صفحه اول
شروین امرایی- تربیت دارای ابعاد و گونههای مختلفی است که توجه به همه گونهها در تربیت انسان، امری است که گریزی از آن نمیباشد. از میان گونههای تربیت، تربیت اجتماعی دارای اهمیت زیادی میباشد چرا که انسان موجودی است اجتماعی و باید خود را برای این نهاد آماده کند. مفهوم تربيت اجتماعي از قلمرو مدرسه و نهادهاي رسمي آموزش و پرورش فراتر ميرود بدين معني كه تربيت اجتماعي افراد به كار آموزشگاهها منحصر نيست و در بيرون از مدرسه،كه اغلب اوقات محيطي بريده از فضاي رسمي مدرسه است و محيطي كه كودك در آن زندگي ميكند، سلسله محركهايي بر او عرضه ميشود كه احتمال دارد بسيار آموزنده يا بسيار تخريب كننده باشد. مطبوعات، راديو و تلويزيون و تجارب شخصي از اين جملهاند. در اين ميان، پس از خانواده، گروههاي همسال يكي از مهمترين عوامل اجتماعي شدن كودك به حساب ميآيند. معمولاً افراد در اين گروهها موقعيت و وضعيتي نسبتاً مساوي و روابطي نزديك دارند گروه همسال كاركردهاي زيادي دارد كه از جمله مي توان به آماده كردن خود براي پذيرش نقشهاي اجتماعي، ايجاد مهارتهاي اجتماعي، كمك به ظهور استعدادهاي فردي، جبران كاستيها خانواده، الگوسازي و انتقال فرهنگ و خرده فرهنگها اشاره كرد. كاركرد « تربيت اجتماعي » در فرآيند توسعه اجتماعي اقتصادي و فرهنگي يكي از مؤثرترين و تعيين كننده ترين عوامل تحرك و ترقي يك جامعه به حساب ميآيد. زيرا توسعه نيازمند مشاركت عوامل گوناگوني ميباشد كه در بين آنها كنشهاي متقابلي صورت ميگيرد. آثاری که ازاینگونه تربیت برای انسان پدیدار میشود عبارتند از: ۱) زمینهسازی آرمان انبیاء: یکی از بهترین آثار تربیت اجتماعی، تحقق مهمترین آرمان انبیاء که از آن بهعنوان مهمترین وظیفه انبیاء، یعنی تشکیل جامعه اسلامی نام برده میشود، است. در بستر جامعه رشد یافته است که میتوان افرادی سالم و صالح ساخت واین امر با جامعهگریزی به دست نمیآید. بههمین دلیل مهمترین وظیفهای که انبیاء بر دوش خود داشتند، تشکیل همین جامعه اسلامی است. ۲) تاثیر بر تربیت نسلهایآینده: تمامیروابط نسلآیندۀ یک جامعه، متاثر از تربیتی است که در عصر حاضر حاکم بر جامعه است. اگر جامعهای ظالم بوده و تعدی و خیانت در آن جامعه رواج داشته باشد، همین صفتها را میتوان در نسلهای بعدی ایشان دید و اگر جامعهای راه رستگاری را بپیماید، نسلی که در آن زندگی میکند در زمانی که خود حاکم بر سرنوشت خویش شود همین راه را میپیماید؛ چرا که فواید زندگی همراه با عدالت را چشیده است. ۳) ایجاد تعادل در منافع فردی و اجتماعی: در تربیت اجتماعی، فرد از خودمحوری گذشته و با خروج از سلطۀ مدار فردی، هر دو مدار را مورد توجه قرار میدهد؛ یعنی هم برای اجتماع ارزش قایل است و هم برای خویشتن خویش و بیهوده هیچکدام را فدای دیگری نمیکند. در بستر جامعه هست که صلاح خویش را بهتر میشناسد و با مقایسه خود با دیگر افرادی که دراین اجتماع هستند میتواند مطلوب را بشناسد و آنچه بهعنوان انسان از او خواسته میشود را درک کند. ۴) دوری از آسیبهای اجتماعی: فرد با تربیت اجتماعی میتواند در جامعه به درستی انتخاب کند و از آسیبهای اجتماعی که ممکن است با حضور فرد در اجتماع پدید بیاید، خود را دور کند. ۵) یادگیری همزیستی اجتماعی: همزیستی درست اجتماعی و زیستن آسوده در کنار هم با داشتن آرامش و امنیت خاطر یکی دیگر از فوایدی است که دراین تربیت عاید انسان میشود. ۶) آماده سازی فرد برای قبول مسئولیتهای اجتماعی: موردی است که فقط در اینگونه از تربیت برای انسان محقق میشود و دیگر گونههای تربیت قادر به دادن این امتیاز به انسان نیستند. ۷) ادای دین به جامعه: در صورت شکلگیری تربیت اجتماعی، فرد دِین خود را در اجتماع ادا میکند؛ بدین معنا که او یاد میگیرد همواره به نفع اجتماع فکر کند و از خودخواهی بپرهیزد و با این کار اختلاف و جدایی از آن جامعه به دور ریخته میشود. ۸) از بین رفتن بی عدالتی: فردی که خود را به تربیت اجتماعی رنگ کرده است دیگر نمیتواند تبعیضهای اجتماعی که منجر به بی عدالتی میشود را بپذیرد. ۹) هویت یافتن فرد: شخص با پذیرش تربیت اجتماعی و قرار گرفتن در اجتماع هویت پیدا کرده و خود را در «مای جمع» میبیند. ۱۰) ساختن انسانهای متعادل: و در آخرین مورد میتوان ساخته شدن انسانهای متعادل برای حرکت در تحولات اجتماعی و سازگاری با تغییرات صورت گرفته در جامعه را بیان کرد.