روزنامه کائنات
5

گزارش

۱۴۰۱ چهارشنبه ۱۶ آذر - شماره 4266

گزارش کائنات در مورد روز ۱۶ آذر

دانشجوی ضدسلطه

  امیر رسول زاده - چند درصد از جوانان امروزی که دوران دانشجویی خود را می‌گذرانند، می‌توانند به این پرسش ساده پاسخ دهند که چرا روز ۱۶ آذر به عنوان روز دانشجو انتخاب شده است؟
در تقویم رسمی کشورمان روز ۱۶ آذر به عنوان روز دانشجو نامگذاری شده است، اما دلیل انتخاب این روز چیست؟ چند درصد از جوانان امروزی که در این روز‌ها عنوان دانشجو را یدک می‌کشند، می‌توانند به این پرسش ساده پاسخ دهند که چرا روز ۱۶ آذر به عنوان روز دانشجو انتخاب شده است؟ امروز با گسترش فضای مجازی در دسترس بودن امکانات و اطلاعات فراوان می‌توان با جستجویی ساده به این پرسش و سوالاتی از این دست درخصوص روز‌های مختلف موجود در تقویم، پاسخ داد.
 اما حقیقت ماجرا این است که نامگذاری این روز به یاد ۳ دانشجویی است که در سال ۱۳۳۲ به شهادت رسیدند، جوانان دغدغه‌مندی که به دیدار رسمی نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا با محمدرضا شاه پهلوی اندکی پس از کودتای ننگین آمریکایی در ۲۸ مرداد اعتراض داشتند و نتیجه این اعتراضات هم شهادت آن‌ها توسط رژیم ستمشاهی همان دوران بود.
 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیداری که با اساتید و دانشجویان در ۲۴ آذر سال ۱۳۸۷ و در دانشگاه علم و صنعت داشتند، به تاریخچه این واقعه اشاره کرده و فرمودند: «۱۶ آذر در سال ۳۲ که در آن سه نفر دانشجو به خاک و خون غلتیدند، تقریباً چهار ماه بعد از ۲۸ مرداد اتفاق افتاده؛ یعنی بعد از کودتای ۲۸ مرداد و آن اختناق عجیب - سرکوب عجیب همه‌ی نیرو‌ها و سکوت همه - ناگهان به وسیله دانشجویان در دانشگاه تهران یک انفجار در فضا و در محیط به وجود می‌آید. چرا؟ چون نیکسون که آن وقت معاون رئیس جمهور آمریکا بود، آمد ایران. به عنوان اعتراض به آمریکا، به عنوان اعتراض به نیکسون که عامل کودتای ۲۸ مرداد بودند، این دانشجو‌ها در محیط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات می‌کنند، که البته با سرکوب مواجه می‌شوند و سه نفرشان هم کشته می‌شوند. حالا ۱۶ آذر در همه‌ی سال‌ها، با این مختصات باید شناخته شود. ۱۶ آذر مال دانشجوی ضد نیکسون است، دانشجوی ضد آمریکاست، دانشجوی ضد سلطه است.»
 شرح واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲
 در دهه ۲۰ و اوایل دهه ۳۰ شمسی و بعد از سقوط حکومت رضاخان، فضای جامعه کمی بازتر شد و فعالیت‌های سیاسی در بین دانشجویان دانشگاه تهران (به عنوان تنها موسسه مدرن و به روز آموزش عالی در ایران آن روزگار) به حد چشمگیری افزایش یافت. در این دوران بود که حزب توده، از نفوذ بسیار بالایی در میان دانشجویان برخوردار بود، تا جایی که بنا بر اطلاعات و آمار مختلف مربوط به آن دوران، نیمی از دانشجویان دانشگاه تهران (و حتی بیشتر) هوادار یا عضو فعال این حزب بودند. اما در همان سال‌ها و همزمان با دوران نخست وزیری محمد مصدق محبوبیت جبهه ملی هم به شدت افزایش یافت و به این ترتیب در سال‌های ابتدایی دهه سی، محوریت حزب توده در دانشگاه تهران با چالش مواجه شد.
 بعد از به وقوع پیوستن کودتای ۲۸ مرداد در سال ۳۲، سازمان‌های سیاسی که جبهه ملی را تشکیل داده بودند، برای دوران کوتاهی در ائتلافی ضعیف، تحت عنوان «نهضت مقاومت ملی» به مقاومت از نوع سیاسی دست زدند و با برگزاری تظاهرات‌ها و اعتصاب‌های پراکنده در پاییز همان سال در محوطه دانشگاه تهران و همینطور بازار بزرگ پایتخت نسبت به محاکمه مصدق اعتراض کردند. دو نمونه از بزرگترین این اعتراضات به تاریخ‌های ۱۶ مهر و ۲۱ آبان آن سال مربوط می‌شود.
