جامعه
کریم صالح- هویت هر پدیده ای، بیانگر هیات و ماهیت وجودی ذات آن پدیده است و واژه هویت در یک معنا به ویژگی یکتایی و فردیت هر فرد و در معنایی دیگر به ویژگی همسانی که در آن اشخاص می توانند به یکدیگر پیوسته باشند، دلالت دارد. احساس هویت انسان دارای دو رکن حس تعلق و مجزا بودن است، این که ما درباره خودمان چگونه می اندیشیم نه تنها بر انتخاب ها و رفتارهای ما اثر دارد، بلکه به عنوان نقطه مرجعی در خدمت درک ما از دیگران و تعامل ما با آن ها است. آگاهی به وجودخود و پی بردن به کیستی و هویت خود از خلال ارتباط در جامعه به وجود می آید و هویت اجتماعی دستاوردی عملی است و فهم هویت های اجتماعی فردی و جمعی از طریق به کارگرفتن کنش متقابل دیالکتیکی درونی و بیرونی امکان پذیر است. هویت جهت دسترسی به اینکه افراد چه ماهیت و شخصیتی دارند ، چه تفکر و اندیشه و باورهایی دارند ، تمایلات و آرزوهایشان چیست ، چه کارهایی انجام می دهند ، چه محدودیت هایی دارند ، چه اعمال و رفتاری دارند ، و از چه حسب و نسبی برخوردارند ، ایفای نقش کرده و لازم و ضروری می باشد. اندیشه و باورهای هر انسانی باعث می شود که چگونگی ارتباط او با مردم و خویشاوندان ، جامعه و نظام آفرینش ، تعریف و برقرار شود. هویت فردی را می توان لازمه ورود و ارتباط با اجتماع و تشکیل هویت اجتماعی توصیف کرد. هویت هر فردی عبارت است از مجموعه خصوصیات و توانمندی ها و صفات نیک و بد او که باید با هم در نظر گرفته شوند و همین مسأله سبب می شود که در جهت تضعیف نقاط ضعف و بدی ها و تقویت نقاط قوت و خوبی ها و پویایی هویت اقدام شود. هویت فردی شامل سه بعد شخصیتی و صنفی و باطنی است. هویت شخصیتی: این نوع از هویت به سن وزن قد و مشخصات فیزیکی ما برمیگردد هویتی که در طول زمان تفاوت خواهد کرد و هیچگاه ثابت نخواهد بود. هویت صنفی: بیانگر اعتقادات و نگرشهای سیاسی و مذهبی فرد است که با شناخت بیشتر و آگاهی محیطی همواره در حال تغییر است. ما در هویت صنفی با تغییر تحصیلات و آگاهی از شرایط روز دیدگاهها و هویت فردی صنفیمان نیز تغییر میکند. هویت درونی: این نوع از هویت به روح و روان ما برمیگردد، آرزوها، رؤیاها و باورها که در طول زمان دچار تغییر میشود از این دسته هستند. بخشی از زندگی ما در شناخت و تجربه جهان پیرامون میگذرد. شناخت جهان برای بسیاری از افراد محدود به جغرافیا میشود. هرچند امروزه بهواسطه شبکههای مجازی مرزهای جغرافیایی مفهوم خود را ازدستداده است اما همچنان زندگی واقعی بر زندگی مجازی غلبه دارد.رؤیاهای ما در جهانی شکل میگیرد که در آن زندگی میکنیم اگر در خانوادهای جنگجو (جنگجو به معنای خستگیناپذیر) به دنیا آمده باشیم و زیست تجربی مبارزه گری را آموختهایم، هویت فردی ما نیز، شخصیتی مبارز و ساعی خواهد بود. عکس این فرضیه نیز صادق است، یعنی زندگی در محیطی منفعل و مأیوس شخصیتی ناامید از ما خواهد ساخت.یکی از مشکلات در هویت فردی همین هویتهای سمی است که ما آن را تجربه کرده و با آن زیست میکنیم. گاه آگاهی از سمی بودن آن نداریم مثلاً فکر میکنیم عصبانی بودن مشکلی برای ما ایجاد نمیکند و گاه آگاهی داریم که هویت سمی است. مثلاً میدانیم که متعصب بودن خسارتهای جبرانناپذیری برای ما ایجاد میکند اما توان تغییر تعصب و باورهای زندگی خود را نداریم برای همین در بسیاری از مواقع ما در زندگی دچار شکست میشویم. ايجاد و حفظ مفهوم ثابت و پايداري از هويت شخصي مستلزم حضور ديگر عناصر امنيت وجودي نيز هست- كه يعني پذيرفتن واقعيت چيزها و اشخاص ديگر- ولي مستقيماً از آنها مشتق نميشود. احساس هويت شخصي، مانند ديگر ابعاد امنيت وجودي، در عين حال هم فربه و نيرومند است و هم ظريف و شكستني. شكستني از آن روي كه شرح حال معيني كه فرد به طور بازتابي در ذهن خود حفظ ميكند تنها يكي از بسيار «تاريخچه»هاي بالقوهاي است كه وي ميتواند دربارة رشد و توسعه «خود» خويش تعريف كند؛ و، فربه از آن نظر كه احساس هويت شخصي اغلب آنقدر امنيت بخش هست كه شخص بتواند تشنجها و تغييرات جاري محيط اجتماعي پيرامون خود را به طرزي موفقيتآميز از سر بگذارند.