جامعه و به صورت کلان کشور دارد. اینترنت و فضای مجازی رسانه های دیگر را مغلوب کرده اند فضای مجازی دارای قابلیت های می باشد که در همه جا حضور دارد این دستگاه قابل حمل است و همه آن را دارند بنابراین ترکیب شده همه رسانه ها را می توان در فضای مجازی و اینترنت مشاهده کرد این شرایط ممکن است برخلاف ارتباط رودرو، برخی شیادان گنجشک های رنگ شده ای را در برابر دید مخاطبان قراردهند بنابراین بوجود آمدن نهاد رسیدگی به تخلفات به این معنی است که این فضا آفت های را برای مردم بوجود آورده است باید توجه داشت، جذابیتها و همهجاییبودن این رسانه، ممکن است ابعاد دیگر زندگی را مختل سازد.