 مدتی بعد از رخ دادن این وقایع بود که اعلام شد روابط میان ایران و بریتانیا که در زمان حضور محمد مصدق در جایگاه نخست وزیری قطع شده بود، بار دیگر از سر گرفته خواهد شد و ریچارد نیکسون (معاون رئیس جمهور وقت آمریکا) برای انجام دیداری رسمی به ایران خواهد آمد. این موارد و اتفاقات سیاسی آن روزگار، بهانه لازم برای انجام اعتراضات بیشتر توسط جوانان را فراهم کرد و در تاریخ ۱۴ آذر به سفارش نهضت مقاومت ملی، دانشجویان فعال و سیاسی به سخنرانی در کلاس‌ها پرداختند و از همان روز محوطه دانشگاه تهران به سمت ناآرامی رفت. دولت هم که توانایی کنترل چنین رخداد‌هایی را نداشت، برای جلوگیری از هرگونه اقدام ادامه‌دار، این اعتراضات را سرکوب کرد.
 حمله به دانشگاه تهران
سربازان مسلح و نیرو‌های ویژه ارتشی بعد از هجوم همه جانبه به دانشگاه تهران، به کلاس‌های درس حمله و در اقدامی ضربتی صد‌ها دانشجو را بازداشت و زخمی کردند. این شرایط سخت و اعتراضات و سرکوب‌ها تا دو روز بعد ادامه داشت و نیرو‌های امنیتی با حضور در دانشکده فنی دانشگاه تهران، اقدام به تیراندازی کردند و به واسطه همین مسئله موجب مرگ سه دانشجوی این دانشکده به نام‌های احمد قندچی، آذر (مهدی) شریعت‌رضوی و مصطفی بزرگ‌نیا شدند. با وجود این حواشی روز ۱۷ آذر نیکسون به ایران آمد و در مراسمی تشریفاتی در دانشگاه تهران که با حضور گسترده نیرو‌های نظامی برگزار شد، دکترای افتخاری رشته حقوق را از این دانشگاه دریافت کرد.
 وقایع رخ داده در آذر ۱۳۳۲، نمایانگر واکنش دولت کودتا به فعالیت‌های داوطلبانه و خودجوش دانشجویی بود که در ادامه آن سرکوبی نظام‌مند روی داد و تعداد زیادی از دانشجویان در این میان آسیب دیدند. به واسطه همین اتفاقات ۱۶ آذر توسط کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور که به نوعی مرکز اجتماع و مباحثه مخالفان حکومت پهلوی در خارج از مرز‌های ایران بود، به عنوان روز دانشجو نامیده شد. از آن دوران به بعد نیز هر سال در این همین روز اعتصاب‌های دانشجویی به راه می‌انداختند تا کم کم روز ۱۶ آذر به نمادی عینی برای ارزیابی میزان نفرت از حکومت پهلوی و توانایی و نفوذ مخالفان در بین روشنفکران جامعه، تبدیل شد.
 شکی در این نیست که دانشگاه‌ها به‌عنوان جایگاه والای تعلیم و تربیت، نقش مهمی را در تربیت متخصصان متعهد کشور ایفا می‌کنند، تا جایی که به گفته بسیاری از جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان، دانشگاه یکی از مهم‌ترین و حساس‌ترین مراکزی است که تأثیر به‌سزایی در استقلال یا وابستگی هر کشور ایفا می‌کند. به همین دلیل است که در طول تاریخ این مراکز همواره مورد تهاجم رژیم‌های دیکتاتوری و استبداد بوده است، مثل اتفاق تلخی که در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ رخ داد و این روز را در تقویم تاریخ این سرزمین به ثبت رساند، تاریخی که برای همیشه تبدیل شد به روز دانشجو.
۱۶ آذر ۱۳۳۲ به روایت «شهید دکتر مصطفی چمران»
آن چه خواهید خواند از معدود تک نگاری های بجای مانده از شهود 16 آذر سال 1332 است که به قلم شهید مصطفی چمران و در سال 1341 به رشته تحریر در آمده است:
