جامعه
نوید آقاپور- امروزه برخی عصر جدید را عصر ارتباطات می دانند و غالبا سخن از وسایل ارتباط جمعی زیاد به میان آورده می شود. در جامعه امروزی همه افراد از رسانه های گروهی تاثیر می پذیرند و در واقع یک سوم اوقات بیداری ما در مصاحبت با این رسانه ها سپری می شود. با وجود گسترش چشمگیر رسانه ها از جمله اینترنت به نظر میرسد همچنان تلویزیون سهم عمده ای در پرکردن اوقات فراغت جوانان دارد . تحولات گسترده در ساختارهای اقتصادی, اجتماعی و فرهنگی در دهه های اخیر, بسیاری از تجربه های انسانی را تحت تاثیر خود قرار داده است. یکی از مهم ترین این تحولات, حاکم شدن منطق رسانه های ارتباطی بر سیطره زندگی مدرن است که بسیاری از سنت های جوامع را با چالش جدی روبرو نموده است. سبک زندگی و تجربه فراغت یکی از حوزه های زندگی اجتماعی انسان مدرن است که تحت تاثیر رسانه های ارتباطی, تغییراتی را تجربه نموده است. صدا و سیما، مطبوعات، خبرگزاریها، وعّاظ و گویندگان مذهبی، خطبا و ذاکران اهل بیت علیهم السلام ، تولید کنندگان کالاهای فرهنگی، عالمان و استادان مراکز آموزشی حوزه و دانشگاه، شاعران و برنامه سازان، مدیران کانونهای فرهنگی و تبلیغاتی، نویسندگان و مترجمان، مدیران سایتها و وبلاگها و مدیران اتاقهای گفتگو و کارشناسان سایتها و کارگردانان و تهیه کنندگان و بازیگران فیلمها؛ همه و همه می توانند از افسران و پیشگامان میدان جهاد فرهنگی و ارتش و سپاه مرزبان عقاید و اخلاق و تاریخ و فرهنگ اسلامی محسوب شوند، یا خود در شمار یاران ارتش مهاجم فرهنگی به حساب آیند، یا در جنگ و جهاد فرهنگی بی تفاوت و بی طرف و احیاناً سرگرم کننده باشند و بستر ساز مظالم فرهنگی محسوب شوند. کار فرهنگی، تولید نور، ذخیره سازی نور، انتقال نور، و تولید ابزارهای مناسب برای بهره گیری از نور و نیروی فرهنگی است. کار فرهنگی، بهره گیری از خورشید، ماه، ستارگان و کانونهای نور در جوامع انسانی است؛ همانگونه که تخریب و انفجار کارخانه های تولید برق و بریدن سیم و کابل و شکستن دستگاههای توزیع و لامپهای نورافشان مورد نیاز مسیر عمومی و کوچه و خیابان و احتکار آن، از نمادهای روشن ظلم به جامعه است. دنیای صوت و تصویر و متن و فیلم و مولتی مدیا، هم می توانند نقش سرباز پیامبران را ایفا کنند، یا در خدمت شیاطین انس و جن قرار گیرند. و وقتی غذای ناسالم فرهنگی را تولید و توزیع می کنند، نیروهای سواره و پیاده شیطان محسوب می شوند. اگر قتل پیامبران گناهی بزرگ است، اگر تحریف معارف انبیاء گناهی بزرگ است، فتوای بدون تحقیق گناهی بزرگ است، همه بدین دلیل است که ستمهای فرهنگی بزرگ ترین ظلم بر انسانهاست. مسئولان فکر و فرهنگ جامعه، اگر صالح باشند، برترین خدمت گزاران بشری هستند و اگر فاسد شدند، خطرناک ترین ضربه ها را وارد می آورند و در ترازوی الهی بدترین افراد جامعه به حساب می آیند. «عَنِ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لَمَّا سُئِلَ عَنْ شِرارِ النَّاسِ. قَالَ: اَلْعُلَمَاءُ اِذَا فَسَدُوا؛ وقتی از پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد بدترین مردم سؤال شد، جواب داد: عالمان زمانی که فاسد شوند، می باشند». و در حدیث دیگری فرموده است: «اِنَّ شَرَّ النَّاسِ عِنْدَ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عالِمٌ لاَیَنْتَفِعُ بِعِلْمِهِ؛ به راستی بدترین مردم نزد خداوند در روز قیامت عالمی است که از دانش خویش استفاده نکند». معارف آسمانی و علوم زمینی و تمام کالای معرفت، برای هدایت انسانهاست و اگر از آن استفاده درست نشود، جامعه گرفتار غذاهای ناسالم می گردد و یا از گرسنگی می میرد. شرک، بزرگ ترین ظلم فرهنگی است، بندگی غیر خدا، اطاعت از قوانین بشری، واگذاری حقوق الهی به انسانها و اشخاص و نهادهای بشری ـ چه نهادهای داخلی و چه نهادهای خارجی ـ نوعی شرک است که از جهل بر می خیزد. «قُلْ أَ فَغَیْرَ اللّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیُّهَا الْجاهِلُونَ»؛ بگو آیا دستور می دهید غیر از خداوند را عبادت کنم؟ ای گروه نادان.»