از آن روز - یعنی ‌16 آذر ‌32 - نُه سال می گذرد ولی وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است که گویی همه را به چشم می بینم؛ صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین می اندازد، سکوت موحش بعد از رگبار بدنم را می لرزاند، آه بلند و ناله‌ جانگذار مجروحین را در میان این سکوت دردناک می شنوم، دانشکده‌ فنی خون آلود را در آن روز و روزهای بعد به رای العین می بینم.
آن روز ساکت ترین روزها بود و چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثه‌ای را نشان می داد، دانشجویان بی اندازه آرام و هوشیار بودند که به هیچ وجه بهانه ای به دست کودتاچیان حادثه ساز ندهند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد؟ و چطور سه نفر از بهترین دوستان ما، بزرگ نیا، قندچی و رضوی به شهادت رسیدند؟
جواب به این سؤال مستلزم بررسی شرایط آن زمان و حوادث پی در پی آن روزهاست. وقایع آن ایام چون حلقه های زنجیر به هم مرتبط بوده یکی پس از دیگری پیش می آمد. سفارت انگلستان دوباره افتتاح می شد و «دنیس رایت» کاردار سفارت قرار بود که به ایران بیاید. کمپانی های نفتی برای تصرف مجدد نفت ایران نقشه می کشیدند. نیکسون معاون رییس جمهور آمریکا به ایران می آمد تا نتیجه ‌21 میلیون دلار کودتا را ببیند. ناراحتی و نارضایتی مردم هر روز بیشتر اوج می گرفت.
دکتر مصدق در دوران حکومت ‌27 ماهه خود سیر تاریخ ایران را تغییر داد. پیش از او اداره امور کشور در جهت منافع دول استعمارگر خارجی و به صلاحدید یا فرمان آنان صورت می گرفت. نفت ایران به نفع انگلستان جریان داشت و حتی حدود ‌16 درصد که به موجب قرارداد ظالمانه تحمیلی ‌1933 به دولت ایران می رسید، به عناوین مختلفه دوباره به کیسه آنان برمی گشت.
سیاست خارجی ایران بردگی و دنباله روی از سیاست آنان بود. امپراتوری انگلستان با یک قرن و نیم سیطره وحشت آور خود چنان رعب و وحشتی در دلها ایجاد کرده بود که احدی را جرات مخالفت با آنان نبود. دکتر مصدق نفت را ملی نمود و اولتیماتوم‌ها و کشتی های جنگی و محاصره نظامی انگلستان کوچکترین وحشتی در دل مردم ایجاد نکرد.
محاصره اقتصادی و قطع کمک های خارجی نیز نه تنها توانست مصدق را شکست دهد بلکه مصدق با اقتصاد بدون نفت برای اولین بار توانست بودجه ایران را متعادل کند و این خود یکی از افتخارات بزرگ حکومت اوست.
انگلستان و سایر دول استعماری پس از یاس از مبارزه اقتصادی، شاه و هیات حاکمه ایران را بر ضد مصدق برانگیخت ولی تلاش این عوامل شناخته شده استعمار نیز طی قیام ‌30 تیر و حوادث ‌9 اسفند و ‌28 مرداد مفتضحانه شکست خورد.
سرانجام دولت آمریکا نیز به کمک انگلستان وارد معرکه شد و پس از یک سلسله توطئه چینی اداره جاسوسی آمریکا، اشرف خواهر شاه، جنرال شوارتذکف و هندرسن سفیر آمریکا در ایران کودتای ‌28 مرداد با صرف ‌21 میلیون دلار عملی شد. دکتر مصدق و یاران با وفای وی به زندان افتادند. آزادی مردم سلب شد و به جای آن حکومت نظامی و دیکتاتوری مردم آزاده را تحت فشار گذاشت. آزادیخواهان و وطن پرستان در مخوف ترین شکنجه گاه‌ها زجر می دیدند و به دورترین و بد آب و هواترین نقاط تبعید می شدند.
چند ماه بعد - ‌17 آبان - اولین روز محاکمه دکتر مصدق بود. محاکمه ای که عده ای عمال چشم و گوش بسته و دل سیاه آن را اداره می کردند و اعضای آن بختیارها و آزموده‌ها بودند. محاکمه ای که به قول خود مصدق «قاضی و دادستان و مدعی همه شخص شاه بودند» جوش و خروش مردم به شدت درجه رسید و به عنوان اعتراض به دادگاه قلابی بلخ تظاهرات ‌21 آبان به رهبری نهضت مقاومت ملی در سراسر کشور به وقوع پیوست. ده‌ها هزار مردم در این تظاهرات شرکت کردند و مخصوصا دانشجویان و بازاریان پیشقدمان آن به شمار می رفتند. دولت کودتا سخت به تلاش افتاد و فشار خود را به منتها درجه رسانید. اعمال خائنانه دولت کودتا هر روز بر بغض و کینه مردم می افزود و بر آتش خشم و غضب آنان دامن می زد. از روز ‌14 آذر تظاهراتی که در گوشه و کنار به وقوع می پیوست وسعت گرفت و در بازار و دانشگاه عده ای دستگیر شدند. روز ‌15 آذر مجددا تظاهرات بی سابقه ای در دانشگاه و بازار صورت گرفت. در دانشکده های پزشکی، حقوق و علوم، داندنپزشکی، تظاهرات موضعی بود و جلوی هر دانشکده مستقلا انجام می گرفت و سرانجام با یورش سربازان خاتمه می یافت و عده ای دستگیر شدند. در بازار نیز همزمان با تظاهرات دانشجویان، مردم دست به اعتصاب زده شروع به تظاهرات کردند و عده ای به وسیله مامورین نظامی گرفتار شدند. در این تظاهرات مردم و دانشجویان ضمن پشتیبانی از راه مصدق برای دادگاه قلابی سلطنت آباد و افتتاح مجدد لانه جاسوسی انگلستان ابراز نفرت و انزجار می کردند.ضمنا در تاریخ ‌24 آبان اعلام شده بود که نیکسون معاون رییس جمهور آمریکا از طرف آیزنهاور به ایران می آید. نیکسون به ایران می آمد تا نتایج «پیروزی سیاسی امیدبخشی که در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است» (نقل از نطق آیزنهاور در کنگره آمریکا بعد از کودتای ‌28 مرداد) را بیند.
دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند که هنگام ورود نیکسون، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا و طرفداری خود را از دکتر مصدق نشان دهند. تظاهرات بر علیه افتتاح مجدد سفارت و اظهار تنفر همه جا به چشم می خورد و وقوع تظاهرات هنگام ورود نیکسون حتمی می نمود.
ولی این تظاهرات برای دولتمردان خیلی گران تمام می شد زیرا تار و پود وجود آنها بستگی به کمک سرشار آمریکا داشت. این بود که دستگاه برای خفه کردن مردم و جلوگیری از تظاهرات از ارتکاب هیچ جنایتی ابا نداشت. روز ‌15 آذر یکی از دربانان دانشگاه شنیده بود که تلفنی به یکی از افسران گارد دانشگاه دستور می رسد که «باید دانشجویی را شقه کرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت که عبرت همه شود و هنگام ورود نیکسون صداها خفه گردد و جنبنده ای نجبند ...»
دولت بغض و کینه شدیدی به دانشگاه داشت زیرا دانشجویان پرچمدار مبارزات ملی بوده و با فعالیت مداوم و موثر خود هیات حاکمه را به خطر نسبی و سقوط تهدید می کردند. این بود که به خاطر انتقام از دانشجویان و بهانه تظاهرات بر علیه تجدید رابطه با انگلستان و برای جلوگیری از تظاهرات در مقابل نیکسون جنایت بزرگ هیات حاکمه ایران در صبح روز دوشنبه شانزده آذرماه ‌1332 در صحن مقدس دانشگاه به وقوع پیوست. صبح شانزدهم آذر هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوق العاده سربازان و اوضاع غیرعادی اطراف دانشگاه شده وقوع حادثه ای را پیش بینی می کردند. نقشه پلید هیات حاکمه بر همه واضح بود و دانشجویان حتی الامکان سعی می کردند که به هیچ وجه بهانه ای به دست بهانه جویان ندهند. حدود ساعت ‌10 صبح موقعی که دانشجویان در کلاس‌ها بودند، چندین نفر از سربازان دسته «جانباز» به معیت عده زیادی سرباز معمولی رهسپار دانشکده فنی شدند.

 

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه